یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پروژه اپوزیسیون‌سازی دلالان سیاسی - منوچهر صالحی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : علی کبیری

عنوان : چرا شما اپوزیسیون نمیسازید؟
آقای صالحی با خشمی انقلابی، پرونده ی نزدیک به ۵۰ نفر شرکت کننده در نشست استکهلم را یکجا از بایگانی اطلاعاتی امپریالیستها بیرون کشیده و افشاگری میکنند که همگی آنان پادوهای بنگاههای معاملاتی امپریالیستها هستند. بعد از ملاحظه ی افشاگری جناب صالحی، این کمترین به صورت اسامی شرکت کنندگان در آن نشست مراجعه کرد و لرزه براندام نحیفش افتاد. چون مشاهده کرد که اسامی چند تن ایرانی انیرانی نشین به ظاهرخوش نام، از جمله یکی از رهبران فدائیان خلق اکثریت و یک زن جوان فعال حقوق بشر ایرانی-کانادائی و یک وکیل مدافع حقوق زنان ایرانی و چند تن از فعالین سیاسی معتبر و چند مطبوعاتچی نیک نام و... هم در میان آن جمع وجود دارند. از جنابشان استدعا دارم تا خود رأساً یک اپوزیسیون پاک ومنزه در انیران تشکیل دهند تا از جمع بالا "دفع ید" و از امپریالیستها در امر اپوزیسیون سازی "خلع ید" بعمل آید.
۴٣۷۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹۰       

    از : غنی صادق

عنوان : آیا حکومت ضد امریکائی خود میزبان امریکائیها در ایران خواهد شد؟
آینده نزدیک نشان خواهد آیا دیپلمات های امریکا رهسپار ایران اتمی خواهند شد واسرائیل را وادار به مدارا با ایران اتمی متقاعد خواهند کرد ویا رهبران ج.ا باردیگر همانند مسافرت مک فارلین در دوره قبل به ایران فرش قرمز زیر پای آنها پهن خواهد کرد یا پذیرای ژنرال های امریکا ئی و پذیرش کا پیتو لا سیون خفت بار خواهند شد؟درهر صورت رژیم اسلامی مورد هدف جهانیان شده است.جان سالم بدر بردن اززیر رگبار انواع واقسام گلوله ها وفشارها ممکن است اما از قیام مردم نمی توان جان سالم بدر برد! بهتر است مردم ایران پیروز شوند.


پس از پایان یافتن فرصت نهائی شورای امنیت سازمان ملل جهت تعلیق غنی سازی اورانیوم توسط ج.ا عملا فصل نوینی در سرنوشت سیاسی میهن ما آغاز خواهد شد که نیروهای مخالف حکومت اسلامی را نیز به صف بندیهای جدید خواهد کشاند. اما قدر مسلم تجربه عراق نشان داده است که در غیاب یک اپسیوزیون متشکل وتوانمند، هدایت همه مسائل به نیر وهای خارجی سپرده خواهد شد و نیروهای سیاسی به نظاره گران دائمی رویدادها تبدیل خواهند شد!! بخشی از نیروهای پراکنده سیاسی در این مواقع به حاشیه رانده خواهند شد وبخشی بسوی رژیم خواهند رفت و بخش دیگرد ر نهایت به طفیلی نیروهای امپریالیستی تبدیل خواهند شد.اقدام ملی نیروهای صادق ومیهن دوست در پرده محاق خواهد ماند و رژیم ضد ملی خود را باردیگر پرچمدار ملی جا خواهد زد وتوده های بی رهبر را به زیر پرچم خود خواهد کشاند.برنامه تحریم های اقتصادی و سپس اقدامات نظامی علیه مراکز اتمی رژیم اسلامی تمام میهن مارا به چالش خواهد کشاند. رژیم در همین راستا بیکار نخواهد ماند و با بهره گیری از احساسات وغرور ملی ایرانیان که همواره در طول تاریخ مورد حمله ها وتجاوز ها قرار گرفته اند برانگیخته واز خود عکس العمل نشان خواهند داد. ناگفته نماند که دشمن ملت ایران خود مدتهاست که در حاکمیت ایران قرار گرفته است وعامل ورود بیگانان به حریم وطن ما خواهند بود!!ج.ا در شرایط فعلی با دو شیوه متفاوت در برابر امریکا قرار گرفته است:

۱- جناح احمدی نژاد ولاریجانی و نیروهای نظامی تحت فرمان حکومت مطابق توصیه های ولایت فقیه با حفظ حقوق فن آوری هسته ائی بدون حد ومرز و با اختیارات کامل کارشناسان حکومت اسلامی خواستار شناسائی و رسمیت یافتن ایران اتمی از جانب امریکا می باشند. همه تلاش های جناح فوق براین اساس طبقه بندی شده است که امریکا ناچار است که حکومت اسلامی را بعنوان یک قدرت منطقه ائی در غیاب صدام حسین بپذیرد در غیر اینصورت صدمات آنرا باید در مناطق دیگر جهان بپذیرد که آخرین نمونه آن با گروگان گیری سربازان اسرائیلی توسط حزب الله لبنان که به شکست انجامید.جمهوری اسلامی، امریکا را موظف می کند تا سیاست های ضد اسرائیلی رژیم ایران بپذیرد وآشکارا وجود واستقلال کشور اسرائیل را که توسط اکثر جهانیان به رسمیت شناخته شده را نقض نماید. ج.اهمه این مواضع را با تصدیق ضعف های امریکا وحمایت های چین وروسیه وبعضی کشورهای اروپائی با موضع قدرت بیان می دارد.حاکمیت امریکا نیز به پدیده نظامی واتمی نوپا وتهدید گر ج.ا بطور یکدست نمی نگرد بلکه به علت اختلاف احزاب دمکرات وجمهوری خواه با یک دیگر بار دیگر شانس مانور بیشتر به رهبران ج.ا داده می شود.جمهوری اسلامی به امریکا فهمانده است که آنها مخالف قدرت امریکا در جهان نمی باشند و امریکا هم باید مخالف قدرت ایران در جهان اسلام ومنطقه نباشد.در ضمن رهبران اسلامی به امریکا یاد آوری ساخته اند که اهمیت وارزش ایران بیش اسرائیل می باشد وحمایت های امریکا از اسرائیل باعث بد نامی و افت ابهت امریکا شده است ، به همین خاطر با برگذاری یک رفراندم در سرزمین اسرائیل وفلسطین باید فلسفه وجودی کشور اسرائیل را پایان داد. در کنار پیشنهاد فوق در ضمن ج.ا با شعارهای نابودی اسرائیل از کره زمین در حال رجز خوانی و کسب هوادار درمیان توده های عقب مانده وارتجاعی در کشورهای اسلامی به شدت مشغول می باشد.

۲- جناح هاشمی که تاحدودی در حاکمیت نفوذ ونیرو دارد و جناح خاتمی وهواداران طیف های گوناگون دوم خردادی سابق در تلاشند از جمهوری اسلامی چهره ائی ملایم وقانونمند نشان دهند که اهل گفتگو وتعامل وتسامح ودیپلماسی می باشند وحاضر نیستند حرف آخر را اول کار بزنند ودر عین حال از امریکا خواستار می باشند که هویت وفلسفه وجودی نظام ج.ا را به رسمیت بشناسند وبه حریم ایران کاری نداشته باشند ومنطقه را به رهبران اسلامی منطقه بسپارند .این جناح نیز اسرائیل ستیز خجول است وآشکارا نیات خود در باره نابودی اسرائیل بر زبان نمی آورد.فراموش نگردد که بنیان گذار حزب الله لبنان علی اکبر محتشمی پور نیز در میان همین جناح حضور دارد.پذیرائی وملاقات احتمالی جیمی کارتر با محمد خاتمی در امریکا حکایت از قوت گرفتن تئوری یاری رساندن کارتر به خمینی در انقلاب ارتجاعی واسلامی سال ۵۷ را به خاطر می آورد.محمد رضا شاه پهلوی همواره کارتر وبرژینسکی را عامل سرنگونی خود می دانست.

در حال حاضر روسیه با فروش سلاح های بیشماربه ایران، جمهوری اسلامی را به یک قدرت نظامی فرا منطقه ائی تبدیل نموده است تا از ج.ا در برابر نفوذ امریکا به مناطق آسیای میانه وقفقاز به مثابه سدی استوار بهره ببرد.

هیچ اقدام سیاسی بدون تبعات ناشی از آن اقدام سیاسی بوجود نخواهد آمد. طبعا تبعات سیاسی هر اقدام سیاسی کل جامعه را در برخواهد گرفت. برای مثال به چند نمونه تاریخی معاصر بعد از انقلاب اسلامی اشاره می شود:

۱- پس از قیام زودرس و ماجرا جویانه سازمان مجاهدین خلق علیه رژیم اسلامی در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ خورشیدی، عملا آن اقدام نابخردانه که خواست رژیم را فراهم میکرد تمام جامعه را تحت تاثیر خود داد ودر آن دوره هیچ نیروی سیاسی نمی توانست مدعی گردد که آن قیام به مجاهدین تعلق دارد و تماشاگر بماند.نیروهائی که در آن دوره هنوز با اطمینان خاطر در حمایت از رژیم اسلامی خود را مشغول کرده بودند مطمئا انتظار روزی می کشیدند که سرکوب خونبار رژیم اسلامی روزی دامن آنها را نیز بگیرد اما این موضوع را با تئوری بافی وباورهای کودکانه لا پوشی می کردند. طبعا شکست یک جریان بزرگ سیاسی با تاثیرات متنابه خود به تمام جامعه انتقال می یابد وتمام جامعه را فلج وسرخورده می نماید.

۲- پس از شکست نیروهای دوم خردادیها که به مردم نوید پیروزی و نهادینه شدن دمکراسی را داده بودن ، باردیگر جامعه به سرخوردگی بزرگی تبدیل شده است.این سرخوردگی حتی گریبان نیروهای مخالف نیروهای موسوم به اصلاح طلبی را گرفته است و کل جامعه به لحاظ سیاسی در حالت بی رمقی بسر می برد.بقول روزنامه نگار جوان آقای روزبه میر ابراهیمی ، رژیم با کشتن اکبر محمدی در زندان دست به یک آزمایش در میان جامعه می زند تا میزان مقا ومت واعتراض وتوانمندی سیاسی مردم تست بشود. قداره بندی هر حکومت جنایت کار پس از یک سرکوب خونبار گسترش می یابد.

پس از آنکه معاون مجلس اسلامی آقای باهنر بطور آشکار به همگان هشدار داد که اگر مردم از ما بخواهند که سلاح اتمی تولید کنید ، ما سلاح اتمی تولید خواهیم کرد ،این خود اعتراف رسمی به غیر صلح آمیز بودن فن آوری اتمی ج.ا را بیان می کند. در همین روزها وزیر امورخارجه اسرائیل رهسپار کشورهای قدرتمند جهان شد تا عواقب ایران اسلامی مجهز به سلاح اتمی را به آنها گوشزد نماید. دولت آلمان با فروختن زیر قیمت معمولی زیردریائی های پیشرفته به اسرائیل کمی عذر خواهی خود را به یهود یها نشان داده اند اما از جانب دیگر به رژیم اسلامی نیز سلاح و تجهیزات اتمی فروخته اند که نشانه از دودوزه بازی های سیاست مداران آلمانی وضدیت با یهودی را حکایت می کند.آگاهان نظامی ومحیط زیستی به این موضع بسیار حساس شده اند که اگر رژیم اسلامی به سلاح اتمی دست پیدا کند و آنگاه قدرتهای بزرگ در صدد برآیند تا مراکز اتمی رژیم اسلامی را بمب باران نمایند ، منطقه وجهان به یک فاجعه انسانی و محیط زیستی دچار می شود واین موضوع را رژیم اسلامی بخوبی می داند واز آن بعنوان اهرم فشار در دفاع از خود سود می برد.بهمین خاطر قدرت های بزرگ برای جلوگیری از رخداد ضد انسانی در صدد هستند تا قبل از تجهیز رژیم اسلامی به بمب اتم آنرا نابود سازند. رژیم اسلامی ارزیابی های غلطی از قدرت نظامی امریکا در اندیشه خود می پروراند که همین موضوع باعث آغاز جنگ خواهد شد.ج.ا امریکارا بسیارگرفتار و پر مشغله در منطقه می داند ولذا امریکا را در شرایطی نمی بیند که به ایران حمله کند!! به همین خاطر وزیر دفاع وجنگ امریکا اظهارات زیر را ابراز داشته است.

"رامسفلد وزیر جنگ ودفاع امریکا در یک دیدارنظامی در ایالت نوادا اعلام کرد: آمریکا می تواند با وجود حضور در افغانستان و عراق ، همزمان سومین جنگ را رهبری کند. اغلب متخصصین براین باورند که ما قادر به رهبری جنگ دیگری نیستیم، اما آنها اشتباه می کنند. ما با وجود اشتغال به جنگ در دو منطقه از دنیا، قادریم سومین جنگ را اگر ضروری با شد با تمام توان رهبری کرده، پیش برده و به سرانجام برسانیم".(سئوال اساسی اینجاست که سومین جنگ در کدام نقطه دنیا رخ خواهد داد)؟

آینده نزدیک نشان خواهد آیا دیپلمات های امریکا رهسپار ایران اتمی خواهند شد واسرائیل را وادار به مدارا با ایران اتمی متقاعد خواهند کرد ویا رهبران ج.ا باردیگر همانند مسافرت مک فارلین در دوره قبل به ایران فرش قرمز زیر پای آنها پهن خواهد کرد یا پذیرای ژنرال های امریکا ئی و پذیرش کا پیتو لا سیون خفت بار خواهند شد؟درهر صورت رژیم اسلامی مورد هدف جهانیان شده است.جان سالم بدر بردن اززیر رگبار انواع واقسام گلوله ها وفشارها ممکن است اما از قیام مردم نمی توان جان سالم بدر برد! بهتر است مردم ایران پیروز شوند. به امید آنروز
۴٣۶۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۰       

    از : هایده ترابی

عنوان : اتهامات ناروا
دوستی خبر داد که چه نشسته ای؟ دارند بخاطر انتقادی که کردی، در اخبار روز، ضمیمه ی مقاله ی آقای صالحی، به تو اتهاماتی سنگین وارد می کنند مبنی بر اینکه خواهان حمله نظامی هستی و از این صحبتها... آن کامنت را من برای اخبار روز نفرستادم اما تفاوتی هم نمی کند. حتما هم اندیشی آن را به اخبار روز ارسال کرده است.

بهر رو، این وصله ها، یعنی همان اتهامات ناروا، با یک من سریشم هم به این نگارنده نمی چسبد. آنهائی که باید بدانند، می دانند که من هرگز پای بیانیه ای را در جهت تقویت حمله ی نظامی به ایران امضاء نکرده ام و در هیچگونه نشستی هم شرکت نداشته ام، چه با سلطنت طلب اش و چه بی سلطنت طلب اش. دلیلش هم مثل روز روشن است چرا که هیچگونه پیشینه و سنخیت مشترک سیاسی - هویتی - فرهنگی با آن گرایشها و جریانات مورد اشاره ندارم.

پرسشجوی ناشناسی که یک مشت اتهامات ناروا وارد می کند، تکلیفش مشخص است، اما خانم "سیمین محمودی"، شما چه؟ آیا این نام حقیقی و حقوقی شماست یا فقط نامی است که در پس آن در افکار عمومی به نشر اکاذیب می پردازید؟ من می خواهم از شما شکایت کنم، لطفا نشانی واقعی خود را در اختیار مسئولان اخبار روز بگذارید تا من بتوانم از آن طریق اقدام کنم.

سپاسگزارم

یادآوری: در مورد کیفیت سواد و سیستم آموزشی در ایران هم حرف مرا تحریف می کنید. بنشینید پای درد دل چند استاد مرجع و با سابقه ای که هنوز در ایران هستند، این که دیگر جای حاشا ندارد. من از گسترش صنعت تجاری بنجل آکادمیک در ایران نوشتم. تعداد زیاد موسسات آموزشی در ایران امروز، به معنای با کیفیت بودن آموزش و با سواد کردن مردم نیست، این یک دکان سودآور است برای یک مشت سرمایه گذار وابسته به جمهوری اسلامی. در دوره ی پهلوی هم سیستم آموزشی کم دچار باندبازی و پارتی بازی، رشوه خواری و تقلب و اعمال نفوذ سیاسی و ایدئولوژِیک نبود. در مجموع سیستم آموزشی در ایران همواره نازل و فاسد بوده است.
۴٣۶٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : گفتا زکه نالم، ازماست که برماست
من فکرکردم که کامنت من که کلآ در توافق نظر نویسنده مبارز قدیمی آقای صالحی و علیه همه گرایشهای ارتجاعی و پرچمدارن حمله نظامی و موافق تحریمها برضد مردم میهن ما، دچار سانسور شده است. سرکار سمین محمودی خدمت شما عرض کنم ;گفتا زکه نالم، که از ماست که بر ماست. همه آنساندوستان واقعی ایران از سانسور رنج میبرند. ولی همیشه این «سنت» خفقانی بجاء نخواهد ماند.
۴٣۶٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰       

    از : سیمین محمودی

عنوان : بر علیه این رعب و وحشت غرب اللهی ها بپا خیزیم
بارها مسئولین محترم سایت اخبار امروز کامنتهای دیگران را و از جمله کامنتهای من را بدون دلیل درج نکرده اند که علتش بر بسیاری روشن نیست. شاید این کامنت من هم درج نگردد. بهر حال فقط نظام جمهوری اسلامی نیست که سانسور می کند، خود ما هم گاها اگر به نفعمان باشد سانسور را پیشه می کنیم. و اما خود مطلب:
این خانم هایده ترابی تنها کسی نیست که با دخالت دژخیمان غرب در امور کشورمان موافقند، البته زیر چتر * دخالت بشردوستانه* . اگر در ایران خودمان حزب اللهی داریم و تا چندی قبل در کنار آن شاه الهی ، اما بعد از حمله وحشیانه ناتو بر ملت لیبی، غرب اللهی هم بر آن افزوده گشت. و هر سه در یک مورد هم کیشند و آن اسفاده از چماق زور بر علیه دیگران. این زورگویان که از امکانات مالی فراوان غرب برخوردارند در جلسه استکهلم برای من و شما ، برای هموطنانمان در ایران ، در همان جلسه پیشنهاد تشکیل دولت در تبعید را دادند و از جمله رئیس جمهور پیشنهادی خانم عمادی و آقای شریعتمداری را نیز مطرح کرده اند. و حتما هم در آـخر خواهند گفت که آش کشک خالت بخوری پاته، نخوری پاته.و اگر این موارد را دیگران بیان می کنند و بر علیه اینگونه دخالتگریها مبارزه قلمی می کنند، جناب هایده ترابی و مشتاقان حمله بیگانگان به وطنمان را خوش نمی آید. بخشی از دوستانی که در قدیم در جناح چپ بودند آنقدر با این غرب اللهی ها مماشات کردند و می کنند که حالا این عا لیجنابان بر ریش من و شما می خندند. عجیب است! تمام تلویزیونهای آمریکا و غرب که در اختیار این گونه آدمیان گذاشته اند کم است ، به این سایتهای بی طرف چون اخبار روز هم رسوخ کرده اند و آنچنان جو خفقان و ترور را بوجود آورده اند که یک انسان با شرف در تعجب می ماند که قدرت پول ، زور را هم یدک می کشد و این آدمیان باورشان گشته است که با زورو ایجاد رعب و وحشت، هم قبل از رسیدن به حکومت و هم در دوران حکومت می توان آزاده خواهان را لرزاند. جناب هایده ترابی و شرکای فکری! چگونه است که در دوران محمد رضا پهلوی ،شاه سابق ایران، آمریکا بر این بود که از ایران یک قدرت هسته ای قوی در منطقه بسازد و آن را می باید همه می پذیرفتند. اما اگر جمهوری اسلامی بخواهد مستقلا همین پروژه را پیاده بکند. به ناگاه زمین و آسمان هم قسم می شوند که این خطاست، نه به نفع اسرائیل است و نه به نفع غرب. و البته نه به نفع مردم ایران.چرا؟ چون حکام مرتجع ایران نوکران بی اختیار غرب نیستند. همین و بس. اما نه نیروگاه های هسته ای ایران و نه در پی آن احیانن بمبهای هسته ای ایران برای این جانیان حاکم نخواهد ماند. ما معتقدیم که این نظام وحشت هم از میان خواهد رفت، دولت دمکراتیک آینده ایران – اگر غرب اللهی ها، اسرائیل و دیگربیگانگان دخالت در امور کشورمان نکنند-خود تصمیم می گیرد که از آن چگونه استفاده بکند و یا نکند
شنیدیم که تنی چند از غرب اللهی ها در تلاشند که برای بار دوم از قدرت غرب بر علیه آقای صالحی استفاده کرده از ایشان به خاطر این نوشته اش شکایت بکنند. من به همراه دوازده تن ایرانی دیگر خودمان را در نوشته آقای صالحی شریک می دانیم و از تمام عناصر اساسی این نوشته دفاع می کنیم. از ما هم شکایت بکنید. به شرافتم قسم که در صورت لزوم نام هایمان را در اختیار مسئولین اخبار روز قرار خواهیم داد. استقرار آزادی و دمکراسی در ایران تنها و تنها بدست پر توان مردم کشورمان، زنان رشید این وطن، مردان دلاور تمام گوشه و کنار این کشور، جوانان قدرتمند میهنمان، امکان پذیر است. دست بیگانگان جنگ طلب و نوکران ایرانیشان از ایرانمان کوتاه!
باز هم با احترام به قلم
سیمین محمودی
۴٣۶۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰       

    از : الف ـ پرسشجو

عنوان : یک سوزن به خود و بعد یک جوال دوز بدیگران
جناب خانم ترابی یک کمی یواش تر بمیخ و نعل بزنید. آیا شما معتقد هستند که فارغ التحصیلان دانشگاههای ایران در سطح نازل و بی ارزش است؟ و آنها دستجمعی مورد بی مهری و قابل توئین شدن بسبک شما میدانید.البته از همان دانشگاههای بقول شما بی کیفیت و پوچ ایران است که قبله عالمتان سالانه بیش از دوهزارنفر با مزایا و حقوق فراوان برای پویایی علم و صنعت خود از همان موسسه « صنعت بنجل آکادمیک» جلب مینماید. شما چقدر غرب زده شدید «مخالفت» با رژیم جنایتکار حاکم برایران نباید تا آنحدشما همدست دشمنان سنتی مردم ایران بنماید. شما در ضمن اینکه «ضمنی» پای «دعوتنامه های» حمله نظامی بایران راامضاء مینماید و هوادار ایجاد چنین نشستهای «انساندوستانه» محافل استعماری هم هستید و بدیگر آزاداندیشان خرده میگیرید که چرا «همراه» این چنین جریان مشکوکی که از اتحاد عناصر وامانده دورژیم شاه و شیخان بوجود آمده، نمیشوند (در سراسر کامنت طویل شما یک کلمه راجع بمحکوم کردن کسانیکه برای حمله نظامی بایران توسط دشمنان مردم ویکپارچگی ایران و تقبیح تحریمها که فقط مردم بیچاره ایران را در منگنه قرار میدهد، ندیدم). شما از کلمه «انیرانی» برآشفته شده تاحدی خرده گیری شما وارد است ولی آیا میدانید واژه عجم یعنی چی؟ آیا میدانید همان حاکمان عرب که شما بسیار سنگ آنان را برسینه میزنید هنوز ایرانیان را «عجم» مینامند و چه نقشه های برای خوزستان و تغیر نام تاریخی خلیج فارس با کمک «دموکراتهای» غربی مورد توجه شما و پترو دلارهای بادآورده در سر دارند؟. مسلمآ نمیدانید چون بزعم شما نام خلیج فارس از زمان داریوش بوده و نباید از نظر تاریخی «اهمیتی» برای آن قائل شد. خوزستان هم عرب زبان هستند و میشود مثل بحرین بخشید. این است کوتاه از حس انساندوستی و ایراندوستی شما. کاشکی شما و امثال شمابرای نیل نقشه های «آزادیخواهی» خود، ـ یک سوزن به خود و بعد یک جوال دوز بدیگران ـبزنید. ملیون آزادیخواه ایران همراه مردم ایران سره را از ناسره تشخیص میدهند و هیچ احتیاجی بافرادی که سر در آخور بیگانگان دارند، ندارد.حتی اگر در انقلاب بهمن ۱۳۵۷ این تشخیص برای برچیدن بساط استبداد پهلوی بعلت ناروشنی مرزهای مردمی و ضدامپریالیستی ـ صیهونیستی بودن آن کاملآ شفاف نبود. گاهی تجربه هزینه گرانی دارد ولی تجربه را دوباره تجربه کردن و با این قبیل محفلهای فرمایشی خطاست.
۴٣۶۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰       

    از : اکبر پیمان

عنوان : چرا آقای صالحی هیچگاه علیه جمهوری اسلامی مقاله ائی نمی نویسد وتنها علیه اپوزیسیون زیر سرکوب مطلب منتشر می کند؟
آقای صالحی را سالیان درازی هست که می شناسم و بیشتر مقالات او را در نشریه ماهنامه مجانی « طرح نو» که در کاغذی گرانقیمت چاپ می شود خوانده ام.هیچگاه علیه جمهوری اسلامی نتاخته است ،بلکه اپوزیسیون را زیر ضرب گرفته است.
۴٣۶۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰       

    از : هایده ترابی

عنوان : آیا درست خواندم؟ میفرمائید که تازه این جمهوری اسلامی ایران دارد، یواش یواش، به سوی استبداد (بحث آسیائی/ غیر آسیائی اش بماند کنار) گام بر می دارد؟
آیا درست خواندم؟ میفرمائید که تازه این جمهوری اسلامی ایران دارد، یواش یواش، به سوی استبداد (بحث آسیائی/ غیر آسیائی اش بماند کنار) گام بر می دارد؟ پس یعنی هنوز این طفل معصوم جمهوری اسلامی آن نظام دینی استبدادی هم نشده، تازه طفلک دارد برای خودش تاتی تاتی می کند به سوی استبداد دینی؟ بگویم ساعت خواب یا بگویم خوابتان خوش باد! به کارنامه ی پیشرفتهای جمهوری اسلامی هم که یک نمره ی قبولی درخشان دادید، دست شما درد نکند! انگار که دیگر رژیمهای ارتجاعی و دیکتاتوری از این پیشرفتها نمیتوانستند بکنند. تو گوئی که هر رژیم دیکتاتوری کاسب و تاجر و سرمایه گذاری که روی پول نفت خوابیده، به پل و ساختمان و... نیاز ندارد و بلد نیست بسازد؟ بلد هم نباشد می‌رود بهترین مهندس و طراح را می‌آورد که برایش بسازند. گوئی که این همسایه‌های شیخ‌نشین "انیرانی" ما کم پیشرفت داشتند و کم بازار آزاد گذاشتند برای برادران جمهوری اسلامی ایرانی که بیایند بخورند و بچاپند و بروند؟ دست کم پلها و ساختمانها در دبی و امارات ... اینقدر که در ایران ریزش می‌کنند و قربانی می‌گیرند، باسمه‌ای نیست. روشن است که ایجاد موسسات و دانشگاههای ریز و درشت خصوصی در ایران با انفجار جمعیت جوان، سیاست خصوصی سازی در راستای سود و تجارت در صنعت بنجل آکادمیک ایران ارتباط مستقیم دارد. وقتی میگوئید پیشرفت، باید بپرسید با چه کیفیتی؟ برای چه کسانی؟ و با چه هدفی؟ چرا با این همه "پیشرفت اقتصادی و آموزشی" توده های مدرک بدست جوان، ویلان و سرگردان به دنبال یک لقمه نان هستند؟ چرا اینهمه بدبخت و خانه بدوش و بی خانمان و حاشیه نشین در شهرهای ایران ریخته اند؟ چرا هنوز بیسوادی در ایران عمیقا ریشه دارد؟ نقد و روشنگری درباره ی بنیادها و لابیها و ائتلافهای شوم فقط با سندیت و استدلالهای محکم جای طرح دارد. و اما بگوئید خود شما کجای این آشفته بازار مکاره ایستاده‌اید که قلم برداشته‌اید و به جمهوری اسلامی نمره‍ی بیست برای "دفاع از منافع مردم فلسطین" می دهید؟ براستی آیا جمهوری اسلامی جز ضربه زدن به جنبشهای مترقی در خاورمیانه و سعی در به انحراف کشاندن آنها به سود منافع ارتجاعی خود، اقدام دیگری هم انجام داد؟ شما مگر نمی‌نویسید تا روشنگری کنید؟ پس چرا همه چیز را اینقدر در لفافه می‌پیچید؟ با اشاراتی که فقط خود و دوستانتان از آن سر در می آورید، کسی چیزی بیشتر از شایعه نخواهد دانست. پیش از شما آقای داور پناه هم از کنفرانس کلن گفته بود و اشاره ای هم به "همدستی و توطئه‍ی تاریخی قشقائیها و انگلیسیها" و ادامه‍ی آن در کنفرانس کلن داشت که بسیار عجیب به نظر می‌رسید. کامنتی هم نوشتم و پرسیدم که ایشان به آن پاسخی نداد. حالا شما هم می‌نویسید هشتاد و دو تنی (باز هم به نقل از آقای داورپناه) در کنفرانس کلن شرکت کردند. اینها که بودند آخر؟ چرا نام نمی‌برید؟ قصد شما چیست؟ شایعه پراکنی بدون مسئولیت؟ یا روشنگری با حفظ مسئولیت؟ از "نیروهای اپوزیسیون انیران‌نشین " می‌گوئید. اینها که هستند؟ "انیران نشین" یعنی چه؟ آیا می‌دانید که در دوره‍ی باجگیری و غارتگری و ستمگری امپراتوری ساسانی بود که این اصطلاح خط کشی "ایرانی و انیرانی" باب شد؟ آیا می‌دانید که در این دوره بردگان و اسیرانی که (عربها هم جزوشان بودند) از سرزمینهای مغلوب (به غنیمت) به مناطق خاص ساسانیان برده می‌شدند، "انیرانی" خوانده می‌شدند؟ "انیرانیان" بردگان و اسیران و فرودستان ملتهای مغلوب بودند. آیا می‌دانید که نام "انیران" را بر سرزمینهای مغلوب (الحاقی به قلمروی ساسانیان) اطلاق می‌کردند؟ شما در کجای این تاریخ ایران ایستاده‌اید؟ آیا شما هم یک ملی‌گرای توسعه‌طلب، یک "چپ" امپراتوریست ایرانی هستید که به تنزه فرهنگی و تاریخی "ایرانیان" در برابر ملتها، خلقها و ملیتهای دیگر باور دارد؟ آیا شما نیز به آن اپوزیسیونی تعلق دارید که در رویای زنده سازی "عصر طلائی" امپراتوریهای هخامنشی و ساسانی به سر می‌برد؟ اگر نه، چرا این ترم تاریخی مرتجعانه را بدون مسئولیت بکار می‌برید؟ و اگر آری، دیگر چرا با همه‍ی این "جوجه روشنفکرها" که "پول می‌گیرند" از دم مخالفت می‌کنید؟ مگر نمی‌بینید که بسیاری از آنها با شما کاملا همسو و همدل هستند؟ از این گذشته، درباره‍ی فروش اسلحه از اسرائیل به ایران در جنگ با عراق چه می‌گوئید؟ گزارشهای رسمی و تأیید شده‍ی متعددی در این باره وجود دارد. هنوز خبر توقف کشتیهای اسرائیلی در بندر هامبورگ که حامل کالا برای ایران بودند، خیلی کهنه نشده، حتا اسرائیل هم نمی‌گوید که با جمهوری اسلامی دوستی نکرده است. و مگر شما نمی‌دانید که این انرژی هسته‌ای یک تکنیک کهنه و پس مانده‍ی کشورهای پیشرفته‍ی صنعتی است که دارد روی دست خودشان هم باد می‌کند؟ روسیه اساقط اش را به ایران قالب می کند/قالب کرد و تمام شد. قرار است آلمان تا بیست سال دیگر، همه ی نیروگاههای اتمی اش را برچیند. زمانی هیروشیما و چرنوبیل کافی نبود، اما فاجعه ی اتمی در ژاپن سر رسید و آخرین تعللها ی دولتها را کنار زد. ژاپن قصد کنار گذاشتن این تکنیک بغایت خطرناک را دارد. در حال حاضر انرژی خورشیدی تکنیک برتر و ایمن و رو به رشد کشورهای صنعتی است. شما که خیلی "میهن دوست" هستید چرا بهترین و ایمن ترین صنعت را برای ایران نمی خواهید، چرا ایران باید با تکنیک پس مانده و مضر کشورهای صنعتی، پیشرفته بشود؟ چرا جمهوری اسلامی ایران برای به دست آوردن انرژی خورشیدی اینقدر زور نمی‌زند؟ مشکل و همّ و غم شما براستی چیست؟ چرا برای یک ایران پاکیزه از آلودگیهای شیمیائی و اتمی مبارزه نمی کنید؟ همین است "ایرانی بودن"تان؟ به سختی می توان با کامنت نویسی در برابر این امواج خشمگین "ضد انیرانی" ایستاد و سخنی گفت. یک همصدای انیرانی اصیل مثل خودم هم پیدا نمی شود در این میان که حوصله کند و پاسخی بجا و درخور بدهد.
۴٣۶۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰       

    از : رضا تبریزی

عنوان : چرا به اصل مطلب نمی پردازید؟
با سلام به مسولین سایت و خوانندگان گرامی
آقای صالحی مقاله ای نوشته اند که محور اصلی آن اینست که خارجی ها اجازه ندارند و نمیتوانند برای مبارزات مردم ما ، اولا" رهبری تعیین کنند و ثانیا" برای حکومت بدیل ، جانشین و یا آلترناتیو بسازند. این هسته‍ی اصلی نوشته‍ی آقای صالحی است . حال وظیفه‍ی کسانی که می خواهند در این بحث شرکت کنند اینست که آیا نظر وی را تأئید می کنند و چرا و یا تأئید نمی کنند و می گویند چون حکومت سرکوبگری در کشور مستقر است و مردم به تنهائی نمی توانند از پایمال شدن حقوق خودشان بوسیله‍ی حکومت جلوگیری نمایند پس می توان از خارجی کمک گرفت که خارجی ها کمک کنند تا مردم ما بتوانند نفس راحت بکشند.

متأسفانه برخی از اظهار نظر ها اصلا" به این مسأله‍ی محوری نمی پردازند و به مسائل فرعی و حاشیه ای توجه می کنند . مثل اینکه کوره‍ی اتمی بوشهر با تکنولوژی قدیمی است و یا جدید است . این مسأله‍ی تخصصی و غیر سیاسی است که مردم ما هنگامی که قدرت یافتند می توانند درباره‍ی آن تصمیم بگیرند. خارجی ها به این دلیل با سیاست انرژی هسته ای ایران مخالف نیستند که ایران از تکنولوژی عقب مانده استفاده می کند.
این مسائل در حیطه‍ی اختیارات مردم هر کشوری است و باید با توجه به قوانین آن کشور و تعهد آن کشور به تعهدات بین المللی اش باید اعمال گردد و خارجی ها نمی توانند بگویند یک کشوری پیمانهای بین المللی را امضاء بکنند ولی نتوانند از مزایای آن برخوردار شوند.این نوع رابطه صرفنظر از اینکه چه حکومتی در کشور مستقر است ،برازنده‍ی یک ملت و یا یک کشور مستقل نیست.
منابع مالی ، منابع انسانی ، منابع زیرزمینی کشور ما ، به دلیل نارسائی سیاست های داخلی و خارجی حاکمیت ، در معرض خسارت های بسیار زیادی است. جلوگیری از این خسارت ها وظیفه‍ی مردم ماست . رفقا ، دوستان ، خواهران و برادران و یا هر عنوان دیگری که می تواند مخاطب را متوجه نماید که می خواهند درباره‍ی مقاله‍ی آقای صالحی اظهار نظر کنند باید به این مسأله بپزدازند که خارجی ها حق دخالت در وظائفی که مربوط به ملت ایران است دارند یانه؟
۴٣۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : آیا کسانی هم از جانب گردانندگان سایت اخبار روز در کنفرانس « آلترناتیو» پالمه شرکت داشته اند که سانسور را پیشه نمودید؟
با تعجب باید اذعان داشت نظریاتی در تآئید رسوا نمودن آرزو و امیال دشمنان مردم و کشور ایران نوشته میشود از زیر تیغ بیمروت سانسور عبور داده نمیشود. نظریات موافق کنفرانس پالمه و رد مدارک و شواید بصورت مغلطه کاری در این محل جاء و مکان و ارزانی داده میشود. هر جنایاتی که در اثر تبلیغات عناصر معلوم الحال برای حمله نظامی بایران ایجاد گردد، همه از جمله آنهاییکه دانسته ره هموار کننده حمله نظامی و باعث هزینه دادن مردم ایرانند، شریک جنایات و جرم هستند.
۴٣۶۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست