یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نقدِ نقدِ محمد امینی در باره مصاحبه رضا پهلوی - علی فرزانه

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ایکاروس

عنوان : به نام زحمتکشان، به کام رضا پهلوی
از نوشته آقای علی فرزانه به یاد مقاله لنین به نام "دوستان خلق کیانند" می افتم که لنین در آن جا به میخائیلوفسکی نامی اشاره می کند که کتاب سرمایه مارکس را می خواند و می گوید: اینکه می گویند مارکس ماتریالیست است، من هرچه در کتاب سرمایه گشتم اثری از ماتریالیست بودن مارکس نیافتم.(پایان نقل قول). حال آقای فرزانه نیز مانند میخائیلوفسکی است که نقل قول های رضا پهلوی را می آورد ولی معتقد است که کجا ایشان (رضا پهلوی) به دموکراسی اعتقاد ندارد. لذا لازم است درک آقای فرزانه را از دموکراسی جویا شویم.
هرکسی می تواند مدعی دموکراسی گردد ولی صداقت او به حرف هایش نیست. باید روشن شود او چگونه با تاریخ گذشته ایران برخورد دارد و چگونه آن را ارزیابی می کند. وقتی ایشان فجایع حکومت پدرش و پدر بزرگش را فقط در حد چند اشتباه کوچک ارزیابی کرده و از نقد آن خودداری می کند و بعضا" مردم را در حکومت پدرش مقصر و خطاکار می داند، کافی است که به صداقتش پی ببریم.
ضمن اینکه، اساسا" بحث مقایسه حکومت اسلامی و سلطنت محمد رضا نیست که در مقایسه با جنایات حکومت اسلامی بگوید حکومت پدرش بهتر بوده است. او اساسا" باید سلطنت و نتایجش را در تاریخ ایران بررسی کند. مقایسه سلطنت های اروپایی با سلطنت در ایران توسط آقای فررزانه، از اساس اشتباه است هرچند بررسی آن ها، تناقضاتش را با دموکراسی نمایان می کند.
۴۶۵۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۱       

    از : بابک مهرانی

عنوان : درباره ی فرهنگ سیاسی ـ علی فرزانه
در نبود نیروی لازم برای ادیت نوشته ها و کامنت ها، دیدن بعضی مطالب از شبیه این نوشته و بسیاری کامنت های بی فائده تعجب انگیز نیست .
جناب آقای علی فرزانه، راستش پاراگراف پایانی نوشته ی شما اصلا مفهوم نیست. اگر ممکن ست آنرا شفاف بنویسید. علیرغم این که این پاراگراف بظاهر «چپ » و ضد بورژوائی می باشد ادبیات شما در نوشته مشحون از حمله های ضد پلورالیستی و غیر هومانیستی می باشد که از فکر یک مارکسیست واقعی بیرون نمی اید لذا ابهامات پاراگراف زیر در داوری لازم ست:
امروز، روز به قدرت رسیدن بورژواها نیست؛ حداکثر روز کوشش یرای در قدرت ماندن آنهاست. طبقه کارگر و زحمتکشان دیگر جامعه ایران در صراحت زندگی طبقاتی امروز جامعه ایران به قدر کافی از احساس تنفر از زندگی بورژوائی انباشته است که در بهترین حالت اعتنائی به آلترناتیو امثال رضا پهلوی نکند. چه خود خواهد کرد، کاری‌ست بس سهمگین در کارزاری که روشنفکران‌اش دل گنده دارند و سر در پی دلمشغولیات کناره نشینی.(پایان نقل قول)

جناب آقای علی فرزانه بقیه نوشته شما نیز تعریفی ندارد و نمی تواند جایگاه شما را در صحنه ی سیاسی نشان دهد . زیرا ، در خارج از کشور ، برخورد با موضع گیری های رضا پهلوی همیشه مورد بحث بوده و بیش از همه در محفل شاهپرستان ولوله ایجاد می کند. ولی معلوم نیست شما را چه میشود که با ادبیات خاصی که اصلا به نقدشباهتی ندارد نوشته ی آرزوهای محمد علی شاهی را به چالش گرفته اید بدون اینکه نشان دهید در کجا ایستاده اید. وحتی فراموش کردید که چگونه مطلب خود را شروع کردید:
رضا پهلوی فرزند شاه سابق ایران در مصاحبه‌ای با سایت آلمانی فوکوس آنلاین سخنانی بر زبان رانده که برخی را آشفته کرده است؛ چنان آشفته که انسان به فکر می‌افتد که ماجرا نباید در حد این مصاحبه باشد و احتمالاٌ پای موضوع دیگری در میان‌ست. (پایان نقل قول)

جناب آقای علی فرزانه شما بدون اینکه درباره ی «گمانه زنی» خود توضیح دهید با فرض « به یقین» ادعا می کنید که آقای محمد امینی «نامنصفانه» بخش‌های واضحی از مواضع مصاحبه شونده ـ بخوان رضا پهلوی ـ را آشکارا نادیده گرفته تا استنباط‌های ناصوابی اثبات شود.
پس شما از همان اول نوشته پیام خود را راجع به آقای امینی با قضاوت خود به من خواننده ابلاغ نمودید و استدلال و نقد خود را نسبت به ایشان را به بعد موکول فرموده اید.

بعدا وارد صحنه ی تاریکتری از برخورد های عصبی جنابعالی می شویم که ناخود آگاه برخوردهای «بازجویانه» را به دهن متبادر می نماید: « هویت شما محرز ست ، اطلاعات خود را در باره ی آقای محمد امینی بنویسد.....»
جناب آقای علی فرزانه می نویسد:
یکی از این برآشفتگان محمد امینی (مارکسیست – لنینیست سابق و لیبرال فعلی) است که برخورد خود را در «اخبار روز» منعکس کرده است.» ( پایان نقل قول)
وای خدای من ! ما را چه میشود که برای نقد یک نوشته ابتدا باید متوسل به« تعیین هویت» نویسنده با «حذف فیزیکی» آن شویم تا بتوانیم « اندیشه» ی نویسنده را زنده بگور کنیم.

بعداز این همه مقدمه چینی جناب آقای علی فرزانه وارد خود بحث میشود.و با ادبیات خاصی به «نقادی » و ابراز لطف به آقای امینی می پردازد فقط به واژه ها اشاره میکنم :
/ شیوهء نامنصافانه و هدایتگرانه‌ی برخورد به مصاحبه..
/نقش تجملات دهن پرکن را بازی کنند
/ مقایسهء نامیسر،
/به قانون اساسی مشروطیت متشبث می‌شود
/ اولاٌ آن قانون اساسی کذائی مشروطه اینقدری به به و چه چه‌ ندارد،
/ کوشش مصرانه برای مقایسه وضع فعلی و جنبشهای اخیر ایران با مشروطیت به معنی گیر کردن در وضعیت نوستالژیکی‌ست که بوی نا می‌دهد.

تردیدی نیست که نویسنده ی فراز های بالا به بلوکهای مترقی گرایشی ندارد که چنین کین توزانه به میراث مادی و معنوی کشور خود می تازد. در تاریخ تمام جوامع نکات مثبت و منفی ـ فراز و نشیب ـ ترقی و ارتجاع وجود داشته ولی انکار ناپذیرست. از گذشته می آموزیم !

متا سفانه جناب آقای علی فرزانه شما بازهم بساط «بازجویانه» را راه می اندازید:
محمد امینی یک قرن ِ گمشده در ذهن دارد. ثانیاٌ مگر کسی به آقای امینی می‌گوید که چطور در سال‌های گذشته کمونیستی دو آتشه بوده و حالا لیبرالی شده است که حتا اسم برنامه تلویزیونی خود را (یک کلمه) از لیبرالی سنتی چون میرزا یوسف مستشارالدوله تبریزی وام گرفته است،(پایان نقل قول)

جناب آقای علی فرزانه شما با دشمنی خود با نیروهای دگر اندیش خصوصا چپ میخواهید نوشته ی آقای محد امینی را به نقد بکشید؟
.. برخی کمونیستهای انترناسیونالیست و از جمله دوستان سابق همین منتقد در«اتحادیه کمونیستهای ایران» در جنگ ایران و عراق از موضعی میهن پرستانه پیروی کردند. ( پایان نقل قول)
تردیدی نیست که جناب آقای علی فرزانه نوشته ی آرزوهای محمد علیشاهی را بهانه کرده تا علیه نیروهای چپ زور آزمائی نماید و گرنه ایشان بطور ناگهانی بحث را موضوع بحث را عوض نمی کرد تا به آقای مرتضی محیط بپردازد :
اما، آقای مرتضی محیط نیز به همین سبک در برنامه تلویزیونی امشب خود (شنبه ۱۷ تیر) از «پیام افغان» مشتی غیض و پرخاش خود را نثار رضا پهلوی می‌کند و او را وابسته اجنبی خوانده و کلی از نوشته محمد امینی استقبال می‌کند. او چنان از اجنبی گریزی دفاع می‌کرد و خاطرات میهن پرستی پدر خود را در شهریور۲۰ بازگو می‌کرد که شکی برای مخاطب در میهن پرستی خود باقی نگذارد.(پایان نقل قول)

واقعا شرم آور ست که به چنین شیوه ی جدید نبرخورد «نقد» بگوئیم. معلوم نیست مرتضی محیط چه گفته ؟ ولی جناب آقای علی فرزانه حق دارد در باره ی هرکس هرچه که میخوهد «وکالتی» بنویسد و مسخره کند.

جناب آقای علی فرزانه که معلوم نیست کدام نیروهای اجتماعی را نمایندگی مینماید و لی با کینه ی عجیبی به فحاشی ادامه میدهد و معلوم نیست مخاطب اوکیست . ادامه میدهد:

باید در حالی که در لحظه تاریخی امروز اصرار در موضع ناسیونالیسم و ندیدن جنبه بین المللی ارتجاع و ضد انقلاب، و نیز جنبه طبقاتی مبارزه بوی گند شوینیسمی را در هوا منتشر می‌کند که منتهی به دفع طلبی‌های مشمئز کننده می‌شود. (پایان نقل قول)

پایان نامه پر از ابهام ست که با هیچ سریش به موضوع مطلب نمیخورد:
امروز، روز به قدرت رسیدن بورژواها نیست؛ حداکثر روز کوشش یرای در قدرت ماندن آنهاست. طبقه کارگر و زحمتکشان دیگر جامعه ایران در صراحت زندگی طبقاتی امروز جامعه ایران به قدر کافی از احساس تنفر از زندگی بورژوائی انباشته است که در بهترین حالت اعتنائی به آلترناتیو امثال رضا پهلوی نکند. چه خود خواهد کرد، کاری‌ست بس سهمگین در کارزاری که روشنفکران‌اش دل گنده دارند و سر در پی دلمشغولیات کناره نشینی.(پایان نقل قول)

بابک مهرانی
جمهوریخواه
۴۶۵۰٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۱       

    از : علی فرزانه

عنوان : لب کلام
از چند کامنتی که بر نوشته من گذاشته شده متاسفانه به جز کیوان هیچیک به عنصر اصلی یادداشت من توجه ای نکرده اند. حرف بر سر ارزیابی مشروطه، دموکراسی ، امیال بورژوا امپریالیستی رضا پهلوی و غیره نیست؛ نکته اینجاست که در نقد هر کسی،حتا با تلخترین الفاظ، سخنان او تحریف نشود. این حداقلی لازم برای یک روش نقد است. نکته مرکزی نقد من به نوشته امینی همین جنبه تحریف آمیز نقل ِ مواضع رضا پهلوی ست.اتقاقی که می افتد این است که به جای افشای عمیق آلترناتیوی که در بهترین حالت می تواند در چارچوب طرحی امپریالیستی قرار بگیرد ، متوسل به برخوردهای احساساتی فردی شده و حتا رقیب سیاسی را بی شرم و آزرم بخوانیم که چرا خیال پادشاهی دارد.
تحریف مواضع رقیب و حتا دشمن سیاسی در بهترین حالت به نفع او تمام خواهد شد و نتیجه عکس خواهد داد؛ چون او با کمترین کوششی می تواند ما را به افترا زنی متهم کند. همین فرهنگ نقد جانبدارانه در اینجا (داخل کشور) نیز رواج دارد و دلیلی ست بر این که مبارزات تئوریک ما هیچگاه به بلوغی نیانجامیده.
به جز این جنبه مرکزی یادداشت من ، نکات دیگری که به ضرورت بحث مطرح شده، مثل مشروطیت و اهداف آن و رابطه ِ آن با آلترناتیو ی که انقلاب امروز ایران را می طلبد در جای دیگر مشروحاٌ بحث کرده ام که بدلیل شرائط خاص به نامهای دیگر نوشته شده.من اهل اشاره و گذر نیستم و برای هر کلمه در هر کدام از نوشته های خود پشتوانه تئوریک کافی فراهم کرده ام. فقط انتظار من این است که به نکته مرکزی یادداشت من توجه کافی بشود.
مسآله این است که نوشته محمد امینی بر اساس تحریف مواضع رضا پهلوی شکل گرفته و از نظر سطح استاندارد نقد شایسته جنبش مردم ایران نیست.
۴۶۴٨۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۱       

    از : پرویز مرزبان

عنوان : رضا پهلوی نماینده ی کیست ؟
در زیر مقاله ی مفید جناب محمد امینی ـ آرزوهای محمد علی شاهی ـ کامنتی گذاشتم که برای توجه کسانی که بدرستی حساب حکومت های پهلوی را از رضا پهلوی جدا می کنند لازم ست.

این دوستان هموطن در باره ی درباریان ، ارتشیان ، رستاخیزیان و ساواکیانی که رضا پهلوی را بعنوان «بلند گو» جلو انداخته و خودشان پشت صحنه تعزیه گردانی می کنند چه می گویند؟ آیا این را بحساب «سادگی » رضا پهلوی باید گذاشت یا تز قدیمی شاهدوستان که می گویند :« شاه خودش خوب بود ولی دور و بری هاش خراب بودند ! »

تا زمانیکه رضا پهلوی از «بلندگو» بودن بازماندگان حکومت منفور پدرش فاصله نگیرد بدیهی ست که نباید بر فعالیت های او مهر تائید گذاشت.مگر دور بری های شاه فاسد نبودند؟

[ ...اگر رضا پهلوی از محافل ارتجاعی و اشخاص جنایتکاری چون پرویز ثابتی فاصله نگیرد. حتی در حد یک شهروند معمولی هم شانس فعالیت سیاسی نخواهد داشت. روزگار عوض شده و آب رفته به جوی باز نمی گردد. او تا بحال از کنار این سئولات گذشته ست.]
۴۶۴۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۱       

    از : سروش عبدی

عنوان : موضوح بحث
هموطن گرامی هومن دبیری عزیز، با احترام و سپاس از توجهتان، موضوع بحث آقای امینی، گفت وگوی آقای پهلوی با نشریه فوکوس است، نتیجتا من هم به گفت و گوی آقای پهلوی و تبار شناسی مواضع او که از مواضع پدر و پدر بزرگش ناشی می شود پرداخته ام. درنتیجه خلط مبحث نشده. من کاری به نظرات آقای امینی ندارم، اگرچه مشابهتهای بسیاری بین نظرات ایشان و نظرات خود، بویژه در مورد نوع دولت آینده می بینم . من از شما به عنوان یک هموطن عزیز سوالی دارم. فرض محال محال نیست. فرض کنید آقای رضا پهلوی از این چالش،یعنی از داعیه سلطنت مشروطه (که من آنرا به سیاق سوایق تاریخی و مار گزیدگی، حکومت دیکتاتوری می خوانم) دست بکشند، ببینید آنوقت همه ی ما زیر یک پرچم ، برای یک تشکیل یک دولت دموکراتیک امروزی که بر جمهوریت و انتخابات دوره ای مبتنی است جمع می شویم. خودتان بهتر میدانید که روزگار دیکتاتوری پرولتاریا و این حرفها هم سپری شده است. این چه اشکالی دارد. امروز به مصاحبه ی آقای پهلوی با آقای شهرام همایون گوش می کردم، باور کنید پشتم لرزید حتی یکنفر از خبرنگارانی که ملی می اندیشیند، یا چپ ها در میان جمع خبرنگاران نبودند!! و "والا حضرت فرومودند، ها کلافه کننده بود. آیا همین القاب و این نوع برخوردکه همه بار حقوقی دارند، نابرابری اجتماعی را گواهی نمی دهند؟ پادشاهی در روزگار هخامنشی پیشرفته ترین نوع فرمانروایی بود، اما انصاف داشته باشید، امروز این پادشاهی یک مقام تشریفاتی پردرد سر و بیهوده است، که دولتهای اروپایی با لاشه ی آن مارا تحمیق می کنند. با آرزوی تحقق آرمان فردوسی بزرگ و خردورزی.
۴۶۴۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۱       

    از : هومن دبیری

عنوان : هموطن گرامی سروش عبدی،
با سپاس از توجه ی شما به کامنت این قلم.
ببینید؛ آقای محمد امینی در باره ی مصاحبه ی رضا پهلوی با سایت آلمانی فوکوس ،با نوشتن مقاله ا ی تحت عنوان « آرزوهای محمد علیشاهی» روشنگری کردند. شما درست میفرمائید که اصل مطلب رضا پهلوی ست ولی صاحب مقاله آقای امینی ست.
پس وقتی بناست در باره ی نوشته ی آقای محمد امینی کامنت نوشت ، منطق اجازه نمی دهد که بجای برخورد با کلام و اندیشه ی آقای محمد امینی در مقاله ی مورد نظر به سایر قلمروها و اشخاص بپردازیم و بحث را از مسیری که نویسنده انتخاب کرده به بیراهه ببریم. باید تلاش کنیم که نیروهای فشار نتوانند در این خرابکاریها موفق شوند.

اگر عنایت داشته باشید ، نیروهای فشار فقط در باره ی بعضی مقاله ها حساسیت نشان میدهند. چرا؟

بنظر من نیروهای شاهپرست در غفلت نیروهای آزادیخواه پشت تابلوی «حزب مشروطه ایران » و اخیرا «لیبرال دمکرات» قایم شده اند وگرنه کیست نداند که آنها با مشروطه ، لیبرالیسم و دمکراسی سنخیتی ندارند. علی فرزانه نیز بی ادبانه وارد بحثی شده که جوهرش را ندارد.
۴۶۴۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۱       

    از : م آزاد

عنوان : ای داد و بیداد ، از این پرخاش نامه !
شما ، آقای ( علی فرزانه ) ، دکتر محیط را به ریویزیونیست بودن متهّم می کند ، کسی که چندین ترجمه دارد و کتابی عظیم و سه جلدی درباره ی زندگی و آثار مارکس از او در ایران به چاپ رسیده است ، معیار تجدید نظر طلبی آثار مکتوب یک شخص - حالا شما چرا اهمیّت او به استقلال میهن را با شووینیسم یکی می پندارید ؟ ، این دو چه پیوندی با یکدیگر دارند ؟ - در مورد مارکس ، ما نمی گوییم آدورنو و والتر بنیامین و کارل کرش و باقی نئو - مارکسیست ها مانند یورگن هابرماس و آلن بدیو و دیگران ریویزیونیست نیستند ، امّا باید به سخنان کسانی چون لوکاچ ، فروم ، حتّی گرامشی ، سوئیزی ، مگداف ، جان بلامی فاستر و دیگران گوش داد ، شما هنوز متوجّه نیستید که ۳۰۰ سال از آن حوادث گذشته است و مسائل امروزی و پیچیدگی اقتصاد سرمایه داری ، تز های نوینی را می طلبد . حالا مرتضی محیط می شود ریویزیونیست و شما مارکسیستِ کلاسیک ؟ ، هدف از این سخن چیست ؟ ، شما چه کار مهمی در راستای بسط نظریات راستین چپ داشته اید ؟ ، نظرات شما مانند نوری علاست !!! ، یعنی خبرچین و جاسوس رضا پهلوی - دکتر محیط ویژگی ها و امیال امروزی امپریالیسم را فهمیده است و دقیقاً بر اساس یک الگوی مارکسیستی بحث خود را به پیش می راند ، شما می گویید دیالکتیک تاریخ را نمی بینید و نبرد میان خیر و شر را درک نمی کند ، یعنی می گویید در مبارزه ی بمیان نیاد گرایان و نیروهای نظامی غربی ما باید طرفدار غرب باشیم چون این حکم تاریخ است ، جالب است که چنین نظری را بسیاری از اشخاص دیگر هم دارند و من به آنان پیشنهاد می کنم یک بار دیگر آثار مارکس را مرور کنند . در مورد شاهزاده ی قلّابی هم ایرادهایی که از آقای امینی گرفته اید بسیار بی ارزش است و جای بحث کردن ندارد - " نوری علا شد دو تا ! "
۴۶۴۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱٣۹۱       

    از : خوش خیال

عنوان : با قدرتمندان باید چکار کرد ؟
با قدرتمندان باید چکار کرد ؟ آقا ما بگیم ؟ آقا ما بگیم ؟... باید دامادشان شد ، باید عروسشان شد ، باید رفیق‌شان شد ، باید پاسدارشان شد،باید جاسوس‌شان شد، باید وکیلشان شد، باید وزیرشان شد...خیلی‌ خوب، ساکت...!
حالا تو بگو فلانی! آقا باید یک نقطه ضعف ازششان گرفت و هر روز سکه‌شان کرد !
حالا تو بگو سازشکار ! باید باهش مدارا کرد ، نازش کرد ، نازش کرد اصلاحش کرد ، ریششو زد سبیل شو زد،لباس‌های فاخرش کرد،کراوات و پاپیون اش زد و بعدش هم، مثل گلدسته، طاقچه گذاشت ماچش کرد ! ( سوت زدن محصلین پررو ) ساکت ! ساکت ! حسرت کشیده ها،.. ندیده بدیده‌ ها...! دیگه حرفهای سوت زدنی‌ نباشه ! حالا ، شما بگو " فرشته , فرشته "...آقا ما بگیم ؟! بفرمایید !...ما تنهاییم زور اونو نداریم،سرباز دارد ، پاسدار دارد ، بسیجی‌ ، از اونها بدتر، بمب دارد ، اتم دارد ! اسی تو بگو ، دیگه چی‌ دارد ؟ " اورانیوم سرخ کرده " ! درود به تو اسی جان...
باید کاری حسابی‌ کرد ، باید کاری اساسی‌ کرد، همسایه ها ، آنور آب اینور آب،کمک خواست ! " اینتر، نی‌ شین " همین است ! نظر شما آقا معلم ؟! از شما‌ها چه پنهان،خارجی‌ میهمان داریم ، نظر آنها مهم است ! مستر،میسیز،کام آن این..(یعنی‌ بفرمایید..) ! خارجیان لبخند زدند، فرمودند : "ما باشما هستیم، عید شما مبارک"...
به شادمانی این نشست بزرگ، حضار ترانه محلی " اینتر، ناسیونالیستی "، "سیاهی من تو را میخوام ، بلائی من تو را می‌خوام " را با رقص پایکوبی خواندند و رفتند...
۴۶۴٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۱       

    از : سروش عبدی

عنوان : چوپان و گله
آقای هومن دبیری، هموطن گرامی که من یقین دارم دل در گرو مهر میهن دارید، این آقای رضا پهلوی است که دستکم دو پوزش تمام عیار به مردم ایران بدهکارست. یکی به خاطر آنچه در ظرف پنجاه سال حکومت پدربزرگ و پدرشان به سر مردم ایران آمده و انحطاطی که کارکرد سیاستهای ضد ملی آنها بود و سرانجام میهن مارا به این روز سیاه انداخت و دوم به خاطر اینکه هنوز بویی از دموکراسی و حقوق فردی انسان نبرده اند و در روزگاری که در همه جای جهان مردم بر طبل دموکراسی می نوازند ایشان مردم ایران را گله فرض می کنند و می خواهند مقام چوپانی آنهارا به عهده گیرند. ایشان تا جایی که به صورت مشخص به نقض قانون بوسیله ی پدر بزرگ و پدرشان و باز گذاشتن دست بیگانگان در چپاول ایران و نگهداشتن مردم در جهل و خرافات اعتراف نکنند مورد بخشایش مردم قرار نمی گیرند و بعنوان یک شهروند صادق نمی پذیرند. وجود ایشان فقط باعث نقاق میان ما و کند کردن مسیر دمواکراسی در وطن ماست. پیروز باشید. است.
۴۶۴٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۱       

    از : حمید ارجمند

عنوان : فحش میدهم پس هستم !
شوربختانه پس از ۳۳ سال نکبت و مرگ و تباهی میهن هیچ کدا م از آقایانی که فقط نقد علمی والبته با فحاشی و تهمتهای ناجوانمردانه کار دائمیشان در غربت نسبت به افراد و یا گرو هائی که در تاریکی غربت سعی مینمودند و میکنند که شمعی بیافروزند تا بتوان به دور این شمع ایرانیان تبعیدی را جمع نموده و همدل و همصدا نمود به بهانه های همیشگی و البته معلوم ! توپخانه ناسزا و اتهام را در عین دادن شعار دمکراتیک نثار این افراد و یا گروه های کوچک ولی تائثیر گذار میکنند و چون خوب بنگریم در این ۳۳ سال خود این آقایان کارنامه مبارزه و تلاش نجات میهن از طاعون اسلامی ولایت هیچ درش ثبت نشده جز رجز خوانیها و رطب و یابیس بهم بافتن و.. من ایرانی برایم فرقی نمیکند این تلاش را شاهزاده رضا پهلوی انجام دهد یا یک مارکسیست واقعی وطنخواه ! اما این را بگویم که شاید ما از ایشان شاهزاده رضا پهلوی خوشمان نمیاید و اگر ریگی به کفش نداریم چرا حاضر نیستیم در یک شرایط مساعد داخلی و بین المللی و زیر نظر ملت ایران یک انتخاب واقهی بر گذار شود و ملت و رای آنها باشد که بجای آقای امثال امینیها و فرزانه ها پاسخ این شاهزاده را بدهند ؟! یا شاید با فحش دادن و فریاد و تهمت های بی رنگ شده که آخوندها بسیار از شما در آن خبره تر میباشند سعی میکنیم عدم حرکت و تلاش خود را در پشت اینگونه کلمات پنهان سازیم ؟! آقای امینی دمکرات !! هیچ کس جلوی شما را برای رهائی میهن از طاعون ولایت نگرفته بشرطی که جلوی پای دیگران سنگ نیاندازید .
۴۶۴٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست