یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بازاری ها به چه کسی می گویند ما همه با هم هستیم؟! - محمد غزنویان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : الف رستمی

عنوان : موتلفه
دوستان گرامی
گران شدن دلار به ضرر کلان سرمایه داران بازار نیست که به آن عتراض کنند. آن ها هیچوقت پول نگه نمی دارد که بی ارزش شده باشد. ارزش مجموعه کالاها و اموال آن ها در سال گذشته تقریبا سه برابر شده است. چرا باید معترض باشند به گران شدن دلار؟
چرا باید به یک سری کلیشه ها تکیه کنیم که به جای تحلیل مشخص در متن گفته های ما می نشینند.
نویسنده گرامی مقاله به کلیشه دیگری هم رجوع کرده که متاسفانه به کلی اشتباه است& اما از بس تکرار شده به حقیقت می ماند.
نیروهای پرشمار چپ (از نظر تعداد هوادار و تنوع سازمانی) نه از خمینی و نه جمهوری اسلامی حمایت نکردند. آن ها رو در روی حکومت نشسته بر دوش انقلاب در کردستان و گنبد و خوزستان و ... حتی مسلحانه جنگیدند. اتفاقا آن ها متحد هم بودند و در جبهه ای به نام جبههأ دمکراتیک مردم ایران هماکاری جدی داشتند. رودررویی آن ها با رژیم برآمد از سیر تحولات به شکستی قطعی انجامید.
تازه آن وقت بود که بخش بزرگی از آنان به سیاست های تنها حزب چپی که از حکومت برآمده از انقلاب پشتیبانی تقریبا بدون شک و تردیدی داشت گرایش یافتند چون ظاهرا کار می کرد و تداوم فعالیتی سیاسی را ممکن می کرد. اشتباه بودن این تاکتیک اتحاد بدون نقد جدی از این سوی جبهه هم در مدت کوتاهی خودش را نشان داد. تا آنجا که من شاهد بودم این گونه بود. تا بزرگان چه ببینند و چه بگویند.
توضیحات شما را خواندم و به من کمک کرد مواضع تان را بهتر بفهمم. ممنونم.
۴٨۶۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۱       

    از : ف م

عنوان : بازگشت به مفاهیم
ممنون محمد عزیز
دوستان محمد به یک نکته به درستی اشاره کرد و اون منافع بازار برای تعطیلی و نه اعتصاب بود. مسلما تنها قشری که نسبت به وضعیت سیاسی اقتصادی خودش در ایران دارای اگاهی هست همین بازار و بازاری دلیل مشخص و متعین این اگاهی وجود داشتن یک سازوکار کامل سیاسی حزبی تحت عنوان موتلفه است که از قضا در سیاست کلا هم حرف برای گفتن دارد و هم بازار و شریان اصلی سرمایه در بازار رو زیر کنترل خودش دارد. در چنین وضعیتی مسلما نمی شود کورکورانه از این تعطیلی حمایت کرد .اما در این وانفسای سیاست زودودگی و ترس از کنش سیاسی تنها باید از این شکسته شدن فضا و باز شدن خیابان به نفع تغییر ریشه ای وضعیت موجود استفاده کرد حرکت بازار مطالبه محور و خواهان وضع موجود اما باز شدن در های خیابان می تواند پا از مطالبه محوری فراتر گذارد.
۴٨۶۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۱       

    از : محمد.غ

عنوان : همان چپ نابخرد
آقا ممنون. نابخرد خطاب شدن معمولا برای نابخرد، خودش لطفی است.
دوست گرامی، دقیقا از کجای یادداشت من این استنباط به شما دست داد که من یا اعتصاب و اعتراض اصناف حتی اگر بازار باشد مخالفت کرده ام؟
کمی تامل کنید لطفا. من گفتم حمایت طبقه کارگر از آنها در گرو تدقیق مرز طبقاتی خودش است. همین! از دیروز که این یادداشت منتشر مجموعه ای از رفقایی که هر روز در این وهم اند که فردا اکتبر سرخ است، نامه می نویسند، با این یادداشت گستت می اندازی تو جنبش مردم!!! آن دیگری می گوید چرا مردم را نمی بینی؟
من از قضا تاکید دارم به اینکه از قضا این اتفاق مال مردم است. ولی تاکید مضاعف دارم در صورتی که به ایضاح این مفاهیم کمک نشود و به طرح شعارهای کلی بسنده گردد، مردم از دست خواهند رفت. دست کم از دست شما می روند و به دامان خصم شما می افتند. اینقدر اصرار نداشته باشید تجارب تلخ تاریخی را بازتکرار کنیم. در جریان انقلاب ۵۷ هم مجموعه ای بزرگ از چپ ایران و متاسفانه حتی بخش مسلح جنبش نیز، با تقلیل مبارزه طبقاتی به مبارزه با دیکتاتوری شاه، از فردای انقلاب چنان حیران تحولات ماند که تا به خود آمد نازنین ترین یارانش را سینه دیوار و بالای دار دید. دوست عزیز من به عنوان فعالی که به زغم تمایل شما به جنبش چپ هم تعلق دارم، در جریان اعترضات سال ۸۸ و ۸۹ چندین مرتبه دستگیر و راهی زندان و بازداشتگاه شدم. من از بیرون گود نگفتم لنگش کن!
۴٨۶۴۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۱       

    از : داود

عنوان : چپ نابخرد
رفیق محمد، می بخشی که ناچارم به تو لقب «چپ نابخرد» بدهم! آخه مرد حسابی خوشحال باش که صنفی بخاطر منافع اش اعتراض و تظاهرات می کند. نگو چرا اینها به خیابان آمده اند، بلکه بخواه که بقیه صنوف، از کارگر و کارمند و معلم و جز اینها، همه برای دستیابی به منافع خود اعتراض و تظاهرات کنند.
۴٨۶٣۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۱       

    از : الف رستمی

عنوان : تعجب آور است
شاید یک از مهم ترین بحث هایی که بخشی از هواداران طبقه کارگر با آن مشکل دارند بازار است.
ایا می دانید ده ها هزار کارگر در بازار تهران کار می کنند؟
ایا می دانید بخش بزرگی از بازار را بازاریان خرده پایی تشکیل می دهند که خود آلت دست بزرگ تاجران آنند؟
ایا می دانید تجار بزرگ بازار دیگر این روزها حجره ای در بازار تهران ندارند و شرکت هایی بزرگ را صاحب اند که مراکزشان اساسا در بیرون از بازار است؟
آیا خواندید که تشکل های اسلامی بازار که به موتلفه و حاکمیت وابسته اند این اعتراضات را محکوم کردند؟ در آن دور هم محکوم کردند. هیچ سندی هم بعدا ارائه نشد که در آن اعتراضات شرکت داشتند. آن مالیات هم (مالیات بر ارزش افزودی) از بازاریان قرار نبود گرفته شود. از مردم گرفته و می گیرند.
چرا باید بر اساس یک مدل قدیم بورژوازی را بدون نام بردن از آن، بازار بشناسیم و تضاد اصلی را بین طبقه کارگر و (بورژوازی) بازار؟
امپریالیسم کجا رفت؟ سرمایه مالی و بوروکراتیک چه شد... سرمایه های داخلی و سرمایه های جهانی چه رابطه ای با آن ها دارد؟
حاکمیت ولایت فقیهی که کشور را به مرز فروپاشی کامل اقصادی اجتماعی کشیده و افسار اصلی همه چرخش سرمایه در کشور را در دست دارد پس کجای تحلیل است؟
آیا مبارزه با حاکمیت انحصارا باید توسط کارگران و زحمتکشان صورت گیرد؟
ایا این همه بخش های جامعه ما نیستند(کارگران، دانشجویان، زنان، اقوام تحت ستم و ...) که هر یک با ظرفیت های خود و در هر شکلی مبارزه ای در مرز مرگ و زندگی را پیش می برند؟
و آیا مبارزه سایر اقشار اجتماعی ربطی به طبقه کارگر ندارد و کارگران باید چشم شان را به آن ها ببندند؟
اگر به چنین چیزی باور دارید توصیه می کنم یک بار دیگر بازگردید و بیماری کودکانه چپ روی اثر ارزنده لنین را بخوانید... دقیق و درست هم بخوانید...
ظاهرا بر اساس اندیشه های درخشان او قرار است کارگران تحت رهبری نیروهای پیش رو متشکل کننده شان از هیچ متحدی (هر چند کوتاه مدت) نگذرند. نفی اتحادهای تاکتیکی در مبارزات کارگران کار کسانی است که هنوز دقت ندارند برای چرخش اوضاع حجمی از نیروی های مشخص و معین لازم است تا بر نیروی مقابل تحولات غلبه کند.
اگر چنین نیرویی را داریم، بحث هم بی معناست. و حق با شماست. اگر نداریم باید از اتحاد با هر نیروی ضد دشمنانمان نهراسیم.
اگر قدرتمندی لازم را داریم، این اتحاد تحت راهبری ما صورت می گیرد، نداریم باید در جریان مبارزه و اتحاد و انتقادهای پیگیرانه و مستمر این هژمونی (داوطلبانه و معنوی) را در جنبش کسب کنیم.

وگرنه با سخنانی شیرین و به ظاهر انقلابی، داریم تفرقه اندازی می کنیم. 
۴٨۶۲٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست