سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بحران اعتماد، چشم اسفندیار اپوزیسیون - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مینا احمدی

عنوان : بی اخلاقی
من در حیرتم که پس از توضیحاتی که به آقای نقره کار داده شد بازهم مطلب خود را به سایت ها میفرستد. آقای نقره کار اگر با نظر آقای نگهدار مخالفید ایشان را یا همفکرانشان را نقد کنید و اگر با اتحاد جمهوریخواهان مخالفید قطعنامه و مصوباتشان را نقد کنید. وقتی شما سخنرانی یک نفر را به جای یک سازمان میگذارید این بی اخلاقی است و علت بی اعتمادی به اپوزیسیون چنین برخوردهایی است. در همین سایت آقای سماکار مطلبی نوشته علیه نگهدار. مطلب ایشان به نظر من که مطالب را دقیق خواندم یا ایده آقای نگهدار را نفهمیده یا عمدا ایده را بد مطرح میکند ولی حداقل ایشان مثل شما نظر نگهدار را به کلیت یک اتحاد تعمیم نداده. این برخورد از کسی که در مطالبش تماما از اخلاق صحبت میکند، غیر قابل درک است
مینا احمدی
۴۹۱۵۰ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣۹۱       

    از : برزویه طبیب

عنوان : القای منطق
می بایست دو نقطه نظرمتفاوت را در مورد طرفداران گذار مسالمت آمیز ، از یکدیگر تشخیص داد.عده ای از کاربرد سلاح و خون ریزی ابا دارند، ولی مشکلی با اعمال روش های دیگر فشار به حکومت مثل اعتصابات عمومی و یا نا فرمانی مدنی، ندارند. من با این جماعت، بدون توجه به اینکه خود را چه مینامند مشکلی ندارم، زیرا اعمال قهر انقلابی را به کاربرد سلاح منحصر نمیکنم.
ولی جمعی دیگر معتقدند که لزومی به اعمال فشار به حکومت وجود ندارد. به زعم این جماعت مشکل در توازن قوا نیست که ملت را در جایگاه سلطه پذیری و حکومت را در جایگاه سلطه گر قرار داده است. بلکه مشکل در رابطه خشونت آمیز بین تمام گروه ها، عدم گفتگو بین آنها و ظن حذف شدن توسط گروه ها، شامل حاکمیت بعنوان یکی از آنها، می باشد. بنابر این راه حل آنها نامه نگاری و پند و اندرز اخلاقی به حاکمیت است. جنبش ازادیخواهانه وعدالت جویانه مردم ایران فقط تا جایی بدرد میخورد که شاهدی بر ادعا های مکتوبات آنان است. تئوری توازن قوا در رد عملیات مسلحانه صحیح، ولی درمورد جنبش مردم ایران بر ضد حاکمیت، غلط از آب در می آید . آنها از ترس ظهور جباریت جدید، به جباریت موجود تن می دهند. به هر حال هسته اساسی این تفکر فراموشی این حقیقت است که رفتار حال وآینده گروه ها و حاکمیت بر پایه مشخصات طبقاتی آنها تعیین میشود ونه جهالت و یا و پارانویای رهبرانشان .و اینکه اجتناب از ظهور جبار نوین ، به میزان و سطح تشکل مستقل مردم ، که جهت گیری سیاسی دارد ، بستگی دارد و اینکه چنین تشکل هایی در شرایط اختناق حاکم جز از طریق ، مقاومت منفی در برابر عامل اختناق ، یعنی دولت و رژیم ، نمیتوانند ایجاد شده وجز از طریق اعمال فشار مداوم به حاکمیت نمیتوانند پایدارباشند و بنابر این منشا اثری گردند . این چنین تفکری ریشه در ناباوری به نقش توده ها دارد .تفکری که زمانی میخواست مسئله آزادی مردم را از طریق ایجاد رعب ووحشت مسلسل در دل ظالمان حل کند ، اکنون میخواهد این مسئله را از طریق القای منطق مکتوب شده در نامه هایش ،در مغز عمله ظلم ، حل کند .
گروه دیگری نیز وجود دارند که مخالف لزوم اعمال قوه قاهره(که لزوما مسلحانه نیست )توسط مردم هستند، وترجیح میدهند که کار این حکومت از طرقی چون قدرت نظامی پیمان ناتو یکسره شود و یا بواسطه تحریم ها فلج شده وخودبخود میدان را خالی کند. علیرغم تمام اشک تمساح های این جماعت برای مردم و یا تمام فلسفه بافی های آنان درمورد سطح نازل آگاهی مردم، علت اساسی مخالفت آنها با اعمال قدرت مستقل مردم، ترس آنان از امکان جهت گیری آتی این اراده مردمی برعلیه منافع خود آنها است .برزویه طبیب
۴۹۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣۹۱       

    از : آرمان

عنوان : درست اما چه فرقی می کند؟
شخصا با تمامی این نوشته مسعود نقره کار موافقم اما در مبارزه با این رژیم باید جبهه خود را تشکیل داهیم و طرفندهای اپورتونیستها را بی اثر کنیم.
جوابیه بابک امیرخسروی را که خواندم تعجب کردم. نه از اینکه او مسعود نقره کار را به بی اخلاقی متهم می کند بلکه گفته های امیرخسروی همان حرف توده ای ها در سالهای اول حکومت هیولاهای اسلامی بود که وعده یک جناح یا جناح های مترقی را در لجنزار خونین رژیم آدمکشان می دادند. انتظار اینکه او و نگهدار که سمبل سازش با رژیم جنایتکار در تاریخ معاصر ایران است و بقیه مماشات گران تغیر کنند و حرفی دیگر بگویند ساده لوحانه است و نباید از این افراد به خاطر ماهیت سازش گرشان دلگیر شد زیرا آنها با دشمن ضد بشری می خواهند راه بیایند و ما سرنگون طلبان خواهان برچیدن کل رژیم جنایت و جهل هستیم. افشاگری دشمن مردم در شمایل جمهوری خواهان نیز لازم است اما نباید جایگزین تشکل و انسجام برای پایان دادن به فاشیسم اسلامی شود. رژیم جنایتکار با تمام جناح ها و هزار چهره اش برای مردم ایران یک نکبت تاریخی بوده است.
۴۹۱۴۰ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : توسنی کردم ندانستم همی - کز کشیدن سخت تر گردد کمند
حتی آنها که دورادور با نوشته های جناب نقره کار آشنایند میدانند که رابطه ایشان با
جناب فرخ نگهدار - بهرعلتی - خوب نیست. ایشان در مقاله نیمه علمی با تکیه بر
تخصص روانپزشکی خود سعی در ریشه یابی مساله عدم اتحاد اوپوزیسیون کرده و
درست در زمانی که گروهی برای اتحاد جمع شده اند مساله شخصی را پیش کشیده و تیشه بر ریشه اتحاد زده اند. در مقالات بعدی بین جناب امیرخسروی و ایشان در
سایت گویا - که نمیدانم چرا این مقالات در اخبار روز منتشر نمیشود - ایراد گرفته اند
که امیر خسروی در ایمیلی از فرخ نگهدار بخاطر نقل قول گفته های او در دفاع از
اتحاد ، دلجویی کرده و آنرا دلیل دورویی امیر خسروی دانسته اند.

من هیچیک از این سروران را شخصا نمیشناسم ولی آیا دوستی صمیمانه دو انسان که دیدگاه سیاسی مختلف دارند غیر ممکن و یا حتی غیر عادی ست ؟ دست را بالاتر میگیرم ، چند زن و شوهر را میشناسیم که اختلاف عقیده سیاسی و حتی مذهبی داشته و عمری را به صلح و صفا گذرانده اند؟

آیا همین حیدری نعمتی بودن روشنفکران نبود که جمهوری اسلامی را بر ما سوار کرد؟
۴۹۱٣۶ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣۹۱       

    از : دامون سروی

عنوان : همیشه مخالف
هنوز روشن نیست که بشود بین نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و در عین حال دمکراسی خواه همگرایی پایدار بوجود آید ولی تردیدی نیست که کسانی که(از جمله اکثریت)در این راه تلاش می کنند، مردم ایران را به هدف خود نزدیک تر می کنند.براستی برای من روشن نیست که امثال نقره کار که پر واضح است سهمی در مبارزه علیه دیکتاتوری اسلامی دارد چرا باید در جهت خنثا کردن تلاش بالا بنویسد.آیا این مصداق گاو نه من شیر نیست. اگر ایشان نیز جداگانه بخواهد نمایندگان طیف فکری گوناگون ضد دیکتاتوری را گرد هم آورد واقعن چه کسانی را گرد می آورد؟. نه اینکه با این تفکر همه را رانده و خود یکه و تنها خواهد شد؟ این که همان "شورای به اصطلاح ملی مقاومت" است که یکی سوار است و بقیه هل می دهند. چه هل دادنی!!و از آنسو دقیقن همان کاری ست که دارودسته خمینی کرد و هنوز هم پیروان راستین و نا راستین اش می کنند.همه را از خود تارانده اند و یکه مانده اند تا تنهایی به جیب بزنند(قصد قیاس هم نهاد نیست).مگر مردم ایران چقدر باید چوب این پراکنده خواهی را بخورند؟ این واقعن زیبنده است که آدم مبارزی چون نقره کار در این میدان یکه می تازد و با کسی سر سازگاری ندارد جز دوستان و رفقا؟
۴۹۱۱۲ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۱       

    از : خسرو د

عنوان : یک گام مثبت آقای نقره کار
برای نخستین بار می بینم که آقای نقره کار داغدارانه از تفرقه و بی اعتمادی بین اپوزیسیون ج-ا و به خصوص در میان چپ ایرانی سخی به میان آورده که با ادبیات سیاسی پیشین اش که دائم با... همراه بود، به کلی متفاوت است. اما هنوز از عادت بد دیگرش دست برنداشته: تحریف واقعیت ها، که البته مودبانه است. دوستان در مورد اتحاد جمهوری خواهان و سازمان فدائیان ایران- اکثریت نوشته اند که موجز و گویا از خود دفاع کردند و بنده قصد تکرار آن را ندارم. من یک هوادار صدیق حزب توده ایران هستم و تنها می خواهم این پرسش را انجام دهم که مراد آقای نقره کار از جناح هایی از "حزب توده" کدام است. آقای نقره کار تحصیلات آکادمیک دارد، لذا می داند که سخن غیر مستند ارزشی ندارد. بنده مطالب نامه مردم ارگان مرکزی این حزب را دنبال می کنم. آقای نقره کار گونه ای سخن می گویند که گویی جناح/جناه هایی از حزب توده ایران در اتحاد جمهوری خواهان فعالیت سازمانی جداگانه دارند. لطفاً بنده را راهنمایی فرماید که در کجا چنین اطلاعاتی را کسب کرده است، البته اگر مرادش واماندگان حزبی نیست. دیگر اینکه، همگامی با ج-ا در چه سند مکتوبی از حزب توده ایران درج شده است؟ حتا "راه توده" که در لباس دروغین حزب توده ایران هنوز غرق در سیاست های این حزب در سالهای ۵۷ تا ۶۱ است، جرات نمی کند چنین گرایشی از خود بروز دهد. با این حال، من به عنوان یک چپ مارکسیست که سالهاست برای اتحاد بین اپوزیسیون ایرانی به طور عام و چپ به طور اخص دغدغه عمیق نشان داده ام، از اینکه آقای نقره کار دستکم با زبان احترام از اتحاد سخن می گوید، بسیار خشنودم.
۴۹۱۱۰ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۱       

    از : کمال حسینی

عنوان : ترس حاکمان از مردم
در کشور های جهان سوم همچون ایران ، افغانستان ، عراق ، لیبی ، سوریه ، عربستان و غیره حاکمان از مردم می ترسند ، مردم هم از حاکمان می ترسند ، ترس حاکمان به کاربرد زور و سرکوب برای خاموش کردن مردم می انجامد و ترس مردم از حکومت به فرار از کشور و یا ما ندن و محتاطانه عمل کردن و یا بطور کامل به انزوای سیاسی و گوشه گیری می انجامد .بخش بزرگی از مردم کوچه و خیابان هم در خفا مشغول فحش و ناسزاگویی به حاکمان شده و خود را برای سواری دادن به دیکتاتور و موج سوار دیگری برای به قدرت رسیدن آماده می کنند .این همان شرایط ناسالم و معیوبی است که در جهان سوم به جانشینی یک دیکتاتور با مستبدی دیگر می انجامد .من اگر چه با حرف آقای نگهدار در مورد لزوم فرو ریختن ترس حاکمان از مردم موافقم ولی از نظر من این ترس محصول عامل دیگری است که پرداختن به آن از اهمیت درجه اول برخوردار است و آن پایین بودن سطح رشد فرهنگی، اقتصادی و جامعه مدنی است .دموکراسی در کشوری که مردم در آن دغدغه نان شب را دارند قابل اجرا نیست ، اگر با گرسنگان آفریقا از دموکراسی بگوییم فکر می کنند که ما دیوانه هستیم .اگر از این زاویه به شرایط ایران بنگریم باید از تلاش هایی که از سوی اتحاد جمهوری خواهان و سایر دموکرات های ایران برای تقویت جامعه مدنی صورت می گیرد حمایت کرد .اولویت اول باید فشار به حکومت برای حل مشگل تحریم ها و رابطه با غرب باشد ، اگر از فشار اقتصادی بر مردم کاسته شود شاید کالای دموکراسی در کشور خریدار بیشتری داشته باشد .می دانیم که بخشی ازمخالفان در اپوزوسیون با این نظر مخالف هستند ، آنها به وخامت بیشتر شرایط اقتصادی و فلاکت بیشتر مردم به عنوان سکوی پرش به قدرت می نگرند ولی من باور ندارم که این جریانات از حمایت گسترده ای در میان مردم برخودار باشند اگر چه نمیتوان خطر این تشنگان قدرت را تا زمانی که زمینه های اجتماعی قیام های کور از طرف مردم به جان آماده و خشم گین وجود دارد را نادیده گرفت .
۴۹۱۰۷ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۱       

    از : شیوای یک

عنوان : برای جلوگیری از سو تفاهم
در جمع کامنت های این صفحه شیوای دیگری سر بر آورد که من نیستم. هر چند شیوا بودن در انحصار من نیست و هر کسی میتواند باشد، معذلک برای آندسته از دوستانی که کامنت های مرا می شناسند توضیح میدهم که بعد ازین تا قبل ازآنکه شیوای یک را نیز به من زیادی ببینند، با این اسم کامنت خواهم گذاشت.
در مورد مقاله جناب نقره کار هم فکر میکنم بالاخره نظراتشان را در مورد یک مسئله کاملاً سیاسی بیان کرده اند بدون پرداختن به فلسفه و الهیات و این خیلی خوبست
۴۹۱۰۴ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۱       

    از : بابک مهرانی

عنوان : آجا نه سازمان و نه حرب چپ ست
دوست عزیز همایون من هم با شما موافقم و دست هر کس که صمیمانه برای همگرائی نیروهای پشت جبههء مبارزات مردم در خارج از کشور تلاش می کند را می فشارم . البته مبارزات مردم از جمله در انتخابات ۸۸ و تحریم ۹۱ تجّلی و خود را نشان داد.
پیام مهم قطعنامه سیاسی همایش ۵ آجا چنین ست :
« اتحاد جمهوریخواهان ایران به طور کلی مجموعه نیروهای حاکم و به طور مشخص ولی فقیه و نیروهای امنیتی ـ نظامی را مسئول نابسامانی‌های کشور می داند. اتحاد جمهوریخواهان ایران با استفاده از روش های مسالمت آمیز و با اتکاء به انتخابات آزاد خواستار تغییر قانون اساسی و ساختار سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه، برقراری ساختار سیاسی دموکراتیک، سکولار، مبتنی بر جدائی دین از دولت و حاکمیت مردم است.»
آنچه موضع رسمی آجا می باشد ملاک ست نه آنچه آقای نگهدار گفته و یا آقای نقره کار نسبت می دهد.
حال اگر آقای نقره کار در مورد این قسمت یا هر قسمت دیگر از قطعنامه ی سیاسی نظر ، انتقاد ، پیشنهادی دارد بسیار ارزنده ست که مطرح نماید.
جمهوریخواهان دموکرات و لائیک برای همایش جاما پیام فرستادند و شاید نقطه نظرات خود را در باره قطعنامه سیاسی آجا نیز منتشر نمایند.
ولی گویا آقای نقره کار علاقه ای به این پرنسیب ها ندارد که با مواضع رسمی و سیاست های جریانات برخورد منطقی نماید و صلاح میداند که وارد مسائل فرعی گردد تا از آن طریق تاثیر بگذارد.
حرف آخر :
اگر ضعف ، کمبود یا انحرافی در چارچوب فعالیت طیف وسیع جمهوریخواهان از راست تا چپ - مذهبی تا غیر مذهبی مشاهده میشود، طبیعی ست که باید تلاش کرد که اشکالات آن بر طرف شود . آجا نه سازمان و نه حرب چپ ست. بلکه محلی برای همکاری تمام نیروهائی ست که از همان آغاز برای تاکید بر جمهوریت تشکیل شد قطعنامه ء سیاسی خطوط آنرا نشان میدهد.
بابک مهرانی
جمهوریخواه
تتجحدوست عزیز همایون من هم با شما موافقم و دست هر کس که صمیمانه برای همگرائی نیروهای پشت جبههء مبارزات مردم در خارج از کشور تلاش می کند را می فشارم . البته مبارزات مردم از جمله در انتخابات ۸۸ و تحریم ۹۱ تجّلی و خود را نشان داد.
پیام مهم قطعنامه سیاسی همایش ۵ آجا چنین ست :
« اتحاد جمهوریخواهان ایران به طور کلی مجموعه نیروهای حاکم و به طور مشخص ولی فقیه و نیروهای امنیتی ـ نظامی را مسئول نابسامانی‌های کشور می داند. اتحاد جمهوریخواهان ایران با استفاده از روش های مسالمت آمیز و با اتکاء به انتخابات آزاد خواستار تغییر قانون اساسی و ساختار سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه، برقراری ساختار سیاسی دموکراتیک، سکولار، مبتنی بر جدائی دین از دولت و حاکمیت مردم است.»
آنچه موضع رسمی آجا می باشد ملاک ست نه آنچه آقای نگهدار گفته و یا آقای نقره کار نسبت می دهد.
حال اگر آقای نقره کار در مورد این قسمت یا هر قسمت دیگر از قطعنامه ی سیاسی نظر ، انتقاد ، پیشنهادی دارد بسیار ارزنده ست که مطرح نماید.
جمهوریخواهان دموکرات و لائیک برای همایش جاما پیام فرستادند و شاید نقطه نظرات خود را در باره قطعنامه سیاسی آجا نیز منتشر نمایند.
ولی گویا آقای نقره کار علاقه ای به این پرنسیب ها ندارد که با مواضع رسمی و سیاست های جریانات برخورد منطقی نماید و صلاح میداند که وارد مسائل فرعی گردد تا از آن طریق تاثیر بگذارد.
حرف آخر :
اگر ضعف ، کمبود یا انحرافی در چارچوب فعالیت طیف وسیع جمهوریخواهان از راست تا چپ - مذهبی تا غیر مذهبی مشاهده میشود، طبیعی ست که باید تلاش کرد که اشکالات آن بر طرف شود . آجا نه سازمان و نه حرب چپ ست. بلکه محلی برای همکاری تمام نیروهائی ست که از همان آغاز برای تاکید بر جمهوریت تشکیل شد قطعنامه ء سیاسی خطوط آنرا نشان میدهد.
بابک مهرانی
جمهوریخواه
۴۹۰۹۰ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹۱       

    از : حمید

عنوان : ایراد جهان ما
ایراد جهان ما اینست که احمقانش مملو از اعتماد بنفسند، عاقلانش اما سرشار از شک و تردید. -- برتراند راسل --
۴۹۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست