علی مطهری و ۱۸ نماینده دیگر رد صلاحیت شدند
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : ناظر
عنوان : مسخرهبازی به اصطلاح انتخاباتی
آقایانی که در دفاع از سیاستهای ویرانگر خامنهای در عرصه خارجی یقه چاک میدهند، در مقابل این مسخرهبازی به اصطلاح انتخاباتی چه پاسخی دارند؟ آیا این جماعتی که از فیلتر هیئتهای اجرایی و شورای نگهبان عبور میکنند، کوچکترین صلاحیتی در تعیین سرنوشت ملت ایران دارند؟
۴۲۶۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹۰
|
از : منبع روزنامه اطلاعات
عنوان : پندنامه غیر مستقیم حسین علایی سردار پیشین سپاه و از فرماندهان جبهه ها به خامنه ای
قیام ۱۹ دی از نگاهی دیگر
سردار حسین علایی
روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ سر آغاز قیامی مردمی و فراگیر است که ظرف حدود یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند و به نظام سلطانی ۲۵۰۰ ساله در ایران پایان دهد. اما این ماجرا خیلی ساده شروع شد و بهانه آن را خود حکومت فراهم کرد. در روز ۱۷ دی ماه روزنامه اطلاعات که توسط یک سناتور مورد اعتماد اداره میشد مقالهای را با عنوان ارتجاع سرخ و سیاه علیه آیت الله خمینی که توسط شاه به عراق تبعید شده بود به چاپ رساند. چاپ این مقاله مورد اعتراض طلاب حوزه علمیه قم قرار گرفت و من که خود در آنجا بودم به اتفاق تعدادی از طلاب به در منزل تعدادی از اساتید حوزه علمیه قم مراجعه کردیم تا آنها به درج یک طرفه مقاله توهینآمیز علیه شخصیت محبوب مردم اعتراض کنند. این رفت و آمد به در خانه علمای قم دو روز به طول انجامید و حکومت شاه به بهانه نداشتن مجوز برای راهپیمایی به طلاب و جوانان در خیابان صفائیه حمله کرد و تعداد ۶ نفر از طلاب و معترضین را کشت و عدهای را نیز مجروح کرد. رفتار غلط مأمورین امنیتی شاه،نارضایتی مردم از حکومت سلطنتی را به اوج رسانید و به استمرار آن کمک کرد.چنین رفتاری موجب شد تا چهلمها در ایران به راه بیفتد و رژیم شاه ظرف یک سال بیش از ۲۰۰۰ نفر از مردم معترض را در خیابانهای شهرهای مختلف بکشد.ولی هرچه بر کشتههای خیابانی و بازداشت مردم و تعداد زندانیان سیاسی افزوده میشد عملا از اقتدار نظام شاهنشاهی کاسته میشد.
تا قبل از این حوادث، مردم مستقیما شاه را خطاب مخالفتهای خود قرار نمیدادند و سعی میکردند تا انتقادات را متوجه نبود آزادی بیان در کشور،فقدان آزادیهای سیاسی و رفتار بد مأمورین دولتی به ویژه عناصر گارد شاهنشاهی و در نهایت دولت وقت بکنند. اما تداوم رفتارهای خشن حکومت و سرکوب شدید اعتراضات باعث شد که مردم لبه تیز مخالفتهای خود را متوجه شخص شاه بکنند و خواستار تغییر اساسی در نظام حاکم شوند. نامه نگاریها به شاه شروع شد و او به حق عامل همه نابسامانیهای کشور اعلام شد.
این روند ادامه یافت تا آن که مردم، آزادی و نجات خود را در برپایی جمهوری اسلامی دیدند تا هم از حکومت یک شخص به صورت مادام العمر جلوگیری کنند و هم مردم با انتخابات آزاد بر سرنوشت خود حاکم باشند و هم حکومت برخاسته از متن فرهنگ مردم که اسلام است باشد و تعارضی بین باورهای مردم و اَعمال حاکمیت نباشد. به هر حال شاه به سرکوبها و توسعه اختناق ادامه داد تا با رهبری امام خمینی همه مردم علیه وی بسیج شدند و او برای نجات جان خود و خانوادهاش مجبور به فرار از کشوری شد که خود را صاحب آن میدانست. به نظر میرسد احتمالا سوالات زیر پس از فرار برای شاه مطرح شده باشد که میتواند برای سایرین تجربهای مهم و عبرت آموز باشد.
۱-اگر در واکنش به حضور مردم در مجالس ترحیم فرزند امام خمینی سعه صدر به خرج میدادم و با مقاله توهینآمیز که نویسنده آن داریوش همایون وزیر اطلاعاتم با اسم مستعار بود،مردم را تحریک نمیکردم بهتر نبود؟
۲- اگر پس از انتشار مقاله در روزنامه حکومتی، اجازه پاسخ به آن مقاله را در همان روزنامه میدادم حکومتم دوام بیشتری نمییافت؟
۳- اگر به مردم معترض اجازه راهپیمایی مسالمتآمیز را میدادم و آنها را متهم به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی نمیکردم، مسئله خاتمه نمییافت؟
۴- اگر به مأمورین دستور میدادم که به تظاهر کنندگان تیراندازی نکنند و هوشمندانه و با تدبیر آنها را آرام کنند،نتیجه بهتری نمیگرفتم؟
۵- آیا اگر به جای حصر کردن بعضی از بزرگان در خانههایشان و تبعید تعدادی دیگر به سایر شهرهای دوردست و زندانی کردن فعالین سیاسی، باب گفتوگو و مراوده با آنها را باز میکردم، کار به فرار من از کشور میانجامید؟
۶- اگر به جای اتهام زدن به مردم که خارجیها عامل تحریک شما هستند به شعور جمعی آنها توهین نمیکردم حالا خودم مجبور بودم به خارجیها پناه ببرم؟
۷- آیا اگر به جای متهم کردن مخالفین خودم به اقدام علیه امنیت کشور،وجود مخالف را میپذیرفتم و حتی آن را قانونی تلقی میکردم و برای آنها حق قائل بودم نمیتوانستم بیشتر برمسند قدرت باقی بمانم؟
طبیعی است که دیکتاتورها برای خود حق ابدی حاکم بودن بر مردم قائل هستند و در زمانی که در کاخ سلطنت با همراهان متملق و چاپلوس احاطه شدهاند فرصت طرح این سوالات را ندارند و زمانی به فکر میافتند که مثل قذافی پس از موش و حشره خواندن مخالفین، مجبور شوند فرار را بر مقاومت و ایستاده مردن ترجیح دهند. فاعتبروا یا اولی الابصار
۴۲۵۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۰
|
از : حمید ارجمند
عنوان : خیمه شب بازی ولایت برای گیج کردن همه
ولایت ورشکسته و بیگانه با ملت که عملا جمهوری اسمی ! را به نظام سلطنتی کودتائی تبدیل نموده و در رهگذر زمان منزوی و با کیسه تهی روبرو گشته دو باره با تمام توان مهره های خیمه شب بازی خود را روی دایره ریخته و با جابجا کردن و پس و پیش نمودن مهره های سر سپرده و دو دوزه بازش سعی در گیج و منهحرف نمودن همه دارد تا بلکه در اثر شعبده های رنگارنگ شاید تعدادی سیاهی لشگر بیشتر جهت ردیف کردن در جلوی حوزه های تقلاب و ریا بکارش آیند تا با به تصویر کشاندن و مونتاژ های سپاه سایبری به جهانیان مشروعیت نداشته اش را بتصویر کشاند ، از اپوزیسیون و چپ ترقی خواه که تجارب ۳۲ سال داغ و درفش و شعبده و جادوی این رژیم را از نزدیک و دور ناظر بوده انتظار نمیرود که خود را به این بازی ارزان و از پیش لو رفته سید علی و ولیعهد موعودش آقا مجتبی مشغول گرداند ! بلکه بر عکس با رسوا نمودن و افشاگری این شعبده باز دوره گرد شگردهایش را نقش بر آب باید کرد ! بقول زنده یاد شاملو آزاده با گوشت گندیده جمهوری ولایت هیچ خورشتی نتوان بار آورد !
۴۲۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۰
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|