سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سال های برگریزان و غربت - دکتر تورج پارسی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیثی حبیبی م. تلنگر

عنوان : با پوزش
دست مریزاد! درست است.
۴۰۰٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۰       

    از : لیثی حبیبی م. تلنگر

عنوان : یورش دریای دیروز، گاه با جمله ای ظریف از فرهیخته ای آغاز می شود. و گاه این دگر شدن با تلنگر دیگری، چنان است که ماندگار کتابی می گردد.
دست مریزتد!
پیداست به روشنی روز؛ که متن از اعماق جان و دلی حساس بر آمده؛ بر سر آمده و بر صفحه نقش بسته خوش و آزارنده. آری، گاه گریه بینی در خنده. و به همین دلبل، وقتی بر دل نشیند؛ به همراه شادی، غمی نهان را نیز زنده می سازد. جان آدمی را با دیروز های از دست رفته آکنده می سازد. و چیزی در خاطر می مانَد که خبر از این و آن دارد. چیزی که دو جان دارد. بهار و پاییز را می مانَد. شکفتن و گل ریز را می مانَد. آن کس این حس غریب مرا در می یابد، که از گذرگاه تلخ و شیرین خاطرات من گذشته باشد با دقتی ویژه.
همین.
۴۰۰۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست