از : سیروس ملکوتی
عنوان : چرا گزینه سکولاریزم مهم میباشد
چند نکته در مورد نکات مطرح در این گفگو:
با سپاس از بحث بسیار اموزنده خانم پرتو نوری علا.
هرچند پیشنهاد اقای پیروز را در یک نگاه عمومی را درست میدانم اما با ملاحظه به شرایط سیاسی پیش رویمان ان را کافی نمیدانم. دادخواهی هر نسلی بنا بر تقابل و ارایش سیاسی ، اجتماعی -فرهنگی ان با نظام حاکم بر سرنوشتش تبیین میگردد. هر چند میتوان در ۲۹ بند منشور جهانی حقوق بشر به پاسخ همه چرایی ها و دادخواهی در رسید اما گزینه الویت ها و جلوه بخشیدن افزون این و ان دادخواهی انسانی، خود بیان تقابلیست از ارایش سیاسی . دادخواهی و بیان سکولاریزم خود بیان و زبان اندیشه ایست که تقابل سیاسی مشخصی را در برابر نظام جاکم و دلالان و لابیستهای ان نظام فراهم می اورد. برکسی پوشیده نیست که ریزشهای درونی نظام و دادخواهی ان دسته که از دایره حکومت رانده شده اند، توهمی را در میان مردم افرید و یا می افریند که میتواند تصویر مجازی از یک بدیل سیاسی در برابر حاکمیت کنونی را با حفظ نظام فراهم اورد. این بدیل مجازی با استفاده ابزاری از مفاهیم اپوزیسیون انحلال گر و همچنین مفاهیمی که به صورت گفتمان مسلط بر شعور جمعی همچون مفهوم " حقوق بشر "حاکم گشتند سعی مینماید تصویر دگر گونه ای را از انچه هست ترسیم نماید. گزینه سکولاریزم پاشنه اشیل این زبان توهم ساز اندیشه سیاسیست و گزینه ان و الویت بخشی در گفتمان سیاسی بیانگر بلوغ سیاسی اندیشه تقابل گرا با نظام میباشد.
- قرائت ایدوئولوژیک از سکولاریزم که چندیست به مثابه هشدار در ادبیات سیاسی برخی از کنشگران و نوعی از نهادهای سیاسی مشاهده میکنیم روایتیست مجهول و توهم ساز. تا کنون هیچ جریان فکری و بدیل خواهانه چنین مقصودی را در زبان اندیشه خود بیان نداشته است. ادبیات انتقادی برخی از هموطنان کنشگر سیاسی ما در نقد گزینه سکولاریزم و بویژه سکولار دمکراتهایی چون دوست دیرینه ام دکتر نوری علا از انصاف سیاسی بدور بوده و سعی مینمایند با قرائتهایی این چنین مجهول خلط مبحث نمایند. واقعیت در این است که سکولار دمکراتها هر گز تصور نمی نمایند که این گزینه میتواند پدید اورنده برابریها گردد، اما انرا بیشک نیروی محرکه ای برای برقراری دمکراسی و توفق منشور جهانی حقوق بشر بر قوانین تبعیض امیز سرزمینمان میشمارند.
- از ان جایی که تقابل ما و دادخواهی های ما در برابر نظامی خودکامه و کلریکال ارایش میپذیرند. از انجایی که نوعی از مذهب مجموعه ای از تبعیضات فرهنگی، سیاسی، اعتقادی، و حقوقی را در باورها و روابط اجتماعی طی سی و سه سال سامان بخشیده. گزینه سکولاریزم در همخوانی با دیگر مطالبات انسانی ما تنها زبانیست که تمامیت نظام حاکم را مورد مخاطره قرار داده و انرا به چالشی جدی میکشاند. نفی این گزینه سیاسی در هنگامه مبارزاتی ما یک اشتباه بزرگ سیاسی خواهد بود.
در خاتمه مایلم در تایید و تکرار برداشت خانم نوری علا از اندیشه سیاسی و فلسفی کارل مارکس سخن بگویم. اندیشه فلسفی مارکس بر بنیاد نقد جوهر ایدئولوزیها بنا گردید، اندیشه مارکس بر بنیاد داده ها و یافته های هر هنگامه با اندیشه و نگاه انتقاد بر جهان پیرامونی شکل میگیرد ، شکلی که میتواند بسط یابد و تغییرات بیرونی را در درون خود بیاراید. تقلیل این اندیشه هماره در مکاشفه جهان درون و بیرون که با نگاه انتقادی بر خویش همراه میباشد را به یک مجموعه ایین نامه ای و دستورات راه حل زندگی کشانیدن یک خطای فلسفی و سیاسی بود که با بوجود اوردن انواع ایدئولوژی ها بنام مارکسیسم و سپس الحاقات پیشوندی و پسوندی دیگر انرا تا حد منزلت دینی و مذهبی همخوان نمودند. مانیفست های لاتغیر در همه هنگامه های تاریخ تنها دلیل نقد فلسفی-اجتماعی را در اندیشه و ارای مارکس مارکس بیان مینماید.
۴۰٨٣۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : بیان ناتوان
سرکار پرتو خانم،
گر چه این گفتگو بدرازا کشیده ولی بعلت ناتوانی بیان ، من قادر به ادای شفاف و اصل منظور خود نبوده ام.
فرمودید " شما می گوئید که با رعایت حقوق بشر، دیگر نیازی به سکولاریسم نیست. ". چنین نیست. من خود سکولار و بی مذهب و از معتقدین به " سکولاریسم نو" که مذهب را هم همسان ایدولوژی میداند هستم و اختلاف من باشما در الوویت مسائل است.
سکولاریسم کلمه خارجیست که در لغت نامه ها معانی مشخص دارد ولی ممکن است مورد تفسیرات مختلف قرار گیرد ، که گرفته است. به این تفسیرات, سفسطه و مغالطه را اضافه کنید و سپس با ظهور سکولاریسم نو ، سکولار- دموکراسی و سکولار سبز و سفسطه ها و مغالطه ها و تفسیرها میزان گیجی و سوء استفاده بدست میاید. و اینجاست که شکاف ها پدید آمده و سعی در وصل کردن به فصل کردن منجر میشود.
دیگر آنکه در ایران تنها گرفتاری , مساله مذهب و حکومت نیست. ما تبعیضات شدید در برابر زنها واقلیت های زبانی ، قومی ، نژادی ، مذهبی ، جنسی و غیره داریم که سکولاریسم و دموکراسی به تنهایی قادر به حل آنها نخواهد بود.
حل این مسائل تنها با اجرای منشور جهانی حقوق بشر( که شامل سکولاریسم و دموکراسی ست ) ممکن است. بهمین نظر شما و دیگران در آخر هر بیانیه حقوق بشر را نیز اضافه میکنید.
پیشنهاد من این بوده و هست که الوویت را تغییر داده و با منشور جهانی حقوق بشر شروع و در دنباله آن هرچه میخواهید اضافه کنید و اسلحه را از دست مخالفان بگیرید. شکی نیست که در زیر پرچم منشور جهانی حقوق بشر جمعیت بیشتری را میتوان گرد آورد.
و کلام آخر : سکولاریسم و دمکراسی شامل تمام حقوق بشر نمیشود ولی حقوق بشر سکولاریسم و دمکراسی را نیز در بر میگیرد.
۴۰۶۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۰
|
از : پرتو نوری علا
عنوان : با نظر شما مخالفم
پیروز گرامی! از این که با این علاقه و محبت، این بحث را دنبال می کنید متشکرم.
شما می گوئید که با رعایت حقوق بشر، دیگر نیازی به سکولاریسم نیست.
با نظر شما مخالفم. زیرا مردمِ جوامعِ گرفتارِ استبدا مذهبی / ایدئولوژیک، برای رسیدن به حقوق بشر، ابتدا باید تبعیض، به هر شکلش را از میان بردارند. برای رفع تبعیض، مردم نیازمند داشتن یک حکومت دمکراتیک اند. برای رسیدن به یک حکومت دمکراتیک، مردم باید صاحب اصلی قدرت سیاسی بشوند و در انتخاباتی آزاد، بتوانند نمایندگانی واقعی که در برابر آنان مسئول و پاسخگو باشند را انتخاب کنند. از آنجا که شرط اولیه حکومت دمکراتیک، وجود سکولاریسم، یعنی جدائی حکومت و قوانین اساسی از مذهب و ایدئولوژی های گوناگون است، پس حقوق بشر در صورتی رعایت خواهد شد که سکولاریسم نو، با حکومت دمکراتیک همراه باشد.
همیشه پیروز باشید
۴۰۵۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : سوء تفسیر
سرکار پرتو خانم،
از مزاحمت و اصرار و ابرام خود واقعا عذر میخواهم ولی شاهد غیبی از راه میرسد.
اگر در قسمت ادبیات این سایت به یاد داشت های شبانه ۳۰ نظری بیفکنید منظوربنده را درک خواهید فرمود که مردم حتی آگاه چه انتظارات و تفسیرهایی از سکولاریسم دارند. تفسیرهای خاتمی ها و کدیور ها و سروش ها پیش
اینها اقلا سوء تفسیراند.
منشور جهانی حقوق بشر سند کتبی و حقوقی و بین المللی ست و نمیتوان به این حد از ان سوء استفاده کرد.
۴۰۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : سرکار پرتو خانم،
ادامه :
سرکار پرتو خانم،
در زیر مقاله شما ، جناب بارانی هزار و یک دلیل آورده اند که چرا شاپور بختیار موفق نشد. بنده از ایشان سوال کردم که اگر گذشته چراغ راه آینده است و با علم کامل به گذشته، اگر" حکومت " ، شخصی مانند موسوی را به ریاست جمهوری یا نخست وزیری " منصوب " کند آیا ما به او همان خواهیم کرد که به بختیار کردیم ؟ اگر نه ، چه خواهیم کرد؟ البته جوابی نیامد.
میدانیم که جنبش سبز در ایران به احتمال زیاد طیف وسیعی را در بر میگیرد که شامل مذهبی و غیر مذهبی و سکولار( با تفسیرهای گوناگون ) و غیر سکولار وغیره میشود. ظاهرا تا کنون ترک و کرد و عرب و بلوچ و ترکمن وغیره چندان رغبتی به این جنبش نشان نداده اند. میماند سکولار وغیر سکولار وبیطرف و مذهبی و غیر مذهبی . از احزاب و مرام ها و " ایدولوژی ها " حرفی نمیزنم . وقتی " شبکهء جهانی سکولار های سبز برای دموکراسی و آزادی در ایران " به کرد ولر و ترک و عرب و شیعه و سنی و ایدولوژی ها به پیوندد عمق گرفتاری معلوم میشود. و این سی و سه سال پس از آن تجربه تلخ است. چیزی آموخته ایم؟
همه میدانیم که تنها راه پیروزی اتحاد واجرای منشور جهانی حقوق بشر است ولی متاسفانه همه لایی لایی بلدیم اما خوابمان نمیبرد. راه درازی در پیش است. شب خوش و رویای شیرین.
۴۰۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : ته دیگ
سرکار پرتو خانم،
با تشکر از پاسخ و رفرانس ها باید به عرض برسانم که من از علاقمندان سابق و تا حدودی کنونی جناب اسماعیل نوری علا بوده و با فلسفه سکولاریسم نو از چند سال پیش آشنا هستم.
و با سکولاریسم و سکولاریسم نو و " "سکولاریسم سیاسیء یعنی اینکه با دین و مذهب مردمان کاری ندارد و بستری آزاد برای ادیان و مذاهب فراهم می آورد، ولی اجازه دخالت مذهب در حکومت را نمی دهد." آشنایم . و اینکه " "سکولارسیم" به عنوان یک اندیشه سیاسی چه تحولات تاریخی ای را از سر گذرانده است. به عبارتی دیگر، چه گونه بسط یافته و چه معانی مختلفی را در عرصه های مختلف تاریخی در ذهن متبادر" مینماید و اینکه سپس سکولاریسم نو به "سکولار ـ دموکراسی" ارتقاع یافته و پس از جنبش سبز به " (اعضای "شبکهء جهانی سکولار های سبز برای دموکراسی و آزادی در ایران" )" تبدیل میشود نیز تا حدودی با خبرم.
سوال من از شما اینست که آیا سکولاریسم سبز یا نو و یا سکولاردموکراسی،مساله تبعیض در مورد زنان و اقلیت های قومی ، نژادی ، زبانی و جنسی و غیره را مخاطب قرار میدهد یا نه؟ اگر قرار میدهد و چنین است پس این خود قسمت بزرگی از منشور جهانی حقوق بشر است که سندی مکتوب ، کامل و بین الملی ست و احتیاج به تکرار ندارد و به قول آخوندها تحصیل ما حصل است.
این مرا بیاد داستانی میاندازد که در زمانهای قدیم بر سر سفره به طلبه ای تدیگ تعارف کردند که پس زد. علت را پرسیدند گفت پس از مدتها جویدن , تدیگ پلو میشود و احتیاجی به آن نیست.
ولی اگر ما تدیگ را دوست داریم و سکولاریسم سبز را به منشور جهانی حقوق بشرترجیح میدهیم بحثی نیست.
ناگفته نگذارم که دوستی فیلیپینی از اینکه ما تدیگ را سر سفره میاوریم به خنده یاد میکرد. در فیلیپین و یا ان قسمت از فیلیپن ، آوردن تدیگ ناپسند و به معنی آنست که پلو تمام شده و به ته دیگ رسیده است. موفق باشید.
نقل قول ها از مقاله مهدی رضایی - تازیک در سکولاریسم نو است.
۴۰۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۰
|
از : پرتو نوری علا
عنوان : شاید کارگر افتد
جناب پیروز! لطفن جواب سئوالات خود را در لینک زیر و مقاله "چرا سکولاریسم و دموکراسی نسخهء "نو" و "کهنه" دارند"، نوشته مهدی رضایی- تازیک، بخوانید. شاید کارگر افتد.
http://www.newsecularism.com/۲۰۱۱/۱۰/۳.Monday/۱۰۰۳۱۱.Mehdi-Rezaei-Tazik-There-is-such-a-thing-called-New-Secularism.htm
۴۰۵۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : دعای وحشت و سوره آیت الکرسی
سرکار پرتو خانم،
با وجود اینکه مبحث سکولاریسم بارها در این سایت و سایت های دیگر مورد بررسی قرار گرفته و کفن و دفن شده ولی ظاهرا هرچند یکبار سر از گور بدر میآورد و انسان را مجبور میکند که بار دیگرصلیب بر خود بکشد و دعای وحشت و سوره آیت الکرسی بخواند.
پرتو خانم عزیز ، سکولاریسم مربوط به دوران بی حقوقی و زمان پیش از منشور جهانی حقوق بشر بود که میخواست دین را از دولت جدا کند و این بدان معنی بود که در آن دوران بربریت کسی جهت حقوق زن و اقلیت های زبانی ، نژادی ، جنسی و سنی و غیره اهمیتی قائل نبود. سکولاریم اعم از کهنه و نو و سبز و سرخ آن مشکل بیش از نیمی از جمعیت دنیا یعنی زنان را حتی مخاطب قرار نمیدهد.
آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد اجرای منشور ( اصلی ) جهانی حقوق بشر است که سکولاریسم جزء کوچکی از آن به شمار میآید. در اثر تلاش گروهی امثال من، پرچمداران سکولاریم اجبارا هر وقت از سکولاریسم صحبت میکنند پسوند
حقوق بشر را نیز به آن اضافه میکنند ولی هنوز " کشفیات " خود را بر مصالح خلق ترجیح میدهند .
تاکید بر سکولاریسم بجای حقوق بشر مضر و گمراه کننده است زیرا توجه را از اصول بسیار مهم تبعیضات به جزء مساله معطوف میکند.
خانم عزیز بجای پرچم سکولاریسم کهنه و نو و سبز لطفا پرچم حقوق بشر را بیفرازید تا همه زیر آن سینه بزنیم.
۴۰۵٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۰
|