یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جذابیت ورزش، محو در ناکارآمدی و تناقض - پویا وحید

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیثی حبیبی م. تلنگر

عنوان : شهر آورد، واژه ای غلط است. و. برای مسابقه گذشته از غلط بودن واژه ای خشن است. ساختن یک واژه ای لازم است در صورتی که ما آن را نداشته باشیم.
برای مسابقه، در فرهنگ کهن ایرانی واژه ی زیبا و بسیار بجای وَرزنش را داریم. هنوز در بعضی از زبان های کهن ایرانی همچون تالشی و تاتی استان اردبیل، و اگر اشتباه نکنم در سمنانی نیز این واژه به جای مسابقه بکار برده می شود. که از ورزیدن مشتق - گَل آوَز - شده است. «ورزش» زیبا نیز بُن در این مصدر دارد. شهر آورد یعنی جنگ شهر؛ و مسابقه جنگ نیست۱. همینطوری هم زمین زیبای ما پر از جنگ است. حیف نیست برای ورزش عزیز و مایه ی صلح و سلامتی واژه ی جنگ را بر گزینیم!؟
هر دو فرهنگستان کمک های خیلی خوبی برای سامان یابی واژه ها انجام داده اند؛ که جای تشکر فراوان دارد. اما این هر دو، گاه واژه هایی غلط را نیز در زبان و جامعه رواج داده اند. مثلاً استان کردستان، استان بلوچستان، استان لرستان۲ و ... (کار فرهنگستان اول)
یا تالاب، که بجای مرداب گذاشته شده. تالاب یعنی آب بر آمده و آب دره است. آب ِ در گودی و دره جمع شده یا جریان یافته است. تال یعنی دره. این واژه در زبان ملی ما - فارسی دری - دیگر منسوخ شده است. اما در واژه های مرکب هنوز گاه یافت می شود. مثل تالاب = تال آب. یا تالش = تالژ = تال ژی. زینده در کنار تال بزرگ آب - دریای کاسپین. هنوز به منطقه ای از تالش که در ساحل دریای خزر یا مازندران یا کاسپین واقع است؛ تالش دولاب = آب عمیق تالش = دریای تالش؛ گفته می شود. همینک شهرستان ساحلی تالش دولاب با مرکزیت رضوانشهر شناخته می شود. دُول یعنی ژرف، یعنی بلند، یعنی دراز. و تال دره است.
در حالی که مرداب، مرده آب است. آب راکد است. که تالاب را جایش نشانده اند (کار فرهنگستان دوم)
از سوی دیگر، اگر ما بخواهیم به مرداب بگوییم تالاب = تال آب؛ آنوقت به تالاب باید چه گفت!؟ در این صورت، بعد از مدتی واژه ی کهن مرداب برای همیشه منسوخ خواهد شد. و تالاب بر جای دیگری خواهد نشست. این ساده کردن زبان و فرهنگ، و سر هم بندی، خیانت است به فرهنگ و زبان. کژ روی بر علیه سیر تکاملی واژه است در تاریخ.
هر واژه ای شناسنامه ی خود دارد. این تجاوز است به تاریخ پر پیچ واژه بر روی این زمین کهن. و شهر آورد نیز از واژه های فرهنگستان دوم است که عمیقاً بیجا و نامناسب است برای مسابقه. این واژه ی مرکب، از ورزش دلپذیر و زیبا، تصویر زشت و خشنی را به نمایش می گذارد.

زیر نویس:

۱ - آوَرد- جنگ، پیکار، نبرد، کارزار، حمله، ناورد.
فرهنگ عمید ص. ۵۵

۲ - استان کردستان = استان کرد استان، است. و این هم غلط است و هم نا زیبا. زیرا کردستان = کرد استان، یعنی استان کرد، است. پس هیچ احتیاجی نیست که استان دیگری به آن افزوده شود. در زمان ساسانیان نیز به هر منطقه ای استان می گفتند. اما واژه ای که استان را در خود داشت، دیگر استان دومی بر آن نمی افزودند. یعنی استان گیلان؛ استان مازندران، استان تهران درست است. اما استان لرستان غلط است. استان سیستان و بلوچستان غلط است. زیرا استان در آن دوبار تکرار شده است.
من قبلاً نیز بار ها به این دست غلط ها پرداخته ام. اما از آنجایی که این اشتاهات اصلاح نشده اند؛ متأسفانه بار ها و بار ها ناچار به تکرار شده ام.

کوتاه سخن: بکار بردن شهر آوَرد = جَنگ ِ شهر، برای مسابقه عربی و وَرزنش ایرانی، هم غلط و هم کریه است؛ نمی تواند بکار رود؛ و نباید بکار برده شود.
۴۰٣٣۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست