سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آتش‌بیاران جنگ - منوچهر صالحی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : تهمتن - ش

عنوان : ادغان به شکل گیری دمکراسی و فضای دمکراتیک بعداز سرنگونی صدام در عراق
نویسنده این مقاله در پاسخ به نظردهنده ای(هادی صوفی زاده)نخست او را طرفدار جنگ و سرکوب نوشتاری میکند !! (ارعاب و ساکت کردن) و سپس در متن پایانی پاسخ خود; این آقا پرده از حقایق برداشته و چنین میگوید " در فرصتهای *دمکراتیک* (ایجاد شده در عراق) همیشه این مردم (مردم عراق) هستند که تغیئن(سرنوشت خودرا) میکنند" !!؟؟ به بیانی دیگر ; ایشان میگویند که بعداز حمله به مراکز سرکوب و قدرت صدام و سرنگونی او ; فضای دمکراتیک ایجاد گردید ومردم توانستند سرنوشت خودرا در دست گیرند. البته این فضای دمکراتیک(بقول نویسنده اینمقاته; و نه این نگارنده) طولی نکشید و جنایتکاران رژیم اسلامی از یک سو ; و بشار اسد(متلاشی شده امروزی) از سوی دیگر عراق را با نیروی های آدمکش القاعده و جیش المهدی آخوندک صدر ساندویج کرده و روزانه صدها کودک و زنان و مردم بیگناه عراق را چه درخیابانها و چه در مجالس عروسی و عزاداری با بم های جمهوری اسلامی و القاعده به خاک و خون کشیده شدند که بر اثر آن ده ها هزار نفر ازمردم بیگناه عراق را به شقاوت اسلامی; تیکه تیکه و کشتند که هنوز بعد از ۸ سال از سرنگونی صدام; کشتار مردم عراق بوسیله جمهوری "مقتدر" اسلامی ایران(وانمود کردن اقتدار نظام در منطقه !! دراینمقاله را یاد آوری میکنم) انجام شده و ادامه دارد. اگر غیر ازاین است; با اندکی وجدان و شرف بگویئد که تمامی کشتارها در عراق و بعد از سرنگونی صدام; بوسیله این دو رژیم سفاک و آدمکش خامنه ای و بشار اسد نبوده ;که تا همان فضای نیم بند دمکراتیک( بقول نویسنده همین مقاله !!) را نابود کنند و از شر آن در بیخ گوش خود رها شوند و به سرکوبی هر دو ملت ایران و سوریه ادامه داده و بعد هم با بیشرمی این کشتارها را به ناتو و عمدتا به امریکا وصل کنند!!؟؟ همان نیروهای که بقول(البته ناخواسته !! اما حقیقت) نویسنده اینمقاله; آورنده ی فرصتها و فصای دمکراسی درآن سرزمین و بیخ گوش جمهوری اسلامی خامنه ای شده بودند.
۴۱۷۴۱ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : رشد از بالا به پایین
جناب صوفی زاده،
بنده قصد آن ندارم که خود را در گفتگوی بین شما و جناب صالحی وارد کنم ولی
جمله ای در کامنت شما مرا به تفکر واداشت که فرمودید " حال امریکا اجازه‌ نخواهد
داد و یا مردم فرقی نمی کند و تهاجم نظامی به‌ عراق و افغانستان نوعی تمرین
دموکراسی درآن کشورها شکل داده‌ که‌ در فرهنگ ان کشورها سابقه‌ نداشته‌است ".

توماس جفرسون گفته ای دارد به این مضمون که مهمترین چیز برای رشد دموکراسی آنست که بذر آن در خاک مناسب کاشته شود. رشد از بالا به پایین
برای نباتات بویژه دموکراسی اگر غیر ممکن نباشد بسیار نادر است.

صد ها سال است که دخالت روس وانگلیس و امریکا در افغانستان و عراق به
حقوق مردم تجاوز کرده و امکان رشدی به آنها نداده است. بر عکس عقیده
شما , من به رشد دمکراسی در مصر و تونس بدون مداخله خارجی بسیار
امیدوارترم تا رشد دمکراسی در عراق و افغانستان. باید دعا کرد که کار آنها
به هرج و مرج نکشد ، دمکراسی پیشکش.
۴۱۷٣۱ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۰       

    از : حمید ارجمند

عنوان : ناتو تو را خدا به ما هم تجاوز کن !
بیاد دارم شاعر و طنز نویس ایرانی هادی خرسندی مطلبی سیاسی ولی به طنز نوشته بود که صدام حسین به هر کس تجاوز نمود آن کس وضعش توپ شد ! و اشاره به آخوندها و کویتیها بود ،ودر آخر نوشته از صدام تقاضا کرده بود که صدام ترا خدا بیا به من هم تجاوز کن تا وضع منهم خوب شود ! حالا هم که آخوندها و سیرابی فروشهای میدان شوش که به درجه سر لشگری رسیده اند چون در بن بست بزرگی گیر کرده اند آرزوی اینکه چند نقطه از خاک ایران هدف قرار گیرد را میکنند این جنایتکاران فاشیست وابسته به برلین و مسکو و پکن در صورت حمله ای محدود به هر نقطه از ایران بجای اینکه با دشمن قلابیشان گلاویز شوند اولین کارشان حمله همه جانبه به مردم ایران و بر پا کردن چوبه های دار برای تصفیه خونین دیگری تا برای چند سال آینده خود و خیال اربابان خارجیشان را راحت نمایند ، تمام رجز خوانیهای این سیرابی فروشان دیروز و سرداران امروز بقول خودشان خالی بندی میباشد اوصولا مقامات فاسد شده در منجلاب ارتشا و بیزنس و پورسانت نمیتوانند مرد میدانهای جنگ واقعی باشند ولی قادرند تا برای مردم بی سلاح و زن و فرزند مردم توپ و تانک بمیدان بیاورند همانگونه که اسد فاشیست در سوریه هر روز انجام میدهد . هر گونه حمله فرضی یا واقعی به این رژیم دست نشانده در واقع رساندن خوراک و اکسیژن حیات محسوب میگردد .
۴۱۷٣۰ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۰       

    از : هادی صوفی زاده‌

عنوان : چلبی
جناب آقای صالحی با سلام مجدد
موافقت و یا مخالفت بنده‌ با حمله‌ نظامی بیگانه‌ اهمیت چندانی ندارد و مورد بحث نیست، همچنانکه‌ در مملکت خود تحت استثمار بیگانه‌گانم. اما نمی توانم پنهان کنم که‌ نسبت به‌ عرق ملی و میهن پرستی ایرانیان بسیار بدگمانم و امیدوارم انگیزه‌ شما درتنظیم مطلب صرفا" میهن دوستی و نه‌ تسویه‌ حساب قبلی با آقای میرفطروس و آقای شوکت درزیرلوای میهن پرستی باشد. باید ببخشید که‌ آنگونه‌ صحبت می کنم.
در مورد قسمت اول بحث مشکلی باهم نداریم که‌ درصورت حمله‌ نظامی به‌ ایران کسی قادر به‌ قبضه‌ نمودن قدرت نخواهد بود ، حال امریکا اجازه‌ نخواهد داد و یا مردم فرقی نمی کند و تهاجم نظامی به‌ عراق و افغانستان نوعی تمرین دموکراسی درآن کشورها شکل داده‌ که‌ در فرهنگ ان کشورها سابقه‌ نداشته‌است. با تمام معایب دموکراسی مورد نظر بقول شادروان دکتر قاسملو بدترین دموکراسی را به‌ بهترین دیکتاتوری می ارزد. یادآوری چلبی نیز به‌ این خاطر بود که‌ ایشان نتوانست و یا نخواست از حضور امریکا در عراق به‌ نفع خود بهره‌ای ببرد اما شما ایشان را به‌ خیانت متهم می نمائید که‌ من نمی دانم ایشان چه‌ خیانتی را علیه‌ ملتهای عراق نموده‌ که‌ زبانزد روشنفکران ایرانیست که‌ اگر ممکن است نمونه‌ هایی از خیانت ایشان را ذکر نمائید ممنون می شوم. در ثانی محاسن خمینی برمردم ایران راکه‌ بدون دخالت خارجی براریکه‌ قدرت نشست توضیح دهید.
درخاتمه‌تفاوت دراینجا عیان می گردد که‌اگر شما یک خمینی دیگر بدون قدرت خارجی را بر یک چلبی با حمایت خارجی و جنگ ترجیح می دهید، مسلما" من یک چلبی امریکایی را بر خمینی انقلاب مردمی دیگر ترجیح می دهم همانگونه‌ که‌ چلبی عراق را بر مقتدی صدر گماشته‌ ایران ترجیح می دهم .
شاد باشید
۴۱۷۲۵ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۰       

    از : سیمین محمودی

عنوان : دفاع از این نوشته آقای صالحی دفاع از منافع مردم ایران است
قبل از آنکه آقای صالحی را بخاطر ابراز نظراتش به محاکمه بکشانیم همینجا من را هم به دادگاه بکشانید، چون تمامی نظرات آقای صالحی در این نوشته مورد توافق من هم هست. یادمان نرود دو سال قبل هم پیرامون منافع اجنبی و امپریالیسم در آن طرف و منافع مردم ایران در طرف مقابل مقاله ای به قلم آقای صالحی در جایی درج گشت که متاسفانه آقای زربخش ، یکی از دوستان قدیم آقای صالحی ، بجای دفاع از وی نوک تیز حمله را بروی آقای صالحی نشانه گرفتند.
اینکه انقلاب بهمن انقلابی بود شکوهمند، شکی نیست. و اینکه انقلاب بهمن پس از به قدرت رسیدن روحانیت مرتجع به کجراهه رفت، دزدیده شد، گم شد، به آن خیانت شد، بجای آزادی فاشیزم مذهبی حاکم گشت ، حرف دیگری ست و به همین دلیل هم در شب ۱۲ فروردین ۱۳۵۸گفتیم که انقلاب بهمن گم شد، انقلاب دگری باید کرد.
چطور است که تعدادی نه کم، از فعالین سیاسی خارج کشور حمله وحشیانه ناتو به یک کشور مستقل چون لیبی را انقلاب می نامند، همان ناتویی که سالها با قذافی، این مستبد لیبی بهترین روابط را داشت و در تمام این دوران، عدم رعایت حقوق بشر در لیبی، کشورهای عضو ناتو را نرنجاند که هیچ، بلکه لیبی یکی از مکانهایی شد که در زندانهایش مخالفین امپریالیسم به دستور کشورهای عضو ناتو مورد شکنجه قرار می گرفتند.
چرا راه دور برویم. مگر طالبان را اعضای همین ناتو طالبانش نکردند و بجان کشور افغانستان و مردمش نینداختند؟ مگر قرار نیست که همان طالبان البته این بار با چلبی افغانستان، با کرزایی، این مرد بشدت مرتجع، دزد و غارتگر افغانستان دوباره به قدرت برسد؟ نکند اینها همه دروغ است و از سر مخالفت بیهوده با کشورهای بیگانه است و شاید هم بنظر بعضی، مخالفت با دخالت بیگانگان در امور داخلی یک کشور مستقل مثل لیبی یا ایران به معنی دفاع از حاکمان مرتجع این کشورهاست!!؟ از این حرفها نباید ترسید و خدای ناکرده لرزید، که نه ترسش لازم است و نه لرزش واجب.
متاسفانه اپوزیسیون ایرانی در خارج کشور ، چه مردمیش و چه نامردمیش گاها نظراتی را ارائه می دهند که یک انسانی که کمی از پنجره عرصه سیاست به آن می نگرد انگشت به دهان میگردد. مثلا این نظر که: مسبب اصلی جنگ احتمالی ناتو و یا اسرائیل و یا هر بیگانه دیگری به ایران، نه کشور حمله کننده، که جمهوری اسلامی ست بخاطر احتمال دستیابی او به بمب اتم!! و همین *احتمال* ، دست بیگانگان را باز می گذارد که کشوری را با مردمش به نابودی بکشانند، مثل کشور و مردم عراق، افغانستان،لیبی ووو. و نامش را هم می گذارند دفاع از مردم. و تازه یک چیز جدیدتری را هم به پس آن می بندند بنام انقلاب. و در یک لحظه همه میشوند کارشناس امور انرژی ، چه اتمیش و چه بادیش و تقریبا همه اپوزیسیون ضد انرژی هسته ای، چنان وانمود می کنند که انگار این شاه سابق مملکت نبود که نیروگاه هسته ای را به کمک غرب و با اجازه غرب کلنگش را زد. ما ایرانیها بعضی چیزها را زود فراموش می کنیم و بعضی چیزهای دیگر را اصلا فراموششان نمی کنیم. این بسته به شرایط روز است که باد از کدام طرف می آید که تبدیل به انرژیش کنیم و بزنیم بر سر مخالف.مثلا بعضی از ما که باید حتما نقش اپوزیسیون را بازی بکنیم، بر این نظریم که اگر حکام ایران مخالف حمله ناتو به ایرانند، ما باید عکسش را بگوییم، مگر نه اینکه ما مخالف اوییم، یعنی باید موافق حمله نظامی به ایران باشیم چون در پس حمله نظامی احتمالا رژیم سقوط می کند.و جالبتر اینکه همینها گاها بر آنند که جمهوری اسلامی خودش جنگ طلب است و بخاطر سرکوب مردم از جنگ و حمله غرب به کشور استقبال می کند!!! که اگر چنین باشد، ما صد البته که باید مخالف حمله نظامی غرب به کشور شویم. حال فرض را بر این نهیم که در پس حمله نظامی اسرائیل و یا غرب به کشور، رژیم حاکم سقوط می کند.این که چه کسی جایش را می گیرد مهم نیست!!! مهم این است که ما دمکراسی می خواهیم و حتما ناتو و اسرائیل همراه با موشکهایشان و بمبهایشان دمکراسی را هم در همان جایی می کارند که بمبهایشان قبلا آنجا را نابودش کرده بودند. مگر جمهوری اسلامی در عراق و افغانستان و در آینده در لیبی را نمی بینیم که حاصل حمله غرب به این کشورهاست؟ و یک چیز جالبتر اینکه بخش اعظم این خواهران و برادران موافق حمله نظامی به ایران تا همین چندی قبل هر دو پایشان را توی یک کفش کرده بودند که مبارزه مردم باید مسالمت آمیز باشد. در واقع با زبان معمولی میشود گفت که این دیگرانند که تصمیم میگیرند که راه و روش مبارزه در جهت گذار از نظام جمهوری اسلامی چیست. و برای این بخش از آدمیان هدف تنها نابودی رژیم حاکم در ایران است. در حالی که هدف باید کسب آزادی باشد و برای رسیدن به آن باید این نظام را سرنگونش کرد. راه و روش آنرا هم بگذاریم به عهده خود مردم ایران. چون آزادی تنها به دست توانای مردم کشورمان کسب می شود و در این رهگذر این مردم درون وطن من و شمایند که خودشان راه و روش مبارزه در جهت سرنگونی نظام حاکم را انتخاب می کنند و ما بهتر است نه دولت در تبعید برایشان بسازیم و نه فرش قرمز زیر پای این بیگانگان بنهیم که بیاییند مثل عراق بزنند، بخورند، شکنجه بدهند، بکشند و دست آخر هم طلبکار بیرون بروند و ما هم برایشان هورا بکشیم.
در پایان این را هم اضافه بکنم که بگذاریم بعد از سرنگونی این نظام ترور و خفقان جمهوری اسلامی، مردم کشورمان نگویند *آنها بهتر از اینها بودند* که اگر دوباره جنین بشود، مثل مردم عراق، عمر ما قد نمی دهد که از نسل آینده طلب بخشش بکنیم.
با احترام
سیمین محمودی
۴۱۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۰       

    از : منوچهر صالحی

عنوان : چلبی سازی
آقای هادی صوفی زاده سلام
از نوشته شما چنین میتوان برداشت کرد که شما با حمله نظامی بیگانگان به ایران مشکل چندانی ندارید و حتی با آن موافقید. من در نوشته ام توضیح دادم که مردم همین که برایشان ممکن شود، عناصری چون چلبی را از اریکه قدرت به زیر خواهند کشید و برای افرادی که با کمک بیگانگان میخواهند در ایران به قدرت سیاسی دست یابند، آینده ای وجود ندارد، یعنی بهتر است این افراد به جای همکاری با کشورهای خارجی و خیانت به منافع ملی مردم ایران با حمله به ایران مخالفت کنند، زیرا دود جنگی که آمریکا و اسرائیل خوابش را برای ایران دیده اند، فقط و فقط به چشم مردم ایران میرود که هم با این رژیم مخالفند و هم با جنگ. همانطور که مردم ایران پس از انقلاب خمینی را رهبر خود ساختند، مردم عراق نیز در نخستین فرصت احمد چلبی را به خاطر خیانتی که به آن ملت کرده بود، از حوزه سیاست بیرون راندند. و این دو رخداد هیچ تضادی با هم ندارند، زیرا در فرصتهای دمکراتیک همیشه این مردم هستند که تعیین میکنند، چه کسی بر آن ها حکومت کند. من چون مخالف جمهوری اسلامی هستم، کارهای لابیگری آقای هوشنگ امیر احمدی به سود جمهوری اسلامی را نمیتوانم تأئید کنم.
با احترام
۴۱۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۰       

    از : تهمتن - ش

عنوان : با تبریک و شادباش به نویسنده اینمقاله !
نگارنده با خواندن چندباره ی مقاله جناب آقای منوچهر صالحی; چند و چون آنرا نفهمیده و برای فهم اش آن نیاز به دوستان نظردهنده ایست که اکثرا در چنین مقالاتی در این سایت شرکت کرده ونظرات فراوانی رادر پشتیبانی و تجزیه و تحلیل و واژه های آنرا به دیگر خوانندگان این سایت که از بینش کمتری از مسائل ایران دارند توضیح و توجیه های فراوان ارایه میکنند; هم ; دراین مقاله تشریف بیاورند و چند وچون و روابط آنرا در مسایل ایران برای آندسته از خوانندگان توضیحاتی ارایه بفرمایند. ممنونم -- این روابط بدین گونه اند : ۱ - رابطه ی آیت الله کاشانی ولی فقیه آنزمان با دکتر مصدق. ۲ - سیاست مداران"ایران" کی یایند؟؟ آیا احمدی نژاد;مصباح یزدی;جنتی; خامنه ای;آقا مجتبی و ووو هم درجمهوری اسلامی"ایران"قدرت و سیاست رادر دست دارند; یا ; طبق نوشته جناب آقای صالحی; ملت ایران ؟؟ ۳ - انقلاب شکوهمند اسلامی(طبق اینمقاله) را چه کسانی(منظورم دزدی نیست !!) از آن خود دانسته و ۳۲ سال هم ملت نمک نه شناس قدر این سیاست مداران ندانسته و بنیاد حماس انقلابی مسلمان; و مسلمین حزب الله لبنان و حسن نصرالله را ارج و ارزشی نمی دهند و این دو گروه را بناحق ! مالخوران ثروتهای خود میدانند. ۴ - تکنولژی موشک های پیچیده ی داشمندان"ساخت ایران"(البته ساجت چینی و روسی قدیمی آن دروغ ست ! ) و زابطه این دانشمندان ! با انفجار اخیر را توضیح دهید. مقوله های فراوانی دیگری و روابط شخص نویسنده در این مقوله ها برای نگارنده تیره و تار و تاریک است ! که بررسی آنها را به بعد واگذار میکنم. اما دوستانی که همیشه دراین نوع مقالات شرکت کرده و طرفداری میکنند; در این مقاله هم شرکت کرده و خوانندگان کم بینش را یاری رسانند. بازهم ممنون !
۴۱۷۱۷ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۰       

    از : هادی صوفی زاده‌

عنوان : چلبی سازی یعنی چه‌؟
جناب آقای صالحی با سلام
متن شما راخواندم و اینکه‌ مخالف حمله‌ نظامی به‌ ایران هستید حق خودتان هست امااشکالی که‌ ازنظر من در اندیشه‌ شما و برخی دیگر نظیر آقای مهرداد درویش پور وافرادی دگر وجود دارداستفاده‌ ازواژه‌ چلبی سازی برای ایران که‌ منظور شماها احمد چلبی بعنوان گماشته‌ امریکاست. شماها بدون اینکه‌ بخود زحمت دهید و کمی بیندیشید که‌ اگر چلبی آنقدر غرق در گماشتگی بود چرا نتوانست گوشه‌ای ازقدرت را به‌حمایت غرب تصرف نماید؟ اگر درانتخابات نتوانست وارد دایره‌ قدرت شود بدین معناست که‌ کسی نمی تواند به‌آسانی و مثل انقلاب ۵۷ ایران براریکه‌ قدرت بشیند. بعدا"آیا قدرت طلبی چلبی از دکتر هوشنگ امیراحمدی بیشتر است که‌ این یکی هنر و آن یکی تکفیر میگردد؟ آیا وجودچلبی برای عراق از مقتداصدر ویا مالکی بهتر نبود؟ شاید گزینه‌ چلبی سازی امریکا برای ایران رضاپهلوی باشد اما باید بخاطر آورد که‌ بهنگام دور اول انتخابات عراق بعداز آزادسازی پسر ملک فیصل که‌ مقیم بریتانیاست گفت حاضر است با بدست گرفتن معاونت پست نخست وزیری ازادعای پادشاهی کوتاه‌ آید، اما کسی حرف ایشان را جدی نگرفت. درافغانستان هم هم حالت اتفاق افتاد و ظاهرشاه‌ ازادعای تاج و سلطنت خودداری نمود. بنظر من مشکل ایرانیان در این است که‌ فاقد یک چلبی هستند.
۴۱۷۰۴ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست