کارلوس فوئنتس نویسنده ی مکزیکی درگذشت
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : بدران لهران
عنوان : مرگ یک راوی و روزمرگی ما
نوشتاری که پیشتر فرستادم و گم و گور شد:
آن کس که نوشت "در ابتدا می نویسی که زندگی کنی، سپس می نویسی تا نمیری" دیگر در میانه نیست تا بنویسد. کارلوس فوئنتس در نوشتارش ذهنیت ما را از مفهوم مکان رها می کرد؛ کاری که به گفته خودش مارکز با آزاد کردن زمان به ما امکان می دهد تا زمان و خویشتن خود را باز آفرینیم. کارهای فوئنتس کارگاهی است که در آن دریابی که چرا جهان چنین شدست. در سال ۲۰۰۱ نوشت: در آمریکا لاتین ما متوجه نیستیم که بر پایی دموکراسی زمان می برد، شاید بدان جهت که به تصمیمات ناگهانی و ضربات سنگین دیکتاتور ها عادت کرده ایم
نام ها نه برای همیشه ، تا آنجا که خاطره می توانند بیاد بیاورد تصویری از واقعیت را در خود میگیرند. ماندگاری و پژواک خیال و خاطره که از نام ها بر می خیزد، به پرباری و گستره ی تخیل ما وابسته است. و زمان ما زمانه ی کاهشی مرگ بار از ارزش های انسانی است. مرگی که ما به آن خو گرفته ایم و داریم خودمان را با آن همنوا می کنیم و در چهار راه حادثه از بازسازی رویا وخرد خود باز مانده ایم . و این مصیبتی است که هشدارش را فوئنتس را می داده است. او بر این باور بود که که این ناتمامی ما را از دستیابی به شناخت جهان باز می دارد. می نوشت تا ما باور کنیم که می شود واقعیات جهان را آنگونه که هست فهمید تا هم حقیقت وجودی خود و هم جهان پیرامون را بشناسیم. رخنه کردن و کاویدن آنچه هست را برای کشف و خلق آنچه می باید باشد. آنچه او در گرینگوی پیر به تصویر می کشد، نسخه ی مکزیکی سرزمین ماست. کلاف سردرگم و در هم تنیده ی سنت، سیاست و فرهنگی که دارد از نفس می افتد. آنجا تاریخ را ژنرالها بازگویی می کنند تا دست بالا بودنش را تفسیر و دست درازیشان را به جان و مال مردم قانونی کنند. چیزی کمتر از فرمان و فتوا و مصادره ی فیزیکی و معنوی خودمان. در این جا انسان ناپدید می شود.به همان سادگی که میوه از شاخه به سنگ پاره یی. و مکزیک و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین به همت نویسندگان از شرش یا خلاص شده اند یا دارند می شوند. کاری که تلاش و جانفشانی های نیرو های انقلابی از آن باز ماندند یا به زبان دیگر کامیابی اشان مدیون دگرگونی و بهینه شدن الگو های اعتقادی (پارادیم) انسان آمریکای لاتین و و بسیاری از مردمان و روشنفکران خیر اندیش دیگر کشور ها شد. کاری که آچمز شدن امپریالیسم آمریکا و زمینگیر شدن ژنرالها و مزدوران محلی را دارد از ارزو به واقعیت بر می گرداند. تا دیگر آنجا مثل اینجای ما وطن جایگاه دار و درفش و جاسوس نباشد.
پرداختن به همه ی کاری های فوئنتس فرصتی می خواهد که اکنون هموار نیست
۴۵۵۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|