سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چه کسانی می توانند میراث دار مبارزان سیاهکل باشند؟ - پویا آزادی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : رها کامران

عنوان : تجربه را تجربه کردن خطاست.
سالها پیش اینطور شنیده بودیم و فهمیده بودیم که یکی از ویژگیهای بارز دموکراتهای(انقلابی)،نهراسیدن از همکاری و نزدیکی با نیرو های دگر اندیش است.با توجه به فضای فرهنگی و سیاسی حاکم بر کشور ما خیلی قابل تصور نبود که در میان نیرو هایی که قدرت را بدست گرفته اند،روزی این همکاری را بپذیرند.متاسفانه مادامی که ان نیروها در قدرت بودند،کمترین توجهی را به این مهم از خود نشان ندادند و چه هزینه های سنگینی را از ناحیهء همین سهل انگاریها و دگم اندیشی هامتوجه جنبش دموکراسی خواهانه وعدالتخواهانه و در نهایت منافع مردم بویژه اقشار کم درآمد و متوسط جامعه که نکردند.چه پتانسیل با ارزشی که می توانست در راستای رشد و توسعهء اقتصادی اجتماعی کشور بکار گرفته شود ولی متاسفانه در سایهء این کج فهمی ها به هرز رفت.آیا قرار است راه رفته را دو باره قدیم گفته اند"تجربه را تجربه کردن خطاست".آیا بازهم قرار است تصور کنیم ما صاحب حقیقت مطلقیم؟آیا قرار است بازهم کسان دیگری با اندیشه های دیگری معیار همکاری نیروهای مختلف را خودی و غیر خودی بدانند؟بگمانم واژهء فدایی زیبندهء افراد و جریاناتی است که عملی ترین راه حل ها را برای گشودن بن بست ها جایگزین روشهای ذهنی و غیر عملی می کنند.روش هایی که وسیع ترین اقشار مردم را می تواند حول این روش ها و برنامه ها جلب کند.اگر به هر دلیلی منظور از نقد عملکرد جریانی،عقده گشایی نباشد،از مشارکت افرادی نظیر آقای مزروعی در جشن بزرگداشت حماسهء سیاهکل نباید عصبی شود.کسانی که در گذشتهء نه چندان دور واژه هایی نظیر فدایی برایشان تابو بود،واقعیات زندگی آنچنان خودش را به ایشان تحمیل کرده که علیرغم دیدگاههای مطلق نگرانهء سابقشان و علیرغم تبلیغات فراوان محافظه کاران پذیرفته اند که بعنوان یک سکور مذهبی در کنار سکولارهای غیر مذهبی بنشیند و در چنین مراسمی شرکت کنند.سوال اساسی این است که چه کسی گفته با مشارکت این افراد در چنین مراسمی و قبول نزدیکی و همکاری با دگر اندیشان تمام خطاهای احتمالی ایشان باید فراموش شود؟مگر قرار است خطا های سایر افراد و جریانات فراموش شود که مال ایشان نادیده گرفته شود؟تمام صحبت بر سر این است که نباید موضوع را به انتقامجویی وعقده گشایی تبدیل نمود.وحدت در صفوف طیف های مختلف چپ،ایده آل و راهگشاست ولی اگر قرار است که واقعیت وجودی چپ و راست در جامعه انکار نشود،وحدت و عقلانیت در صفوف نیروهای راست هم نباید باعث نگرانی شود.باید پذیرفت که دموکراسی برسمیت شناختن اندیشه های گوناگون است.چپی که به هر دلیلی این نکته را باور ندارد، هیچ رجحانی بر راست افراطی که بدور از عقلانیت همهء قدرت را برای خودش می خواهد ندارد.
آقای پویا آزادی با تایید ضمنی مضمون نقد آقای اصلانی به دعوت آقای مزروعی در جشن بزرگداشت چهل ویکمین سال حماسهء سیاهکل،سیل اتهامات را متوجه مزروعی و دعوت کنندگانش می کند و بدون ملاحظهء اینکه یکی از جریاناتی که توانسته بیشترین تلاش را هم در جهت نزدیک کردن نیروهای طیف چپ و هم در راستای وفاق مابین نیروهای مختلف درون جنبش دموکراسی خواهی و آزادی خواهی ایران داشته باشند،علیرغم همهء نارسائی ها همین جریانی است که بی رحمانه مورد حمله قرار می دهید.ولی گویا منظور آقای آزادی زمانی برآورده می شود که مسیر پیموده شده با یک عقب گرد مجددا در چهت عکس پیموده شود و با نیرو هایی که بقول ایشان در سمت چپشان قرار دارند،به اشتراک عمل و نظر برسد.جالب است که راجع به جزوه ای به قلم خورخه هندل حرف می زنند که بین اعضاء و هواداران سازمان اکثریت دست بدست می گشت و این که خورخه هندل دبیر اول حزب کمونیست در مقایسه حزبشان با جبههء فارابوندو مارتی بر این باور بود که حزب برخلاف جبهه بیشتر با طرف راستش کنار می آمد تا طرف چپش.ایشان مطرح نکردند که در همان جزوه آقای هندل با چنین دیدگاهی در مورد کشور اتحاد جماهیر شوروی معتقد بودند که اگر بهشت نیست در مقابل جهنم کشورهای سرمایه داری تجسم بهشت است.واقعا همینطور بود؟تازه این اظهار نظر ایشان زمانی بود که نظام سرمایه داری هنوز در چنبرهء بحران گرفتار نشده بود و دولت های رفاه امتیازات اجتماعی قابل ملاحظه ای را در اختیار شهروندان می گذاشت.
۴۴۴٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : احمد صلاحی

عنوان : چند کلمه برای حماد شیبانی
واقعا قدر اخبار روز را میدانم که پنجره ی خود را بروی مخالفان فکری خود نیز باز می گذارد تا آنها مقاله و نظراتشان را در اینجا درج نمایند . نوشته احمد آزاد، مهدی اصلانی و پویا آزادی در باره ی دعوت سازمان اکثریت در غرب آلمان از آقای مزروعی به مناسبت جشن ۴۱ امین سال رویداد سیاهکل از این دست بود، ما در اینجا با نظرات این دوستان آشنا شدیم. ولی چیزی که بسیار عجیب بنظر میرسد این ست که این دوستان انتظار ندارند تا خوانندگان اخبار روز در زیر نوشته های آنها کامنت انتقادی بگذارند. و بالاخره کامنت اخیر حماد شیبانی در زیر این نوشته بسیار آموزنده می باشد:

« انگار دمل چرکینی که سالهاست بر مناسبات بیمار جریانات طیف ما چنبره زده است به همت شعله ور شدن تنوری که هیزم آنرا بچه تخس جنوب تهران روشن کرد, دارد سر باز میکند.»

آقای حماد شیبانی اگر منظور شما از «جریانات طیف ما » گرو هها ئی ست که با نام فدائی قعالیت می نمایند.تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد ۶ گروه می باشند و اختلافات و شائبات به این صورت و سادگی که شما توصیف می کنید نیست :

سازمان فدائیان خلق ایران ــ اکثریت
سازمان فدائیان ــ اقلیت
سازمان اتحاد فدائیان ایران
سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
چریکهای فدائی خلق ایران

شما چگونه بقول خودتان «مناسبات بیمار» این گروهها را میخواهید با یک نسخه ی « تخیلی» شفا بخشید ؟

خب فرض می کنیم شما درست تشخیص دادید و حق دارید؛ باعث تمام این «بیماریها» یک یا چند یا تمام اعضای سازمان اکثریت بوده ست.
ممکن ست توضیح فرمائید چرا ۵ سازمان دیگر فدائی برای وحدت تلاش نمی کنند؟یک کمی منطقی باشید.
دست بر قضا فقط پروسه وحدت بین سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و سازمان فدائیان اکثریت در جریان ست.
شاید این پروسه نیز غیر ضروری ست. لطفا روشنگری کنید.

در ادامه ی کامنت حماد شیبانی بسیار «فروتنانه» می نویسد:
«من امثال این آقایان تازه کار را به نوشیدن جرعه ای از جام حیای فدایی فرا میخوانم .»

متاسفانه حماد شیبانی توجه نداشته که اولا اظهار نظر ها فقط مردانه نبوده، ثانیا در دنیا مجازی چگونه می توان تشخیص داد که «آقایان تازه کار» هستند. اصلا منظور ایشان از تازه کار چیست ؟ بهتر نیست که بجای این واژه های بی محتوی با کامنت های نوشته شده در زیر مقالات برخورد شود ؟ شخصا نمی دانم کدامیک از کلمات نگارنده نامربوط بوده ست.

حماد شیبانی تا توانسته از ادبیات غیرفدایی استفاده کرده تا دیگر کسی با نظرات دوستان ایشان برخورد ننماید:

« سپس از آنها میخواهم که بوق و چماق را اندکی کنار بگزارند و پیش از وارد شدن به این مباحث جدی مطالعه خونسردانه پروندهای به عمد بایگانی شده برخورد رهبران دیروزیشان نسبت به مخالفین در دستور کار مطالعاتی خود قرار دهند.
زیرا این دمل باز شده و شایسته است یکی ازمیان خودتان , گلاسنوک را مدبرانه تر از رفیق سابقتان کلید بزنید . برای فرا رفتن به آینده ای مطمئن , چاره ای جز ژرف اندیشی در گدشته مان وجود ندارد... حماد شیبانی»

با تشکر از حماد شیبانی که با این کامنت نشان داد تا چه حد در تحلیل مسایل «سریع» و « واقع بین» می باشد و بسادگی راه حلی برای غلبه بر دشواریهاا «مناسبات بیمار» د ر «جریانات طیف ما» ارائه فرمودند.
۴۴۴۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : حماد شیبانی

عنوان : مناسبات بیمار
با تشکر از نویسنده این مطلب
انگار دمل چرکینی که سالهاست بر مناسبات بیمار جریانات طیف ما چنبره زده است به همت شعله ور شدن تنوری که هیزم آنرا بچه تخس جنوب تهران روشن کرد, دارد سر باز میکند. وچه سیلی از چرکابه است که از درون این مناسبات آبکی سرریز خواهد کرد تا ما شاهد دوام وبقای جان سخت فرهنگی باشیم که مدافعان آن با شنیدن بوی کباب از اردوی غنوشی های و طنی از همین حالا بساط داغ و درفش را علیه مخالفین و منتقدین سیاستهای خویش برپا داشته اند. هنوز لکه ننگ عامل آمریکا و سیا خواندن هلیل رودی ها ، قاسملوها و رهبران جریانات انقلابی دیگر توسط دستگاه رهبری سیاستباز اکثریت در آن سالهای هرگز فراموش نشدنی از خاطره جمعی ما کم رنگ نشده که مهدی اصلانی این خاورانی سمج با ترویستهای جمهوری اسلامی مقایسه میشود. و کلاه بوقی به احمد آزاد نشان داده میشود.
من امثال این آقایان تازه کار را به نوشیدن جرعه ای از جام حیای فدایی فرا میخوانم . سپس از آنها میخواهم که بوق و چماق را اندکی کنار بگزارند و پیش از وارد شدن به این مباحث جدی مطالعه خونسردانه پروندهای به عمد بایگانی شده برخورد رهبران دیروزیشان نسبت به مخالفین در دستور کار مطالعاتی خود قرار دهند. زیرا این دمل باز شده و شایسته است یکی ازمیان خودتان , گلاسنوک را مدبرانه تر از رفیق سابقتان کلید بزنید . برای فرا رفتن به آینده ای مطمئن , چاره ای جز ژرف اندیشی در گدشته مان وجود ندارد... حماد شیبانی
۴۴۴۰۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۰       

    از : بابک مهر اندیش

عنوان : پایگاه اجتماعی
کاش آقای پویا برای نزدیک شدن سازمان به سلطنت طلبان و نئو لیبرالها نمونه هائی می آوردند تا ما هم به تغیر مواضع فدائیان در دفاع ازمنافع زحمتکشان و دیگر نیروهای اجتماعی به مدافع اقشار بالا دستی جامعه ایران وجهان پی میبردیم.
در عین حال گویا آقای پویا امکانات نظر سنجی در ایران دارند که پی بردندن پایگاه اجتماعی سازمان فدائیان بقدری کاهش یافته که به اصلاح طلبان و ....برای افزایش آن متوسل شده ؟
آقای پویا :گرایش به سازمان در مقطع انقلاب ۵۷ با تفکر عدالت خواهی جوانان و دیگر اقشار جامعه همراه با شور انقلابی بوده ،اما اکنون با حفظ اعتقادات عدالت طلبی و دمکراسی خواهی متانت وتعقل جایگاه بر جسته ای در تعین سیاست روز مره هواداران و فعالین اجتماعی پیدا کرده است.سازمان فدائیان یا هر سازمان سیاسی دیگر با تکیه بر شعار های اولیه و خط مشی چهل سال گذشته راه به جائی نخواهد برد .چون اگر اینطور بود الان سازمان مجاهدین بزرگترین سازمان سیاسی ایران بود.این هنر وتجربه سالهای طولانی سازمان است که توانائی نزدیکی وهمگرائی با نیروهای سیاسی دیگر را بدست آورده .ما به دمکراسی و....نخواهیم رسید اگر نخواهیم همکاری و همراهی گسترده ای با دیگر نیروهای سیاسی داشته باشیم .اینکه سازمان بتنهائی قادر به تاثیر گذاری بزرگی در تحولات اجتماعی ایران خواهد بود توهمی بیش نیست.
۴۴٣۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣۹۰       

    از : احمد صلاحی

عنوان : موضوع به این سادگی نیست.
آقای پویا آذری نکات زیر را به عنوان «مستندات» در «حقیقت یابی » باورهای رهبران اولیه چریکهای فدائی خلق فرموله نموده ست :
¤¤¤¤¤ بدون موضع گیری و قضاوت ارزشی و با جهت گیری حقیقت یابی چنانچه بخواهیم در این باره اظهار نظر نماییم ،فهرست مهم ترین باورهای بنیانگذاران سازمان چریکهای فدایی خلق را می توان در موراد زیر برشمرد:
- چریکهای فدایی خلق ایران خود را سازمانی کمونیستی و مارکسیست لنینیست نامیده و تلاش می کردند پرچمدار طبقه کارگر ایران باشند.
- بنیانگذاران سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، ضد سرمایه داری و ضد امپریالیست بوده وسرمایه داری و امپریالیسم را دشمن کارگران و زحمتکشان و خلقهای جهان می دانستند.
- بنیانگذاران سازمان چریکهای فدائی خلق به سرنگونی حکومت های دیکتاتوری وابسته به امپریالیسم و سرمایه داری از طریق انقلاب باور داشتند.
- چریکهای فدایی خلق به مبارزه طبقاتی باور داشته و تضاد اصلی جامعه را کار و سرمایه می دانستند. جهت گیری آنها حمایت از منافع طبقه کارگر و زحمتکشان شهر و روستا در میدان مبارزه بین طبقات بود.
- برنامه سازمان چریکهای فدایی خلق براندازی حکومت دیکتاتوری وابسته به امپریالیسم به منظور برقراری جمهوری دمکراتیک خلق یا حاکمیت شوراهای خلقی و کارگران و زحمتکشان شهرو روستا بود.این حکومت به دلیل گرایش خود به منافع زحمتکشان اساساً می باید دارای جهت گیری ضد امپریالیستی و ملی نیزباشد.
- سخت کوشی و فداکاری ، از خود گذشتگی و ایثار صفت ممیزه چریکهای فدایی خلق بود.
بدیهی است که می توان در ارتباط با مبانی اعتقادی و فکری و ویژگیهای چریکهای فدایی خلق فهرست طولانی تری نیز ارائه نمود.¤¤¤¤¤( پایان جمع بندی - پویا آدری)

اگر درست استنباط کرده باشم محورهای فوق الذکر منسوب به بنیان گذاران سازمان می باشد .
- اولا، بنطر نگارنده چنین جمع بندی به این شیوه در باره ی نظرات بنیانگزارن سازمان اساسا غیر منطقی می باشد و بهتر ست که نقل قولها دقیق و قابل مراجعه باشد . معلوم نیست آقای آذری از نظرات کدام رفقا جزنی ، احمدزاده ، پویان ، حمید اشرف ، حمید مومنی و دیگران بعنوان محور بحث خود استفاده کرده ست ؟ شاید با ترکیب نطرات آنها به جمع بندی فوق رسیده ست . آیا چنین ست ؟

- ثانیا ، فرض می کنیم مولفه های ذکر شده نقل قول های کامل و مستند در سال ۵۰- ۴۹ برای شرائط ایران قابل تطبیق هم بوده ست.

- ثالثا ، در بهمن ۵۷ با هر تحلیلی که به شرائط سیاسی - اقتصادی و اجتماعی ایران بپردازیم باید با تغییرات و جابجائی های اساسی که در صف بندی طبقات حاکمه و مردم روی داد. برای طرح خواسته های مردم مقابل دولت موقت و شورای انقلاب بکلی در سیستم جدیدی باید فعالیت کنیم. بهمین دلیل از فردای انقلاب مولفه های که در زمان شاه سال ۵۰ اعتبار داشت باید بازنگری و سیاست ها و شعار های جدیدی ارائه میشد.
آقای آذری باید بتوانند بگویند کدام تحلیل از طیف فدائیان و سایر گروهای چپ برای بهار آزادی مناسبترین بود؟ چرا برای یک شرائط تاریخی ده ها تحلیل ارائه شد ؟

- رابعا ، امروز بعداز ۳۳ سال از انقلاب و ۴۱ سال از اعلام موجودیت سازمان چریکهای فدائی خلق ایران، استناد به نظرات رهبران و بنیادگذاران سازمان و مقایسه آن با برنامه و سیاست های سازمان اکثریت و هر سازمان دیگر طیف فدائی بغایت انحرافی و اصلا ما را به داوری درست هدایت نخواهد کرد.

- خامسا ، شما و هر کوشنده ی مارکسیست می توانید با تحلیل علمی از شرائط امروز ایران، ضرورت های مبارزاتی را بر شمرده و به مقایسه با تحلیل و عملکرد سازمان اکثریت یا هر جریان دیگر مدعی مارکسیسم به داوری بنشینید و آنها را به چپ روی یا راست روی یا انحراف «مفتخر » نمائید.
۴۴٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣۹۰       

    از : نظر

عنوان : مقاله آموزنده ای بود
با تشکر از پویا آزادی برای مقاله بسیار آموزنده و خوب و سنجیده ایشان. سوالات بجا و منطقی را مطرح کردند و با توضیحات خود به روشنگری ما کمک کردند. متاسفانه این مقالات و نوشته ها تاثیری بر افکار مماشات گران نمی گذارد و تفاوت ها بیشتر از آن است که بتوان به توافق با آنها بر یک استراتژی مشترک رسید. البته اشکال ندارد و آینده نشان خواهد داد که کدام نیروها حقانیت سیاسی و تاریخی داشته اند. رژیم جنایتکار ایران و تمام وابستگان فعلی و سابق آن قابلیت اصلاح اصولی و مردمی را ندارند و در آینده شاهد خواهیم بود که این رژیم عمرش به پایان خواهد رسید.
مطمنا افراد و جریانهای سیاسی بر مبنای منافع خود راه خود را گزینش می کنند و اینگونه گفتگوها تاثیر چندانی در تغیر مشی سیاسی آنها دارد. سازمان اکثریت انتخاب خود را سالها است که کرده و شاید بهتر از دوستانی که انتظار دیگری دارند دست از توهمات خود بردارند و به تشکل خود در شکل جدید دست بزنند.
۴۴٣۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣۹۰       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : جنبشهای ملی ایران میراث داری بوسعت ایران دارد
‎میهن دوستی و اعتقاد بحرمت انسانی و طالب آزادی و استقلال و رشد اجتماعی و حقوقی در قامت گروه و یا دسته ای نمیگنجد‫.‬ آنانیکه با اعتقاد باین مبانی حماسه سیاهکل را آفریده اند ازآغازگران نوین مبارزان راه آزادی و برخاسته از نهضت ملی ایران و با تجربه اندوزی از ثمره بهاء سنگینی که خصلت وابستگی ایدولوژیکی از قدرتهای «برادر بزرگتر» بودند‫.‬کسانیکه آشنایی درست و حقیقی از حماسه گران سیاهکل و پی آمد آنحرکت طلسم شکنانه قدر قدرتی محمدرضا پهلوی مستبد را دارند، اجازه «حق» ارث و موروثی کردن تلاشهای خونین آن جوانان وطن پرست را برای خود ندارند و حتی بیان هم نمی نمایند‫.‬ خصیصه آرمان انساندوستی و دفاع از منافع همه مردم ‫(‬اقشار، اقلیتهای ملی، مذهبی وو‫)‬ و دفاع از سرزمین آباء و اجدادی آنها و ما مربوط و یا در انحصار دسته و یا گروهی نمیگنجد‫.‬ همانگونه که نهضت ملی ایران و دکتر محمد مصدق رهبر مبارزات آزادیخواهی و استقلال طلبانه معاصر ایران ‫(‬ا‫مروز برابر با چهل و پنجمین سال خاموشی آن زنده یاد است)‬ وراث واقعی آن دوران تاریخی هم مردم ایران هستند‫.‬ این خواستی است همه گیر، که اگر جز این باشد، باید در شگفت بود‫.‬ فقط آنانی باهمه ادعاهای کاذب خود درخواست «میراث» را دارند که خود دارای کیفیت سالم سیاسی نیستند و همواره احتیاج بجایی و کمکی برای ادامه حیات «سیاسی» دارند‫.‬ بهره برداری از تجارب جنبش ها و رویداد های تاریخی گذشته نه فقط مربوط به همه مبارزان میگردد، بلکه برخورداری و استفاده از آن برهمگان لازم و واجب است، جزء آنهائیکه با این حماسه ها برای خود دکان دو دهنه برای فروش بینشها و پوستینهای کهنه مطرود شده باز کرده باشند‫.‬بنابراین هیچ شخص و هیچ گروه مشخصی «وارث» یک جریان مبارزاتی اجتماعی مردم ایران نمیتواند باشد، زیرا آن «وصیت نامه» بنام و برای مردم ایران با تحمل مشکلات حبس خانگی، زندان و شکنجه و اعدام از طرف آن مبارزان صادر گشته است‫.‬و همیشه بعنوان میراث ملی باقی خواهد ماند‫.‬
۴۴٣٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣۹۰       

    از : برزو حسینی

عنوان : متاسفم
فقط باید تاسف خورد و بیجهت وقت خود را برای چنین نظرات تلف نکرد. چنین تفکراتی همیشه وجود دارند زیرا که تاریخ ما سرشار از حکومت های استبدادی بوده اند و خشونت طلبی به فرهنک بعضی ازما حتی به اصطلاح سیاسیون و انقلابیون تبدیل شده است. فرار ازاین جهنم هزینه های سنگینی دارد. به تدریج داریم بیشتر درک می کنیم که پروژه وحدت چپ چرا اینقدر طولانی شده است؟ کینه های دیرینه دارند سر باز می کنند. پویای عزیز شما به بسیج همه نیرو های آزادیخواه برای تضعیف دیکتاتوری کاری نداری. یا فکر می کنی فقط شما آزادیخواه هستی و کسی دیگر هیچ! شاید شما از اول تولدت یا از وقتی که با سیاست آشنا شدی همین نظرات امروزی را داشتی! نوک سوزنی به خود بزن وسپس جوالدوزی به دیگران! شاید از اول همه چیز را می دانستی یا ادعا داری بنیان تئوریک مارکسیسیم به همه این تحولات پاسخ روشنی می داد بنابرین ما باید پاسخ هرچیزی که از این ببعد رخ خواهند داد در کتاب های مارکس جستجو نماییم. نمی دانم از نظر شما همبستگی و اتحاد و همکاری و بسیج برای رفع ستم های بی شمار چه معنی می دهد؟
آیا بخش وسیعی از مردم ایران تفکر آقای مزروعی را دارند یا خیر؟ آیا آنها جزئی از مردم ما هستند یا خیر؟ اگر شما در قدرت می بودی با آنها چه می کردی؟
حتما شورای نگهبان شمابدلیل بدلیل عملکرد گذشته آنها را رد صلاحیت نمایندگی می کرد!! نمی دانم فهم شما از دمکراسی چیست؟ حداقل خمینی در مقابل با افراطیون دستگاه گزینش می گفت " میزان حال فعلی افراد است" و شما نه! میزان حال گذشته!! باز هم تکرار می کنم متاسفم از این افکار استبدادزده آقای پویا! وشجاعت فداییان اکثریت را تحسین می کنم.
۴۴٣۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣۹۰       

    از : برزویه طبیب

عنوان : فقر هویت
الف.اگر فداییان سیاهکل تضاد اصلی را کار وسرمایه میدانستند چرا اسم خودشان را فدایی طبقه کارگر نگذاشتند؟.
ب.ایا لنین که تا کمی قبل از انقلاب اکتبر دنبال انکشاف سرمایه داری در روسیه از طریق اصلاحات ارضی بود خودش لنینیست نبود؟
ج .ایا شما خبر دارید در این وانفسای انشعابات پی در پی تنها سه سازمانی که در پروسه اتحاد گام برمیدارند کدامند؟
د.اگر این مزروعی را حاکمیت طرد کرده ،چرا؟ایا حاکمیت نفر اضافه اورده یا رای دهنده لازم ندارد؟
ر.ایا اگر رضا پهلوی پس از پیروزی شما بگوید من هم میخواهم به عنوان حزب سلطنت طلب در انتخابات شما شرکت کنم ،چه میکنید؟صلاحیت او را در شورای نگهبان سوسیالیسم رد میکنید؟
ز.اگر رادیو بی بی سی از رادیکال شدن مردم میترسد ،روزنا مه وطن از چه میترسد؟
اگر اکثریت از فقر هویت رنج میبرد کسانی که اماج اصلی مقالاتشان نه حاکمیت بلکه افراد خارج از حاکمیت است از چه دردی رنجورند؟برزویه طبیب.
۴۴٣۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣۹۰       

    از : عیسی صفا

عنوان : گردش به راست تا کجا؟
سازمان فداییان اکثریت و اتحاد فداییان خلق که بیشترین اعضا و کادرهای فدایی رادر برمی گیرند با فروپاشی شوروی همچون بسیاری از سازمانها و احزاب چپ در جهان تغییر هویت رادیکال داده و از گرایش کمونیستی به سوسیال دمکراسی و یا راست تر از آن گرویدند در واقع به یک عبارت میراث کمونیستی فدایی بوسیله طرفداران سرمایه داری و به نفع آن مصادره شده است. این غارت و چپاول را در رفتار رهبران این سازمانها هم می توان مشاهده کرد. در سازمان اکثریت هر رهبری هر برخوردی را حق خود می داند. فرخ نگهدار به خامنه ای نامه می نویسد با مضمونی تحریف شده از مبارزات مردم ایران. بهزاد کریمی تحت پوشش « سیاست ورزی» و در واقع « سیاست بازی» با سلطنت طلبهای ضد دمکرات و انتقام جو و چهره های چون سازگارا و نوری زاده در تخریب وحدت و هماهنگی و دست یافتن به زبان مشترک در بین اپوزسیون مترقی ، دمکررات و میهن پرست حرکت می کند. معلوم است هیچ پرنسیپی جز هرج و مرج بر این سازمان جاری نیست. سوال اکنون این است : رهبران این سازمان تا کجا در سیاست چرخش به راست پیش خواهند رفت؟
۴۴۲۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست