یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

احمد قابل، ظریف جلالی و «گروه والعصر» - همنشین بهار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر هاشم زاده

عنوان : نه می بخشیم،نه فراموش می کنیم و نه می خواهیم این تراژدی برای نسلهای اکنون و آینده تکرار شودإ
تذکر به آقای همنشین بهار
جنا ب آقا ی همنشین بهار ، با ید بگوئیم که نظر شما دربارهٔ محمد حسن ظریف جلا لی بسیار آب برمی دارد۰ ما سالهای دههٔ ۱۳۶۰ را در زندان وکیل آباد مشهد به عنوان زندانی سیاسی سپری نمودیم ۰رژیم جمهوری اسلامی ،با
تأسیس وزارت اطلا عا ت در سال ۱۳۶۴وسپس تشکیل «سازمان ادارهٔ زند انها» در سال ۱۳۶۵ ، نیرو های سرکوبگر خود را متمرکز نمود۰ در شرایط جدید روشن بود که برخی چهره های
رژیم ما نند لا جوردی وبا ند او نمی توانستند همچنان پست های
خود را حفظ کنند وباید حداقل به عقب صحنه رانده می شدند۰ زندان وکیل آباد مشهد نیز از این امر مبری نما ند۰ حسین اصغر قا نع گلیا نی با زجوی معروف مستقر در زندان(دست راست آخوند حسینی وآخوند ولی پور،داد یاران ناظر زندان) که زندانیا ن سیاسی آن دوره خاطرات وحشتنا کی از او به یاد دارند وتخصص او سیلی زدن به گوش زندانیان و پا ره کردن پردهٔ گوش آنها و شکستن انگشتا ن دست زندانیا ن با ضربات کابل بود،پس از تشکیل سا زما ن زندانها با ید جا ی خود را به کس دیگری می داد۰ او به پاس جنا یت ها یش به فرما نداری قا ئن منصوب شد۰ یا دمان هست قبل ازرفتن حسین قانع ، یک روز زند انیا ن را برای شنیدن سخنرانی او در حیا ط زندان جمع کردند واو ضمن خط ونشا ن کشیدن برای ما زندانیان خا طر نشان کرد که «۰۰۰از رفتن من خوشحال نبا شید۰ حا ج آقا ظریف جلا لی رئیس سازما ن زندانها ی مشهد واکیپ او به همان اندازهٔ ما به انقلا ب وفا دار هستند ومبارزات ایشان درزندانهای شاه بر علیه منا فقین و کفا ر معروف است۰۰۰»۰
حرف حسین قانع درست بود۰سیا ست های سازمان ادارهٔ زندانها ی مشهد تحت ریا ست ظریف جلا لی با سیا ست های رژیم در سطح کشورکا ملاً هما هنگ بودند۰در دوران هم ایشان اواخر بهار سال ۶۶ هواخوری ساکنین بند ۲ سیاسی طبقه اول برای مدتی طولانی قطع شد
ظریف جلا لی یکی از اعضا ی کمیسیو ن مرگ درجریان کشتا رهای تابستا ن ۶۷ بود وتعداد ا ز زندانیان در مواجهه با اعضا ی این کمیسیون او را دیده بودند۰ برای مثال محمد خلخالی شاندیز برادر علی خلخال (که شما در مقالهٔ خود از اونام برده اید)را که برای اعدام برده بودند پس از سا عتی به اطا ق بر می گردانند۰ او به بچه ها یی که در اتا ق بودند می گوید محمد حسن ظریف جلا لی به من گفت به تو چند روزی وقت می دهم٬ اگر شرایط ما را بپذیری تو را از اعدام نجات می دهم۰ آقای همنشین بها ر می دانید شرایط کمیسیون مرگ چه بود؟ یکی ازشرایط آنها شرکت در اعدام سایر زندانیان بود۰ محمد خلخال با وفا دار ما ندن به آرما نها و یا رانش به ظریف جلا لی ورژیم جمهوری اسلامی نَه گفت وچند روز بعد سَر به دار شد۰
به نظر شما «۰۰۰ ظریف جلا لی انسان خوبی بود۰۰۰ همسفرهٔ آخوند ها نشد۰۰۰ »همانطور که مختصراً اشا ره کردیم ظریف جلا لی رئیس سازمان ادارهٔ زندانها ی استان خراسان بود و شرکت مستقیم او در کشتار زندا نیان زندانیا ن سیا سی زندان وکیل آبا د مشهد در سال ۱۳۶۷ محرز است۰ امید واریم قضاوت اشتباه و غیر منصفا نهٔ شما دربا رهٔ او نا شی از فقدان اطلا عا ت با شد۰ « مرگ هایی هستند که مانند کوهی بر دوش زندگان سنگینی می کنند و مرگ هایی نیز هستند که به پر کا هی می ما نند»۰ مرگ شکر الله پا کنژادها ،حیدر الهی ها ، محمد خلخا ل ها و همهٔ کسا نی که قلبشان برای برقراری دنیا یی آزاد وعاری ازجور وستم می طپید مرگ هایی از نوع اول هستند ؛ ومرگ حسین قانع ها و محمد حسن ظریف جلا لی ها وهمهٔ اوا مر وعوامل جور و ستم وتبعیض مرگ هایی از نوع دوم محسوب می شوند۰

با احترام

جمعی از زندانیان سیاسی سابق زندان وکیل آباد مشهد پناهنده در اروپا و آمریکا
۴۹۵۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۱       

    از : همنشین بهار

عنوان : دستگیری حاج ابراهیم داور (گزارش ساواک)
سلام بر شما
در مقاله «احمد قابل، ظریف جلالی و گروه والعصر»، شماره نشریه «باختر امروز» را (که خبر دروغی در مورد صمدیه لباف نوشته بود) به اشتباه ۶۱ نوشته ام که ۶۷ درست است.

ضمناً در مورد «حاج ابراهیم داور» (از مجاهدین) که پیش از انقلاب با گروه والعصر رابطه داشت، مطلبی را از قلم انداخته بودم که اینجا می‌آ‌‌ورم:
...

آنگونه که از اسناد ساواک برمی‌آید «حاج ابراهیم داور» در خیابان خورشید به خانه امنی می‌رود که قبلا توسط ساواک کشف شده بود.
مأمورین ساواک پشت در خانه به انتظارش می نشینند و به محض ورودش، قبل از آنکه وی دست به اسلحه ببرد،به شدت تمام زیر ضربات مشت و لگدش می‌گیرند. مطابق گزارش مامور ساواک، داور در حیاط خانه سرش به لبه سنگی حوض خورده و خونریزی مغزی می کند.

با کمال احترام: همنشین بهار
۴۹۱۴۲ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست