از : تبریزی
عنوان : یادش جاوید
یادم است هر روز با دلواپسی می آمدم و اخبار را دنبال می کردم شاید اعدام نشوند شاید زنده بمانند .... و وقتی خبر اعدام ها دستگیری ها را می خواندم به گریه می افتادم ..... باز در این سرزمین شب زده داغ عزیزی دلمان را در مشت خود بفشارد.
ز نگاه و ز سخن عاری
شبنهادانی از قعرِ قرون آمدهاند
آری
که دلِ پُرتپشِ نور اندیشان را
وصلهی چکمهی خود میخواهند،
و چو بر خاک در افکندندت
باور دارند
که سعادت با ایشان به جهان آمده است.
یادش جاوید
۴۱٣۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱٣۹۰
|