از : نرگس
عنوان : منسجم و روشن
مقاله منسجم و کاملا روشن وبدون حاشیه روی، مسایل اصلی این دوران را بیان کرده و خواننده در سیر مطالعه به این نتیجه میرسد که پاسخها در یک صندوقچه به ما به ارث نرسیده است و باید در پراتیک جستجو کنیم.
"مبارزات زحمتکشان و مردم در مراکز اصلی سرمایهداری جهانی در اعتراض به مناسبات نابود کنندهی آن، قیامهای مردمی، از آمریکا تا چین با گذر از اروپا، آفریقا و آسیا، از جمله شورشهای اخیر در جهان عرب و یا جنبش اعتراضی مردم ایران در خرداد ۸۸... اینها همه، در تواناییها و ناتوانیهایشان، در جنبههای مثبت و منفیشان، نسبت به جنبشها و انقلابهای سدهی نوزده و بیست تفاوتها و ویژگیهایی دارند که باید مورد مطالعه و بررسی ما قرار گیرند. اینها همه فعالان چپ را فرامیخوانند که به بازنگری نقش و جایگاه خود در این جنشها بپردازند: در گسست از شیوهها و اشکال تحزب سنتی، در گسست از خودمرکزبینی و اِعمال کنترل و سلطه بر جنبشهای اجتماعی و به دور از ایدهی تصرف قدرت سیاسی و دولت. همراه با این جنبشها و در درون آنها، فعالان چپ باید وظایف خود را در جهت رشد و ارتقای این جنبشها، در جهت برآمدن آگاهی جمعی نسبت به تغییر واقعیت موجود و در جهت رهایش تبیین کرده و انجام دهند."
٣۹۹۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۰
|
از : ئاواره
عنوان : کاملا قابل فهم
مقاله کاملا قابل فهم و رساست.
کنه مطلب اینکه نه تنها مدلهای قدیمی در تحولات اجتماعی کارایی خود را از دست دادهاند بلکه نیروها و آرمانهای جدید هنوز واضح و هویدا نشدهاند. مسئلهای که ژیژک فیلسوف اسلونی نیز در مقاله دله دزدهای جهان متحد شوید مطرح کرده است، او نیز بر همین باور است که خلاء در سازماندهی و نبود چشم انداز وآرمان درجنبشهای امروزی وجود دارد و اتفاقا آقای وثیق دقیقتر و واضح تر با نشان دادن تنها راه ممکن در خود سازماندهی و خود گردانی نیروهای اجتماع و رد کامل مدل لنینی سیاست و حزب و...، کاملا مقاله جالب و روشن و مدللی نوشتهاند.
اگر کسی نمیتواند به عمق نوشتهای پی ببرد یا در این زمینه نه اندیشیده است و نه دل مشغولی اش بوده ، طبعا درک آن برایش گنگ است و خیال میکند گنده گوزی شدهاست!!
به باور من گنده گوزی اظهار نظر در مسایلی است که از آن هیچ سر رشتهای نداریم!
آقای وثیق می نویسند:
"در این راستا، جنبش رهاییخواهی برای دگرسازی همواره در برابر این پرسش بنیادین قرار میگیرد که چگونه میتوان جامعه و جهان را تغییر داد بدون آن که قدرت و دولت را تصرف کرد؟ در این جاست که ما همواره به آن نگاه و بینشی اساسی نزدیک میشویم، به آن ایده یا فرضیهی مارکسی اجتنابناپذیر که چگونه مبارزهی زحمتکشان و به طور کلی امروزه مبارزات اجتماعی رهاییخواهانه مردمان تحت ستم و سلطهی سیستم و خودسازماندهی آنها، در فرایند عمل همراه با کسب آگاهی praxis، در خدمت انقلابی اجتماعی و نه سیاسی قرار میگیرند. انقلابی اجتماعی که در روند پر فراز و نشیب خود به نفی و الغای دولت و نه تنها دولت بلکه خودِ «سیاست» و تشکلات سیاسی، نهادهای سیاسی و احزاب سیاسی چون قدرتهایی جدا و حاکم بر انسانها، چون عاملین ازخودبیگانگی آنها میانجامد. "
به باور من از این رساتر و دقیقتر نمیشود!! باید گفت: نه هر چشمی بصر دارد!
٣۹۹۱۷ - تاریخ انتشار : ٨ شهريور ۱٣۹۰
|
از : سیمین محمودی
عنوان : هزرا سخن و آخر هیچ
ظاهرا آقای حمید کمی شوخی می کنند و شاید هم جهت احترام شکست نفسی در میان باشد که چه این و چه آن هر دو قابل درک است. و اما نوشته های با کمال معذرت از آقای شیدان محترم، خسته کننده و پر از گنده گویی های پوچ و غیر قابل فهم باید روزی به پایان برسد.در اینکه شیدان عزیز کتابهای فراوانی را مطالعه کرده اند شکی نیست اما چرا مثل تسبیح مرتب خواننده را به کتابهای خوانده شده از طرف خودش رجوع می دهد. و چرا نه آقای شیدان که بسیاری از افرادی که مطلبی را می نویسند در پی آنند که جهت قدرت بخشیدن به استدلال پای دیگران را به میان بکشندو حال فرض بر این که مطالب نوشته شده عین نظرات همان نویسندگان و بزرگان اروپای قرن ۱۸، ۱۹ و ۲۰ باشد، چرا خواننده باید از قبل آنها را بپذیرد. بهتر نیست نوشته ای را بروی کاغذ آورد در یک و یا حد اکثر دو صفحه و آنهم بطور ساده و واضح که هم قابل فهم باشد و هم قابل استفاده. قصد کوچک کردن هیچ نویسنده ای در کار نیست و از قبل از آقای شیدان محترم پوزش میخواهم
با احترام
سیمین محمودی
٣۹۹۰۵ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣۹۰
|
از : حمید
عنوان : مشکل خواندن مقالات آقای وثیق
هر بار با خواندن مقاله های شیدان وثیق بخودم میگم یا من بضاعت فرهنگی ام ضیف میباشد (با اینکه سالها سرم توی این جور کارها و مطاله است) یا مقاله های ایشان احتیاج به ویراستاری دارد
میدانم که آقای شیدان وثیق شخص متفکر و پژوهشگری میباشد ولی احساس میکنم علارقم زحمتی که میکشد نمیتواند افکارش را راحت به خواننده منتقل نماید
نمیدانم که ایشان این مقالات را برای عموم مینویسد یا برای خودش چرا که دوستان دیگری هم همین مساله نفهمی مطالب ایشان را دارند
شاید راه حل اساسی سپردن مقالات با ارزش ایشان به یک ویراستار باشد
٣۹٨۷۰ - تاریخ انتشار : ۶ شهريور ۱٣۹۰
|