یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اعلامیّه ی اتحاد جمهوری خواهان درباره ی توافقنامه ی همکاری احزاب کردستان ایران

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ناصر ایرانپور

عنوان : نامه‌ به‌ اتحاد جمهوریخواهان ایران
نامه‌ سرگشاده‌ به‌ هیئت سیاسی ـ اجرائی اتحاد جمهوریخواهان ایران
دوستان ارجمند،
بنده‌ چون یک ناظر مستقل اطلاعیه‌ی اخیر شما را در ارتباط با توافقنامه‌ی حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله‌ کردستان ایران در سایت وزین "اخبار روز" با اشتیاق خواندم. اگر چه‌ با برخی واژه‌ها و مفاهیم مندرج در این اطلاعیه‌ به‌ دلایل معرفتی و درک سیاسی متفاوت از شما احساس یگانگی نمی‌کنم، اما مبانی نظری و جهتگیری آن را درست و مبنایی مناسب برای دیالوگ می‌دانم.
بنده‌ ضمن جانبداری از مفاد توافقنامه‌ی حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله‌ کردستان ایران و تقبیح‌ شدید بیانیه‌ی آقای امیرخسروی با جنجالی که‌ براه‌ انداخته‌ بود، تناقضی بنیادی بین آنچه‌ این دو حزب گفته‌اند و آنچه‌ در این اظلاعیه‌ی شما از آن سخن در میان است، نمی‌بینم. آنجا نیز که‌ تفاوتهایی در شیوه‌ی بیان قابل رویت است را در چهارچوب دمکراسی قابل پذیرش می‌دانم.
همچنین تصور من از توافقنامه‌ این نبوده‌ که‌ آنها شرط همکاری را تقبل فدرالیسم ملی ـ جغرافیایی از سوی طرفهای مقابل قرار داده‌اند، به‌ همان دلیل که‌ آنها نیز شروط مشابهی را از طرفهای دیگر نمی‌پذیرند. در مورد هر نظام سیاسی می‌توان و باید صحبت کرد و بر سر نکات مشترک به‌ توافق و حتی ائتلاف رسید. این صدالبته‌ بدین معنی نیست که‌ هر کدام از احزاب ائتلافی برنامه‌ی خود را فراموش کرده‌اند. و به‌ویژه‌ بدین معنی نیست که‌ الزاما باید ترمنولوژی همدیگر را ـ که‌ می‌تواند از دستگاههای فکری متفاوتی منعبث شده‌ باشد ـ پذیرفت. همانقدر که‌ شما محقید که‌ از "قوم" کرد، "حکومت غیرمتمرکز" برای آینده‌ی ایران و "حکومت محلی" برای آینده‌ی کردستان سخن برانید، احزاب کردی هم می‌توانند ـ و از نظر من باید ـ از "ملت" کرد، حکومت فدرال و حکومت ایالتی (منطقه‌ای) کردستان سخن گویند.
شما به‌ درستی به‌ رابطه‌ی دمکراسی و رفع تبعیض "قومی" اشاره‌ فرموده‌اید. این صددرصد صحیح است. این دو، رابطه‌ی سببی با هم دارند. احزاب کردستانی هیچ فرصتی را از دست نداده‌اند که‌ تأکید کنند، بدون استقرار دمکراسی (تسهیمی و تفاهمی) کردستان به‌ خودمدیریتی منطقه‌ای خود (خودمختاری) و به‌ امر مهم مشارکت در حکومت میهن مشترکمان ایران نخواهد رسید. اما این رابطه‌ دوسویه‌ است؛ بدون تحقق آمالهای دیرین مردم کردستان (و دیگر مناطق ایران)، بدون یک تمرکززدایی سیاسی و ژرف و واقعی نیز دستیابی به‌ دمکراسی تنها یک سراب خواهد بود. دمکراسی در کشور به‌ قول شما "چندقومی" گونه‌ی ویژه‌ی خود را می‌طلبد. و این چیزی است که‌ دکتر قاسملو، دکتر شرفکندی و آقای هجری و آقای مهتدی و دیگر رهبران و سرآمدان جنبش کردستان نه‌ یک بار و صدبار تصریح نموده‌اند. لذا هیچ تفاوتی بین دیدگاه‌ شما و آنها برای من قابل مشاهده‌ نیست.
و اما با این وصف بنده‌ هم چون شما بر آن بوده‌ام که‌ وجه‌ ایرانی و همگانی توافقنامه‌ ضعیف بوده‌ است، آن را اما نه‌ به‌ تغییر موضع، که‌ به‌ دلایلی چون محدوده‌ی‌ جغرافیایی مخاطبان مورد نظر این توافقنامه‌ (جامعه‌ی کردستان)، ادبیات سیاسی زبان کردی، ترمنولوژی احزاب کردستانی و همچنین به‌ شتابی برمی‌گردانم که‌ در تنظیم آن بخرج داده‌ شده‌ است.
دقت شود: دو حزب کردستانی برای تنظیم مناسبات بین خود یک توافقنامه‌ امضا می‌کنند و رو به‌ جامعه‌ی کردی سخن می‌گویند. صددرصد طبیعی است که‌ محور گفتارها و خطابه‌های آنها کردستان باشد. بارها من در آلمان شاهد مبارزات انتخاباتی و ائتلاف چند حزب در سطح یک ایالت بوده‌ام. محور اصلی سخنرانی‌ها و حتی "قرارداد ائتلاف" موضوعات مربوط به‌ آن ایالت بوده‌ است. تنها زمانی موضوع این سخنرانی‌‌ها و تفاهم‌نامه‌ها کل جامعه‌ی آلمان و حکومت فدرال آن است که‌ انتخابات فدرال در جریان و یا یک ائتلاف در سطح فدرال موضوع مناقشه‌ باشد. این امر در ارتباط با احزاب کردستان نیز صدق می‌کند؛ هرآینه‌ آنها یک توافقنامه‌ با یک حزب سراسری امضا کردند، طبیعی است که‌ موضوع اصلی و محوری ایران و مسائل مشترک و سراسری خواهد بود.
در ضمن، ضمن تأیید راستای کلی اطلاعیه‌ی شما تصریح می‌گردد که‌ تبعیض در ایران صرفا در حوزه‌ی مذهبی و زبانی نبوده‌ و راه‌حل هم به‌ تبع آن نمی‌تواند به‌ این دو حوزه‌ محدود گردد. استقرار نظام سیاسی (و اقتصادی و فرهنگی و اداری و نظامی و امنیتی) متمرکز در ایران بر یک درک تبعیض‌آمیز و غیردمکراتیک از پروسه‌ی "ملت‌سازی" استوار بوده است‌. این روند باید اصلاح شود. این پدیده‌ی منفی صرفا با سکولاریسم و آموزش زبان مادری هر چند قابل تعدیل، اما بطور کامل قابل ترمیم نیست. نظام سیاسی ایران باید از نو پایه‌ریزی شود، آن هم بر پایه‌ی اصل "سوبسیدیاریتی" به‌ مفهوم انتقال بیشترین صلاحیتها و اختیارات و وظایف به‌ تحتانی‌ترین سطح اداری و سیاسی کشور، باید مدرنیزه‌ شود بر پایه‌ی تمرکززدایی و تراکم‌زدایی واقعی (و نه‌ صوری) به‌ مفهوم تفکیک موضوعی و تقسیم منطقه‌ای و مرکزی اختیارات و به‌ عبارتی دیگر‌ توزیع افقی و عمودی قدرت در مفهوم کلی آن در سطح کشور.
من بعنوان یک کنشگر کردستانی به‌ صراحت می‌گویم که‌ ایران متعلق به‌ کردستان نیز هست و مادام چنین است، باید نیروهای سیاسی کُرد هم بتوانند تصورات خود را در ارتباط با نظام سیاسی آن به‌ آراء بگذارند، حول آن تبلیغ کنند و ائتلافها شکل دهند، بدون اینکه‌ شب و روز با انگهای ارتجاعی روبرو شوند. ما در ارتباط با ایران هیچ حق ویژه‌ای برای هیچ احد و نیرویی قائل نیستیم. از این حیث هیچ ابهامی در مواضع احزاب کردستانی وجود نداشته‌ است. آنها به‌ هیچ کسی هم بدهکار نیستند که‌ هر بار تعهد خود را به‌ یک چهارچوب جغرافیایی مشخص تکرار کنند. اگر بخواهم کل آنچه‌ را کردستان هفت دهه‌ است فریاد می‌زند و عده‌ای با سمعک ساخت ناسیونالیستها و عینک دودی محصول شووینیستها هنوز نشنیده‌ و ندیده‌اند، به‌ زبانی بسیار ساده‌ تکرار کنم، باید بگویم: بگذار در سرزمینم ایران بیگانه‌ نباشم، بگذار شهروند درجه‌ دو و سه‌ نباشم، بگذار اموری را که‌ تنها و تنها مربوط به‌ من و منطقه‌ی من است، خود در آنجا حل و فصل کنم و اموری که‌ مربوط به‌ کل کشورم است با اشتراک مساعی و تفاهم با یکدیگر سامان دهیم. این چیزی نیست جز خودمختاری برای کردستان و دمکراسی برای ایران، این چیزی نیست جز خودمختاری و دمکراسی برای کل ایران، یعنی فدرالیسم. این آرزو و آمال و ترجیح‌بند من است.
و اما اگر همه‌ی این راهها مسدود شد، و تنها آنگاه،‌ دیگر ناگزیر به‌ طی مسیری دیگر خواهم شد. و اما آن هنگام‌ مقصر نه‌ من که‌ آنانی خواهند بود که‌ همچنان در سودای اسارت من هستند. کردستان آنقدر قائم‌به‌ذات است که‌ نه‌ امروز تن به‌ تهدید و شانتاژ نیروهای غیردمکراتیک اپوزیسیون بدهد و نه‌ آنروز تسلیم اراده‌ی نیروهای عقب‌افتاده خواهد‌ گردید. این ابتدا و انتهای مانیفست مردم کردستان است به‌ زبانی عامیانه‌. می‌توان با آن موافق یا مخالف بود. اما نمی‌توان ادعا کرد که‌ کوچکترین ابهام و عدم صراحتی در آن دیده‌ می‌شود.
در پایان تأکید کنم که‌ تنها زبان و منظری که شما‌ برگزیده‌اید قادر است نومیدی احزاب و به‌ویژه‌ روشنفکران کردستان جهت رفع تبعیض از مردم کردستان و دستیابی به‌ آمالهایشان در چهارچوب ایران را گسترده‌تر و ژرفتر نسازد.
موفق باشید.
ناصر ایرانپور (مترجم، ژورنالیست و تحلیل‌گر سیاسی مستقل کرد)
پنجم اکتبر ۲۰۱۲

info@nasser-iran.com
۴٨۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست