از : احمد الهیاری
عنوان : دوستان خارج از کشور بحران سازی حکومت را افشا کنیم.
وقایع بعداز ۲۲ خرداد ۸۸ در ایران، اکثریت مردم میهن بلازده ی ما را بیش از همیشه نسبت به رای خود به عنوان کارا ترین سلاح علیه حکومت قیم مآب ولایت فقیه آگاه نمود.
دریغ که هنوز بخشی از مردم ایران بی توجه به حقوق حقه ی اکثریت هموطنان خود، آگاهانه و نا آگاهانه تن به دنباله روی از حکومت ویرانگر جمهوری اسلامی میدهند.
متاسفانه در زمان حکومت محمد رضا شاه نیز، با اتکا به عده ای بله قربان گو، انتخابات فرمایشی برگزار میشد و با مجلس «احسنت گوی » شورای ملی و سنا اهمینی به حقوق میلیونها ایرانی دیگر که در آن بازیها شرکت نمی کردند داده نمیشد.
امروز علی خامنه ای و احمدی نژاد دقیقا جا در پای شاه میگذارند و با تقلب ،دروغ و حمایت بخشی از مردم، برای حفظ قدرت خود پافشاری مینمایند که کشور بمراتب بد تر از سرنوشت شاه به انحطاط کامل سوق میدهند.
بسیار تاسف انگیزست که با وجود برخورداری از شخصیت جهانی و برنده جایزه صلح نوبل خانم شیرین عبادی، دکتر عبدالکریم لاهیجی در راس سازمانهای بین المللی حقوق بشر و دکتر هدایت الله متین دفتری با تجربیات زیاد در امور حقوق بشری نتوانسته ایم کارزار بزرگی علیه حکومت دیکتاتوری مذهبی جمهوری اسلامی سازمان دهیم .تا اجازه ندهیم که انتخابات آتی مجلس را بمیل خودشان و بدون شرکت اکثریت شهروندان ایرانی برگزار نمایند. متاسفانه حکومت بحران ساز با ایجاد ده ها موضوع دیگر مانند تحریکات انرژی اتمی ، شرکت در عملیات تروریستی و حمایت از کانونهای تشننج و تروریستی، افکار عمومی جهان را از انتخابات مجلس دور نگاهداشته تا بار دیگر مجلس فرمایشی را از آن خود نماید.
فراموش نکنیم که که در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری علیرغم شرکت میلیونی مردم برای کنار زدن احمدی نژاد، علی خامنه ای و شرکاء وقیحانه و با زیر پا گذاردن قانون اساسی خود احمدی نژاد را بیشرمانه برای دومین بار به ریاست جمهوری «منضوب » نمودند. متاسفانه کشورهای بزرگ جهان با سکوت موذیانه خود به احمدی نژاد «مشروعیت » بخشیدند. این کشور ها امروز به بهانه ی سیاست های خامنه ای و احمدی نژاد خواب هائی برای ایران دیده اند.
در چنین شرائطی که نیروهای مخالف خارج از کشور می توانند بیش از پیش برای تقویت مبارزات مردم ایران اقدام نمایند تا حکومت را در برگزاری انتخابات فرمایشی رسوا نمایند و جهانیان را نسبت به نقض حقوق بشر در انتخابات ایران جلب نمایند متاسفانه نیروی خود را در زمینه های دیگری صرف مینمایندکه همیشه می توان به آنها پرداخت .
در شرائطی که تحریم انتخابات در وسیعترین حد خود بعداز انقلاب بهمن ۵۷ کلید خورده ست . چگونه میتوانیم آنرا در این فرصت کم به پروژه ی انتخابات آزاد تبدیل کنیم ؟
امروز تلاش کنیم تا جهانیان از آنچه در ایران می گذرد باخبر کنیم . تلاش کنیم تا تحریم انتخابات به عالیترین شکل خود برگزار شود. تلاش کنیم تا خامنه ای و باندش بیش از پیش در بین طرفدارانش وسوا شود.
۴٣۶۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : عین اروپایی ها
یکی دو روز پیش ضرب المثلی آوردم و رابطه آن با " سلطنت مشروطه " و امید که
حمل بر توهین نشود چون در مثل مناقشه نیست و آن " کار خرو خوردن یابو بود ".
این کلمه را به دو نوع میتوان تعبیر کرد. منظور من تعبیر خرکی را به عروسی خواندند
بود :
خرکی را به عروسی خواندند - خر بخندید و شد از قهقهه سست
گفت من رقص ندانم به سزا - مطربی نیز ندانم به درست
بهر حمالی خوانند مرا - کآب نیکو کشم و هیزم چست - خاقانی شروانی
در تعبیر دوم البته به کسی اطلاق میشود که میخواهد بالا آورده را دوباره بخورد که
عملی معقول و انسانی نیست.
زمانی با کسانی که مشروطه سلطنتی شمال اروپا را حجت میآوردند و نمیتوانستم تفاوت فکری و اجتماعی و تربیتی و روانی و تاریخی آنها را با ما مجسم کنم به تفاوت های ظاهری اکتفا میکردم و میگفتم آیا ما چشممان آبیست یا مویمان طلایی؟ مذهبمان مسیحی ست یا سرزمینمان یخبندان ؟ شبمان ۲۴ ساعت است و یا روزمان ؟ و از این قبیل.
میگفتم ما شبیه همسیگان ایم که مویمان سیاه و چشممان سیاه ، سرزمینمان خشک و گرم ، مذهبمان اسلام و سلطنتمان هم مثل اردن و عربستان سعودی و بحرین و امارات و شمال آفریقا و غیره است. جواب میآمد که " برو بابا ، خیال کرده ما خریم. ما چه ربطی به آنها داریم ؟ ".
هیچ. ما عین اروپایی ها هستیم.
۴٣۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰
|
از : منطقی
عنوان : مورد دیگری از بازگشت سلطنت
درسال یک میلادی شورشی بتوسط گل ها در فرانسه می شود رئیس طایفه برداشته می شود سه هفته ملت بی رئیس می مانند و دوباره یکی جاش می گذارند. بنابراین از این واقعه می توان نتیجه گرفت که هر آن احتمال دارد در سال ۲۰۱۲ در فرانسه یکی از خانواده لوئی را بگذارند سر کار بدلیل اینکه واضح و مبرهن است که همانطور که مبینیم اساسأ انگلیسی ها بدون سرکار خانم الیزابت آب از گلوی شان پائین نمی رود.
آقای حمیدیان باید رک می بودید. برای ثابت کردن این که نظام سلطنتی پس از رفتن در جائی بر نگشته است باید می گفتید دلیل آن بازگشت ناپذیری تاریخ به عقب است همین و بس. افغانی های قبیله ای که امروز هنوزحتا در محدوده توسعه اجتماعی سالهای ۱۶۵۰ انگلیس هم زندگی نمی کنند شاه زنده شان که بالنسبه بد آدمی هم نبود را و با کودتا هم بر کنار شده بود را وقتی فرصت کردند به حکومت بر نگردانند مدتی سر کارش گذاشتند تا بیچاره مرد . جامعه متفاوت ۵۰۰ سال جلوتر ما اگر فرصت یابد یک شاه بی مصرف را می گذارد آن بالا تا مالیات دهد و داستان روابط عشقی بچه هاش را بخواند؟. آیا اهانتی بالاتر از این می توان به یک ملت کرد.
بفرض هم که ۶۶ درصد سلطنت بخواهند آیا آن ۳۴ درصد که نمی خواهند ساکت خواهند نشست مگر انتخاب بین دو چیز نسبتأ مشابه است. نسل ما چه حقی دارند که حق انتخاب نسل های آینده را از آنها را برای همیشه سلب کند و یک خانواده را نه از سر لزوم بله بطور اختیاری به نسل های آینده ملتی بچپانید. این از نظر حقوقی غیر قابل پذیرش است.این یعنی جنگ داخلی و کشتار .
باید قبول کنیم که شاهنشاهی از ایران رفت و امری غیر قابل بازگشت است ایرانی ها امروز به انتخابی بودن همه چیز از بالا تا پائین باور دارند جنبش سبز حول محور انتخابات آزاد شکل گرفت.حالا چنین ملتی می آید یک خانواده را می گذارد آن بالا برای همیشه که قرار هم هست بی فایده و بی خاصیت هم باشد. شما این ملت را عقب مانده می انگارید؟ شاه بازیNOT AN OPTION بنظر من ما باید رک و راست این را به پسر پهلوی دوم بگوئیم و وی را اینقدر سر کار نگذاریم واقعأ این منصفانه نیست . طرح این سوال که "آیا سلطنت می خواهید" از ملتی اهانت است به آن ملت. سلطنت باز گشت به قرون وسطی است بدون تعارف. افغان ها هم چنین سوالی را طرح نکردند . وقتی چیزی در دورانی شایع نیست یعنی به آن دوران تعلق ندارد. امروزه سودان جنوبی هم بدون نظر خواهی تعیین نظام بطور اتوماتیک جمهوری شد .لطف کنید در دام بازی جمهوری - شاهی نیافتید نظام اینده قطعأ جمهوری است باید مجلسی برای نوشتن قانون اساسی آن انتخاب و بحث را بیش از این طولانی نکرد.
۴٣۶۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰
|
از :
عنوان : الان امکان ندارد
آقای کاوس نوشته اید که : "ولی در ۱۶۵۸ نظام سلطنتی دوباره توسط پارلمان احیا شد" آن زمان هنوز نظام تازه نظام جدید بورژوازی یا همان سرمایه داری داشت در کشورهای مختلف نیرو و قدرت می گرفت و نظام پارلمانی بورژواها هنوز در رقابت با نظام فئودالی سلطنتی بود. آن زمان چندین صدسال با الان فاصله دارد و باز می دانیم که در انگلستان سلطنت هیچ کاره هست و مردم آن کشور هر چند سال به فکر کنار گذاشتن همان سلطنت نیز می افتند! نظام سلطنت ایران که توسط خود مردم ایران سرنگون شد و هیچ پارلمانی نیز جرات ابقای فسیل پوسیده پهلوی را نخواهد داشت.
۴٣۶۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰
|
از : kavos neshat
عنوان : naghdi bar ahkam
با سلام و تشکر از آقای حمیدیان. "در تمام جوامعی که خانوادههای سلطنتی برافکنده شدند، دیگر نتوانستند به قدرت بازگردند" این گفته شما البته بعنوان یک نمونه باید عرض کنم که نادرست است. در انگلستان جنبشی که از سال ۱۶۴۴ شروع شد موفق شد که با اعلام جمهوری نتنها سلطنت را ملغا کند بلکه شاه را نیز گردن زدند و از سال ۱۶۴۹ تا ۱۶۵۸نظام حکومتی انگلیس جمهوری بود ولی در ۱۶۵۸ نظام سلطنتی دوباره توسط پارلمان احیا شد که تا امروز بر قرار است. البته نمونه های دیگری نیز موجود است و امیدوارم در صدور احکام دقت بیشتری بفرما یید..
۴٣۶۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰
|
از : آگاه
عنوان : مقاله روشنگرانه بود
با تشکر از آقای حمیدیان مقاله جالب و روشنگرانه ای بود. هوچیگری و اتهامات بی اساسی مانند "ارعاب" به آقای حمیدیان نشان از درستی تحلیل او می باشد.
۴٣۶۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰
|
از : وطن دوست
عنوان : بالاخره دمخور مفتاحی بودی رفیق دستت درد نکند
شق دیگری هم هست که تشنهگان قدرت و سلطه، دل به آن بستهاند. این شق تجزیه ایران است. سناریوی استراتژیکی منطقهای اسرائیل، شکستن ایران به چند کشور کوچک است. از نظر اسرائیلیها ایران با هر حاکمیتی حتا دموکرات و لیبرالی نیز خطری بالقوه برای بقای اسرائیل محسوب میشود. پس ایران باید بشکند!! آمریکا هم در کنه ضمیر و حتا در بیان جناحهای تندروتر خود، همین خواست را دارد. به ویژه جدا کردن مناطق نفتی خوزستان. برای شکستن نفوذ منطقهای ایران به مثابه قویترین، بزرگترین، پیشرفتهترین و غنیترین کشور خاورمیانه که کشوری غیرعربی ولی با نفوذ در "جهان اسلام" است، چارهای جز تجزیه ایران ندارند. موقعیت ژئو پلتیک ایران به آن ویژهگی خاصی بخشیده است. ایران در مجموع با پانزده کشور آبی و خاکی همسایه است. این موقعیت به ایران ویژهگیهای تأثیرگذار قابل توجه فرامرزی بخشیده است که غیرقابل چشمپوشی است. به همین سبب همه اینها تحت تأثیر شرایط جنگ و تهاجم نظامی فرضی قرار میگیرند. زنجیره بحرانی جنگ، میتواند ابعاد ناشناختهای به بخود بگیرد. این مساله متأسفانه در فرهنگ اقتدارگرایان حاکم تبدیل به رجزخوانی و خط و نشان کشیدن ویژه ایرانیان شده است. به هر حال تجزیه ایران شق محتملی است که از پی تهاجمات گسترده به ایران قابل پیشبینی است.
میتوان حدس زد که با تهاجم نظامی هوائی و بمبارانها، در مناطق قومی مجاور مرزها، جریاناتی به وسوسه دچار شوند. این آن سناریوئی است که برای غرب میتواند زمینه ورود قوای نظامی را مساعد کند.
۴٣۶٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۰
|
از : شهلا فرید
عنوان : نام این کار شما اتهام زنی و ایجاد ارعاب است
آقای نقی حمیدیان شما در نوشته تان آنگاه که نقد را شروع می کنید که حدود ۴۱۰۰ کلمه است ۲۴۰۰ کلمه را به دو موضوع بی اساس بودن و بی آینده بودن سلطنت و خطرناک بودن جنگ اختصاص داده اید که هیچ کدام از این دو موضوع ربطی به مقاله مورد نقد شما ندارد. یعنی شما بیش از ۶۰ در صد مقاله تان را به این اختصاص می دهید که نویسنده در پس کله اش چه می تواند باشد. متاسفانه این روش سابقه ای طولانی دارد و از رفقای توده ای به ارث رسیده است. یعنی ایجاد ارعاب با مطرح کردن مسائل غیر مربوط به منظور به عقب نشینی وادار کردن طرف مقابل. در نقدهایتان منصف باشید
۴٣۶۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣۹۰
|