از : روزبه
عنوان : همه مثل هم هستند
این فقط جناب خلیق نیست که طرفدار جنبش "نه سیخ بسوزد و نه کباب" باشد بلکه به نظر می رسد که خط سیاسی حاکم بر سازمان سیاسی ایشان و دوستان نزدیکشان همین سیاست را سالها است که دنبال می کنند.
این سازمان سیاسی دیگر خیلی خسته به نظر می رسد اما هر از گاهی نظری ابراز می کند که هیچ تاثیری در هیچ چیزی هم ندارد.
واقعا که تاسف بار است که چگونه یک سازمان سیاسی پویای گذشته به یک محفل خسته تبدیل شده است که دیگر در آن نمی توان پتانسیلی دید!
۴۰۲۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۰
|
از : خلیلی
عنوان : آقای خلیق؛ طرفدار جنبش «نه سیخ بسوزه نه کباب»
من هر چقدر نظریات آقای خلیق را زیر و رو کردم به جز اشاره کلی به نقض مصوبه شورای امنیت، متوجه نظر ایشان در باره عملیات ناتو نشدم. آیا ایشان موافق عملیات ناتو در لیبی هستند یا خیر؟ آیا اگر مصوبه شورای امنیت نقض نمی شد همه چیز بر وفق مراد آقای خلیق بود؟ شکی نیست که فذاقی یک جنایتکار است که مردم لیبی را سرکوب می کرد. اما کدام نیروها او را در قدرت نگه داشته بودند؟ آیا آقای خلیق واقعا نمی دانند که در لیبی نیروهای ویژه انگلیسی عملیات مخالفان را برنامه ریزی و هدایت می کردند؟ آیا گزارش های مربوط به همکاری «سیا» با سازمان امنیت قذافی را ندیده اند؟ آیا ... کدام نیروها حاکمان بحرین و عربستان را در قدرت نگه داشنه اند؟ مگر سارکوزی نبود که در بحبوحه اوج گیری مخالفت در تونس پیشنهاد کمک به بن علی کرد؟ این روش دخالت نظامی غرب نوعی بازگشت به روش استعماری در قرن های ۱۸ و ۱۹ است که در اصل برای فرار موقت از بحران شدید در کشورهای غربی و دست یافتن به منابع تازه در پیش گرفته شده: معادن «تازه» کشف شده در افغانستان، نفت لیبی، بازسازی زیرساخت های نابود شده در عراق و لیبی و غیره. بین خودشان هم دعوا ـ بر سر لحاف ملا ـ برای تقسیم منابع و سرمایه گذاری ها در کشورهایی مثل لیبی و عراق و افغانستان در جریان است. چشممان را باز کنیم: زمان دوشیدن بیشتر لیبی فرا رسیده بود.
به امثال آقای داوری هم فقط می توان «بهار» و «کمبزه و خیار» را یادآوری کرد.
۴۰۲۱۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣۹۰
|
از : خسرو داوری
عنوان : در پاسخ به "جنبش شکست نخوردگان"
نکته ای را این دوست گرامی مطرح کردند و بدون ارائه ی دلیل و سند از ان گذشتند حال آنکه در سطرهای پایین تر صحبت از برخورد متمدنانه از سوی سازمانهای سیاسی کرده اند. می گویند (نقل به مضمون) آنها که به نام کمیته مرکزی فدائیان خلق ایران-اکثریت اعلامیه می دهند، اعضای حزب توده ایران هستند. چنین تهمتی از زمان انشعاب فداییان در تابستان ۱۳۵۹ وجود داشته است همان طور که هواره این تبلیغات امپریالیسم تکرار شده که این حزب توسط اتحاد شوروی (سابق) ارتزاق می شود. حال همه می بینند که شوروی وجود ندارد ولی این حزب که تقریبا تمام رهبران و کادرهای اصلی اش به دست قاتلان ج-ا کشته شدند، از نو خود را سازماندهی کرده است. اگر مشی فدائیان اکثریت تا همین دهه گذشته شباهت زیادی با حزب توده داشت، این به معنای وابستگی این سازمان به حزب یا نفوذ توده ای در این سازمان نبود. آقای خلیق حدس می زنند که منتشر کنندگان اعلامیه "کمیته مرکزی فدائیان" به فراکسیون کمونیستی فداییان تعلق دارند. این نظر دهنده ی گرامی (با نام "جنبش شکست نخوردگان") آگاهی کافی از تفاوت در مشی این فراکسیون و حزب توده ایران ندارد. این تفاوت ظریف است ولی وجود دارد. اما در عین حال بنده به عنوان هوادار دراز مدت این حزب ادعا دارم که علاقه مندان واقعی سوسیالیسم علمی عاقبتت دست از رفتارهای غیر دموکراتیک علیه این حزب بر می دارند و به قابلیت انقلابی منحصر به فرد این حزب پی می برند.
۴۰۲۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣۹۰
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : ملاحظاتی در مور د این مصاحبه
۱. حمله به عراق و افغانستان با مصر و لیبی و تونس یک فرق بسیار کوچک داشت که اقای خلیق همه را در رابطه با سرنگونی دیکتاتورها یک کاسه کرد. فرق کوچک این بود که اولی دعوای باندهای مافیایی برای کسب قدرت بود و دومی انقلابات مردم. حتی در لیبی اگر انقلاب مردم لیبی و ضرورت سرکوب ان نبود، کشورهای ناتو مشغول نرد عشق بازی با قذافی بودند.
۲. انتخابات محل حضور مردم است. شوخی بی مزه ای است. انتخابات در جمهوری اسلامی تابوده وسیله ای بوده برای تقسیم قدرت بین باندهای مافیایی رژیم و ربطی به مردم نداشته است. وقتی که یک باند بر علیه باند دیگر دست به تقلب زد، مردم از فرصت استفاده کردند تا بخیابان بریزند. این تقلب در عین حال این روش مورد قبول بین بانده های مافیایی را نیز بی اعتبار کرد. از این به ببعد هر انتخاباتی محل درگیری باندها مافیایی حاکم خواهد بودو این شیوه دیگر در میان باندها مورد قبول نیست. هر کس که برنده شود، از طرف باند دیگر متهم به تقلب خواهد شد و هر کس که برنده شود نیز با تقلب و حذف طرف مقابل می تواند انرا انجام دهد. این فرصتی دیگر برای مردم ایجاد خواهد کرد که تکلیف خود را با همه این باندها روشن سازند.
۳. اختلاف بین طیفهای مختلف حکومتی در عین حال موجب اختلاف بین طیفهای مختلفی که طرفدار این یا ان طیف حکومتی بوده اند نیز می شود. اینکه عده ای طرفدار حزب توده در سازمان اکثریت به اسم کمیته مرکزی اعلامیه می دهند، براین اساس است که دیگر توافقات قبلی را هیچ طیفی قبول ندارد. از ان مهمتر سازمانهایی که با وجود اینکه تمام اطلاعاتشان را رژیم جمهوری اسلامی دارد ولی با مخفی کاری کنگره می گذارند و از پشت عکس انداخته و سعی می کنند از جامعه خود را مخفی نکه دارند، انتظار این را هم باید داشته باشند که یکعده دست به این حرکت بزنند. از کاسه همان تراود که دراوست. تا سازمانهای سیاسی ایران یاد نگرفته اند تا بصورت متمدنانه و باز کنگره بگذارند و به خود را به جامعه باز کنند و گزارش بدهند، انتظار این برخوردها را باید باز هم داشت.
۴۰۱۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣۹۰
|
از : آرش
عنوان : دیکتاتوری مدهبی مرد ما بایک دیکتاتوری نظامی مواجه هستیم .
آنچه که برایران بویژه بعدازانتخابات سال ۸۸ جکومت می کند یک حکومت نظامی تمام عیار است که حتی میزان وملاک تعیین خودی وغیر خودی نزدیکی به سپاه پاسداران وبسیج است .وبه جرات می توان گفت که حتی ایت اله ها و مراجع تقلید حکومتی واستوانه های نظام جمهوری اسلامی هم توان رو درویی ومخالفت با این اژدها را بهیچ عنوان ندارند.
ما بایک حکومت صرفا مذهبی وبا یک اندیشه حکومتی مواجه نیستیم که با بحث وگفتمان ومناظره و انتقاد و...امید به عقب نشینی حکومت از مواضع خود داشته باشیم .مابایک دیکتاتوری نظامی درحال ستیز ومبارزه می باشیم .
اگر تا دیروز آرمانخواهی واسلامخواهی و شعار های مذهبی توجیه گرسرگوب های بسیج وسپاه بود امروزه فقط وفقط به چنگ آوردن منافع کلان اقتصادی انگیزه سرگوب وکشتار است .
البته که هیچ کس دلش نمی خواهد ایران مورد حمله نظامی و بمباران نیروهای خارجی قرارگیرد .اما این راهی است که حکومت خودش انتخاب کرده است که به سرنوشت صدام وقذافی دچار شوند.
ضمن اینکه این نکته هم بگمان من حائز اهمیت هست که حتی آن زمانی که روزی دهها بمب وخمپاره در بغداد وکابل منفجر می شد بعید است که کسی از عراقیان وافغان های آزادیخواه وحتی مردم عادی این دوکشور حسرت زمان صدام وطالبان را خورده باشند که ایکاش صدام می بود واینهمه بمب گداری نمی بود وایکاش طالبان می بود و اینهمه کشتار نمی بود .اگر سارغ دارید بما هم بگوئید .بهرحال زیستن درآزادی لذتی دارد که با هیچ مابه ازاء تقدیمی دیکتاتور ها قابل معاوضه نیست .
۴۰۱۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣۹۰
|