زایش دوباره
-
حمید آقایی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : رضا ایرانی
عنوان : ما باید در فرهنگ خود، باز زائیده بشویم.
«« دوستان گرامی که دراین انجمن بیاد زاد روز بزرگمرد ایران دکتر محمد مصدق گرد آمدهاید، به همه شادباش میگویم و پیروزی و بهروزی همه را خواهانم.
با مصدق، تنها یک جنبش سیاسی درایران روی نداد. اگرچه، جنبش او، به عنوان یک جنبش سیاسی، آغازشد. ولی جنبش مصدق، سراسر گسترههای زندگی اجتماعی و فکری و اخلاقی ایران فراگرفت و سخت تکان داد و همه را تا ژرفای وجودشان برانگیخت.
اینست که مطالعه جنبش مصدق، از دیدگاههای سیاسی و اقتصادی، ازهمان بُن، گرفتار تنگی دید و اشتباه میگردد. آنچه را مصدق در ژرفای روان ایرانیان انگیخت، بیش از اقدامات محدود تاریخی او بود.
اینست که آنچه درسیر تاریخ رویداد، برآیندهای فراسوی تاریخ را داشت و دارد و خواهد داشت. بانگ آزادیخواهی واستقلال و دلیری و استواری و سرخم نکردن او، مرا که در عنفوان جوانی بودم، سخت برانگیخت.
من ازهمان آغاز، متوجه شدم که رسیدن به آرمانهای او، که ابعاد« فراتاریخی» داشت، نیاز به تفکر مستقل ایرانیان دارد که از سرچشمه فرهنگ خود ایران جوشیده باشد.
ازآن پس، من، سرمایه عمرم را هزینه کردم تا کاری را که مصدق درگستره سیاست و اقتصاد آغازکرده بود، درگستره فلسفه و فرهنگ ادامه بدهم. تحصیلات من در دانشگاههای مختلف آلمان در بخشهای فلسفه و علوم اجتماعی و دینی و سیاسی، مرا به این نکته رسانید که تفکر مستقل و آزاد ایرانیان، فقط و فقط برپایه فرهنگ اصیل ایران ممکنست.
ازافکار غرب و شرق با ید انگیخته به آفرینندگی در فرهنگ خود شد. وگرنه با « کپیه کردن از غرب »، به استقلال خود که بیش از استقلال سیاسی است، نخواهیم رسید. استقلال حقیقی ما، دراستقلال فرهنگی ماست.
من درپژوهشهایم که دههها ازعمرم را صرف آن کردم، متوجه شدم که فرهنگ اصیل ایران، در باززائی ایران، همان نقشی را بازی خواهد کرد، که فرهنگ یونان در غرب کرده است. ما باید در فرهنگ خود، باز زائیده بشویم.
با پیمودن راههای دراز و سرگشتگی درپیچ و خمها واشتباهات و تصحیحات فراوان، متوجه شدم که « فرهنگ اصیل ایران »، غیر از« تئولوژی زرتشتی » و غیر از « آموزهء خود زرتشت » است. و آنچه ما درآثار و منابع بجای مانده داریم، روایاتی است که از دیدگاه زرتشتی از فرهنگ اصیل ایران انجام پذیرفته است.
برای من بسیار دردناک بود که از زرتشت انتقاد کنم ولی برای شناخت حقیقت و بزرگی ایران، باید این سختدلی را داشت. انتقاد از او، مانند زخمگینکردن خودم بود.
ازسوی دیگر، متوجه شدم که میان « تاریخ سیاسی ایران » و « فرهنگ مردمی ایران »، ورطهای بسیار ژرف هست. با مطالعات درتاریخ قدرتمداران ایران، نمیتوان فرهنگ اصیل ایران که درست متضاد با آنست، کشف کرد. با شناخت این نکات بسیار مهم، کوشیدم که در آغاز« معیارهائی » را بیابم که این متون، برای انطباق دادن به آموزه زرتشت، تحریف و مسخ شده است. همچنین آهسته آهسته اختلافات آموزه خود زرتشت را با فرهنگ ایران، یافتم. ازاین راهست که میتوان اندیشههای زرتشت را فهمید. چون اندیشههای زرتشت، رویاروی آن فرهنگ، و در مبارزه با آن فرهنگ، به وجود آمده و عبارتبندی شده است.
با پیگیری ای
ن اندیشهها، آهسته آهسته، دروازه بزرگی به فرهنگ باشکوه و مردمی ایران برایم بازشد که هر ایرانی دربرخورد با آن، گرفتار همان شگفت و ناباوری میشود که خود من شدهام. من یقین دارم که ایران آینده، بربنیاد این فرهنگ، که فرهنگ آزادی و انسانیت و فردیت و اجتماعیست، به استقلال و شکوه و بزرگی نوینی خواهد رسید. این فرهنگ، وارونه آنچه پنداشته میشود، ناسیونالیست نیست، بلکه یک فرهنگ جهانیست، و منشور کورش کبیر، فقط ردپائی از این آرمانهای مردمی میباشد. من بر این باورم که تنها با اتکاء به فرهنگ اصیل ایرانست که میتوان قدرت علمای دینی را در ایران، مهار کرد، وگرنه روشنفکران، با کاربُرد چند اندیشهی وام کرده از غرب، باز ازنو شکست خواهند خورد، و به دموکراسی، دست نخواهند یافت.
دموکراسی و حقوق بشر و سکولاریسم، نیاز به یک فرهنگ مردمی دارد که زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حقوقی را برتصویری از انسان بگذارد که خرد انسان را اندازه حکومت بکند. »»
۴۶۹٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۱
|
از : فریبا از هامبورگ
عنوان : مقاله بسیار جالب
جناب آقائی از مقاله شما بسیار سپاس دارم
منتظرِ نوشتههای بعدی شما میباشم
۴۶۹۱۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۱
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|