سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

«تاریک فکران» دربرابر«روشنفکران» - میرزاآقاعسگری مانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سیما سرابی

عنوان : جناب بابک راد
آقای بابک داد گرامی،
شما گویا بندهای مقاله ی آقای مانی را به صورت گزینه ای خوانده اید. ایشان به درستی ودقیقا به خطر بازگشت پهلوی و تاریکفکرانی که به این اردوگاه پیوسته اند اشاره کرده اند ولی از آن تاریکفران نام نبرده اند. خواهش می کنم این تکه را دوباره بخوانید:

"" امروزه روشن اندیشان (آقای دوستدارو........) برغم تلاش همه جانبه ی شیفتگانِ

ولایت، سلطنت یا نوعی نظام تک حزبی،

تأثیری شگرف و فراگستر برتوده های جوان و نوخواه ایرانی دارند. آنان عملا ترسیم مسیر آینده را برعهده دارند. آینده ای که روشن اندیشان جای چماقداران سلطنتی، ولایتی و حزبی، جای روحانی و جانثار همایونی را خواهند گرفت.""
شما در خواندن این پاراگراف از قرائت سلطنت و چماقداران سلطنتی غفلت کرده اید.
۴۷۵۴۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۱       

    از : مزدا

عنوان : ناز کم کن که درین باغ بسی چون تو شکفت
نوشته را ترحم انگیز یافتم. در مورد گروهای راست افراطی در همه کشور ها ثابت شده، که عقب مانده ترین و عقده مند ترین اقشار به این گروهها می پیوندند. در زمانه ای که گونتر گراس دلش برای خاورمیانه‍ی مسلمان، به خاطر انسان بودنش می سوزد، شاعر ایرانی ما با هر چه آتشین تر علیه اسلام و البته مردمی که به آن باور دارند، حمله کردن چطور میتواند خود را متعلق به صف روشن اندیشان بداند؟
۴۷۵٣۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : اگر مبارزه با اسلام در محوریت قرار گیرد.....
آقای "مانی"; از میان تمام شعار‌ها ، شعار " نه‌ اسلام ؛ نه‌ قرآن،جانم فدای ایران" را انتخاب کرده اید . شعار " نه‌ غزه نه‌ لبنان جانم فدای ایران" شنیده شده است ولی‌ این شعار تنها از طرف شما نوشته میشود. "در اوضاع کنونی‌ ایران ، روشن اندیشی‌ تنها در نفی دیالکتیکی اندیشه‌های دینی بویژه اسلام -معنا می‌یابد " و یا... شعار
" نه‌ اسلام ؛ نه‌ قرآن،جانم فدای ایران" در همین ردیف میتواند شعار دست راستی‌‌ ترین سازمانهای نژاد پرست در اسراییل یا احزاب نازیسم دیگر کشورها باشد.نئوکانها هم با تروریست ساختن مسلمانان و با شعار دموکراسی به مقاصد خود رسیدند. بزرگنمایی این شعار و مبارزه با اسلام نه‌ فقط نفرت مسلمانان ایران را علیه دگر اندیشان و "ملی‌ گرایان" بر می‌انگیزد و امنیت جانی هر دوطرف را به خطر می‌اندازد بلکه خشم تمام کشورهای اسلامی و همسایه را طوری شعله ور می‌سازد که بهر تجاوز نظامی به ایران نه‌ فقط رضایت میدهند، بلکه خود نیز بخاطر "دفاع از اسلام" شرکت شرکت میکنند.
اگر مبارزه با اسلام در محوریت قرار گیرد بهر دیکتاتور خونخوار سکولاری دیگری باید خوش آمد گفت. شما اشاراتی به دورنمای حکومتی ایران نموده اید ولی‌ راههای رسیدن به آنها فقط جاده را برای ورود بیگانگان صاف می‌کند...
۴۷۵۲۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۱       

    از : بابک داد

عنوان : آب در خوابگه مورچگان
با درود به مانی گرامی،
مقاله‍ی روشنگرانه‍ی شما را خواندم. و تفسیرهایی را که نیز نوشته اند، با دقت خواندم. یکی می نویسد که شما را از بعضی نوشته هاتان می شناسد، اما ریزترین آدرس و شناسه های نوشته های شما را زیر نظر دارد، آن دیگران هم با اینکه سی و اندی سال از حکومت اسلام در ایران می گذرد، هنوز به این مشغلولند که شمشیرشان را برای مبارزه با رژیم پهلوی تیز کنند. گویی آخوندها و جنایت هایشان علیه ایران و ایرانی ،وجود و حضور خارجی ندارند. انگار، هنوز خبر سال ۵۷ به گوششان نرسیده است. بر گوش هایشان به دست خود، مُهر نهاده اند و دل هایشان در گرو خشک مغزهای گنجی و سروش و منتظری و دیگر تاریک فکران تاریک اندیش است. بر دل هاشان مهر نهاده اند.
واقعیت هم همین است که شما نوشته اید؛ بسیارانی از روشنفکران ما، هنوز پا به دوران روشنگری نگذاشته اند، یعنی هنوز نه با خرد خود می اندیشند و نه حتا دغدغه‍ی در خدمتِ خردِ خود بودن را دارند. سروش و گنجی و ... افسار خرد خود را به الله و قرآن سپارده اند و هر از گاهی نیز تلاش مذبوحان می کنند تا برخی از اندیشمندان جهان سکولار و لائیسیته را به مصحلتِ وقت، در برابر الله و قران و سنت محمد به تمکین وادارند. اما دیگر تاریک قکران که از خردورزی پرهیز می کنند، صغیران به تقصیری هستند که با دستبردهای ناشیانه به بزرگان اندیشه‍ی سوسیالیستی در خانه‍ی حزب ها و سازمان های سیاسی سنتی ایران گرد آمده اند تا با چنین صغارتی دستبوس سروش و گنجی و منتظری و مطهری و شریعتی بمانند و ایدئولوژی سبز مسلمانان را با نام مارکسیسم و سوسیالیسم عاریتی، به خورد مردمان بدهند. من تردیدی ندارم که اگر نام این تاریک اندیشان ورشکسته نیز در مقاله می آمد، ما این نوشته را در همین تارنما نیز نمی توانستیم بخوانیم. تیغ سانسور تنها در حکومت اسلامی نیست که بّراست. به هر روی، تفکیک روشنفکر و روشنگر در همه‍ی لایه های زندگی اجتماعی و بویژه در سازمان سنتی و نوین برانداز، باید دیر یا زود، محک مبارزان شود تا باز به بیراهی دیگر دچار نشویم.
۴۷۵۱٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۱       

    از : یکی از نظر دهندگان

عنوان : آقای میرزاآقا عسگری (مانی)
آقای میرزاآقا عسگری را از طریق بعضی نوشته های او می شناسم. مثلا از طریق بیانیه ای که در دفاع از درحواست میرفطروس از مقامات آمریکایی برای حمله وسیع به ایران برای امضا تهیه شده بود. سومین نفر در لیست ارائه کنندگان این بیانیه برای امضا آقای میرزا آقا عسگری (مانی) بود.
قسمتی از این بیانیه را بخوانیم:
«ابراز نظر علی میرفطروس، پژوهشگر تاریخ ایران درباره‌ی حکومت و براندازی آن بشکل جراحی نظامی، بهانه‌ای برای «منتقدان شرمگین» رژیم شده است. این گرگانِ در لباس میش به عمد از درک کُنه نوشته‌ی این چهره‌ی سرشناس ادبی و فرهنگی ناتوان می‌مانند تا بتوانند چراغ‌های سبز چشمک‌زنشان را از دور و نزدیک برای حکومت روشن کنند... تا خطر سقوط به دروازه‌های خلافت اسلامی نزدیک می‌شود، سرو کله‌شان پیدا می‌شود! بساط توطئه، ترور شخصیتی، جوسازی و خاک‌پاشی به چشم مردم را می‌گسترانند و با فریاد «واسلاما»، «وامیهنا» به ترویج تفتیش و سانسور آن هم درجهان آزاد می‌پردازند.»

آقای میرزا آقا عسگری (مانی) در سایت اخبار روز هم نوشته ای داشت اگر یادم باشد با تیتر «شاهزاده ای که من می پسندم».
او بعد از آن هم بار ها نسبت به شاهزاده ابراز علاقه کرده است و مرزی هم با سلطنت طلبان نداشته است و سلطنت طلبان هم به انتشار نظرات او علاقه دارند.
از آقای میرزا آقا عسگری (مانی) نوشته ها و نوار های صوتی مختلفی هم در سایت فارسی وزارت خارجه اسراییل وجود دارد. مثلا در محکوم کردن مخالفان حمله هوایی اسراییل به کشتی مدد رسانی انسانی به نوارغزه و قتل بیش از ده نفر از مسافران آن کشتی صلح.
۴۷۴۹۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۱       

    از : ف ر

عنوان : reader
احسنت برگشت شما به اصل خودتان کمک کننده شماست نه حل شدن در گفتمانی که هیچ نسبتی با شما ندارد
۴۷۴۹٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۱       

    از : هادی صوفی زاده

عنوان : یک نظر
آنگونه از متن استنباط می شود که جامعه ایران جامعهای پویا و بیشتر با جامعهای روشنفکری واقعی همسویی دارد، اما در واقع جامعه ایران انس و قرابت بیشتری با جامعه روشنفکری دینی و یا تاریک اندیشان دارد. دلیل هم اینکه جامعهایران جامعهای باسواد محسوب نمی شود و بنابه نظر یکی از کارشناسان امور اجتماعی ایران، ایران با ریشه کن نمودن بیسوادی ۷۵ سال فاصله دارد.
در میان بسیاری از مدعیان روشنفکری هم افکار اکبر گنجی رواج دارد و کمتر کسانی با نوشتهها و دیدگاههای آقای آرامش دوستدار آشنایی دارند. در ضمن دین و سلطنت منافع ایرانیان تمامیت خواه را تامین می کند.
۴۷۴۹۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۱       

    از : سروش عبدی

عنوان : کدام تاریک فکران
جناب مانی، نوشته شما خیلی آگاه کنند و هشدار مانند است. دستتان درد نکنند اما
شما می نویسید "کسانی همچون آرامش دوستدار، مسعود انصاری، شجاع الدین شفا، رضا آیراملو، مرتضا میرآفتابی، فرود فولادوند و بهرام مشیری که فکر روشن خود را درخدمت روشنگری درایران بکارگرفته اند طلایه داران دگرگشت بزرگ ابعاد جامعه ی ایران در گذر از استبداد دینی هستند. اما تاریکفرانی که گاهی درجامه ی «روشنفکر» برای جانشین کردن نوعی از استبداد حکومتی به جای استبداد ولایت فقیه تلاش می کنند، مست رویاهای بی سرانجامی هستند که زیان آن نه تنها متوجه خود آنها بلکه متوجه رشد خردگرایی و دموکراسی خواهی درمیان مردم ایران خواهد بود". بسیار خوب اشاره ی شما به نام این دسته از روشنفکران قابل ستایش است، اما چرا اسم و رسمی از تاریکفران در بین نیست. آیا انها مخفیانه به "تاریکفکری" مشغولند؟ اگر کار آنها علنی است خواهش می کنم با ذکر نام و نشان آنهارا به ما معرفی کنید.
۴۷۴۹۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۱       

    از : سیما سرابd

عنوان : کدام روشنفکران
آقای مانی عزیز، کدام روشنفکران آب به آسیاب سلطنت می ریزند، چرا از آنها نام نمی برید.
۴۷۴۹۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۱       

    از : جهان آزاد

عنوان : درود برتو
مانی عزیز، درود برتو که با شیوایی و رسایی ، جان کلام را در نوشته ای کوتاه گنجانده ای و دریا را کوزه، چنان ریخته ای که عظمت دریا نکاهد و روشن مواج و شفاف به چشم آید. عزیز من، تو در نوشته ی خود جمعی از روشن اندیشان و روشنفکران را که دل و جان به خدمت مردم گمارده اند بدرستی و صراحت بر می شماری، اما چرا از آن گروه دیگر که به بازگشت تاریخ دل بسته اند و آقایان رئیسی و میرفطروس در راس آنها جای دارند نام نمی بری؟ آیا هنوز زمان آن فرانرسیده است که "ملاحظات" را کنار بگذاریم؟آیا این ملاحظات توده ها را گمراه نمی کند؟ این آقایان ملاحظه ای در اعلام پیوستن خود به سلطنت طلبان نشان نمی دهند و با ترفند سیمای منحوس استبداد پهلوی را بزک می کنند. ملاحظه ی ما چه محملی می تواند داشته باشد؟ قربانت بروم!
۴۷۴۹٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست