یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نگاهی گذرا به
جایگاه سیاسی و تاریخی طبقه کارگر ایران (۵)
- بهرام خراسانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : کارگر و طبقه کارگر
جناب کاوه آهنگر،
از علائم کودنی یکی آنست که پس از چند بار توضیح ، کودن هنوز همان سوال را تکرار
میکند. گر چه صاحبنظران چندین بار کارگر و طبقه آنرا برای بنده توضیح داده اند و در هر نوشته کارگر و طبقه کارگر یک خط در میان تکرار میگردد بنده هنوزدر مقالات مختلف در فهم این کلمات اشکالآتی دارم. مثلا جناب خراسانی میفرمایند " طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان ". و یا " همه اقشار و طبقات زحمتکش جامعه "به جز ثروتمندان"؛ ". آیا اینها همه کارگرند؟ یعنی سرمایه دار نمیتواند زحمت کش باشد؟

ممکن است لطفا کارگرزاده ای که خود چهل سال کارگر بوده نظر کارگران به تعریف کارگر و طبقه های آنرا بیان بفرمائید؟ گاه به آدم القا میشود که مثلا " تقریبا " همه حقوق بگیران کارگرند و بقیه یا سرمایه دار و یا لمپن اند. این درست است ؟ شما همه اینها را جزء خود میدانید؟
۴٣۴۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : ایمیل عمومی
جناب خسروی،
اکثراین خیابانها یکطرفه است. گذشته از آنکه بعضی از نویسندگان خودگویی و
خود خندی اند زمانی که ایمیل عمومی شد تضمینی نیست که آنرا کی بکار میبرد.
یک وقت متوجه میشوی که ایمیلت پر از آگاهی های تجارتی و عقیده ای و غیره
است که رهایی از دست آنها ساده نیست.
۴٣۴۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۰       

    از : خسروی

عنوان : ای میل آقای خراسانی
آیا ممکن خواهش کنم ای میل آقای خراسانی و کلا ای میل دوستانی که در اخبار روز مطلبی می نویسند در ذیل اسم شون درج بشه؟ برای تبادل نظر شخصی خوانندگان با این دوستان، این ارتباط ضروریه.

با احترام
خسروی
۴٣۴٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۰       

    از : کاوه اهنگر

عنوان : درمورد نوشته اقای بهرام خراسانی
جناب خراسانی من بعنوان یک کارگرزاده و سپس بعنوان یک کارگر و درنهایت طی مدت چهل سال که افتخار نمایندگی جامعه کارگری ایران را داشته ام با تمام وجودم و با توجه به اینکه استخراج نفت برای اولین بار از زادگاهم شهرپر افتخار مسجدسلیمان که معروف به شهر اولین ها میباشد و موجب گردید تا شکل کارگری نوین و ملموس با کشورهای صنعتی اروپایی خودرا به جهان معرفی کند با انچه نگاشته اید و کلا به جامعه کارگری ایران ربط داده اید موافق نیستم به دلیل اینکه از همان اپتدای شکل گیری سازمان ها و گروه های بصطلاح چپ که خودرا به ظاهر مدافع حقوق کارگر میدانستند به لحاظ اینکه هیچگونه اموزش تئوری و عملی و شناخت لازم را روی انچه مقصود و منظور واقعی انها یعنی برداشت های سیاسی از نوشته ها و نظریات عده ای بعنوان نظریه پرداز و پیشتازان انقلاب های بلوک شرق نداشتند ضمن اینکه تاکنون هیچگونه امتیازی برای جامعه منحصر به خود یعنی جامعه کارگری ایران نداشته متاسفانه زیان های جبران ناپذیری هم به منافع انها وارد ساخته مخصوصا پس از فروپاشی بلوک شرق و اعتراف به ناتوانی و مخرب بودن انچه تا زمان فروپاشی انجام داده بودند و اثرات انرا امروز در جوامع بین الملل شاهد هستیم.جناب خراسانی هموطن گرامی من اطلاع ندارم ایا شما چه مدت از عمرت را در مراکز صنعتی بزرگ و کوچک و یا با کارگران خیابانی و کودکان کار و زنان کارگر در استانهای مختلف ایران همراه و یا همکار بوده ای و اگر میبودی برای این قشر شرافتمند و زحمتکش محروم و تحت ستم حکومتی وحشی و سرکوبگر صحبت از مارکس و انگلس و لنین و سایر مردگان اجنبی نمیکردید و این نشان میدهد که شما از درون خانواده کارگری ایران بیخبرید چراکه اولا جامعه کارگری ایران هیچ شباهتی به سایر جوامع کارگری در کشورهای دیگر ندارد و از لحاظ فکری و موقعیت وابستگی های قومی..قبیله ای..سیاسی..مذهبی..دینی..اقتصادی..و ازادیهای لازم برای خودبازبینی و همچنین عدم اعتماد به تشکل ها و سازمانهای مدافع حقوق کارگر و نداشتن زمان کافی برای پرداختن به انچه بتواند بطور گسترده با سایر استانهای کشور در ارتباط و اتحاد و همبستگی داشته باشد چراکه همانگونه که نوشته ای در حکومتهای سرمایه داری و چپاولگر معمولا برای بهره کشی بیشتر تمامی روزنه های تنفسی را برای حفظ منافع خود میبندد و از طرفی جامعه کارگری کنونی ما به لحاظ فاصله ای که بین انها و سازمانها و گروه های چپ افتاده از انچه شما دراین نوشته اورده اید چیزی را بعنوان راهکار نجات خود نمیبیند مگر اینکه ما فعالین کارگری بدون توجه به رنگ و حزب و عقیده همدل و متعهد در کنار یکدیگر جمع شویم و توجه به خواست های واقعی انها داشته باشیم تا بتوانیم در مراحل اولیه درمیان اقشار مختلف کارگری در سراسر ایران اعتماد سازی کنیم و سپس با ایجاد تشکل ها و سندیکاهایی از میان و از جنس خودانها به راهکار های قابل قبولی برای رسیدن انها به حقوق حقه خود باشند اما اگر قصد به اهتزاز دراوردن پرچمهای رنگارنگ با ارم های موهوم و ساختن پلی محکم از بدن کارگران برای رسیدن به ان روز باشیم باید بدانید در موقغیت فعلی ایران تا ده نسل دیگر هم به ان نخواهیم رسید چون اپتدا باید جسم این بیمار زخم خورده را درمان و پس از بازیافت سلامتی کامل با توجه به شرایط کاری و نیازهای معیشتی اعم از نان و مسکن و بهداشت و درمان و اموزش و پرورش زمینه اماده سازی انرا برای پذیرش موقعیت خود و حفظ داشته هایش را اغاز کنیم تا کارگر ایران همچون کارگران اروپا و امریکا درک لازم از انچه حق اوست را بشناسد و انگاه عملا و شفاف گواهی بدهد انانی که ادعای دفاع ازحق ما را دارند بواقع فقط برای ما میخواهند نه برای رسیدن به اهداف سازمانی و حزبی خود.امیدوارم تمامی کسانی که بنوعی دست دراین راستا دارند به دلنوشتهای این پیر درتبعید توجه لازم را داشته باشند چون جامعه کارگری ایران انچنان که پس از پیروزی قیام پنجاه و هفت تاوان اشتباهات بصطلاح انقلابیون دواتیشه را پرداخت کرد در این برهه از زمان اگاه تر ازان باشد تا دیگر متحمل خسارات مجدد نشود. با احترام کاوه اهنگر فعال کارگری درتبعید.
۴٣٣۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست