از : نازلی
عنوان : ساختار (سثوال)
سلام دوست عزیز، با پوزش از اینکه من تازه کامنت شما را دیدم و سوال شما را: برداشت و یادگرفته های من از ساختار: ساختار سازماندهی شعر است بین اجزای شعر و اینکه شعر را در نهایت یک اثر منسجم و یکپارچه میکند ، حتی گاهی محتوا میتواند نقشی ایفا بکند مثلن دینامیک مفهوم در ساختار منعکس میشود و ارتباط و چگونگی ارتباط بین لغات، بیتها، پاراگرافها و مفهوم. ساختار ارتباط هر پارهی شعر است با پارهی دیگر. ولی فرم آشکار است و نوع بیان و گویش است، ریاعی، آزاد، قصیده. . .فرم بیشتر به چشم میخورد و مثل ساختار پوشیده نیست.
اینکه از تضاد گفتم، اینست که در نهایت شوریدگی که شاعر تمام هوش و وجودش در خواستنیهای و خواهش ها حل شده، ناگهان باز باید با تردیدها و مخالفسراییهای دیگر پاره های زندگی دست و پنجه نرم میکند و جهانش جهت عوض کند. میدانم که شعر بیشتر دینامیک است ولی فرض بکنیم که مجسمهای بسازیم از همآغوشی دو دلدار که یکی با انزجار چهره در هم کشیده ، آره تضاد حضوری همیشگی در زندگی دارد، ولی در این شعر ناگهانی است و ماهرانه. با سپاس
۴۴۵۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۰
|
از : پروین کرد
عنوان : فرشتگان یا( نفس اماره)!
من جوی کوچکم/ جوشیده ازپایاب اشتیاق /هماره روان بسوی تو/سراپاناشناخته وشیدا با زمزمه ای از ترانهء باران /تا به پای تو میرسم مرده ام . وزیبا تر ازین دیگر چیست؟ باین امید که کل شاعران وغزلسراریان "چنین که مینمایند باشند" من تکیهء معاون و نقاشی (فرشتگانش )را ندیده ام اما ازافاضاتیکه شیخ و ملای شیعی حدیث و روایت میکردندو درگوشهایهای زمان کودکی و نوجوانی من باقی مانده "نفس اماره بصورت زنانی زیبا و لی(گیس بریده)با پستانهای برهنه و شراب بهشتی دردست برای اغوای موئمنین نمایان میشوند" زنهار از این گیس بریدگان خبیثه زنهار! آیا آن نقاشیها نشآتی ظریفانه از همان احادیث وروایات شیعی نیست بر طاق تکیهء معاون ؟
۴۴۴۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۰
|
از : مسعود شریف
عنوان : سوالی از نازلی
با سلام
اگر ممکن است تعریفی از ساختار ارائه دهید و تفاوت ان را با فرم بیان کنید.
منظورتان از تضادهای روحی چیست؟
تضادهای روحی در عالم واقعی ـ عینی وجود ندارند؟
خیلی ممنون
۴۴۴۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۰
|
از : ژاله آشنا
عنوان : شعر
بسیار زیبا و ظریف و دقیق بود. از شعر هایی که در این روزگار پر هیاهو نمی شود همیشه خواند و شنید. لذت بردم و هزاران آفرین گفتم. با عاشقانه های عمیق شعر برابری می کند. اما نو و بدیع. عمر شاعر خوب ما دراز.
۴۴۴۱۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۰
|
از : نازلی
عنوان : متفاوت
سالها است که شعری به این تازگی و زیبایی نخوانده بودم، سرشار از تخیل. ساختار تخیلیاش بسیار محکم و بدون درز است و خواننده در حلقه اش که میافتد، راهی به بیرون نمییابد. مهمتر از ساختار، احساس صادقانه و لطیفی است که با فرم و زبانی مناسب, محتوا بیان شده با فروتنی. و چه سخت است که در بستر چنین شعری تضادهای روحی را گنجاند که شاعر گنجانده است. در اوج شور و اشتیاق نیز ضمیر خود آگاه به کار مشغول است و از تلخی و دیر سالی میگوید و از تردید. فرمی پخته و محتوایی بسیار لطیف و نگاهی متفاوت به احساسی همهگانی .
۴۴٣٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۰
|