از : Mohseni
عنوان : پیش به جلو
ما همینهایی هستیم که هستیم و هیچکداممان دانشمند نیستیم ,نه شما و نه کارزار نظره زده انقلابی ندارند. به جای این همه انتقاد چرا از این حرکتها حمایت نکنیم چون کارزار به هر حال داره صدای اعدام شدنه بیش از ۲۰۰۰۰ نفر جانباخته در دهه ۶۰ رو به گوشه مردمه دنیا میرسونه ، حتمن کمبودها و اشکالاتی هست که با کمک شما و دیگران میتونه یاری بشه و به هر حال این دادگاه قسمتی از مبارزه با رژیمه جمهوریه اسلامی هست که امروز این شکل رو به خودش گرفته، من فکر میکنم باید ما خودمون رو با شرایطه جدیده دنیا تطبیق بدیم و به جلو بریم.
۴۶۰٨٨ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۱
|
از : عیسی صفا
عنوان : نعل واورنه
به پاسخ یکی از اعضای راه کارگر [ کمیته مرکزی] که مندر زیر کپی کرده ام توجه کنید. ایشان پایه گذاران اصلی سازمان راه کارگر را منشعب می داند إ من خودم از پایه گذاران راه کارگر بودم و تاریخ شکل گیری این سازمان را در جزییات می دانم. افراد راه کارگر که امروز خود را کمیته مرکزی می دانند و بقیه را منشعب، چند ماه بعد از شکل گیری هسته اولیه راه کارگر وارد گروه شدند. استدلال نویسنده بر پذیرش کمک نهادهای حقوق بشری در غرب است. ایشان فراموش می کنند که کمتر سابقه دارد این نهادها وارد درگیریها و پرونده های بزرگ سیاسی شوند.
۴۶۰٨۷ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۱
|
از : امیر اطیابی
عنوان : تضاد عمده ی مردم ایران با رژیم است یا با امپریالیسم.
از قدیم گفته اند سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است. ما به جای مبارزه ی بی امان با عامل بدبختی و رنج های هر روزه ی مردم ایران به فکر مبارزه با امپریالیسم در جهان هستیم. انگار که در ایران حکومتی مردمی و مدافع زحمتکشان یا نظامی سوسیالیستی حاکم است و از طرف امپریالیسم تهدید می شود. اگر همین فردا رژیم ایران که دارای وحشیانه ترین نوع سرمایه داری است کوتاه بیاید، برنامه نظامی-امنیتی-اتمی اش را کنار بگذارد و قبول کند که به فکر توسعه طلبی در مناطق نفوذ غرب نباشد، مانند داغ ترین روزهای قتل عام ۱۳۶۷ سکوت کامل برقرار می شود انگار در ایران آب از آب تکان نخورده و این همه جنایت انجام نشده.
دوستان عزیز اگر شما واقعا ضد امپریالیست هستید اول باید فکری به حال این رژیم بکنید که عملا با سیاست هایش ما را به سوی جنگی خانمان برانداز با نیروهای نظامی ناتو، امریکا و اسرائیل در منطقه می برد یا به سوی سازشی بر سر منافعشان در منطقه و بازگشت به همان دورانی که همه ی این جنایت ها انجام شد و با سکوت و بی تفاوتی غرب مواجه شد. در آن زمان رژیم با نسل کشی نیروهای رادیکال، چپ و مبارزان خودمختاری اقلیت های ملی و تهی کردن ایران از آنان خیال غرب را راحت می کرد که ما داریم راه را برای نظامی سرمایه داری آن هم عقب مانده ترین و وحشیانه ترین نوعش آماده می کنیم که پیرو هیچ قانونی نیست. غرب هم در چارچوب جنگ سرد همانطور که از امثال طالبان و بن لادن حمایت مالی و تسلیحاتی می کرد، از حرکات جمهوری اسلامی هم خشنود بود و حتی در زمان جنگ ایران وعراق به ایران هم اسلحه می فروخت ( ایران هم از امریکا و هم اسرائیل در آن زمان اسلحه خرید).
مبارزه ضد امپریالیستی واقعی این نیست که ما هم در برابر رژیم هایی مانند صدام در عراق، قذافی در لیبی و اسد در سوریه به خاطر آنکه «ممکن است به نفع امپریالیسم تمام شود» موضع گیری نکنیم، افشایشان نکنیم و مبارزه نکنیم. واقعیت این است که این رژیم ها زمانی که پایگاه مردمی خود را از دست می دهند و فقط با ارعاب، جنایت، تهدید، دیکتاتوری فردی و به وحشیانه ترین شکل ممکن حکومت می کنند، در حقیقت به نفع امپریالیسم و برنامه هایش در دنیای یک قطبی کنونی کار کارده اند و کار از کار گذشته است. حال نیروهای چپی که در این عرصه، به جای مبارزه با رژیم، نقش مدافع آن در برابر امپریالیسم را بازی می کنند عملا توده ها را به سوی هر نیرویی که در نقش به ظاهر مدافع شان در برابر اینچنین رژیمی ظاهر می شوند می رانند. تجربه های اخیر هم نشان داده که اینگونه سیاست ها کاربردی ندارد و چپ ها در وقایع آینده ی این کشورها عملا از پیش محکوم به شکست شده اند.
متاسفانه شما شیپور را از سر گشادش می دمید. تضاد عمده تضاد خلق با رژیم است نه تضاد خلق با امپریالیسم. هرگاه حکومتی مردمی در کشور برقرار شد و مورد تهدید قرار گرفت آنگاه تضاد خلق با امپریالیسم خواهد بود. چنین حکومتی هم تنها با حفظ پایگاه و نفوذ مردمی اش توان مقابله به چنین تجاوزاتی را خواهد داشت. حتی کشورهای سوسیالیستی به دلیل همین بی توجهی ها به آزادی، حقوق بشر و دمکراسی مانند برف آب شدند و مردم از این حکومت ها روی بازگرداندند. حالا کمونیست ها در این کشورها می باید یکی دو نسل کار کنند تا مجددا پایگاهی قدرتمند در میان مردم کسب کنند البته اگر از گذشته درس های لازم را گرفته باشند.
جنگ رژیم ایران با نیروهای ناتو، امریکا و اسرائیل اگر رخ دهد، جنگ میان سرمایه داری غارتگر داخلی و خارجی است. مردم ما هیچ نفعی در شرکت در اینچنین جنگی در دفاع از حکومتی که در طی سی سال جنایات وغارتگری های بی سابقه ای کرده است ندارند. این جنگ دو طرف دارد که در یک طرفش رژیمی است که ادامه اش حتی یک روز هم هیچ نفعی برای مردم ما ندارد. ما از رژیمی که مدت هاست مارا محکوم به مرگ کرده است هیچ دفاعی نمی توانیم در برابر امپریالیسم بکنیم ولی بدون شک مخالف جنگ و دخالت نظامی خارجی هستیم که تداوم رنج های مردم کشورمان را به نوعی دیگر به ارمغان خواهد آورد.
فراموش نکنیم که آمریکا و مجموعه ی کشورهای سرمایه داری همراه با اتحاد شوروی سوسیالیستی بر علیه جنایتکاران آلمان نازی جنگیدند وآن ها را در نورنبرگ محاکمه کردند و هنوز هم به دنبال فراریان آن ها هستند. شاید در آن زمان هم اینچنین «مبارزان ضد امپریالیستی»، با شرکت «امریکای جهانخوار و انگلستان استعمارگر» در محاکمه و پیگرد سران نازی مخالفت می کردند و هیتلر را هم ضد امپریالیست می دانستند. با در نظر گرفتن اینکه ما در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم، این رژیم دست کمی از جنایتکاران هیتلری بخصوص در برابر اقلیت های ملی و مذهبی ندارد و حتی با دخالت در خصوصی ترین امور زندگی مردم و نقض بدیهی ترین حقوق شان گوی سبقت را از حکومت هیتلری ربوده است.
عملکرد ناتو در یوگسلاوی و یا کشورهای غربی در رواندا مجوزی نیست برای زیر سئوال بردن محاکمه ی جنایتکاران جنگی. این کمکی به مبارزه ضد امپریالیستی نخواهد کرد بلکه آن را تضعیف خواهد کرد.
وظیفه ی ما چپ ها دنباله روی از چپ های کشورهای توسعه یافته (که در دمکراسی بورژوایی زندگی می کنند و کوچکترین تصوری از آن چه بر مردم ما می گذرد ندارند) در مبارزات ضد امپریالیستی نیست بلکه همراهی با آن ها و آگاه کردنشان از اینکه رژیم جمهوری اسلامی و امثال احمدی نژاد عملا بزرگترین خدمات را در طول حکومت خود به امپریالیسم درمنطقه کرده اند و قصاب چپ ها و نیروهای رادیکال، موجب بزرگترین رنج های مردم ایران و اقلیت های ملی و مذهبی، نسل کشی و تحمیل خشن ترین دیکتاتوری مذهبی بر کشورمان بوده اند. این ما هستیم که باید به آن ها فریاد زنیم که احمدی نژاد و امثالش ضد امپریالیست نیستند. این ما هستیم که باید به کوبایی ها بگوییم به دشمن و ننگ مردم ایران دکترای افتخاری ندهند.
یک سئوال ساده: شما دوستان ترجیح میدهید تحت حکومت آمریکا یا یک کشور غربی دیگر زندگی و مبارزه کنید یا تحت حکومت طالبان یا جمهوری اسلامی؟
به نظر می رسد که عملا با انتخاب مهمترین و دردناک ترین تصمیم زندگی تان جواب خود را سال هاست داده اید. بنابراین بگذارید جان بدربردگان و خانواده های قربانیان با استفاده از همه امکانات معاصر درد و رنج هایشان را هرچه رساتر به گوش جهانیان و مردم کشورمان برسانند، جنایتکاران را رسوا کنند و با تقویت حافظه ی تاریخی مردم، آینده را از چنین جنایات و جنایتکارانی محافظت کنند.
۴۶۰۶۰ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۱
|
از : عیسی ص
عنوان : پاسخ یکی از اعضای راه کارگر کمیته مرکزی به بیانیه راه کارگر هییت سیاسی
موضع "ضد امپریالیستی" منشعبین سازمان ما در برابر دادگاه نمادین ایران تریبونال و شماری از
سازمان های چپ ایران
منشعبین سازمان ما،که تحت نام خود ساخته "هیت اجرائی راه کارگر" فعالیت می کنند اخیرا اعلامیه ای توهین آمیز
علیه ایران تریبونال و برخی از سازمان های چپ ایران صادر کرده اند.
اگر در دادگاه "ایران تریبونال" پرونده جنایات سران حکومت اسلامی بصورت نمادین بررسی می شود، منشعبین "ضد
امپریالیست" سازمان ما در بخش بزرگی از اعلامیه خود جنایات امپریالیسم امریکا را یکی یکی برشمرده اند. تا نقش
امپریالیسم از خاطر مردم زدوده نشود. از حمله امریکا به ویتنام ، حمله امریکا به افغانستان، عراق و مرگ هزاران
عراقی یاد کرده اند. یادی از زندان ابوغریب و گوانتامو نموده اند. یادی از نفت لیبی و تبدیل شدن لیبی به سرزمین سوخته
کرده اند. مصدق را در این اعلامیه از یاد نبرده اند و از کودتای سیاه ۲۳ نیز یاد کرده اند. استبداد و کشتار انقلابیون
زمان پهلوی ها را هم ذکر کرده اند. در این میان حتی سخن از "تجزیه یوگسلاوی" رانده و از محاکمه نشدن مسببین غربی
آن گفته اند و قانونیت دادگاه میلوسویچ را نیز توانسته اند زیر سوال ببرند. هدف اعلامیه منشعبین تنها ذکر بلایا نیست.
تلاشی است برای ترسیم یک ائتلاف. اول توصیفی است از چهره کریه یک پای ائتلاف یعنی آمریکا. اما پای دیگر این
ائتلاف کیست؟
ختم کلام این اعلامیه این است که دادگاه ایران تریبونال با پول غرب و بخصوص امریکا و کانادا تامین می شود و
فعالین برگزاری این دادگاه یا فریب خورده اند یا خود فروخته و کشف آخر این اعلامیه این است که ۲ سازمان چپ راه
کارگر، اقلیت وحزب کمونیست کارگری با امپریالیسم ائتلاف کرده اند.
این اعلامیه با ذکر اسم و بدون طرح یک دلیل محکمه پسند اتهاماتی را به یکی از فعالان ایران تریبونال وارد نموده
است. اقدامی بسیار زشت و ضد اخلاقی که بایستی آنرا محکوم کرد.
منشعبین سازمان ما میگویند "خط قرمز" ائتلاف با امپریالیسم مراعات نشده. انشعابیون سازمان ما نتوانسته اند مشخصا
بگویند کجا و چگونه سه سازمان چپ راه کارگر، اقلیت و حزب کمونیست کارگری وارد ائتلاف با امپریالیسم آمریکا شده
اند.
تمامی دولت های غربی و بسیاری از استانداری ها و شهرداری ها به شیوه های گوناکون به تشکلات مردمی - مستقل و
یا نهادهای حقوق بشری کمک می کنند. در بسیاری از نقاط جهان این حق از طریق مبارزات نیروهای مترقی یا کارگری
این کشورها بدست آمده است. آیا همکاری با نهادهای حقوق بشری در کشورهای اروپایی جرم نیست و تنها در کانادا و
امریکا جرم است؟ اتهاماتی که منشعبین سازمان ما به ایران تریبونال وارد کرده اند بی نهایت مشابه همان سیاه نمایی ها
و اتهاماتی است که روزنامه "کیهان شریعتمداری" به نهادهای حقوق بشری وارد می کند. حکم همان است وابستگی به
امپریالیسم امریکا.
"اتهام" این که سرپرست تیم دادستانی این دادگاه در یک نهاد حقوق بشری در آمریکای شمالی فعالیت می کند خود
حکایت از ناآگاهی عمیق سیاسی- اجتماعی و یا ژرف قدرت سیاه نمایی منشعبین سازمان ما دارد.
این نوشته را بخوانید و بگویید یادآور چیست:
"پروژه سوار شدن بر مطالبات و جنبش های عادلانه مردم ایران توسط نیروهای طرفدار سیاست های آمریکا و سرمایه
داری جهانی به هیچ وجه تازگی ندارد. آن ها تلاش می کنند از طریق سیاست مداران، تشکل های سیاسی و اجتماعی،
حقوق بشری و .... جنبش های اجتماعی و آزادی خواهانه مردم ایران را مصادره کنند. آن چه تازگی دارد این است که
بخشی از نیروهای به اصطلاح چپ رادیکال با طفره رفتن از اتخاذ سیاست روشن و شفاف علیه ی رئوس اصلی سیاست
های آمریکا با نیروهای وابسته به نهادها و سیاست های آمریکا وارد ائتلاف شده و دادستانی این محاکمه را به آن ها
واگذار کرده اند. ))سازمان اقلیت(( ))کمیته مرکزی راه کارگر(( و )) حزب کمونیست کارگری(( از جمله این
نیروها هستند که علنا با صرفنظر از موضع روشن ضد امپریالیستی به همکاران این پروژه تبدیل شده اند. سازمان ما با
تاکید بر سنت پیکارجویانه ی ضد امپریالیست چپ ایران این انحراف را محکوم می کند و از فعالین این سازمان ها می
خواهد که رهبران شان را در برابر سیاست های اتخاذ شده وادار به پاسخگویی کنند."
نه اشتباه نمی کنید. لحن همان لحن است. لحن "ضد امپریالیستی" روزنامه مردم حزب توده در سال ۳۲۸۵ . اما این بار
جویده جویده و با ۲۲ سال تاخیر. مطلب یاد شده در بالا متاسفانه بخشی از اعلامیه منشعبین سازمان ما است.
اگر حرکت "ضد امپریالیستی" حزب توده در مقابل تحرکات روشنفکری و آزادیخواهانه مردم ایران تراژیک و فاجعه بار
بود، تلاش جدید "ضد امپریالیستی" منشعبین سازمان ما بر ضد " دادگاه نمادین ایران تریبونال" غیر مسئولانه،
نابخردانه، خام و بسیار کودکانه است.
حمید موسوی پوراصل
۲۳ خرداد ۳۲۳۳
۴۶۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۱
|
از : جیج غانی
عنوان : وظیفهء کمونیست ها چیست؟
دوستی به نویسندگان اطلاعیّه می فرمایند اگر راست می گوئید "فکری بحال این رژیم بکنید"!
این باز بهتر از خانم قهرمان است که سازمان کارگران انقلابی ایران در تمامیّتش را "معلوم الحال" می نامد!
بحث خانم قهرمانی از نظر من حتی اگر درست باشد هم خارج از موضوع است؛ چه موضوع بحث اختلافی ست که در پراتیک مبارزاتی دو بخش از این سازمان با یکدیگر دارند؛ و برای من در خور پاسخ نمی باشد.
اما جناب اطیابی براستی وظیفهء کمونیست ها چیست؟
وظیفهء کمونیست ها برای من در مرحلهء نخست درهم کوبیدن ماشین سرکوب نظام سرمایه داری در همه جا و آغاز روند استقرار سوسیالیم، هر جا بشکل خاص خود، می باشد.
وظیفهء کمونیست ها در گام بعدی مهندسی نفی طبقات و بتبع آن نفی دولت می باشد. برای من وظیفهء دیگری برای کمونیست ها متصور نیست و از بنیان هم کمونیست ها این کشور و آن کشور برای انجام وظیفه ندارند!
حال شما بحق بخود اجازه می دهید از نویسندگان اطلاعیّهء دالّ بر عدم مشارکت در یک دادگاه غیر نوع راسل، بپرسید: برای طبقهء کارگر چه کرده اید؟
من شاهدم که نویسندگان این اطلاعیه چه در سی سال نخست حاکمیّت جمهوری اسلامی در کنار دیگر رفقای موسوم به کمیتهء مرکزی و چه در سه سال گذشته کمی با فاصله از رفقای کمیتهء مرکزی، در حدّ توان خویش به اندیشهء سازماندهی مستقل تشکل های پایدار طبقهء کارگر ایران (بنظر من بیش از هر تشکل سیاسی دیگر) با مرزبندی قاطع با پوپولیسم از یک سو و آوانتوریسم از دیگر سو، یاری رسانده اند.
بپذیریم که اگر از تفسیر جهان یکقدم بجلو و برای تغییرش دست به عمل بزنیم، اشتباه هم خواهیم کرد. آنچه من به عنوان یک کمونیست نمی پسندم روش برخورد ما به اشتباهات خود و اشتباهات دیگران است که گاه با یک منطق و با یک لحن به پیش نمی رود. در این شکی نیست که در این مورد مشخص یا رفقای کمیتهء مرکزی دچار اشتباه شده اند و یا رفقای هیئت اجرائی دچار اشتباه می باشند. از این دو حالت خارج نیست اما با این ادبّات هیچ چیز بر هیچ کس نه تنها روشن نه خواهد شد بلکه این جوّ نارفیقانه، همگرائی را دشوارتر می سازد و این دقیقا آن چیزی ست که حاکمان ایران از آن استقبال می کنند.
من از کسانی که از این فرصت برای تصفیه حساب های تاریخی خود با راه کارگر استفاه می کنند و خواهند کرد انتظاری ندارم چه این روش دشمن شاد کن را غیر کمونیستی و به ضرر جنبش کمونیستی ایران ارزیابی می کنم.
انتظار من تنها از کسانی ست که خود را جزئی از جنبش کمونیستی میهنمان می دانند و بویژه کمونیست هائیست که در اجزاء مختلف سازمان کارگران انقلابی ایران حضور دارند.
رفقای سازمان کارگران انقلابی ایران بپذیریم که هر یک از ما اشتباه می کنیم. یکی از طرفین بحث حاضر در این مورد مشخص اشتباه می کند. در این شکّی نیست اما در این موقعیّت نابسامان جهانی از یک سو و عدم وجود سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران از دیگر سو، من از شما رفیقانه تقاضا می کنم تا روشن شدن واقعیّت، صبر نفرمائید امّا، از ادبیّات کمونیستی بهره گیرید.
بقیّه هیچ ربطی به من ندارد چه من طرفدار آزادی بی چون چرای فعالیّت سیاسی (فعالیّت بی مشت لگد) هستم.
پس از تحریر: این را هم به چشم دیده ایم و آقای عیسی صفا هم مواردی را بر شمردند، ماشین نظامی آمریکا وقتی بکار افتد دیگر هرگز متوقف نخواهد شد. من هرگز فراموش نمی کنم که در آستانهء حملهء آمریکا به عراق، در اثر مجموعه تبلیغاتی از راست و دروغ، چپ ترین نیروهای عراق نیز با این حمله مخالفت نمی کردند. هوشیار باشیم که در ضدیّت بومی - فئودالی با سرمایه داری در حال موت بومی، سرمایه داری جهانی را از یاد نبریم و پیچی از چرخ دندهء حملهء به ایران نشویم چه هرگز یک پیچ به کل ماشین نظارت ندارد اما ماشین پیچ را به مثابه حلقه ای از حرکت خود مورد استفاده قرار می دهد و بموقع هم ماشین بان آن پیچ را با پیچ دیگری جایگزین خواهد کرد. من شخصا برغم حسایّتم در مورد محاکمهء سران ایران بخاطر جنایات مداوم و غیر قانونی سی و پنج ساله (با احتساب سینما رکس آبادان) در این حرکت مشخص کوچکترین مشارکتی نکردم تنها به این دلیل که این کار عمومی و بهمراهی دیگر افراد و انجمن ها شروع نشد. تجربهء دائم من نشان می دهد که کوشش های غیر عمومی ایرانیان در خارج از کشور یا متوقف می شوند و یا منحرف! البته استثناء قاعده را توضیح می دهد و قاعده هم استثناء را تعریف می نماید! از صمیم قلب امیدوارم که این کار بر خلاف ادعای هیئت اجرای آن استثناء باشد چون قدمی دیگر در راه کشف حقیقت و احقاق حق است.
۴۶۰۴۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۱
|
از : الف باران
عنوان : مبارزه با ارتجاع داخلی جدا از مبارزه با امپریالیست نیست !
با تقدیر فراوان از نویسندگان مقاله و روشنگریهای آنها ! تعدادی بر این عقیده اند که تضاد کنونی مردم ایران فقط با حکومت است و نه با امپریالیسم (!) و با این استدلال چماق تکفیر و تنفیر خود را بر سر "چپ ها" میکوبند . اولا به این گروه باید یاد آوری کرد که "چپها" همان نیروها و افرادی هستند که معرف علم مبارزات طبقاتی میباشند. اگر علم پزشگی ، ریاضیات و سایر علوم از بین بروند و یا رفته باشند،علم مبارزات طبقاتی که آموختگان آنها همان "چپ ها" میباشند از بین رفته و یا میروند ! چگونه میتوان اذعان کرد که مبارزات طبقاتی و تاریخ تکاملی آن از بین رفتنی باشد ؟! ... در همین علم مبارازت طبقاتی عقیده بر آن است که : " مبارزات دمکراتیک جزئ نا گسستنی مبارزه ضّد امپریالیستی است" ! و یا "مبارزه با ارتجاع داخلی جدا از مبارزه با امپریالیست نیست" ! کسانیکه مخالف این عقاید هستند , باید به عقایدی در ردیف :"دوش به دوش امپریالیستها برای سرنگونی حکومت ایران" ... معتقد باشند !
۴۶۰٣٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۱
|
از : عیسی صفا
عنوان : خدمت به امپریالیسم جهانی
خانمی که نه آزاده هستید و نه قهرمان إ مردم منتظر قهرمانان قلابی مثل شما نماندند و با رای به خاتمی تو دهنی محکمی به خامنه ای زدند. بازهم همین مردم بودند که به موسوی رای دادند ولی بعد از کودتای انتخاباتی در خانه ننشتند و با تظاهرات میلیونی رژیم را به انزواوی کامل کشاندند. اتفاقا رژیم ولایت فقیه به افرادی مثل شما نیاز دارد تا همراه وی موسویها را بکوید. چون مشکل رژیم گروه شما نیست ،بلکه جنبش نیرومندی است که با موسوی پیوند خورده است. اما شما بیماری کودکی چپ روی خود را با یک بیماری دیگر بنام بیماری کهولت راست روی پیوند زده اید إ ارتباط با ارگانهای امپریالیستی با ادعای مبارزه علیه رژیم. شما هستید که فکر می کنید مبارزه با امپریالیسم جهانی که از خطرات واقعی برای میهن ما هستند و ما نسبت به این خطر دچار توهم نیستیم ، در تضاد با مبارزه با جمهوری اسلامی است و حتی بدتر از آن همکاری با رژیم است. شما هستید که مبارزه مستقل توده های مردم را نمی فهمید ومساله را یا این طرف و یا آن طرف مطرح می کنید و خود در طرف همکاران واقعی و در رابطه با امپریالیسم در می آیید. در همین بیانیه و حتی در نوشته شما و آقای اطیایی مشخص است که شما خواهان خارج کردن امپریالیسم از خطر برای میهن ما و خاک پاشیدن به چشم مردم هستید. همین نوشته های شما کاملا در خدمت به امپریالیسم جهانی است. انسان برای بدنام کردن خود مانند شما و امیر اطیایی باید آبرویی برای از دست دادن نداشته باشد إ
۴۶۰٣۴ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۱
|
از : امیر اطیابی
عنوان : تضاد عمده ی مردم ایران با رژیم است یا با امپریالیسم.
از قدیم گفته اند سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است. ما به جای مبارزه ی بی امان با عامل بدبختی و رنج های هر روزه ی مردم ایران به فکر مبارزه با امپریالیسم در جهان هستیم. انگار که در ایران حکومتی مردمی و مدافع زحمتکشان یا نظامی سوسیالیستی حاکم است و از طرف امپریالیسم تهدید می شود. اگر همین فردا رژیم ایران که دارای وحشیانه ترین نوع سرمایه داری است کوتاه بیاید، برنامه نظامی-امنیتی-اتمی اش را کنار بگذارد و قبول کند که به فکر توسعه طلبی در مناطق نفوذ غرب نباشد، مانند داغ ترین روزهای قتل عام ۱۳۶۷ سکوت کامل برقرار می شود انگار در ایران آب از آب تکان نخورده و این همه جنایت انجام نشده.
دوستان عزیز اگر شما واقعا ضد امپریالیست هستید اول باید فکری به حال این رژیم بکنید که عملا با سیاست هایش ما را به سوی جنگی خانمان برانداز با نیروهای نظامی ناتو، امریکا و اسرائیل در منطقه می برد یا به سوی سازشی بر سر منافعشان در منطقه و بازگشت به همان دورانی که همه ی این جنایت ها انجام شد و با سکوت و بی تفاوتی غرب مواجه شد. در آن زمان رژیم با نسل کشی نیروهای رادیکال، چپ و مبارزان خودمختاری اقلیت های ملی و تهی کردن ایران از آنان خیال غرب را راحت می کرد که ما داریم راه را برای نظامی سرمایه داری آن هم عقب مانده ترین و وحشیانه ترین نوعش آماده می کنیم که پیرو هیچ قانونی نیست. غرب هم در چارچوب جنگ سرد همانطور که از امثال طالبان و بن لادن حمایت مالی و تسلیحاتی می کرد، از حرکات جمهوری اسلامی هم خشنود بود و حتی در زمان جنگ ایران وعراق به ایران هم اسلحه می فروخت ( ایران هم از امریکا و هم اسرائیل در آن زمان اسلحه خرید).
مبارزه ضد امپریالیستی واقعی این نیست که ما هم در برابر رژیم هایی مانند صدام در عراق، قذافی در لیبی و اسد در سوریه به خاطر آنکه «ممکن است به نفع امپریالیسم تمام شود» موضع گیری نکنیم، افشایشان نکنیم و مبارزه نکنیم. واقعیت این است که این رژیم ها زمانی که پایگاه مردمی خود را از دست می دهند و فقط با ارعاب، جنایت، تهدید، دیکتاتوری فردی و به وحشیانه ترین شکل ممکن حکومت می کنند، در حقیقت به نفع امپریالیسم و برنامه هایش در دنیای یک قطبی کنونی کار کارده اند و کار از کار گذشته است. حال نیروهای چپی که در این عرصه، به جای مبارزه با رژیم، نقش مدافع آن در برابر امپریالیسم را بازی می کنند عملا توده ها را به سوی هر نیرویی که در نقش به ظاهر مدافع شان در برابر اینچنین رژیمی ظاهر می شوند می رانند. تجربه های اخیر هم نشان داده که اینگونه سیاست ها کاربردی ندارد و چپ ها در وقایع آینده ی این کشورها عملا از پیش محکوم به شکست شده اند.
متاسفانه شما شیپور را از سر گشادش می دمید. تضاد عمده تضاد خلق با رژیم است نه تضاد خلق با امپریالیسم. هرگاه حکومتی مردمی در کشور برقرار شد و مورد تهدید قرار گرفت آنگاه تضاد خلق با امپریالیسم خواهد بود. چنین حکومتی هم تنها با حفظ پایگاه و نفوذ مردمی اش توان مقابله به چنین تجاوزاتی را خواهد داشت. حتی کشورهای سوسیالیستی به دلیل همین بی توجهی ها به آزادی، حقوق بشر و دمکراسی مانند برف آب شدند و مردم از این حکومت ها روی بازگرداندند. حالا کمونیست ها در این کشورها می باید یکی دو نسل کار کنند تا مجددا پایگاهی قدرتمند در میان مردم کسب کنند البته اگر از گذشته درس های لازم را گرفته باشند.
جنگ رژیم ایران با نیروهای ناتو، امریکا و اسرائیل اگر رخ دهد، جنگ میان سرمایه داری غارتگر داخلی و خارجی است. مردم ما هیچ نفعی در شرکت در اینچنین جنگی در دفاع از حکومتی که در طی سی سال جنایات وغارتگری های بی سابقه ای کرده است ندارند. این جنگ دو طرف دارد که در یک طرفش رژیمی است که ادامه اش حتی یک روز هم هیچ نفعی برای مردم ما ندارد. ما از رژیمی که مدت هاست مارا محکوم به مرگ کرده است هیچ دفاعی نمی توانیم در برابر امپریالیسم بکنیم ولی بدون شک مخالف جنگ و دخالت نظامی خارجی هستیم که تداوم رنج های مردم کشورمان را به نوعی دیگر به ارمغان خواهد آورد.
فراموش نکنیم که آمریکا و مجموعه ی کشورهای سرمایه داری همراه با اتحاد شوروی سوسیالیستی بر علیه جنایتکاران آلمان نازی جنگیدند وآن ها را در نورنبرگ محاکمه کردند و هنوز هم به دنبال فراریان آن ها هستند. شاید در آن زمان هم اینچنین «مبارزان ضد امپریالیستی»، با شرکت «امریکای جهانخوار و انگلستان استعمارگر» در محاکمه و پیگرد سران نازی مخالفت می کردند و هیتلر را هم ضد امپریالیست می دانستند. با در نظر گرفتن اینکه ما در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم، این رژیم دست کمی از جنایتکاران هیتلری بخصوص در برابر اقلیت های ملی و مذهبی ندارد و حتی با دخالت در خصوصی ترین امور زندگی مردم و نقض بدیهی ترین حقوق شان گوی سبقت را از حکومت هیتلری ربوده است.
عملکرد ناتو در یوگسلاوی و یا کشورهای غربی در رواندا مجوزی نیست برای زیر سئوال بردن محاکمه ی جنایتکاران جنگی. این کمکی به مبارزه ضد امپریالیستی نخواهد کرد بلکه آن را تضعیف خواهد کرد.
وظیفه ی ما چپ ها دنباله روی از چپ های کشورهای توسعه یافته (که در دمکراسی بورژوایی زندگی می کنند و کوچکترین تصوری از آن چه بر مردم ما می گذرد ندارند) در مبارزات ضد امپریالیستی نیست بلکه همراهی با آن ها و آگاه کردنشان از اینکه رژیم جمهوری اسلامی و امثال احمدی نژاد عملا بزرگترین خدمات را در طول حکومت خود به امپریالیسم درمنطقه کرده اند و قصاب چپ ها و نیروهای رادیکال، موجب بزرگترین رنج های مردم ایران و اقلیت های ملی و مذهبی، نسل کشی و تحمیل خشن ترین دیکتاتوری مذهبی بر کشورمان بوده اند. این ما هستیم که باید به آن ها فریاد زنیم که احمدی نژاد و امثالش ضد امپریالیست نیستند. این ما هستیم که باید به کوبایی ها بگوییم به دشمن و ننگ مردم ایران دکترای افتخاری ندهند.
یک سئوال ساده: شما دوستان ترجیح میدهید تحت حکومت آمریکا یا یک کشور غربی دیگر زندگی و مبارزه کنید یا تحت حکومت طالبان یا جمهوری اسلامی؟
به نظر می رسد که عملا با انتخاب مهمترین و دردناک ترین تصمیم زندگی تان جواب خود را سال هاست داده اید. بنابراین بگذارید جان بدربردگان و خانواده های قربانیان با استفاده از همه امکانات معاصر درد و رنج هایشان را هرچه رساتر به گوش جهانیان و مردم کشورمان برسانند، جنایتکاران را رسوا کنند و با تقویت حافظه ی تاریخی مردم، آینده را از چنین جنایات و جنایتکارانی محافظت کنند.
۴۶۰٣۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۱
|
از : آزاده قهرمان
عنوان : ادامه نظری که در بالا نوشتم:
لازم می دانم آنچه را که در بالا در رابطه با «گفتگوی تمدن ها در برلین» و برخورد نویسندگان مطلب فوق نوشته ام کمی برای خوانندگان عزیز این سایت توضیح دهم: زمانی که اپوزیسیون واقعی رژیم که خواهان سرنگونی جمهوی اسلامی در کلیتش بود، به شرکت گنجی و جلایی پور در کنفرانس معروف برلین اعتراض کرد، نویسندگان مطلب فوق نه تنها در کنار پلیس آلمان به اپوزیسیون حمله فیزیکی می کردند و خواهان بیرون کردن ما از سالن بودند بلکه در روز سوم کنفرانس علیه ما اعلامیه پخش می کردند و ما را «چماقدار حزب اللهی» می نامیدند! من که یکی از مخالفین نشستن پای میز آجیل مشکل گشا با گنجی و جلایی پور بودم و با ترفند «آشتی ملی» سر سازش نداشتم، خارج از سالن کنفرانس به این جنابان راه کارگری که مشغول پخش اعلامیه علیه ما بودند اعتراض کردم که چرا در جایی که گنجی و جلایی پور حضور دارند ما را حزب اللهی خطاب می کنند؟! جوابشان آن موقع این بود که ما (یعنی اپوزیسیون مخالف کلیت رژیم) «دمکرات» نیستیم و «اصول دمکراسی» را یاد نگرفته ایم و از آنجایی که «بی تمدنیم» نمی فهمیم که این کنفرانس که توسط بنیاد هاینریش بل برگزار شده گامی به سوی «فرهنگ گفتگو و رشد دمکراسی» در ایران است!!
کنفرانسی که برای عالم و آدم روشن بود که پیش زمینه سفر خاتمی به آلمان است و برگزار کننده ی واقعی اش حزب سبزهای آلمان (که در آن موقع در دولت بودند) هستند، یک حرکت «فرهنگی» بود؛ اما فریاد عدالتخواهی داغداران خاوران که با نیروی انسانی و مالی خودشان برای محاکمه رژیم دادگاه برگزار کرده اند، دخیل بستن به امپریالیست هاست!!! همه کسانی که در روزهای دوم و سوم کنفرانس برلین در آن محل حضور داشته اند بدون شک آنچه را که من در فوق به تصویر کشیدم تایید خواهند کرد. ضمنا راه کارگر در آن زمان یک اطلاعیه صادر کرد که همه نکاتی که بدان اشاره کردم در آن ذکر شده بود.
در آن زمان له له می زدید که با گنجی و جلایی پور سر میز چای و خرما بنشیند و به دنبال راهی برای «آشتی» با رژیم بودید، برای آنها حقوق «دمکراتیک» قایل بودید و ما را که حاضر به فشردن دستان خونین این جانیان نبودیم، «بی فرهنگ» و «نامتدن» می نامیدید؛ حالا امروز کلمه «دمکراسی» و هر آنچه در چارچوب نظم آن انجام شود را ننگ می دانید و به ناگهان فقط «سوسیالیسم» را می فهمید و بس! دمکراسی و چارچوب و قواعدش خوب بود اما برای حقوق گنجی و جلایی پور؛ اما وقتی نوبت به قربانیان این جانیان رسید، همه باید فعلا خفقان بگیرند تا سوسیالیسم برقرار شود بعد اجازه دارند از این جانیان شکایت کنند!! همانطور که می بینید، شما اولین بار نیست که در مقابل قربانیان رژیم اسلامی قرار می گیرید و به طور مستقیم و غیر مستقیم وکیل مدافع جمهوری اسلامی می شوید.
واقعا ننگ بر این دورنگی!
۴۶۰۲۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۱
|
از : آزاده قهرمان
عنوان : شرم بر فرصت طلبانی که تحت لوای "مبارزه با امپریالیسم"، وکیل مدافع جمهوری اسلامی اند!
اصلا برای من قابل قبول نیست که این مطلب را یک سازمان اپوزیسیون جمهوری اسلامی نوشته باشد. مبادا آن را وکلای جمهوری اسلامی نوشته اند و امضای کسی را دزدیده اند؟! وگرنه چطور ممکن است که جمعی از زندانیان سیاسی سابق به همراه خانواده های جانباختگان کشتار دهه شصت تصمیم بگیرند صدای خاوران ها را در دنیا طنین افکن کنند و جنایات جمهوری اسلامی در دهه شصت و سکوت دنیا در مقابل این جنایت را افشا کنند و در مقابلش کسانی که نام خودشان را «اپوزیسیون» می گذارند چنین خزعبلاتی در موردشان بنویسند؟! البته این اولین بار نیست که این جماعت (منظورم نویسندگان معلوم الحال مطلب بالاست) در مقابل انقلابیون و در کنار رژیم قرار می گیرند. زمانی که خاتمی رییس جمهور شده بود همین جماعت، مضحکه انتخابات را یک «پیروزی» برای مردم می دانستند و نظرشان این بود که مردم با انتخاب خاتمی یک «نه باشکوه!!» به جناح خامنه ای گفته اند!!! کسانی که آن موقع مدام دلنگران بودند که مبادا جناح «اصلاح طلب» رژیم در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری پیروز نشود و یا حقش خورده نشود، الان با شروع کار این دادگاه بدون شک دلنگران اقای موسوی هستند که جزء جانیان دهه شصت است. وگرنه چه دلیل منطقی ای می تواند این حملات زشت به قربانیان رژیم اسلامی را توجیه کند؟ البته اینها فقط وکیل جمهوری اسلامی نیستند بلکه حتی وکیل همه جنایتکاران سرنگون شده هستند. اینها هنوز نفهمیده اند که گرچه شعار «دست ناتو از عراق و افغانستان کوتاه» کاملا شعار درستی است ولی این بدان معنی نیست که ما باید از صدام و طالبان دفاع کنیم و زیر پرچم آنها سینه بزنیم. اینها در مقابل داغداران خاوران از جمهوری اسلامی دفاع می کنند و می گویند چون فلان حقوقدان ایران تریبونال در فلان کشور غربی کار می کند پس فعالین تریبونال مزدوران امپریالیسمند!! وقتی که به خاطر اهدای جایزه صلح نوبل به شیرین عبادی هورا می کشیدید و آن را یک پیروزی می دانستید، یادتان رفته بود که کسانی که این جایزه را به این خانم اهدا کرده اند چه کسانی هستند. علاوه براین فرق ایران تریبونال با جایزه صلح نوبل خانم عبادی شما این است که این دادگاه با نیروی انسانی و مالی مردم (زندانیان سیاسی سابق و خانواده های جانباختگان) برگزار می شود، آن مضحکه صلح نوبلی که شما برایش هورا می کشیدید اما ماهیتش برای دنیا روشن است.
شما همیشه در لحظات حساس سیاسی ایران در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفته اید: یکبار تحت عنوان «نه باشکوه به خامنه ای» دنباله رو خاتمی بودید، یکبار تحت عنوان «گفتگوی تمدن ها در برلین» هوراکش جلایی پور و گنجی بودید، این بار هم به ناگهان «چپ» شده اید و تحت لوای "مبارزه با امپریالیسم"، سنگ سر راه کسانی می اندازید که در عمل (و نه فقط در حرف، آن هم یک در میان) کمر به رسوایی جانیان رژیم اسلامی بسته اند.
شرم کنید!
۴۶۰۲۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۱
|