از : jahangir sedaghatfar
عنوان : baraay gooshi shenavaa.
عزیز ِ دوست؛
بر من خرده مگیرید. در این وانفسای غریبی ِ غربت، که هر شاعر ِ صادق عطشان ِ گوش ِ شنوایی است ، من با به کار برد ِ واژههایی وام گرفته از خودِ شعر، و با لحنی به طنز آمیخته، مراتبِ سپاسم را به شمای مخاطب ابراز کردم؛ با فروتنانهترین کلام.
اشارهام به لفظ "ترحم" از آنجاست که به قول صائب:
"صائب، دو چیز میشکند قدر شعر را
تأیید بی تمیز و سکوتِ سخن شناس." ....و شما از نادر سخن شناسانید ( با تواضع یی صمیمانه) که سکوت را شکسته اید.
با مهر و سپاس مجدد:
jahangirs@aol.com
۴۶۵۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۱
|
از : میم نون
عنوان : استحکام کلام
نظر من نه در رابطه با این شعر، بلکه در رابطه با اکثر اشعاری بوده که از شما تاکنون خوانده ام. این شعر نیز بلحاظ فرم در اوج زیبایئ است.
من کسی نیستم که خود را در شأن ترحم به کسی حس کنم و یا به ترحم کسی دل ببندم. از ترحم اصولا بیزارم. انسان های برابرحقوق به ترحم دل نمی بندند، بلکه به همبستگی و هماندیشی و همآموزی و همرزمی امید می بندند.
شعر شما بلحاظ محتوا قابل نقد است. بلحاظ جهان بینی ئی که شما نمایندگی می کنید. ولی بلحاظ فرم و ساختار و استحکام کلام بی نظیر است. حتی ذره ای تصنع و زور زدن های شاعرانه و یا واژه بازی های معمول در آن به چشم نمی خورد. به این لیاقت ستایش انگیز شما فقط می توان فخر کرد و از ان شاد شد.
اگر شاملو به جای من بود می گفت: رشگ انگیز است. من اما به کسی رشگ نمی برم، بلکه فخر می کنم. من البته با جهان بینی شما مخالفم. من جهان بینی بی همه چیزان را نمایندگی می کنم.
خیلی ممنون
۴۶۴۹۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۱
|
از : jahangir sedaghatfar
عنوان : az sar khorsandi
دوست عزیز ِ غریبه، میم. نون:
خرسندم که این "آیههای حقیر ِ التماس..." احساس "ترحم ِ " شما را برانگیخت!
و سپاسگزارم؛
جهانگیر صداقت فر
۴۶۴۹۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۱
|
از : میم نون
عنوان : شعری زیبا
اگر کسی دنبال بهترین شاعر فارسی سرا ـ بلحاظ فرم و ساختار شعر ـ در عصر حاضر می گردد، می تواند به سراغ جهانگیر صداقت فر برود.
شعر ایشان بلحاظ فرم در اوج زیبایئ و کمال است و کمترین عیب و نقصی در ان نمی توان یافت.
عمرش دراز باد
۴۶۴۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۱
|