سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دیکتاتور های خاورمیانه از همدیگر درس نمیگیرند - محمد برزنجه

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : زنده باد قذافی رهبر واقعی

عنوان : اپوزیسیون عامل بیش از پیش افشا شد
آنچه امروز به نام کشور لیبی می شناسیم ساخته قدرت استعماری ایتالیاست. در آغاز قرن بیستم ایتالیا بخش های سه گانه این سرزمین را که هر یک از آنها مستقل بودند به تصرف خود در آورد. این سه بخش عبارت بودند از : قورینائیه (کیرینائیکا) در شرق، طزابلس ( تریپولیتانین) در غرب و فزان در جنوب. ایتالیا پس از اشغال هر سه بخش آن را “ لیبیا ایتالیانا ” نامید. صحرائی خشک و خالی میان مراکز آن سه بخش قرار داشت که گهگاه واحه ای نیز در آن دیده می شد. لیبی از ۱۴۰۰ سال پیش اسلامی شده و فرهنگ عربی بر بخش عمده ای از آن مسلط گشته است. دیگر کسانی که از بازماندگان دوران ماقبل اسلامی هستند و هنوز در لیبی زندگی می کنند ساکن مناطق حاشیه ای غرب و جنوب شرقی هستند. لیبی تا سالهای ۱۹۶۰ سرزمینی عقب مانده بود و هنوز هم در لیبی وزن ساختار قبیله ای و ماقبل مدرنیته وزن اصلی است. امروز در حدود ۱۴۰ قبیله و عشیره گوناگون در آن کشور زندگی می کنند که بر زندگی سیاسی و اجتماعی لیبی تاثیر می گذارند.

این سرزمین از قرن شانزدهم میلادی تا ۱۹۱۱سال تحت تسلط امپراتوری عثمانی قرار داشت و در آمد قشر برجسته آن، که ساکن مناطق ساحلی بودند، از دزدی دریائی حاصل می شد و بقیه عشایر و قبائل نیز می بایستی خود مشکلات خویش را حل کنند. تمرکز بر دزدی دریائی و حمله به ناوگان کشورهای اروپائی و نیز زد و خورد ها و دشمنی های قبیله ای و همچنین اقتصاد گسترده قبیله ای زیان های ماندگاری بر ساختار اقتصادی مانده ازدوران باستان وارد آورد. فرقه سنوسی با استفاده از خلاء قدرت و ضعف مسلط بر این مناطق از سال ۱۸۳۷ موفق به گسترش دامنه نفوذ خود در شمال آفریقا شده بود. هسته قدرت سنوسی ها “زاویه” ها بودند که نوعی صومعه اسلامی محسوب می شدند و در مراکز روستائی، فرهنگی و بازرگانی رشد یافته بودند.

از سال ۱۹۰۲به بعد نفوذ اقتصادی ایتالیا بر مناطق ساحلی لیبی رو به افزایش نهاد. در پی جنگی که در سالهای ۱۲ ــ ۱۹۱۱ میان عثمانی و ایتالیا در گرفت، کشور سلطنتی ایتالیا موفق به تسخیر طزابلس و قورنیائیه گشت. در سال ۱۹۱۴ نیروهای نظامی ایتالیا فزان را هم اشغال کردند.

امپراتوری عثمانی نیروئی در لیبی مستقر نکرده بود. در نتیجه نیروی اصلی مقاوم در برابر ایتالیا جنگجویان قبائل محلی بودند. سنوسی ها که برغم انتقاداتی که داشتند مخالف امپراتوری عثمانی نبودند نیز به مقاومت در برابر نیروی نظامی ایتالیا پرداختند و توانستند با ایجاد اتحاد با چند قبیله حتی مدت زمانی بخش عمده خاک لیبی را پس بگیرند.در سال ۱۹۱۷ بخشی از سنوسی ها تحت رهبری ادریس المهدی السنوسی ، نوه‍ی پایه گذار این فرقه تغییر جبهه داد. ادریس موفق شد با کمک ایتالیا موضع خود را بنام امیرقورنیائیه( کیرنائیکا) تحکیم کند، در طرابلس یک جمهوری مستقل بوجود آمد.با روی کار آمدن فاشیست ها در سال ۱۹۲۲ در ایتالیا، موسولینی فورا فرمان داد خاک لیبی دوباره بعنوان مستعمره اشغال گردد . ادریس به انگلستان پناه برد و در آنجا بعنوان تبعیدی ماندگار شد ولی مقاومت تحت فرمان شیخ عمر المختار یکی از شیوخ سنوسی سازمان یافت. واکنش اشغالگران جستجوی خانه به خانه و اعدام های جمعی مردم بود. افزون بر این خلبانان ایتالیائی به بمباران مردم بی پناه واحه ها دست یازیدند ــ ایتالیا در سالهای ۲۸ ــ ۱۹۲۷ گازهای سمی نیز علیه مردم لیبی بکار بست. در سال ۱۹۳۰ حدود ۱۰۰ هزار نفر از اهالی قورینائیه( کیرنائیکا) در اردوگاههای ایتالیائی ها در اسارت بسر می بردند که فقط نیمی از آنها زنده ماندند. عمر المختار نیز در سال ۱۹۳۱ به دار آویخته شد. تعداد دقیق قربانیان استعماری ایتالیا در لیبی هنوز هم روشن نشده است. در حدود یک سوم از مردم لیبی از گرسنگی و در جنگ های توسعه طلبانه نظامیان ایتالیائی از بین رفتند. تا همین اواخر هم ایتالیا منکر جنایاتی بود که در دوران استعمار مرتکب شده بود.از آن پس، لیبی مدتی تحت تسلط ماموران نظامی انگلیس و فرانسه قرار داشت. انگلیس ها قصد داشتند قورنیائیه را تصرف کنند، و فزان در اختیار فرانسه قرار گیرد و طرابلس نیز زیرنظر سازمان ملل در اختیار ایتالیا باقی بماند. از این رو انگلیس ها دست به ترکیب آن ساختار استعماری که فاشیست ها برای طزابلس ایجاد کرده بودند نزدند. ولی طرح تقسیم لیبی عملی نشد و طبق تصمیم سازمان ملل متحد که در سال ۱۹۵۱ به تصویب رسید، بخش های سه گانه لیبی با ترکیب فدراتیو و بعنوان “کشور پادشاهی متحده‍ی لیبی” استقلال یافت. دنباله نوشته را در لینک زیردنبال کنید.

https://plus.google.com/۱۰۳۱۶۰۰۵۹۴۷۶۱۹۶۴۵۴۰۲۷/posts/N۶w۱oscLhjS#۱۰۳۱۶۰۰۵۹۴۷۶۱۹۶۴۵۴۰۲۷/posts/N۶w۱oscLhjS
۴۰۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۰       

    از : آشنا !

عنوان : لیبی‌ با نگاهی‌ متفاوت...
"نوزده اکتبر خانم هیلری کلینتون بطور سری وارد تریپولی پایتخت لیبی شد و با عبدل جلیل ، محمد جبرئیل و علی طارهونی اعضاء اصلی (NTC ) با حضور خبرنگاران سخنان زیر را ایراد کرد ودرست روز بعد قذافی ترور شد.
"We hope he can be captured or killed soon so that you don"t have to fear him any longer."
"امیدواریم شما معمر قذافی را بزودی دستگیر یا بقتل برسانید تا بیش از این از او ترس نداشته باشید“
بر طبق گزارش راشیا تودی , با بمباران باقی مانده شهر ۱۵۰.۰۰۰ نفری سیرت پایگاه مقاومت کاروانی از ماشین ها در حومه شهر مورد حمله هواپیماهای ناتو قرار گرفت و ضمن کشتار همه اعضاء و سرنشینان این اتوموبیل ها ادعا شد که معمر قذافی زخمی شده و توسط طرفداران غرب در محل کشته شده است در این گزارش آمده بود که نیروهای ویژه ناتو در ترور او دست داشته و برای آنکه افکار عمومی را بر علیه خود بسیج نکند آنرا به وحشی گریهای طرفداران غرب در سیرت نسبت داده اند .
همین عمل غیر انسانی و بر خلاف تمامی موازین بین المللی بسرعت در افکار عمومی جهان بیک معضل بزرگ برای کشورهای حامی جنگ از جمله چهار کشور تحقیر شده غرب آمریکا ، انگلیس ، فرانسه و ایتالیا شده تا جایی که سازمان ملل که در این کشتار و جنایت درلیبی مستقیما دست داشته دستور تحقیقات در این مورد را صادر کرده است.
حمله به لیبی بر خلاف تصور از هفت هشت ماه پیش شروع نشده بلکه از همان اویل انقلاب این کشور آغاز و در زمان ریگان هم ببهانه حمله بیک هواپیمای مسافری بارها مورد حمله قرار گرفت در این حمله بسیاری از تاسیسات زیر بنایی منهدم و تعداد زیادی از جمله اعضاء خانواده قذافی کشته و زخمی شدند . شرایط در آن موقع مناسب برای اشغال لیبی نبود در نتیجه آمریکا و ناتو بهمین عکس العمل اکتفا کردند ولی مسئله لیبی را پایان یافته تلقی نکرده و منتظر فرصتی بودند تا کارا یکسره و لیبی را به مستعمرات خود تبدیل کنند .
لیبی در حدود یک ملیون و هشتصد هزار کیلومتر مربع وسعت ، جمعیت آن ۶.۵ ملیون نفر، در آمد ناخالص این کشور در حدود ۶۰ هزار میلیارددلار ودرآمد سرانه در حدود ۱۰.۰۰۰ دلار در سال است.لیبی از منابع بسیار غنی نفت با درجه خلوص بالا بر خوردار است که استخراج و تسویه آن بسیار ارزان تر از نفت خام سنگین است .

استاندارد زندگی در لیبی از تمامی کشورهای آفریقایی بالاتر و همه افراد این کشوربر طبق قانون که اجرایی هم شده از تحصیلات رایگان تا پایان دانشگاه بیمه درمانی رایگان برخورداربودند. تضمین کار برای همه افراد که قادر بکار کردن بودند قانونی تضمین شده ی بود لیبی بزرگترین کشور سرمایه گزار و کمک کننده به کشورهای آفریقایی بعداز چین قرارداشت .
لیبی با هفت کشور مصر، سودان ، چاد، تونس ، الجزایر ، نیجر و سودان همسایه است در شمال به دریای مدیترانه راه دارد . لیبی با منابع زیر زمینی سرشار و وسعت زیاد و ارتباط دریایی و موقعیت استراتژیکی طی صد سال گذشته برای غرب از اهمیت حیاتی بر خوردار بوده و تا پایان جنگ جهانی اول مستعمره ایتالیا و در جنگ جهانی دوم بین آلمان و ایتالیا و انگلستان دست بدست گشته و پس از جنگ جهانی دوم با ضعف انگلستان و بقیه کشورهای شرکت کننده در جنگ جهانی دوم این کشور مستعمره آمریکا شد که با ایجاد پایگاه های نظامی نظامی و حمایت از ملک ادریس پادشاه لیبی عملا این کشور را اداره میکرد.
با گسترش جنبش های آزادی بخش ملی برای استقلال در مصرعبدالناصر بقدرت رسید و حمله نظامی مشترک فرانسه و انگلستان راه بجایی نبرد و انقلاب مصر پیروز شد و شرایط برای استقلال دیگر کشورها فراهم شد.
معمر قذافی یک ناصریست بسیار محکم و استوار در سال ۱۹۴۲ متولد شد و در سالهای ۱۹۶۵ در دانشکه نظامی تحصیل میکرد تحت تاثیر انقلاب مصر و عراق و دیگر کشورها در سال ۱۹۶۹ ملک ادریس پادشاه فرسوده این کشور رابر کنار و ریاست شورای انقلاب لیبی را بعهده گرفت و پادگانهای آمریکا را بر چید و بلافاصله با مصر همکاری همه جانبه ای را آغاز کرد و پیشنهاد اتحاد جماهیر عربی با شرکت مصر و سوریه را داد که اقداماتی نیز در این زمینه صورت گرفت ولی با در گذشت مرگ عبدالناصر این طرح توسط انور سادات پیگیری نشد.
حمله ناگهانی اسرائیل به کشورهای عربی در سال ۱۹۶۷ با پشتیبانی همه جانبه غرب ضربه کشنده ای بر پیکر اعراب وارد آورد در واقع آنها را فلج کرد این تجاوز و حمله در شرایطی صورت گرفت که اختلافات داخلی در شوروی بر سر قدرت همچنان ادامه داشت تا سرانجام خروشچف بر کنار و برژنف جای اورا گرفت ولی دیگر دیر شده بود و غرب میخ خودرا در خاورمیانه کوبیده بود و ارتش کشورهای عربی را متلاشی کرده بود.
قذافی با بدست گرفتن قدرت تمامی تلاش خودرا برای مستحکم کردن اتحاد اعراب بکار برد وقتی مصردر زمان انورسادات الویت کشور راباز سازی اقتصادی باهمکاری غرب گذاشت لیبی به اتفاق عراق، سوریه ، الجزایر ، یمن جبهه امتناع اعراب را بوجود آوردند تا سدی در مقابل تهاجم مجدد غرب واسرائیل در منطقه ایجاد کنند که این سد عملا تا پاشیدگی اتحاد شوروی ادامه یافت.
قذافی همانند صدام حسین بسرعت اوضاع و وخامت آنرا دریافت و کوشش کرد تا ازجنبشهای منطقه از جمله سازمان آزادیبخش فلسطین پشتیبانی وآنها را فعال نگاه دارد تا نقشه تهاجم غرب را به این منطقه محدود و تا حدودی کنترل کنند ولی غرب از اوضاع پیش آمده و تلاشی شوروی استفاده کرده و یکی یکی کشورهای عربی را از درون و بیرون مورد تهاجم قرار دا د تا جایی که سرانجام عراق به اشغال در آمد و خمینی این مرتجع تاریخ بر سر قدرت آورده شد عراق متلاشی و بهمراه افغانستان اشغال شد .
فشار بر لیبی که از سال ۱۹۶۹ تا به امروز درصف مقدم مبارزه بود بشدت افزایش یافت آنهم در شرایطی که اتحادیه عرب در کنترل کامل ناتو و غرب شده بود. رهبران لیبی با درایت بی نظیر تلاش کردند تا اتحادیه آفریقا را با همکاری تمامی کشورهای آفریقایی ایجاد کنند که این طرح عملی شد حتی قذافی بریاست این اتحادیه بر گزیده شد.
لیبی تمام امکانات خودرا در اختیار اتحادیه آفریقا گذاشت و از آنها رسما خواست برای ایجاد ارتش دوملیونی تلاش کنند لیبی و بسیاری از کشورهای آفریقایی با انتخاب اوباما به ریاست جمهوری آمریکا مطمئن شده بودند که غرب در صدد اشغال و مستعمره کردن آفریقا بر خواهد آمد و چنین هم شد.
سرازیر شدن سرمایه لیبی به کشورهای آفریقایی و شاغل کردن ده ها هزار جوانان بیکار آفریقا در لیبی که متجاوزان بسیاری از آنها را قتل عام کردند نتیجه همین سیاست بود آفریقا از همه امکانات سرمایه گزاری لیبی بر خوردار شد و قذافی و حکومت او ارزهای موجود را به طلا تبدیل کرده و دلار را بعنوان ارز معتبر از دور خارج کردند . لیبی تمامی سرمایه ها را از غرب بیرون کشیده و به کشورهای آفریقایی از جمله آفریقای جنوبی منتقل کرد.
اینجا بود که طاقت غرب طاق شد وبا گسترش بحران اقتصادی و مالی وکسری بودجه در کشورها یی همانند ایتالیا که ورشکسته اقتصادیست ، فرانسه که سال آینده انتخابات ریاست جمهوری دارد که یکی از نامزدهای بشدت منفورآن سارکوزی است که در صدد احیای امپراتوری ناپلئونی در جهان است و انگلستان پیر و فرسوده که نای دویدن ندارد و میخواهد همانند گذشته با نفت مفت و مجانی لیبی جانی تازه بگیرد .
غرب با تدارک نیروی نظامی و آموزش آنها در مصر و تونس و فرستادن آنها بداخل لیبی از طریق مرزهای این دوکشور و حمله از طریق هوا و دریا به لیبی و استفاده از جنایتکاران جنگی که آنها را در عراق و افغانستان آموزش داده بود و بمباران شبانه روزی بیش از هشت ماه کشور مدرن لیبی را با خاک یکسان و هزاران نفر را قتل عام کرد.
حکومت و مردم لیبی نه تنها با مقاومت از حیثیت انسانی خود بلکه از حیثیت جهانی دفاع کردند آنها نیروهای ناتو را مسخره خاص و عام کردند تا آخر ایستادند و چه خوب هم ایستادند ناتو فکر میکرد کار این کشور با جمعیت کم را در عرض چند روز یکسره خواهد کرد ولی مقاومت و نفرتی که این جنگ در بین مردم جهان برعلیه متجاوزان ایجاد کرد انگیزه مقاومت و دفاع از منافع ملی را در بین کشورها صد چندان تقویت خواهد کرد.
وقتی بحران مصر شروع شد تاثیر این کشور و موضع گیریهای مصر نشان داد که این کشور تا چه اندازه در سرنوشت خاورمیانه نقش بازی میکند مصر بود که تدارک باز کردن مرزهای این کشور و تونس را برای تجاوز غرب به لیبی گشود تکیه تنها و بیش از اندازه به اتحادیه آفریقا که هنوز پخته و استخواندار نشده کافی نبود تا لیبی بتواند با این پشتوانه از منافع ملی کشور دفاع کند . ."
۴۰۹۴۹ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۰       

    از : تهمتن - ش

عنوان : این درس; درس مردم ست که به دیکتاتورها می آموزانند و تحمیل میکنند
یادآوری به نویسنده این مقاله - این سه دیکتاتور معدوم و فراری از کشورهای شمال آفریقا میباشند و نه خاورمیانه - و اما درس آموزی آدمکشان دیکتاتور درمنطقه خاورمیانه که گروه نخست را خامنه ای;بشار اسد و صالح یمنی تشکیل داده و شیوه سرنگونی و تنبیه مردمی معمر قذافی هم در انتظار این جنایتکاران میباشد;مگر اینکه فرارکنند; اما فرار به کجا ؟؟ که خصوصا بشار اسد و خامنه ای و مزدوران درونی و برونی آنها را هم در بر میگیرد. بشار اسد درحال درس آموزی و حساب پس دادن ست و سرنوشت قذافی و تنبیه خود بدست مردمی که تا بحال بیش از ۳هزار جان باخته دلیر را در راه رهایی تقدیم کرده اند;منتظر نشسته است. اما این درس آموزی(مردمان لیبی و سوری) تنها شامل دیکتاتورهای خونریز نبوده که شامل آموزندگی ملتهای تحت ستم هم هست و همچنین و درس مهم تر اینکه قدرت های سلطه گر را مجبور به خواسته های مردمی خود کرده و تحمیل میکنند تا دست از حمایت دوستان جنایتکار سابق خود بر دارند که تابحال هم پیروزی از آن ملتها بوده است و رو سیاهی را هم نه تنها بر دیکتاتورهای آدمکش; بلکه بر مزدوران درونی; و بویژه بر مزدوران برونی - طرفداران پنهان و آشکار نظام ولایت فقیه - هم تحمیل کرده اند. پس دراینجا شعار به حق " پیروزی از آن ملتهاست " هم بعداز ده ها سال مبارزات پیشگامان رهایی(درایران) که در هر دو رژیم شکنجه و جان باختند هم به بار نشست و هم ثابت شد. اما مقدمات پیروزی ملتها هم بدون هزینه و بدون آگاهی هم نبوده است و برای نمونه جنبش مردم ایران را باید مثال زد. همه میدانیم و شاهدیم که تا قبل از شروع قیام مردم ایران و بی آینده کردن رژیم ملایان; همین قدرتهای سلطه گر و عمدتا امریکا و اروپا; که امروز بر اثر تحمیل خواسته های ملت ها و بخصوص ملت ایران; بر علیه این دیکتاتورها برخاسته اند; قدرت ملتها را بخوبی تشخیص داده و " پیروزی از آن ملت ها " را حلقه گوش کردند وگر نه تا قبل از قیام که اینان کاری به حکومت جنایتکار ملایان نداشتند و داد و ستد نفتی و دزدی معاملات اقتصادی هم بر قراربود و بی شرمی را به آنجا کشاندند که ملایان و دیگر سران دزد را اجازه دادند تا میلیارد ها دلار دزدی شده را در بانکهای خود جای دهند!!؟؟ اما امروز و بعداز قیام(پیروزی از آن ملتهاست)می بینیم که تحریم همه جانبه ی رژیم ولایت فقیه ازطرف همین دوستان سابق شروع گردید که آخرین ضربه نهایی و مهلک در تحریم بانک مرکزی رژیم خامنه ای بوده(مرکز وستون قدرت مالی رژیم و سرکوب مردم ایران بوسیله همین قدرت)که اتوماتیک وار تحریم خانمانسوز نفتی ولایت فقیه را هم که بوسیله ی همین بانک پول دزدی شده نفتی را دریافت میکنند هم در بر میگیرد. بعبارت دیگر هدف; تحریم نفتی ست که بانک مرکزی رژیم ویترین آن است که به همین خاطر است که سرمدازان رژیم از هم اکنون در مورد این تحریم نهایی و ویرانگر نظام ولایت فقیه: آژیرهای سرنگونی قطعی را به صدا در آورده اند. اما شیوه سرنگونی حکومت خامنه ای (که همانطور که گفته شد باعث اصلی آن همان قیام مردم است) هم نخست از روش تحریم بانکی - نفتی رژیم بوده که برعکس روش سرنگونی معمر قذافی ست و بعبارت دیگر حمله نظامی به رژیم خامنه ای ومراکز قدرت و سرکوب او انجام نخواهدگرفت و مضافا اینکه این دوستان سابق از ضربه پذیری تحریم بانکی - نفتی ولایت فقیه بخوبی آگاهی داشته و از تاثیر آن در سرنگونی قطعی رژیم مطمئن اند( در قدرت ماندن خامنه ای و در نتیجه سرکوب و ارعاب و کشتار مردم بوسیله همین پول نفت همان مردم است که ۹۰٪ درآمد ماندن در قدرت رژیم زا تشکیل میدهد)حال این نحریم حتمی ست و سرنگونی قطعی ست. اما تنها شباهت سرنگونی قذافی با رژیم ولایت فقیه را تنها در تنبیه مردمی این دو دیکتاتورمیتوان پیش بینی کرد و در آن شکی نکنید وهمین سرنوشت هم درانتظار آن یکی جنایتکار; بشارت اسد هم بدست توانای مردم سوری همانند قذافی خواهد بود. ناگفته نماند که اگر بشار اسد به کشتار بیشتر مردم بیدفاع ودلیر سوری ادامه دهد; حمله نظامی دوستان سابق به رژیم اش و مراکز سرکوب وقدزت او حتمی ست وهمانند معمر قذافی; بال و پر او را کنده(تار و مار کردن نیروهای سرکوب) و او را در مقابل مردم عاصی سوری تنها قرار داده تا همان بر او کنند که مردم لیبی بر قذافی کردند. بازهم ناگفته نماند که همین سناریو هم برای نظام ولی فقیه و مزدوران او هم در صورت عدم موفقیت تحریم بانکی - نفتی هم به اجرا گذاشته خواهد شد. اما این نگارنده به سرنگونی قطعی بوسیله تحریم بانکی - نفتی معتقد بوده و آنرا حتمی میداند.
۴۰۹۲۰ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست