سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انجماد در ناسیونالیسم افراطی ۹۰ سال قبل (۱) - احد واحدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آرسن نظریان

عنوان : اصلاح
جناب محمد ح. جعفری
با تشکر از از اظهار نظر جنابعالی . من نگفتم که "بختیاری ها ترک هستند" ، اگر توجه داشته باشید نوشته ام "... گروههای قومی دیگری که ترکی (هم) صحبت می کنند ..." . یعنی علاوه بر زبان خودشان به ترکی هم تکلم می کنند . تا آنجا که می دانم ، حداقل یک تیره بختیاری به ترکی نیز صحبت می کند .
با درود
۲۸ دیماه ۱۳۹۰
۴۲٨۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣۹۰       

    از : محمد -ح- جعفری

عنوان : عنوان : پاسخی در ادامه پاسخ جناب آرسن نظریان/////با یک اصلاح کوچک
عزیزان دست اندرکار اخبار روز خواهشمند است یک اصلاح کوچک در نوشته ام انجام دهید و آن این است که فلات دجله و فرات را به جلگه دجله و فرات تغییر دهید این لطف شما بسیار برایم ارزشمند خواهد بود. تمام شب پیش برای درس خواندن شب امتحانی بیدار بودم و در خستگی مطلب را نوشتم اشتباهی که رخ داده به همی سبب بوده است
۴۲٨٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۰       

    از : محمد -ح- جعفری

عنوان : پاسخی در ادامه پاسخ جناب آرسن نظریان/////با یک اصلاح کوچک
نخست خدمت هموطن گرامی ام جناب نظزیان بگویم در نوشته تان قوم بختیاری را ترک به حساب آورده اید البته بعید نیست که در نوشتن اشتباهی رخ داده باشد ولی اگر چنین نیست و بر این تصورید باید بگویم خیر این قوم ترک نیست بلکه لر است. و من خودم بختیاری ام حتا در باره قوم قشقایی باید بگویم تمام سیزده تیره آن ترکی سخن نمی گویند و بخشی از این تیره ها لر هستند.
نخست خواستم پاسخ آقای یوسف آذربایجان را بدهم ولی چون بنیان نوشته شان دارای بنه ی علمی نیست منصرف شده از اینکار خودداری می کنم و به جای آن پرداختی هرچند گذارا به بخشی از نوشته ی آقای واحدی دارم هرچند نمی توانم به چند و چون این نوشته تمام و کمال بپردازم. زیرا وقت نمی کنم. مفاهیمی بی پایه و مستند چون وجود شونیسم که به کررات در نوشته شان به آن پرداخته اند این شک را پدید می آورد که نیت این گونه نوشته ها آبادگری نیست. زیرا تاکنون در ایران کسی به خاطر اینکه ترک ، لر یا کرد و یا هر قومیت دیگری دارد از حق کار مسکن و زندگی محروم نشده است که بشود مدعی وجود برخورد شونیستی شد و این که مدام از وجود نژاد پرستی !!! یا شونیست فارسی سخن گفته شود شگفتی ساز است. حتا نظریه مهاجرت بزرگ آرایی هم که در بخشی از نوشته ی ایشان مورد استناد قرار گرفته است امروزه نظریه ای مردود دانشته می شود. زیرا نه تنها شواهدی که آنرا تایید کند به دست نیامده بلکه شواهدی که آنرا رد کند با کشفهای پی درپی بیش از پیش شده اند! برای نمونه در درون فلات ایران تمدن جیرفت به عنوان پایه تمدنی درون فلات ایران و کهن ترین تمدن کشف می شود که ریشه افسانه های تمدنهای فلات دجله و فرات و نیز تمدن و عناصر نگاره ای در آنجا یافت می شود. تمدن چیرفت در زنجیره تمدنی در دورن فلات ایران یافت می شود زنجیره تمدنی که در کشاله ای از هند تا فلات دجله و فرات قرار می گیرد! با یافته های نوین باستان شناسی و نیز وجود نشانه های روشن در تمام فلات ایران ایرانیان از دیرباز و پیش از قصه ی مهاجرت آریایی ها در فلات بوده اند. نمونه اینکه هیچ کدام از نگاره های نقش بسته بر سنگ تراشیهای تخت جمشید چهره یک سفید پوست شبیه به مردم استپها را نشان نمیدهد ولی در عوض و به سادگی یادآور چهره نقش شده در سنگ تراشه ها و نگاره های به جا مانده از تمدن کهن جیرفت که پیش از تمدن سومر،آشور و بابل و ایلام بوده و نیز نگارها و سنگ تراشه های همان تمدنهای سومر،بابل،آشور و ایلام می باشد. اینکه نظریه مهاجرت بزرگ نهایت دارای بار برتری نژاد سفید بوده است؛ امروزه خود محل مناقشه ای جدی شده است. نیز تاکید می کنم به پژوهشهای نوینی که در درون فلات ایران در جریان بوده و هست مراجعه شود. بحث مهاجرت بزرگ آریایی پایه و شاهد ندارد و یک ادعاست که اروپاییها طرح کردند. بگذریم
البته وقت نکرده ام تا به اشتباههای آقای واحدی در باره زبان فارسی تمام و کمال بپردازم زیرا سخت درگیر درس و آموختن زبانی دیگر در سرزمینی بیگانه ام و باید خودم را برای آزمونی مهیا کنم. البته ایشان استناد به مقاله ای از استاد بزرگوارم دکتر محمد رضا باطنی کرده اند که در نوزده سال پیش نگاشته شده است و بر اساس آن خواسته اند مدعی شوند زبان فارسی ناتوان است و بر ای برآوردن ادعایشان به وجود واژگان عربی پرداخته و گفته اند که اگر این واژه گان عربی و دیگر واژگان بیگانه را از این زبان بزدایند می شود شیر بی یال و دم. در حقیقت برداشت ایشان از مقاله دکتر محمد رضا باطنی از دو حال بیرون نیست. یا متن را دریافته اند ولی خواسته اند که آنچه می خواهند را برچینند یا آنچه در متن آمده را درنیافته اند که البته حالت دوم بر اساس لحن سخن ایشان بعید نیست. ولی اینجانب بر خلاف ایشان که به آقای مقدم توپیده اند که چرا در باره چیزی که چند و چونش را نمی شناسد سخن گفته با وی برخورد نمی کنم. بلکه امیدوارم بیشتر کنکاش کنند. البته در باره وجود واژگان عربی در زبان فارسی نکته ای را باید در اینجا بیان کنم. ولی پیش از آن گفته ای از استاد صاحب نظر زبان شناسی کشورمان دکتر باطنی را یادآوری می کنم. دکتر محمد رضا باطنی که آقای واحدی به نوشته ای از ایشان استناد کرده اند در مصاحبه ای با سیروس علی نژاد و سیمین روشن از بی بی سی فارسی در پاسخ به این پرسش: «وجود واژه های بیگانه در یک زبان، تا چه حد در نابسامان کردن آن زبان موثر است؟» می گویند که: «بسیار بسیار کم و حتا هیچ. اگر این طور بود زبان انگلیسی که این همه واژه‍ی خارجی به خود جذب کرده باید تا حالا متلاشی شده باشد. من در یکی از مقاله هایم نوشته ام آنچه اساس یک زبان را تشکیل می دهد، دستور زبان و نظام صوتی آن است. برای نمونه شما نمی توانید به فرمان فرهنگستان یا هر مقام دیگری، تثنیه را از دستگاه شمار زبانی که مفرد و تثنیه و جمع دارد حذف کنید. این کار عملی نیست. یا بگویید همان جوری که عربها بین "س" و "ص" و "ث" در تلفظ تفاوت می گذارند شما هم بگذارید. این کار عملی نیست. در حالی که واژه ها مثل مسافری هستند که یک شب در شهری درنگ می کنند و صبح بعد می زنند به چاک. یعنی واژه ها اساس زبان نیستند. چه بسا واژه ها که آمده و رفته اند. اساس زبان، دستور آن است و نظام آوایی آن.»
و آنچه می خواستم در باره واژه گان عربی در فارسی بگویم که پیش از آن به سخنی از استاد بزرگوار دکتر محمد رضا باطنی اشاره کردم. باید بگویم که آن دسته واژگانی که از عربی به فارسی آمده اند و همچنان زنده اند در گستره زبان فارسی معنا شناسی ویژه به این زبان را یافته اند. و حتا در زبان عربی به همان گونه بکار نمی روند. در فارسی گفته می شود ساکت و برابر مفهوم این واژه در زبان فارسی در زیان عربی صامت گفته می شود. یا در گذشته به جای واژه می گفتند لغت در جاییکه در زبان عربی لغت می شود زبان. یا در دانش ریاضی در فارسی گفته می شود مثلت در عربی ثلاثی. دلیل این امر هم این است که این واژگان در گستره زبانی فارسی مال خود شده اند. و این مهم از آنجا ناشی می شود که زبان فارسی دارای غنای بسیار بسیار بالای ادبی به ویژه در هنر شعر بوده و هست. هرچند به سادگی می شود به حای مربع گفت چهار گوش و به جای زاویه گفت گوشه، و...که در بخشی از ادبیات معماری البته کاربرد دارد و برای نمونه در هنجار ادبیات معماری، زاویه نمی نویسند بلکه می نویسند گوشه و...و....هرچند به باور نگارنده نیازی نیست که بخواهیم واژگان عربی که را اخراج کنیم. عمرشان به پایان رسید خود بخود با واژگانی نو جایگزین میشوند. در اینجا جا دارد اشاره شود که البته از فارسی هم به عربی واژه رفته است ولی به سبب نظام آوایی زبان عربی ناگزیر آن واژگان دارای خوانش عربی شده اند! تعدادشان هم کم نیست. دم دستی ترین واژه پردیس است که به استناد متن گاتها از پیش در فارسی بوده و در عربی با خوانشی بر اساس نظام آوایی این زبان فردوس شده است. در اینجا می رسم به اینکه آقای واحدی یا متن نوشته ی آقای دکتر باطنی را درنیافته و یا آنچه خواسته است را برچین کرده است. در آن مقاله آنچه دکتر محمد رضا باطنی برشمرده اند برای یک کارشناس زبان فارسی منجر به این رهنود بر اساس برداشت یک کارشناس زبان فارسی می شود که باید آرایه ای در زبان امروز کمرنگ شود تا ذات زبان فارسی بتواند خودنمایی کند. برای نمونه مردم در کوچه و بازار می گویند بتلفن. این گونه فعل ساختن در هنجار نوشتاری با آرایه هایی که از قرن ششم ، هفتم پا گرفته، منع شده است. با کم رنگ شدن چنین آرایه ی ادبی که بنا بر خصلت زمان چیرگی شعر عروضی بر همه اندام زبان فارسی پر رنگ شده که بر اساس آن در زبان هنجار نوشتاری خود به خود میل به ساختن فعل دوگانه بالا رفته است می شود زایایی بالاتری داشت. نگارنده بنا بر خصلت ذاتی زبان فارسی و همانگونه که گفته شد وجود میل شدید به ساختن قعل از اسم در زبان فارسی باور دارد که باید اجازه دهیم این ذات زبانی که در هنجار گفتاری نمودار است در هنجار نوشتاری نمودی پر رنگتر بیابد. و در همین جا بایسته است یادآوری کنم که در پانزده سال گذشته که اساتیدی همچون دکتر باطنی در فرهنگستان کارهایی را بر عهده گرفته اند که سبب شده تا فرهنگستان شاهد بروز تحرکی مناسب باشد هرچند در بحث برابر نهاده سازی به جای واژگان اروپایی کار را به مته به خشخاش گذاری رسانده اند که چون رادیو و تلویزیون همکاری لازم را ندارد یا در آموزش آنها آموزش و پروزش ناهماهنگی دیده می شود به سادگی جا نمی افتند! ولی شاهد برخی کارهای عالی در حوزه دانشهای نوین هم بوده ایم یک نمونه می آورم : از یونیزاسیون در دانش شیمی یون به عنوان بن مصدر گرفته شده و با آن خوشه واژه ساخته می شود. یونیده ،یونیدگی و... این هم یک نمونه در گستره دانش نوین است. هرچند در دانشی همچون روانشاسی برابر نهاده های کافی و وافی ساخته شده و مورد بهره برداری هستند نمونه روان نژند به جای اسکیزوفرنی که در تمام کتابهای دانشگاهی این رشته دانشگاهی برابر نهاده ها بکار می رود! در پایان هم یک برخورد از نوع خود آقای واحدی می شود کرد و آن اینکه آقای واحدی آیا تصور می کنند اگر زبان ترکی آناتولی یا همان استانبولی را از واژگان فارسی،عربی،لاتین . یونانی خالی کنند چه می ماند. شاید همان شیر بی یادل و دم هم نماند! در حقیقت این نشان می دهد که وام گیری واژه تنها ویژه به زبان فارسی نیست. اگر تعصب به خرج ندهید بفرمایید برای نمونه دادگستری که در ترکی ترکیه می شود عدالت سرای نشانی از همین وام گیری نیست. عدالت از عربی و سرای از فارسی،(در متن ارداویراف نانه سرا آمده در متن اوستا هم هست و در زبان پهلوی باستان و میانه هم سرا هست)
۴۲٨۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۰       

    از : آرسن نظریان

عنوان : پاسخ یکجا
با تشکراز دوستان آذری / ترک (ایرانی) به خاطر اعلام نظراتشان

منهم مثل آقای طهرانی معتقدم که تا زمانی که مساله اقوام یا ملیتها درایران حل نشود نمی توان صحبت از وجود دموکراسی درایران کرد . اما برخلاف ایشان که می گویند درخارج ازایران کاربردی برای زبان فارسی ندارند (بااینکه با اظهارنظر به فارسی دراین ستونها خلاف گفته شان را به اثبات می رسانند) من درخارج هم برای ارتباط با سایر هموطنان ایرانی ، ازجمله هم میهنان ارجمند آذری، ناگزیر از کاربرد زبان فارسی هستم و ازاین بابت هم شکایتی ندارم.
درمورد کیفیت و درجه رسایی و یا نارسایی زبانها همین قدر بگویم که، این بنده حقیر با چهارزبان ، اعم اززبانهای شرقی و غربی ، سروکار دارم و این را دریافته ام که هرزبانی شیرینی و زیبایی و غنای خاص خود را دارد که احتمالا درهیچ زبان دیگری یافت نمی شود . من درهیچ یک اززبانهایی که با آنها سروکار دارم ، ازجمله زبان مادری خودم ارمنی و زبان فارسی ، هرگز به موردی جدی که حاکی از نقص و نارسایی درمقایسه با زبانهای دیگر باشد برنخورده ام . مطمئنم که اگر به زبان ترکی هم آشنایی کافی داشتم از ادبیات و غنای آن – که درهرزبانی زنده ای دردنیا موجود است – لذت می بردم . بنابراین ، بیآیید این بحث کودکانه " زبان من بهتراز زبان توست " را کنار بگذاریم که شایسته آدمهای بافرهنگ و بالغ نیست و ما را به جایی رهنمون نخواهد بود .
دررابطه با ایراد هموطن تبریزی که ازسرطنز می گوید "هر سندی که با نظر شما یکی نباشد سند نیست " ، اولا به عرض برسانم که من درنوشته آقای احد واحدی "سندی" دررابطه با ارقام و اعدادشان ندیدم که با آن مخالف یا موافق باشم . اگر شما برشمردن دلبخواهی اعداد و ارقام را سند حساب می کنید بحث دیگری است . درثانی ، اگر توجه داشته باشید ، من ذکر کردم که منتظر بخش دوم نوشتار آقای واحدی می مانم وبعد دراینمورد صحبت خواهم داشت . اما چون شاید پاره ای از دوستان هم مثل شما کم طاقت باشند به اختصار به اطلاع شما برسانم که دررابطه با تعداد نفوس قومیتهای ایران هیچ گونه سرشماری تا به حال انجام نگرفته که با اطمینان بتوانیم به آمارو ارقامی استناد کنیم . گمانه زنی ها درمورد جمعیت ترک زبان ایران ، اعم از آذریان یا گروههای قومی دیگری که ترکی (هم) صحبت می کنند ، مثل بخیتاری ها ، ترکمنها وغیره ، از ۱۳ درصد تا ۴۰ درصد (و یا حتی بیشتر ) نوسان دارد ( می گویند سنگ مفت و گنجشک مفت) . اما نزدیکترین گمانه زنی به واقعیت شاید ۲۰ تا ۲۵ درصد باشد .
درمورد آوارگان جنگی جمهوری آذربایجان ، حد اکثر رقم ۶۵۰۰۰۰ می باشد و نه یک میلیون . درمقابل ، حدود ۴۰۰۰۰۰ نفر ازشهروندان ارمنی آذربایجان نیز براثر جنگ آواره شده و حدود ۳۰۰۰۰۰ نفرآنها به ارمنستان گریختند که دولت ارمنستان با امکانات محدودش کمابیش توانسته بیشتر آنها را اسکان دهد . درحالی که جمهوری آذربایجان درآمدهای هنگفت نفتی اش را به جای صرف اسکان آوارگان مصروف خرید تسلیحات برای شروع جنگ خانمانسوز دیگری می کند و آوارگان را برای مقاصد تبلیغاتی در بیغوله ها و چادرها نگه می دارد . درمورد "مناطق اشغالی" ، کل مناطقی که درتحت کنترل نیروهای بومی ارمنی است ۵ /۱۳ درصد می باشد که حدود ۵ درصد آن (۴۵۰۰ کیلومتر مربع) منطقه ارمنی نشین قره باغ را تشکیل می دهد . درضمن ، درهیچ یک از قطعنامه های سازمان ملل متحد صحبتی از "اشغال اراضی آذربایجان توسط ارمنستان نشده" . این به آن جهت است که مناقشه درواقع مناقشه ای است بین دولت آذربایجان و شهروندان (ارمنی ) خودش . باکو برای تحریف افکار عمومی مناقشه را یک منازعه ارضی بین خود و جمهوری ارمنستان قلمداد می کند . چنانچه درآینده فرصت دست داد ، دراین مورد باز هم صحبت خواهیم داشت .
درپاسخ به هموطن آذری دیگری که پلاکاردها و شعارهای روز ۲۴ آوریل ارامنه را "توهین به ترکها" دانسته ، باید بگویم که تظاهرات و دادخواهی برای شناسایی واقعیت نسل کشی ارامنه به دست حکام عثمانی هیچ ربطی به هموطنان آذری / ترک ما ندارد . شما هرگز دراین پلاکاردها توهینی به ترکها و مردمان ترک زبان مشاهده نمی کنید ، بلکه انتقاد متوجه دولت ترکیه است به خاطر سیاست انکار جنایات سلفش که بسیاری درداخل ترکیه هم به مخالفت با این سیاست برخاسته اند . این هموطن عزیر بهتر است اطلاعات و آگاهی های خود را مقداری افزایش دهد تا بی جهت و به ناحق خود را توهین شده حس نکند . غیر از این ، ایران به طور متساوی متعلق به همه شهروندانش ازهر قوم و مذهب و عقیده و شیوه زندگی است و هرگونه تبعیضی ازاین بابت محکوم است . دراین مورد شما را رجوع می دهم به نوشتار من تحت عنوان "سخنی با بعضی از هموطنان آذری"
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۳۱۷۳۲
دهم شهریور ۱۳۸۹ http://www.cyrusnews.com/news/fa/
درمورد " اقلیت محترم" بودن ، البته ، دولت جمهوری اسلامی برای مقاصد تبلیغاتی ، نسبت به ارامنه در مقایسه با اقلیتهای دیگر ، مثل یهودیان یا بهاییان ، سختگیری کمتری نشان می دهد . اما شما خودتان بهتر می دانید که اقلیتهای غیر شیعه و به ویژه غیرمسلمان طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی شهروندان درجه دو و سه محسوب می شوند . خلاف آنچه شما ادعا می کنید ، هموطنان آذری در بالاترین رده های نظامی و دولتی حضور دارند و آقای خامنه ای ، رهبر جمهوری اسلامی ، خود ازتبار آذری / ترک است . بفرمایید درتمام ایران چند شهروند غیر مسلمان دررده مدیر کل می توانید پیدا کنید ؟ احتمالا هیج ، درحالی که درصد تحصیلکرده ها دربین اقلیتهای مذهبی احتمالا خیلی بالاتر است . غیر ازاین ، درگرماگرم سرکوب معترضین به انتخابات ریاست جمهوری خبرهایی شنیده می شد که بسیاری از چماقداران مهاجم ازعناصر عشیره ای و قومی (غیرفارس) هستند که آنطور بی رحمانه به جان هموطنان بیدفاعشان افتاده بودند .
باقی بقایتان .
آرسن نظریان
۴۲۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹۰       

    از : یوسف آذربایجان

عنوان : سوال از آقای مقدم
سوال از آقای مقدم : چند عدد اصطلاح فارسی در علوم حقوق، فلسفه ، ریاضیات ، شیمی و یا هندسه داریم ؟ و یا بهتر بگویم اصطلاحات عربی را که بکار میبریم اگر بکار نبریم آیا فکر کرده اید که به چه روزی خواهیم افتاد برای مثال در هندسه : زاویه - مستطیل - مربع - مکعب - قاعده - مسطح - ارتفاع _ انقطاع - مثلث - ربع - همنیطور در علوم دیگر .! امروز دنیا عوض شده و دیگر زمان شاه نیست که یک رادیو و تلویزیون و کتابهای چاپ شده درباری برای شستشو مغزی در جامعه پخش بشود . امروز در سایه انترنت و ماهوره همگان بشکل گسترده از اطلاعات و علوم بهره برداری میکنند و همه از چند و چون زبان فارسی آگاه اند و همه گان میدانند که با این زبان راه بدنیای مدرن بسته است و حداکثر کاربرد این زبان در اشل زبان محلی است و در رابطه با مقایسه زبان فارسی با زبان ترکی باید بگویم که کافی است به تعداد افعال نگاه کرد تا فهمید که زبان فارسی همچون قطره ای است در مقابل دریا.
۴۲۶۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹۰       

    از : کاوه زنجانلی

عنوان : نظر
جناب آقای نظریان ظاهراً جناب علی‌ در همان دوران دارالفنون به سر می‌برید. شونیسم فارسی‌ و ضدیت با ترک‌های آذربایجان آنچنان بین ایرانیها ریشه دوانیده است که تبدیل به یک فرهنگ عمومی در متن جامعه شده است. از این افکار ترک ستیزانه در ایران ارامنه به خوبی بهره برداری میکنند. نمونهٔ آن را در مراسم‌های دینی و پلاکاردهایشن در کلیسای سرکیس در خیابان ویلا بارها مشاهده کردم. در خصوص اراذل بسیجی‌ باید عرض کنم که کافی‌ است بفهمند من ترکم یا کردم و شما ارمنی. سرنوشت من به سیاهچالهای رژیم بد از کلی‌ توهین و کتک ختم خواهد شد چرا که اصولاً یه ترک اصلا حق ندارد حرف بزند چه بسا اعتراض نماید! حل آنکه جناب عالی‌ جزو اقلیت محترم شناخته خواهید شد!!! واقعیت موجود آست که در حل حاضر ایران برای ارامنه اگر نگوییم بهشت است ولی‌ کشور نامناسبی برای زندگی‌ به حساب نمی‌آید چون از تمامی حقوق خود برخوردارند حال آنکه من ترک که ایران وجود و حضور فعلی خود را مدیون مجاهدتهای اجداد ماست از بدیهیترین حقوق خود محروم هستم! بحث اینکه ترکها همه‌جا حضور دارند و.. نیز از ابزارهای شارلتانیسم پارسی‌ است که میخواهند هر گونه ندای‌ حق طلبانهٔ ترکها در ایران را که مغایر با اهداف توسعه طلبانهٔ پارسی‌ است در گلو خفه کنند. امید است که واقع بینانه تر به قضایا توجه نمائید.

با تشکر
۴۲۶۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹۰       

    از : احمد تبریزی تبریز

عنوان : نظر
آقای آرسن نظریان، شما چنان محکم و با اطمینان گفتید : آمار و ارقام کلا فاقد سندیت است. من فکر کردم شما اسناد تایید شده از جوامع بین المللی دارید، اما وقتی نوشته شما را خواندم ، متوجه شدم هر سندی که با نظر شما یکی نباشد. سند نیست.
۴۲۵٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۰       

    از : حامد ایرانی

عنوان : لینکی که به مقاله آقای رضا اغنمی داده ایدکافی تیست ومقاله درسایت پیداتمیشود
باسلام وتشکرازنوشته بسیاربجا ومنطقی،لطف کنیدآدرس دقیق مقاله آقای اغنمی رابنویسید.باتشکر
۴۲۵٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۰       

    از : آرسن نظریان

عنوان : کدام ناسیونالیسم افراطی ؟
آقای احد واحدی ، هموطن عزیز،

ابتدا به یک ویژگی نوشتار شما به طور کلی اشاره کنم . ارقام و آماری را که سرکار ارائه می دهید کلا فاقد سندیت است ، خواه درمورد تعداد نفوس قوم /ملیت آذری یا ترک یا ترک زبان درایران و خواه درمورد آوارگان جنگی آذربایجان گرایشی مبالغه آمیز و آشکار در نوشتار شما در بزرگ نشان دادن هرچه بیشتر تعداد نفوس آذریان / ترک زبانان و یا "مناطق اشغالی " وغیره به چشم می خورد . توجه داشته باشید که هرچه بیشتر این ارقام را به منظورهای خاص متورم سازید ، نوشته تان از ارزش و اعتبار می افتد . دراینمورد ، بعدا صحبت خواهم داشت .
پاسخ به آنچه را که مربوط به نظرات آقای عباسعلی مقدم می شود به خودایشان واگذار می کنم و عجالتا فقط به دو نکته می پردازم .

اول اینکه ، برخلاف بسیاری از ایرانیان ، من به عنوان یک ایرانی مشکلی با نامیدن هموطنان آذری به عنوان "ترک" ندارم . اما تا آنجایی که به خاطردارم نامیدن این دسته از شهروندان کشورمان به اینصورت بیشتردر محاوره روزمره صورت می گیرد و در صحبتهای رسمی و نوشتارها دراشاره به این گروه از هموطنان اغلب از لفظ آذری استفاده می شود .

تاکید ویژه شما براینست که اقوام و ملیتهای ایران اجازه کاربرد زبان مادریشان را ندارند . مقصودتان البته کاربرد نوشتاری است ، والا چه کسی ، می تواند مردم را از زبان محاوره ای روزمره شان بازدارد و یا غیر ازرمان رضا شاه – که آنهم متاثر از سیاستهای آتاترک بود - کی چنین چیزی درایران اتفاق افتاده است ؟ قبول دارم که (احتمالا) نیمی از مردمان کشورمان ، مثل خود من، زبان مادریشان فارسی نیست و صد البته حقشان است که امکان آموزش به زبان مادریشان را هم داشته باشند . درعین حال ، نمی توانید منکر این باشید که درکشور کثیرالملـَه ی مثل ایران ناگزیر به یک زبان ارتباطی واحد احتیاج داریم و زبان فارسی ، علی رغم ایراداتی که به آن می گیرید ، که به نظرمن ریشه درشیفتگی بی حدوحصرتان به زبان ترکی دارد ، این نقش را از لحاظ تاریخی به خوبی انجام داده است .
باز تاآنجایی که کشور و جامعه ام را می شناسم ، منطقه آذربایجان درمقایسه با دیگر استانها ومناطق ایران ازلحاظ اقتصادی وضع خیلی بهتری دارد و هموطنان آذری/ ترک درهمه زمینه های زندگی اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ، نظامی وغیره در جامعه ایران حضوردارند . ازاین جهت من تبعیض آنچنانی نسبت به آذری ها / ترکهای ایران آنطور که سرکار فریاد واحسینا سرداده اید ، نمی بینم . باز تا آنجا که اطلاع دارم نشریات به زبان ترکی در آذربایحان وایران منتشر می شود . به یاد دارم ، معلم ادبیات من دردارالفنون خود تبریزی بود و فارسی را با لهجه ترکی صحبت می کرد. این صحبت ، البته صحبت زمان شاه است ، اما تصور نمی کنم الآن هم چیزی دراین زمینه تغییر کرده باشد .
اگر مقصود شما وجود جوکهای قومی است ، شما خود بهتر باید بدانید که اینگونه جوکها درمورد همه اقوام و گروههای ملی و شهرستانی ، رشتی ها ، تهرانی ها ، اصفهانی ها و حتی ارمنی ها (آرمانی ها! ) و غیره گفته می شود و ویژه ایران نیست و دراروپا هم رایج است و حتی کتابهایی هم دراین زمینه منتشر می شود و خلاصه این موضوع به هیچ وجه نمی تواند به عنوان "تبعیض قومی" قلمداد شود .
اگر منظورتان سرکوب سیاسی توسط جمهوری اسلامی است که این سرکوب و اختناق نسبت به همه ایرانیان فارغ از قومیت و زبان و مذهب اعمال می شود . مگر هنگامی که اوباشان بسیجی در خیابانهای شهرهای ایران با آن سبعیت به جان معترضین به انتخابات تقلبی افتاده بودند ، سوال می کردند کی فارس است و کی ترک یا کی مسلمان است کی مسیحی ؟

بازگردیم به آموزش به زبان مادری . آموزش به زبان مادری برای اقوام وملیتها درکشوری مثل ایران درحد آموزش زبان و ادبیات زبان مادری دردبستان و احتمالا دبیرستان عملی است و نه مثلا آموزش فیزیک و شیمی وریاضیات وغیره . این را من براساس تجربه شخصی می گویم که تحصیلاتم را تا مرحله سیکل در مدارس ارمنی گذرانده ام که به طور خصوصی و با پرداخت شهریه ، ضمن اجرای برنامه آموزشی دولتی اداره می شد . دراین مدارس ، درکنار برنامه پنج ساعته رسمی روزانه ، هفته ای کلا پنج یا شش ساعت برای تدریس زبان و ادبیات ارمنی و تعلیمات دینی (مسیحی) مقرر شده بود . به هیچ وجه امکان نداشت که دروسی بیش ازآنچه ذکر شد به برنامه آموزش به زبان مادریمان اضافه شود ، زیرا درغیر اینصورت آموزشها برای ما بیش ازحدسنگین و برای اولیا مدرسه غیرقابل اجرامی گردید . بنابراین، نمی توان مدعی بود که مثلا ، در منطقه کردستان آموزش فقط به زبان کردی باشد و دانش آموزان فارسی را درحد آشنایی و به عنوان زبان دوم یادبگیرند . روشن است که دراینصورت از پیشرفت درجامعه بزرگتر که زبان فارسی را به کار می برد باز خواهندماند . آموزش تمام موضوعات درسی به دوزبان مادری و فارسی هم ، همانطور که دربالا اشاره شد، نه عملی است و نه لازم . آنهایی که مایل به تحصیل فقط به زبان مادریشان هستند ویا مایل به ادامه تحصیل تا سطح دانشگاهی به زبان مادری هستند می توانند به کرسی های دانشگاهی زبان مربوطه ، که درسراسر کشور باید موجود باشد ، بروند ، یا در مدارس و دانشگاههای کشورهای همجوار به تحصیل ادامه دهند . بنابراین ، خواست آموزش به زبان مادری دراین حد ، خواستی است مشروع و شدنی که همه ما درآن اتفاق نظر داریم و من به هیچ هموطنی از ملیت فارس هم برخورد نکرده ام که مشکلی با این امر داشته باشد . معتقدم که یک دولت مردمی امکانات و تسهیلات برای آموزش به زبان مادری دراین حد (یعنی آشنایی به زبان و ادبیات زبان مادری) را باید برای همه اقوام و ملیتها فراهم کند . بیش ازاین خواستن لغزش به موضع ماکسمالیستی (حداکثرطلبانه ) خواهد بود و توجه داشته باشید که اگر همه ، همه چیز را یکباره بخواهیم ممکن است همه چیز را یکباره ازدست بدهیم و راه را برای یک دیکتاتوری ازنوع دیگر ویا فروپاشی و نفاق و جنگ و جدال ابدی با هم بازکنیم .

نکته دومی که می خواهم به آن اشاره کنم ، موضوع بحث اصلی شما نبود ، بلکه شما به طور جنبی به آن اشاره کرده اید . موضوع ، به نسل کشی ارامنه به دست حکمرانان امپراتوری عثمانی مربوط می شود که سرکار با نوعی تحقیر و پوزخند به ان اشاره کرده اید و ضمن اینکه به آقای مقدم به خاطر اطلاع رسانی راجع به یک تراژدی بشری با ابعاد جهانی می توپید همان "استدلالهای دفاعی" مبتذل و ارزان دولت ترکیه را دراین مورد تکرار می کنید . پرداختن بایسته به این موضوع را به بعد از خواندن بخش دوم نوشتارتان موکول می کنم .

اما در یک نکته مهم با شما موافقم و آن اینکه اگر ما موفق شویم که درایران مساله قومیتها / ملیتها را به طرز شایسته ای حل کنیم اثرات مثبت آن به کشورهای همجوار و منطقه نیز سرایت خواهد کرد و همسایگانمان هم ناگزیر از الگوی ما پیروی خواهند نمود . این مهم می تواند و باید به انجام برسد ، اما به شرطی که واقعا اینرا بخواهیم و ازافراط گرایی بپرهیزیم .
با درود
آرسن نظریان ، ۲۰ دیماه ۱۳۹۰ برابر با ۱۰ ژانویه ۲۰۱۲
۴۲۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۰       

    از : آ ـطهرانی

عنوان : من تورکم
آ ـطهرانی
من خودم در طهران بدنیا امده ام. بارها درکودکی شاهد بودم هر وقت کسی ا ز مادر من
سوال می کرد ،که شما کجائی هستید؟
،مادرم جواب می داد که ما تورک هستیم . همسایه هائی هم که فارسی زبان بودن به اسم همان شهری که ازانجا آمده بودن خطاب می شدند ،مثلا یزدی، رشتی .هیچ کدام از همسایه های تورک ما خودشان را آذری خطاب نمی کردند. الان هم که خودم مدت ۲۶سال است ،که در خارج زندگی می کنم زبا ن فا رسی درزندگی ما هیچ گونه مصرفی
ندارد . اگر هم من خودم را، در خارج آذری معرفی می کنم ،فقط به خاطر این است با تورکهای کشور ترکیه عوضی گرفته نشوم .تا زمانیکه مسله ملیتها درایران حل نشود ،ایران هرگز به دمکراسی دست نخواهد یافت .جنبش ۸۰ ساله ایران خود سند ایست ، ׳
معتبر، بر این حققیت .
۴۲۵٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست