عنوان : مرسی اخبار رورز
ببینید من قصد دخالت ندارم الان سه ساله این روزنامه رور میخونم خیلی هم متشکرم که نظر همه رو احترام میگذارد وچاپ میشود بهمن پارسا رو در همین روزنامه نظرهاشو میخونم هم آدم با سوادی است هم اینکه نویسنده حرفه است و از همه مهمتر خودشو همونی که هست معرفی کرده البته من ایشان را نهدیده ام و نهمیشناسم ولی آقای ن چرا خودشنو معرفی نمیکنن فقط همین حرف من بود که میخواستم بگویم. متشکرم
۴۴۶۶٣ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۱       

عنوان : نظر
اقای پارسا جان اینهمه تعریف و تمجید از آقای نقره کار از طرفی و اینهمه نسبتهای بی مورد به بنده سوال کننده از طرف دیگر برای چی اگر شما از آقای نقره کار خوشتان میاد حکایتی است جدا ولی الان صحبت این نوشته ایشان است و نه خود آقای نقره کار ضمن اینکه طرف سوال من ایشان"آقای نقره کار " بود که اگر قابل میدانستند و پاسخ میدادنند بد نبود چون مهر ایشان پای این اثر است و پاسخ یک خالق اثر بود به مخاطبش.
وگرنه من چه نیازی به پاسخ شمای سمپات ایشان میداشتم و فرمایشات شما را اساسا نا مرتبط با موضوع میبینم .
ببخشید ولی رفتار شما بی شباهت به رفتار لوطیها و نوچه های آنها نیست ظاهرا هنوز این آئین و منش برای برخی به اعتبار خودش باقی است .
ممنون از سایت اخبار روز برای درج نظر این حقیر
۴۴۶۵۲ - تاریخ انتشار : ۲ فروردين ۱٣۹۱       

عنوان : از زحمت دیگران و عرض خود!به کسر ِ عین!
آدم ِ کاسب ،کاسب است. یعنی که در همه جا بدنبال نفعی است. و حتی زبان وکلامش نیز رنگ و بوی خاص کسبه ی سنتی را دارد! آدم کاسب اگر در کاری و حرفی چیزی "دستگیرش" نشود ،از بیخ وبین قید آن را میزند،بی آنکه به آن توده ی خاکستری چند صد گرمی زحمتی تحمیل کند. و یا اینکه در پی آن باشد تا از کس یا کسان دیگر جویا شود قضیه از چه قرار است؟ کاسب بدنبال سود و ونفع فوری ومستقیم است. خواهان بهره از آسان ترین راه است. اینها همه اموری است شخصی و کسی را نرسیده تا کاسب را به مذمّتی ،ملامت کند. نکته در این است ،کاسب کاستی خویش را ،به کجی وناهمواری دیگران تعبیر می کندو آنرا عمومیت میبخشد. این بداست. خوب آنست که کاسب "عرض خویش را پاس دارد،و زحمت دیگران را نخواهد!!!زحمت دیگران جهنم ،خوب امّا اینست که مراقب عرض خود باشیم.
دکتر جان نقره کار بی نیاز است از وکالت چون منی است،منهم بدنبال آن نیستم. امّا اگر جلو بد سلیقگی ِ مبتتنی بر کج فهمی را نگیریم ،به راستی و واقعیت موجود نارو زده ایم،و این خوب نیست! غرض این است وبس. مهر شما مسری باد.
۴۴۶۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۰       

عنوان : عالی ست
دستتان درد نکند ، چقدر در این چند سطرحرف خوابیده است . داستانک ها و مینیمال های شما معرکه هستند آقای نقره کار ، بیشتر بنویسید، بیشتر
۴۴۶۲۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۰       

عنوان : نظر
آقای نقره کار همه تجربه ای هم ارزش نگاشته شدن را ندارد و گرنه از این نوع تجربیات همه مردم در همه مشاغل دارند ضمن اینکه از یک طبیب انتظار غیر از این نمیره و اگر یک طبیب به قسم خودش برای مدوای مریض پیش از پر کردن جیبش فکر کرد کار چندانی نکرده . از اینها گذشته شما از درج این مطلب چه هدفی را دنبال میکنید این نوشته چی هست داستان کوتاه است قطعه ادبی است گزارش خبری است و ما بعنوان خواننده باید پس از مطالعه این مطلب چی قرار است دستگیرمان بشه
۴۴۶۱۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۰       

عنوان : زبان ستم!!!
دکتر جان نقره کار، این بار طلا کاشته یی نازنین.دست مریزاد. کوتاه و مختصر ، بیداد و ستم در همه ی جهان و در سراسر تاریخ به یک زبان حرف میزنند. دمت گرم است ارجمندا، گرمتر باد. مهرت مسری.
۴۴۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۰