یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

"روشنفکری دینی" - عطا هودشتیان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : قمشه ای، آیت الله زاده

عنوان : تفکر دینی اصولا وجود ندارد، نوع مارک تقلبی ست.
در اینکه دین مانع تفکر و حتا ناهی آن است بحثی نیست حتا خود متدینین هم آنرا هر صبح و شام مثل اذن بر بام خانه و هفده رکعت در روز آنرا تکرار می کنند. آما اگر چه هودشتیان در پرگار سخنانی راست و درست مطرح می کرد ولی مثل همیشه تا اندازه ای سخنانش هیستریک و نمایشی بود و از یک انسجام برخ،ردار نبود. حتا گاهی ضد و نقیض هم سخن می گفت. اما آقای سروش دباغ و امثال ایشان هم نه تنها روشنفکر نیستند بلکه اصولا فکر ندارند. مقوله ی تفکر ابتدایش با دین و دینداری همخ،انی ندارد. دیندار می ت،اند آدم درستی باشد یا نبشد، آدم خوبی باشد و یا نباشد. اما تفکر و خلاقیت در یک آدم متدین، تنها در احتیاجات روزمره و خواهشهای آن بسنده می شود، تمام همم یک متدین نزیدیکی اوست به خدا و حتا نه معنویت. اگر سخنان آقای دباغ را چند بار گوش کنیم غیر از تکرار و تکلف چه چیزی در آن است. این آقای دباغ گویی نه حتا در عصر قاجار، که نثر و گفتاری فخیم داشتند، بلکه ادبیات ایشان ادبیات پر طمطراق عهد صفویه است. ایجاز گویی و بسنده گویی و ساختمان تفکر از بحث پرگار این نشست بدور بود. در ضمن عطا هودشتیان یکبار حتا سخنانش از از جاده خارج شد و اگر درست یادم باشد طرف مقابلش را به ناآگاهی و جهالت متهم کرد. که البته خیلی زود از آن گذشت. اضافه ی بر این بحث در مورد روشنفکر دینی تقریبا تبدیل شد به روشنفکر دیندار، یعنی دباغ دیندار روشنفکر را به عنوان روشنفکر دینی پیشنهاد کرد که اصولا درست نیست. زیرا کسی می تواند دیندار هم باشد ولی در عرصه ی روشنفکری لاییک باشد، در ضمن غطا هودشتیان اشتباه بزرگی مرتکب می شود وقتی فلیسوفان و متفکرین را غیر روشنفکر می نامد. امروز حتا شاعران و هنرمندانی نیز هستند که روشنفکرند، البته نه همشان. اگر کانت تا نیچه و تا همین امروز و دیروز دریدا و فوکو و روشنفکر هم نبوده باشند پس چه خواهند بود... در تاریخ ما زرتشت و مزدک و مانی و حافظ و فردوسی و خیام و... دیگران با تعریف امروز روشنفکری که با رضع موجود در چالش و حتا در ستیزند در دوره های خودشان همه روشنفکر بوده اند. در صورتی که اینان اگر همین امروز ضهور می کردند شاید روشنفکر نمی بودند، شاید. روشنفکری یعنی تفکری بسوی آینده و کشاندن سریع جامعه بسوی تحول و زندگی. چیزی که در مذهب وجود ندارد. حلال و محمدا حلال و حرام و محمدا حلال ای یوم القیامه. یعنی در جا زدن انسان برای همیشه در حلال ها و حرام ها. و به محض شکست این حلا و حرام تو دیگر جزو آن طایفه نیستی. برای همین هم عطا هودشتیان حق داشت بپرسد که اگر شما این اصول را قبول دارید پس چرا با ید حتما این پسوند = دینی = را به آن بچسبانید. در هر حال دینداران دلشان می خواهد هم تمامی فراورده های جهان مدرن را مصرف کنند و هم دیندار بمانند، روشنفکری دینی هم برای آنها همانند رادیو و تلویزیون و اینترنت و وسایل آرایش و ماتیک و سرخاب سفیداب و عطر و ماشین اینجور چیزهاست. یعنی تمامی دینداران وقتی به غرب می آیند بیشترین خریدها را می کنند و البته دنبال گوشت حلال و ذبح اسلامی هم می گردند و بعد هم البته نماز شکسته شان را نیز فراموش نمی کنند، مقوله روشنفکری دینی هم از این قبیل مصرف هاست. بحث هزینه دادن و روشنفکران دینی هم بحث جالبی ست، در انتخابات بله گروهی از دینداران به زندان افتادند، و هم غذای و همخرخ زندانیانی شدند که در این سی سال تمامی ضدیت با بشر در زندانها عدل علی برشان رفته بود، اما اگر چه بنده تمامی زجر ها و مقاومت ها ی آنها را ارج می نهم، و ضدیت خودم را با خامنه ای و روحانیت شیع که این چنین ناجوانمردانه به ساحت انسان حمله ور شده اعلام می دارم، ولی آنهایی که امروز اصلاحطلبند و زندانی خودشان در این سی سال تقریبا همشان دست اندرکار بوده اند، حتا امروز هم حتا یکی شان از حجاب اجباری زنان حرف نمی زند، حتا یکیشان جرات زیر سوال بردن سنگسار را ندارد، حتا یک نفرشان در مودر کشتارهای بیدیغ علی و سربریدنها ها هزارانی علی و پیامبر حرف نمی زند، حتا یک نفرشان در مودر تجاوز جنسی آن مرد شصت ساله با آن دخترک خرد سال عایشه سخن نمی گوید... چگونه می ت،ان روشنفکر دینی بود و در مورد این دین نه تنها روشنفکر نبود بلکه اصولا فکر نداشت. چرا که ابتدای تفکر کافی ست تا یک انسان آزاد بفهمد که لاس زدن با یک دختر بچه ی پنج ساله به مدت سه سال و بعد خوابیدن با او در هشت سالگی یا آنطور که خودشان می گویند در نه سالگی قمری که میشود همان هشت سال و اندی ماه، که مبدع دینشان است اساس تفکر دینی را از بنیاد می کند. پس تفکر دینی اصولا وجود ندارد، نوع مارک تقلبی ست.
۴۰۱۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣۹۰       

    از : سیمین کوشان

عنوان : بحث بسیار مهم
آقای هودشتیان، بحث بسار مهمی را به میان کشیده است. مقاله بسیار پر محتوا و عمیق و فشرده است. آقای دباغ باید جواب بدند. باید این بحث در بگیرد.
۴۰۱۲۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣۹۰       

    از : مهرداد ..

عنوان : معلومات بنوعی مجهولات است
در تعریف جهانبینی میخونیم هیچکس بدون جهانبینی نیست ( حتی بی سوادها) که آن جهانبینی فکر و رفتار او را تعیین میکند پس اینجور که آقای هودشتیان گفتند نمیشه که روشنفکر جدا از جهانبینی اش مطرح باشد پس این نمی تواند تعریف صحیحی از روشنفکر باشد و اینجور که آقای دباغ تعریفی واسه واژه جدید روشنفکر دینی آقای سروش گفتند فعلا نمیتونه صحیح باشه چون طیف این واژه جدید هنوز شامل افراد زیادی نیست که مطرح شده باشند و نباید نام افراد برجسته ای مثل دکتر شریعتی را در این لیست قرار داد تا اینکه درستی این واژه در طول زمان مشخص شود. نتیجه اینکه در اراءه نظرات نو و یا نقد نظرات دیگران فقط داشتن مدرک و اطلاعات مهم نیست بلکه این کار انسانهای برجسته ایست که تاریخ نام آنها را انتخاب میکنه.
۴۰۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣۹۰       

    از : ‫رضا سالاری

عنوان : علم و تحقیق و فعال سیاسی و اجتماعی مخالف نشر و تعلیم و تربیت و اعمال و تحمیل هرنوع خرافات، مذهب
‫‫شاید با تأکید باید «این ها» را هم به لیست شما افزود:

"روشنفکر: چنانکه در مناظره پرگار آمد، من برای روشنفکر چهار ویژگی پیشنهاد دادم : پای بندی به عقلانیت، « علم و تحقیق و یافته های مدرن»
، اندیشه نقدی، انسان محوری و تعهد اجتماعی و «فعال سیاسی و اجتماعی مخالف نشر و تعلیم و تربیت و اعمال و تحمیل هرنوع سنت و خرافات، مذهب و ایدئولوژی و موضوع غیر علمی بر جامعه»."
۴۰۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست