سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

لنینیسم خط امامی - اخبار روز

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : شاهین برلین

عنوان : یک استاد آلمانی: به دوست ایرانی اش یک استاد آلمانی ام که بیش از ۷۰ سال عمر دارد به من چنین میگوید؟؟؟؟؟ لطفا" جوابش را بدهید , خیلی ممنون میشوم
شما ایرانی ها همیشه به تاریخ تان می نازید بی آنکه پاسخگوی امروزتان باشید!

امروز یک استاد آلمانی ام که بیش از ۷۰ سال عمر دارد مرا زیادی به فکرانداخت.می گوید پیش از انقلاب بسیار به ایران سفر کرده است و بعد ازانقلاب یک بار که برای همیشه اش بس بوده! شیفته ی عمر خیام و حافظ واصفهان و طبیعت کردستان است.امروز بعد از ساعتی حرف از خاورمیانه و اعراب
و تاریخ و پرسپولیس شد و بلاخره رو به من وعصبانیت هایم نسبت به اعراب گفت: شما ایرانی ها همیشه به تاریخ تان می بالید و این واقعا" حق شماست اما هرگز با هیچ کدام از شما آشنا نشده ام که برای یک بار هم که شده از خودتان حرف بزنید و بگویید حداقل در همین ۱۰۰ سال اخیر چه کرده اید؟ همیشه ناراضی هستید و همیشه می نالید. همیشه مقصرهایی وجود دارند که شمارا از پیشرفت بازداشته اند و همیشه اعراب
۱۴۰۰ سال پیش مقصرهای اصلی این بازی هستند. اگر تمام این ۱۴۰۰ سال شما به این حال گذشته باشد دلیل حال و روز امروزتان را می فهمم.با هر کدام از شما ایرانی ها که آشنا می شوم از تاریخ تان حرف میزنید بی آنکه پاسخگوی امروزتان باشید و همیشه می اندازید گردن دیگران یا پدرانتان. همیشه از حمله اعراب حرف می زنید و گویی همین دیروز اتفاق افتاده است و طی این ۱۴۰۰ سال دست و پای ما برای تغییر بسته بوده است اگرچه یادتان می رود اینطور نبوده و حتا بعد از اسلام شما هنرمند و دانشمند وفیلسوف هایی که می بایست باشید بوده اید. کمی به اوضاع خودتان چه قبل از انقلاب رضا خان چه قبل از انقلاب خمینی و چه حالا نگاه کنید .. هرگز راضی نیستید بلاخره کی می خواهید از خودتان حرفی بزنید؟ می گفت: پیش از انقلاب که به ایران می آمدم همه به نظر خوشبخت میرسیدند و این را می شد حداقل از سر و وضع و خانه زندگی ها و رقص و پایکوبیها فهمید.ولی بازهم همه ناراضی از شاه بد می گفتند.
بعد از انقلاب که آمدم اثرات مخرب جنگ را دیدم و نمی توانستم درک کنم چرادست به کار ساختن نمی شوید. برایت متاسفم پریسای عزیز که نمی توانم در این زمینه همراهت شوم!! تو را نمی گویم ولی این عقاید نژاد پرستانه درباره ی اعراب را بسیار شنیده ام.
اعراب امروز در دنیا پیشرفته تر، آبرودارتر، دوست تر،
همراه تر و موفق تر هستند و من برای آن بیشتر ارزش قائل هستم تا برای مردمانی که همیشه شاکی از همگان و مغرور به آنچه که دیگر نیست یعنی تاریخ. من خوب می دانم حکومت شما خونخوار است اما خوب تر می دانم که آنها متعلق به یک کشور دیگر نیستند و جزئی از کل همان مردمان هستند.در آن کشورهیچکس به فکر ساختن نیست.شما اگر نخبه باشید فراری ،اگر بی پول باشید جنایتکار،اگر معمولی باشید سکوت کنندگان بزرگ، اگر بی سواد باشید دین دار و انقلابی و اگر ثروتمند باشید فراری از هویت واقعی تان هستید. وقتی از اینکه اعراب پر رویی می کنند و سن کشورشان به سن پدربزرگ من قد نمی دهد حرف زدم،گفت: در جلسه ای بودم که استاد جغرافیایی اهل پرتغال می خواست درباره ی هویت اصلی اعراب حوزه خلیج فارس صحبت کند.در میان حرفهایش می گوید: آنها ۷۰ سال پیش وجود نداشتند! ناگهان همه اعضای جلسه استاد جغرافیا را به سکوت وا می دارند و می گویند: اتفاقا" همین نکته ی قوت است و نشان دهنده ی اینکه : اعرابی که وجود نداشتند امروز سرمایه های غرب را به هر شکل ممکن به سمت خودشان جذب می کنند و در حال سازندگی و کسب رضایت بیشتر مردمشان هستند این اتفاقا" می تواند مایه ی افتخارشان باشد.یادتان نرود که بشر همیشه در حال فتح کردن است.اگر نتوانید دفاع کنید و خودتان را نشان بدهید دیگرانی هستند که داشته های شما را ببرند و این قانون طبیعت است که حالا با پروتوکول ها و کتابهای قانون بین المللی رنگ و لعاب شده! ربطی به ایرانی بودن یا عرب و غربی ندارد.
۴۵٨۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣۹۱       

    از : پروین کرد

عنوان : هیاهوی سبز پیش کش: شاهین نجفی از امام نقی گذشت و در برابر خداوند غدار ایستاد !
منبر راتوده برای توجیه صدور حکم ارتداد خودش علیه شاهین نجفی ( ودری و وری هایش)!مقاله ای عریض وطویل با عنوان "درسهائی که از جنجال آفرینی شاهین نجفی میتوان گرفت" نوشته تا بیش از بیش این جوان هنرمند را تخطئه کند :اما ایکاش یکی دوروز هم تاب میآورد تامی شنید شعر وآواز جدید شاهین (ایستاده مردن) را که یاد آور شعار هفتاد سالهء همین آقایان است که امروزبه حضیض پیشانی به مهرکوبیدن در حکومت دینی افتاده و همراه آیات جذام حکم ارتداد صادر میفرمایند / افتخارشان هم نمایش عکسهای کریه المنظر راهیان امام آدمخوار درحال برف پارو کردن یا خوش وبش و شربت بیدمشک کوفت کردن در (محضر) یکدیگراست !
۴۵٨۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱٣۹۱       

    از : عابد توانچه

عنوان : وقتی نمی دانید، حرف نزنید.
من به دعواهای بین طرفداران اسم های به تاریخ پیوسته کاری ندارم. به یک جمله از این مقاله کار دارم. آنجا که نوشته است: "تفاوت پوپولیسم فریبکارانه ی دولت احمدی نژاد و این عده چیست؟"

صرفنظر از اینکه این عده چه کسانی هستند و من مربوط نیست باید بپرسم: کدام بی خبری است که نداند محمود احمدی نژاد اجرا کننده سیاستهای صندوق بین المللی پول در ایران است و بر عکس آنچه که تصور می شود به هیچ وجه نظام اقتصادی ای که برپا کرده است درهم ریخته و بی هدف نیست.
در میانه ی همین تحریم های شدید از عزم راسخ و جدیت او در اجرای برنامه های تعدیل ساختاری صندوق تقدیر و تشکر می شود.

پوپولیسم صفتی که اصلاح طلبان به ناف احمدی نژاد بستند تا از پهلوی آن احمدی نژاد را به چپها بچسبانند. پوپولیسم کجا بود؟ از کی تا به حال اجرای سیاست های تعدیل ساختاری اسمش شده است پوپولیسم؟

چرا راجع به چیزی که نمی دانید حرف می زنید؟ حداقل در ایران ۵ جلد کتاب و بالای چند عنوان مقاله در این زمینه منتشر شده است. به جای دعوا کردن بروید کمی مطالعه کنید.
اگر می خواهید یکدیگر را بگوبید خوب از فحشهای دیگری استفاده کنید. این وسط چرا مناسبات واقعی جامعه ایران را جعل می کنید و به مفاهیم اقتصاد سیاسی را سر و ته می کنید؟؟؟
۴۵٨۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣۹۱       

    از : سهند ملاعلیان

عنوان : انتخاب بازرگان نه تاکتیکی بود و نه فریب آمریکا .
نه خیر ، قضیه به این سادگی نیست که آقای بجنوردی سر هم بندی کرده ست ، فقط مصرف حز ب الهی ها بدرد میخورد که وانمود کنند. انتخاب بازرگان نه تاکتیکی بود و نه فریب آمریکا .
آقای بجنوردی میداند که با جنایاتی که در محل مسکونی خمینی یعنی مدرسه ی رفاه صورت گرفت و حمام خونی که براه انداختند نه آمریکا ! نه مردم ایران ! فریب شریعت مابی خمینی را نخوردند.
اولا- سولیوان و هویزر هم با سران ارتش و هم با رهبران مذهبی ( روحانیون و نهضت آزادی) مذاکرات داشتند. قول و قرار هائی هم داشتند و شاید روزی معلوم شود. یا با واقعه ی دیگری در ایران مثل حملات نظامی و طرفند های دیگر، همان شود که بر سر ِ ۲۸ مرداد مرداد آوردند و حقایق پشت انقلاب ۵۷ فراموش شد . مسائل مربوط به ۵۷ نیز شاید ماسمالی شود.
تانیا- بازرگان و نهضت آزادی از ۱۵ خرداد در کنار خمینی بودند و با اعلامیه ی ارتجاعی علیه تصویب قانون ، حق شرکت زنان در انتخابات تنها گروه سیاسی حامی خمینی بودندو و حسابشون از ملیون جدابود. بنی صدر هم در همان موضع از جبهه ملی فاصله گرفت.
ثالثا - اننخاب بارزگان باعث شد که نیروهای انقلابی به شورای انقلاب و خمینی بدبین شوند و در جبهه ی انقلاب شکاف افتاد. آقای بجنوردی باید اعتراف کند که چپ ها حق داشتند بازرگان را قبول نداشته باشند. چرا آقای خمینی بازرگان را قبول نداشته باشد ولی دیگران قبول کنند ؟
رابعا - آیا بر اثر همین خدعه ها و اشغال سفارت آمریکا، غربیها برای انتقام از روحانیون با جنگ تحمیلی کشور را بیاد فنا دادند ؟
اگر چنین ست؛‌پس روحانیون ایرانی را باید بخاطر تشنج آفرینی و مسئولیت جنایات میلیونی در منطقه و جهان تحویل دادگاه لاهه داد.
این کامنت را برای آدرس نه خیر ، قضیه به این سادگی نیست که آقای بجنوردی سر هم بندی کرده ست ، فقط مصرف حز ب الهی ها بدرد میخورد که وانمود کنند. انتخاب بازرگان نه تاکتیکی بود و نه فریب آمریکا .
آقای بجنوردی میداند که با جنایاتی که در محل مسکونی خمینی یعنی مدرسه ی رفاه صورت گرفت و حمام خونی که براه انداختند نه آمریکا ! نه مردم ایران ! فریب شریعت مابی خمینی را نخوردند.
اولا- سولیوان و هویزر هم با سران ارتش و هم با رهبران مذهبی ( روحانیون و نهضت آزادی) مذاکرات داشتند. قول و قرار هائی هم داشتند و شاید روزی معلوم شود. یا با واقعه ی دیگری در ایران مثل حملات نظامی و طرفند های دیگر، همان شود که بر سر ِ ۲۸ مرداد مرداد آوردند و حقایق پشت انقلاب ۵۷ فراموش شد . مسائل مربوط به ۵۷ نیز شاید ماسمالی شود.
تانیا- بازرگان و نهضت آزادی از ۱۵ خرداد در کنار خمینی بودند و با اعلامیه ی ارتجاعی علیه تصویب قانون ، حق شرکت زنان در انتخابات تنها گروه سیاسی حامی خمینی بودندو و حسابشون از ملیون جدابود. بنی صدر هم در همان موضع از جبهه ملی فاصله گرفت.
ثالثا - اننخاب بارزگان باعث شد که نیروهای انقلابی به شورای انقلاب و خمینی بدبین شوند و در جبهه ی انقلاب شکاف افتاد. آقای بجنوردی باید اعتراف کند که چپ ها حق داشتند بازرگان را قبول نداشته باشند. چرا آقای خمینی بازرگان را قبول نداشته باشد ولی دیگران قبول کنند ؟
رابعا - آیا بر اثر همین خدعه ها و اشغال سفارت آمریکا، غربیها برای انتقام از روحانیون با جنگ تحمیلی کشور را بیاد فنا دادند ؟
اگر چنین ست؛‌پس روحانیون ایرانی را باید بخاطر تشنج آفرینی و مسئولیت جنایات میلیونی در منطقه و جهان تحویل دادگاه لاهه داد.
این کامنت را در آدرس داده شده قرار دادم
http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=۲۷۹۷۱
۴۵۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣۹۱       

    از : تابش از برلین

عنوان : ما کمونیست‌ها مردمانی از سرشت ویژه هستیم - ما از مصالح خاصی برش یافته‌ایم. سخنرانی ژوزف استالین در جلسه دوم کنگره شوراهای اتحاد شوروی/ ۲۱ ژانویه ۱۹۲۴
جریان راه توده همواره بر حقانیت نظریات گذشته ،حال و آینده خود پای می فشارند و هیچگاه هیچ انتقادی را به خود از جانب دیگران نمی پذیرند و همه منتقدین را به نیروهای امپریالیستی و صهونیستی نسبت می دهند!
راه توده همه بدبختی و ظلم حاکمیت اسلامی را به گردن حجتیه و مصباح می اندازد و جریان اصلی حکومت یعنی خط اما م را از خطا و جنایتی معاف می کند!براستی چرا؟؟؟
نمی توان گفت فتوای قتل عام سیاسی سال ۱۳۶۷ و یا دستور یورش به حزب توده ایران و تصمیمات دیگری که در دو سال پایان عمر آقای خمینی گرفته شد و یا بنام او اعلام شد، تصمیمات آقای خمینی بود و یا مافیائی که به احمد خمینی وعده جانشینی را داده و او را به دام کشیده بود، در این ماجراها نقش اصلی را داشت. http://www.pyknet.net/۱۳۹۰/۰۲bahman/۱۸/page/۳۴M.Tabrizi.php
در نامه معروف اعتراض آیات عظام و علما نسبت به تبعید امام خمینی ،درضمن اسامی آیت الله خزعلی و محمد تقی مصباح نیز دیده می شوند اما جریانات کمونیستی مانند راه توده تاکنون همواره تلاش نموده اند تا خزعلی و مصباح را از سازمان حجتیه جلوه دهند تا همه بدبختی ها و جنایات خمینی را فقط به گردن آنها بی افکنند و از این راه آنها را علیه خمینی معرفی می نمایند تا تئوری های خود را پس از ۳۳ سال که همه حقایق در مورد جنایات حکومت اسلامی آشکارا شده است را به فراموشی بسپارند ویا آدرس عوضی به مردم بدهند! http://books.masoumeh.com/html/۷/۲۷/۱۲.php
انتشار اطلاعیه سازمان چریکهای فدایی خلق در واکنش نسبت به لغو راهپیمایی آن سازمان به طرف محل اقامت امام و محکوم کردن تلویحی میوه چینان انقلاب واطرافیان امام با عبارت : «نیروهای انحصارطلب که سعی دارند سهم سایر نیروها را در انقلاب انکار کنند و به وحدت آسیب رسانند . » تلاش بی‌ثمر سازمان چریکهای فدایی خلق برای به‌دست‌‌گیری ابتکار عمل در برخورد با خط امام ! سازمان چریکهای فدایی : از همه آنهایی که نگران بربادرفتن دستاوردهای انقلاب هستند دعوت می‌شود در راهپیمایی به سمت محل اقامت‌امام در ساعت ۱۰ صبح پنجشنبه سوم‌اسفند شرکت نمایند. اطلاعیه دفتر تبلیغات امام خمینی :‌‌ این راهپیمایی اعلام شده، از طرف کمونیستهاست و شرکت مردم مسلمان در آن جایز نیست. بیانیه امام خمینی از رادیو و تلویزیون : من به‌‌این فرصت‌طلبان اجازه ورود به منزل را نمی‌دهم. سازمان چریکهای فدایی : راهپیمایی روز پنجشنبه لغو و به جای آن اجتماعی در ساعت ۱۰ صبح جمعه چهارم اسفند در دانشگاه تهران تشکیل می‌شود.
فرانس پرس : یاسر عرفات در طول اقامت در تهران کوشید میان چریکهای فدایی خلق و پیروان امام خمینی میانجیگری کند ، اما موفق نشد .
اما چریکها با انشعاب بزرگ خود به حمایت از خط ضد امپریالیستی خمینی روی آوردند.
مروری کوتاه بر تاکتیک های خمینی در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی!
چگونه امام خمینی با انتخاب مهندس بازرگان غرب را فریب داد! خاطرات سیدمحمد کاظم بجنوردی
http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=۲۷۹۷۱
درسال ۱۳۵۷ خورشیدی ،خمینی در رهبری یک انقلاب قهقرائی و اسلامی فقط نظام شاهنشاهی را سرنگون نکرد بلکه او پس از استیلای جبارانه بر ایران همه جامه روشنفکری و سیاسی و سازمانها و احزابی را که در نزد خویش می پنداشتند که نیروی اصلی انقلاب هستند را نیز به شکست وآوارگی و زندان و اعدام رساند.همه این جریانات سیاسی از آنجائیکه توسط خمینی برسرشان کلاه گشادی رفته بود شروع کردند به بهانه در آوردند که برای مثال انقلاب آنها توسط خمینی دزیده شد.
۴۵۷٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣۹۱       

    از : سروش

عنوان : حب و بغض ؟
آقا یا خانم محترم الف.احمد نوشتارتان از بغض معاویه است یا حب علی ؟ از توهین راه توده به شاهین نجفی ناراحت اید یا از مقایسه او با احمدی نژاد؟ آیا هرچه مردم و نسل اول تا پنجم خوششان آمد ، یک گروه سیاسی هم باید خوشش بیایید ؟.چرا ننوشتید وقتی احمدی نژاد هم روی کار آمد موردپسند عوام بود.مثل ترانه نجفی بنابه نوشته شما . مگر جناب آدلف هیتلر را مردم انتخاب نکردند؟ .مگر احمدی نژاد با شعار مبارزه با فساد و روابط فامیلی و... سر کار نیامد؟ که نوشته اید " شاهین نجفی به ویژه پس از خرداد ۸۸ در ترانه هایش به دفعات از بی عدالتی اجتماعی، مسائل زنان، فقر و ... به صراحت سخن گفته است "چرا به سئوال ساده جواب نداده ای که دلیل حمایت نکردن اساتید موسیقی ازاو چیست ؟ حتماضرب المثل آنچه که جوان در آینه بیند پیر در خشت خام می بیند را شنیده اید . می دانید ادامه کارهای امثال آقای نجفی چیست ؟ جنگ فرقه ای لبنان دهه ۷۰ و افغانستان و پاکستان فعلی . شما که دوست ندارید کشور دچار این جنگ بیهوده شود . حتما می دانید سود این درگیریها نصیب چه کسانی می شود.
۴۵۷۷۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۱       

    از : خسرو داوری

عنوان : رپ، موسیقی غیر جدی
۱- در پاسخ آقای مسعود فرهودی، که از نظر دهنده ی پیش از خود (آقای مزدکی) پرسید "پس توده ای کیست؟"، عرض می کنم که به نظر من توده ای کسی است که از حرب توده ایران که دارای سایت رسمی است و ارگان مرکزی اش "نامه مردم" است، پشتیبانی می کند. "راه توده" به اعتقاد "حزب توده ایران" یک جریان ضد توده ای است و دلایل زیادی برای تحلیلش دارد که اینجا جای بحث اش نیست. البته، متاسفانه، پس از سرکوب خون بار حزب توده در دهه ی ۱۳۶۰، گروه های کوچک پراکنده ای پیدا شده اند که خود را توده ای می دانند. اینها، همانند تکه تکه شدن سایر گروه های چپ، همچنان در حال کشف مناسب ترین روش برای ارائه ی مشی "توده ای" اند. اما، به نظر می آید که همانند "راه توده" دشمنی با جریان اصلی حزب ندارند. "راه توده" با جریان اصلی حزب چنان مرز متمایزی دارد که ان را "گردانندگان نامه مردم" می نامد، زیرا تنها خود را نماینده ی اصلی حزب می داند، این در حالی است که چنین حرکت سکتاریستی زیر پا گذاشتن آشکار اساسامه ی حزب است. (مطالبی را که اینجا اشاره کردم، نظر و برداشت کاملاً شخصی خودم است، نه نظر رسمی حزب، اگر چه به تصورم به مواضع حزب بسیار نزدیک است.)
۲- "راه توده" به عنوان یک جریان سیاسی چپ حق دارد موسیقی شاهین نجفی را نقد کند، ولو با همان زبان که برازنده ی یک جریان سیاسی نیست. اما نظرم این است که بهتر بود یکی از گردانندگان "راه توده" در خارج از چارچوب تشکیلاتی چنین مطلبی می نوشت که آسیب احتمالی متوجه یک فرد شود نه کل جریان. اگر چه فتواهای صادر شده علیه شاهین نجفی، خواه حقیقی یا جعلی، مساله ی مهمی در حیطه آزادی بیان به شمار می رود، اما به اعتقاد من این مساله از چنان اهمیت بزرگی برخوردار نبود که یک جریان سیاسی به نام سازمان سیاسی خود در مورد آن موضع گیری کند.
۳- موسیقی شاهین نجفی موسیقی "رپ" به شمار می اید و این موسیقی خاصیت های ویژه ی خود را دارد. به رغم "اعتراضی" بودنش، به اعتقاد من هیچ چیز در آن نباید جدی گرفته شود چه رسد به اینکه "نیاز" به فتوا داشته باشد. در عرصه داستان نویسی هم، خواه جدی و یا غیر جدی، نوییسنده می تواند هر بلایی بر سر شخصیت هایش بیاورد زیرا آنها را خود خلق کرده است. شخصیت می تواند حتا "خدا" باشد و او می تواند به این "خدا" بد و بیراه هم بگوید زیرا این "خدا" ی خود اوست نه آن خدایی که در آسمانهاست و متعلق به همه موجودات است. در بوف کور صادق هدایت، کسی قاتل زنش را تحت تعقیب قرار نداده. آن شخصیت ها متعلق به خالق اثرند.
۴۵۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۱       

    از : ناصر برلینی

عنوان : راه توده زمینه ساز برگشت به عصر طلائی امام راحل شده است
برخورد زشت راه توده با شاهین نجفی مرا به یاد حمایت های حزب توده از کاندید ا توری خلخالی می اندازد! خلخالی بعنوان نماد مبارزه با لیبرالیسم و فرهنگ امپریالیستی معرفی می شد! اگر خلخالی توانست جنایت های بسیاری مرتکب شود چون الاقل می دانست که بخشی از چپ از او حمایت می کند و مشروعیت اعمال ضد انسانی را از نیروهای بعضا چپ الهام می گرفت و هیچ تردیدی در ارتکاب های خود نداشت! الان راه توده ـ مانند گذشته مشروعیت فتوا ی قتل شاهین نجفی را گشوده است و اگر یکی جنایت کاری دست به اجرای فتوای کثیف آیت الله های ارتجاعی بزند ، پشت اش به راه توده نیز گرم هست!
۴۵۷۶۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۱       

    از : کوروش الف

عنوان : فقط نظرم را میگویم!!!
با سلام به همه دوستان!گردانندگان راه توده که مطلبی در مورد شاهین نجفی نوشته وحکم اوج انحطاط !!! وغیره را در مورد آن صادر کرده اند! قطعا کسانی در بینشان پیدا خواهد شد که دورانی را در افغانستان سپری کرده اند.منظورم دهه ۸۰ میلادیست.چرا از اینجا شروع کردم؟در مدت نزدیک شش سالی که در افغانستان بودم بارها وبارها از طرف رفقای افغانی این سئوال مطرح شد که :آغاسی خواننده معروف زمان شاه عضو حزب توده بود!تنگ نظری آنموقع من مرا حتی از طرح این سئوال ناراحت میکرد.در افغانستان آغاسی وترانه هایش خیلی طرفدار داشت وحتی حزبی هایشان هم به ترانه هایش گوش میدادند!یادم هست سالها قبل در یک میهمانی آقای فرخ نگهدار عنوان کرد که همیشه حتی در دوران دانشجویی ومبارزاتش در زمان شاه به ترانه های گوگوش گوش میداده! وهمانجا یکی از دوستان گفت :رفیق نگهدار اگر اینطور بود بد نبود یک رهنمود درون سازمانی میدادید تا ما هم به ترانه های گوگوش که خیلی هم دوست داشتم گوش میکردم.در آخرین روزهای کار رادیو زحمتکشان من در برنامه های آن رادیو ترانه هایی هم از گوگوش وهم از آغاسی وحتی از مایکل جکسون فقید هم گذاشتم!البته از سوی رفقای حزب حسابی توبیخ شده ومورد غضب قرار گرفتم!در درون ما نیروهای چپ خودسانسوری عجیب وغریبی حکم فرما بود.متاسفانه!اینهمه دعوا ومرافه بخاطر چه؟انعکاس ترانه آقای نجفی بمراتب بیتر از هزاران مطلب وقلمفرسایی بسیاری از دوستان خارج کشور بوده وچه اشکالی دارد که بخواهد نظرش را به این صورت بیان کند.به اقایان راه توده ودیگران چه ربطی دارد که ایشان را اوج انحطاط میدانند.مگر بناست که همه ترانه های شجریان وسیمابینا گوش کنند؟آقایان از برج عاج روشنفکریتان لطفا قدری پایین بیاید وببینید نسل امروز جامعه چه میخواهدودر پی چیست.با تشکر
۴۵۷۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۱       

    از : الف یک رهگذر

عنوان : از کوزه همان ... در اوست
جناب الف . احمد ! ننوشته اید خودتان شامل کدام دور های هستید ؟!. چه خوب گفت آن پیر دیر " کنفوسیوس " حرفهایشان را بشنوید و اما بر اساس اعمالشان
قضاوت کنید . از اینکه حزب توده یا راه توده ،لنینیسم خط امامی است یانه خودشان جواب بایستی بدهند . نویسنده این کامنت نیز با عنوان آن و متن آن هیچ گونه توافقی ندارد. از انسان یا انساهایی که ایزوله شده اند و در گذشته زندگی میکنند بیش از این انتظاری نیست و اما خودتان چه نوشته اید ؟!!
".....نیروهای تولیدی در بافت فرهنگ رسمی و خرده فرهنگ ها و .. " فرهنگ رسمی و خرده فرهنگ ها " آیا شما هم از دوران مهاجرانی ها تشریف دارید !؟
بیش از ۶۵ مردم ایران خرده فرهنگی اند و فقط کمتر از۳۵ فرهنگ رسمی است که شما نیز یکی از آنها هستید .بنظر میرسد شما نیز در گذشته مانده اید . ملاحظه می فرمایید ! رسوب "فرهنگ رسمی " شما ! همان بلائی را که بسر حزب توده و راه توده آورده بسر آنهائی نیز میاورد که خود را رسمی و کلی میدانند و اکثریت را خرده می پندارند .این رسوب ها به مرور زمان به کلوخ مبدل شده اند .و شما بهتر از نویسنده این کامنت میدانید اصلاح و از بین بردن رسوب های ارتجاعی فرهنگی چه مبارزه ای سخت و مداوم را طلب میکند.
۴۵۷۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست