یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تمدن شوروی – خاطره ای برای آینده

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : خسرو صدری

عنوان : به آقای پاینده:
آقای پاینده عزیز. چه کسی بهتر از مردم خود شوروی می تواند در مورد گذشته و امروزشان داوری کند؟ آن ها اینک سالهاست طعم آزادی مورد نظرجناب سیلونه را می کشند. فحشا ، موادمخدر و فقر ، آن چیزهایی است که نداشتند وارمغان چنین آزادی برای آنان بوده است. در کشوری که مسکن و کار تضمین شده و خدمات درمانی و تحصیل هم مجانی و نیزمهد هنروادبیات اومانیستی بود، آنگونه که حتی یک فیلم یا کتاب ضد انسانی وبدآموز منتشر نشد، این گونه مطالبی که بیان کردید ، حنایی است که سالهاست رنگ باخته است. آن حرفه ای های سوداگر که این مطالب مضحک رامی ساختند ومی بافتندو سالها به خورد مردم خود میدادند، به فکر امروزی بودند که وقتی مردم سرتاسر اروپا برای کسب حداقل حقوق وامکانات زندگی تظاهرات می کنند و این چنین وحشیانه سرکوب می شوند، حمایت کننده ای نداشته باشند.آن ها موفق شدند. شما هم اگر در کنار این تظاهر کنندگان جای دارید، دقت کنید که هلیم حاج عباس را مجانی برایش هم نزنید.
کامران باشید و پاینده!
۴۹۵۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۱       

    از : کامر ان پایبند ه

عنوان : از «اینیاتسیو سیلونه» روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی نئورئالیست ایتالیایی
«اینیاتسیو سیلونه» روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی نئورئالیست ایتالیایی می‌نویسد :به یاد دارم که روزی در بحث چند ساعته کوشیدم تا این مساله را برای یکی از مدیران بنگاه انتشارات دولتی شوروی تشریح کنم تا دستکم از جو رعب‌آلود و خفت‌آوری که نویسندگان شوروی دچار آن بودند، شرمنده شود. اما این مقام انتشاراتی، که خانمی بود، موفق به درک گفته‌های من نمی‌شد.
برای اینکه نمونه‌ای ارائه کرده باشم، گفتم: آزادی، یعنی که انسان این امکان را داشته باشد که شک کند، اشتباه کند، جست‌وجو کند، حرفش را بزند، بتواند به هر مقامی، چه مقام ادبی و هنری و فلسفی و چه مقام مذهبی و اجتماعی و حتی سیاسی نه بگوید.
آن مقام بلندپایه‌ی فرهنگی، با حالتی انزجار آلود گفت: این که شما می‌گویید یعنی ضدانقلاب. بعد برای آنکه تلافی در کرده باشد، گفت: خوشبختانه ما آزادی شما را نداریم، اما در عوض چندین آسایشگاه مسلولین داریم.
در جوابش گفتم که ، آزادی کالایی نیست که بشود آن را با چیز دیگری تاخت زد، و از این گذشته، در کشورهای دیگر هم آسایشگاه مسلولین یافت می‌شود، اما او فقط ریشخندی به من زد و گفت: مثل اینکه امروز هوس کرده‌اید مرا دست بیندازید.» و من چنان از سادگی او متاثر شدم که دلم نیامد بیش از ان با او مخالفت کنم. هیچ بردگی بدتر از بردگی نااگاهانه نیست.»

سیلونه می‌نویسد: «کمونیسم که از ژرف‌ترین تناقضات جامعه‌ی امروزی سر برآورده، همان تناقضات را با شدت و حدت هر چه بیشتری در بطن خود و البته در چارچوب قانونی و اجتماعی متفاوتی پرورش می‌دهد.»
و از مشاهداتش در کمینترن مدد می‌گیرد که نشان دهنده‌ی این است که حکومت‌ها تغییر نمی‌کنند، بلکه مناسبات فرهنگی و اجتماعی جامعه‌ی خویش را بازمی‌تابانند:«…هر کدام از آنها به نحوی منعکس‌کننده‌ی درجه متفاوت پیشرفت‌ کشور خودشان بودند. از این رو میان بلشویسم روسی که در محیطی فاقد آزادی‌های سیاسی و در شرایط اجتماعی نه چندان تحول یافته‌ای شکل گرفته بود، و گروه‌های چپ سوسیالیستی کشورهای غربی اختلاف‌های قابل ملاحظه‌ای وجود داشت. در نتیجه، تاریخچه‌ی کومینترن آکنده از تحریکات و زورگویی‌های گروه رهبری روس علیه دیگر حزب‌های عضو است که به استقلال خود پایبند بوده‌اند. به همین دلیل، گروه‌هایی یکی پس از دیگری مجبور به ترک انترناسیونال شدند.»
,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
«اینیاتسیو سیلونه» روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی نئورئالیست ایتالیایی.
در ۲۱ سالگی به حزب کمونیست ایتالیا پیوست. این امر دیری نپائید و در سال ۱۹۳۰ از عضویت در کمیته مرکزی حزب کمونیست خارج شد.
در هنگامه‌ی ظهور فاشیسم به همراه «آنتونیو گرامشی» به مقابله با آن برخاست و به عنوان یکی از فعالان جنبش مقاومت ایتالیا نام و آوازه‌اش پیچید.
از آثار او که به پارسی ترجمه شده‌ است:«نان و شراب»«ماجرای یک مسیحی فقیر»«یک مشت تمشک»«روباه و گل‌های کاملیا»«مکتب دیکتاتورها»«خروج اضطراری»«فونتامارا»
۴۹۵٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : پاسخی به ردّ تمام انحرافات جایگزین شده
این مقاله پاسخی به ردّ تمام انحرافات جایگزین شده در مارکسیسم لنینیستم ایران و جهان است.آیا باز هم ترتسکیست‌های ایران انقلاب اکتبر , تاسیس و حضور کشور سوسیالیستی شوروی در زمان لنین و استالین را انکار میکنند ؟
۴۹۵۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣۹۱       

    از : ایکاروس

عنوان : دوبینی سیاسی
آقای بهرامی!
از اطلاع رسانی شما بسیار مستفیض شدیم. نمی دانم آیا واقعا" "دن آرام" و یا کتاب "تاریخ حزب کمونیست شوروی" را خوانده اید که ما را به آن حواله می دهید؟ پیداست که نخوانده اید و منابع اطلاعاتی شما همان کتاب های سطحی غربی است. کمی در آینه به خود نگاه کنید ببینید که آیا متوجه دوبینی (لوچی)سیاسی خود می شوید یا خیر که این چنین همه چیز را قاطی کرده و به دروازه خودتان و شرکایتان گل زده اید.
۴۹۵۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣۹۱       

    از :   بهرامی

عنوان : قصد من بازگشت به دوران طلائی .... است!!!. زوگانف
درد من تنهایی نیست؛ بلکه تفکری است که گداپروری را  برابری اجتماعی، بی‏عرضگی را جامعه طراز نوین
و با تبسمی بر لب،این حماقت را تمدن شوروی و متحول کننده سنتها و خاطره ای برای آینده می‏نامند.
دوست مترجم اردشیر قلندری٬هنوز بیشتر از۲۲سال از فرو ریختن دیوار برلین و کل اروپای شرقی نمی گذرد
حادثه ای که باعث دیده شدن واقعیات سیستم«واقعآ موجود» برای اکثر مردم دنیا شد. متاسفانه چپهای شرقی و
از جمله چپهای ایرانی متمایل و غیر متمایل به اردوگاه شرق بعد از فرو ریختن اردوگاه شرق بجای بررسی و
اذعان به بی اطلاعی خود در رابطه با نحوه اداره جامعه در اردوگاه سوسیالیستی برای سالها مهر سکوت  بر
لب زدند زیرا باورشان بر این بوده و هست که اگر قبول کنند که گذشته راه صلاح نبوده در نتیجه حضرات هم
بصورت خود بخودی لیاقت مسولیتهای ابدی را ندارند. حال بعد از گذشت دهها باز همان تفکر اردوگاهی سر
بر اورده است. افکار گنادی زوگانوف دبیر کل حزب کمونیست روسیه دقیقا کپی برابر اصل گذشتگان حزب
کمونیست شوروی سابق است بدون توجه به تغیرات بوجود امده در دنیای واقعا موجود.
 شعار کلیشه ای مانند«از سال ۱۹۱۷ درجهان تمدن نوینی توسعه یافت، که متعلق به طبقه زحمتکشان بود» ایا
ادعای زیر توهین به فهم و شعورخوانندگان کتابهای تاریخ و ازجمله تارخ روسیه نیست هنگامی که  زوگانوف
میگوید«ازآنجایی که کارگران اکثریت جمعیت جامعه را تشکیل می دادند، تمدن شوروی نخستین تمدنی بود که
نه در حرف بلکه، در عمل اصول عدالت اجتماعی را به اجراء گذاشت»؟
لطفا سطح فهم و شعور گنادی زوگانوف دبیر کل حزب کمونیست روسیه را بتماشا بنشینید وببینید که به چه چیز
افتخار میکند« زن بعنوان مادر، مورد احترام و حمایت قرار گرفت. در گرما گرم جنگ جهانی دوم در کشور ما
نخستین بار در جهان جوایز افتخار "مدال مادر"، نشان "افتخار مادری" و "مادر قهرمان" برای مادران دارای
فرزندان زیاد تعیین گردید.» پس خامنه ای هم پر بیراه نمیگوید وقتی زنان را دعوت به زایمان بیشتر میکند.
توهم زوگانوف را پایانی نیست و نمی داند دیگر ماشین پروپاگاندای پراودا و رادیو مسکو کارکرد خودش را از
دست داده ٬ ببینید چه میگوید« اکثریت جوانان دختر و پسرعضو سازمان کامسومل(سازمان جوانان کمونیست)
بودند. فرزندان ما از فساد و اعتیاد محفوط بودند.» ادعاهای جعلی زوگانوف را پایانی نیست و ایشان حتا بخود
زحمت نداده که نگاهی گذرا به کتاب«تاریخ حزب کمونیست شوروی»بیندازد قبل از بیان این جمله گهربار خود
« درنخستین سالهای حکومت شوروی جمهوری های مختلفی ایجاد گردید. برای خلقهایی که حروف الفبا نداشتند ، حروف الفبا بوجود آمد. عملا برای همه خلقهای اتحاد شوروی تئاتر ملی و ادبیات ملی بوجود آمد.»در حالی که
میلیونها سند در رابطه با جنایات روسها در حق مردم جمهوریهای روسیه که خواهان استقلال بودند وجود دارد
باز زوگانف دروغ میگوید. مترجم: اردشیر قلندری لطفا همانطور که زحمت کشیدید و ما را با افکار زوگانف
اشنا کردید لطفی هم به زوگانف بفرمایید و کتاب«دن ارام»ترجمه به اذین را باز به روسی ترجمه کنید و برای 
این جناب بفرستید که شاید از این به بعد کمتر بند را به اب بدهند.
داشتم از خودم میپرسیدم که چرا سیاسیون ما میانه خوبی با درس اموزی از خطاهای خود و یا دیگران ندارند 
اما با خواندن این مقاله فهمیدم که خوشبختانه در این مصیبت ما ایرانیها تنها نیستیم بفرمایید.
«انقلابیون خردبورژوا،منجمله کسانی که درصفوف حزب کمونیست قرار داشنتد،از قبیل تروتسکی بپیروزی سوسیالیسم در کشوری جداگانه ، آنهم درعقب مانده ترین کشور مانند روسیه آن زمان باورنداشنتد.بهمین دلیل
آنها تلاش میکردند تا از قراری سوسیالیسم در کشورما تا پیروزی انقلاب پرولتری درغرب جلوگیری نمایند.
آنها با تعظیم برابر تمدن غربی، تاریخ روسیه تا انقلاب را نادیده گرفتند. لنین و استالین بر خلاف آنان عقیده
داشتند  که، انقلاب اکتبر ادامه قانونمند  فرآیند اجتماعی است که  در روسیه رخداده است. علیرغم تلاشهای
تبلیغاتی درراستای حذف تاریخ قبل از انقلاب،تمدن شوروی تجارب غنی وبهترین دستآوردهای خلق روس ودیگرخلقهای کشورما را جذب کرد.» تنها باید گفت بخوانیم و سعی کنیم که عبرت بگیریم.
باز هم جعل حقایق تاریخی«تمدن شوروی ثابت کردکه قادر به دفاع از خود دربرابر یورش دشمن است زیرا
سربازان هیتلری به وزیر دفاع آلمان آ.شیلراطلاع داده بودند که مسلسل ساخت شوروی را ترجیح می دهند»
ادعای بی پشتوانه پایانی ندارد«جنگ عالی ترین سطح هنر نظامی را توسط ژنرالهای شوروی ، ژوکوف، راکاسوفسکی، کنیوف، واسیلوسکی و دیگران را که توسط فرمانده کل قوا استالین رهبری میشد رابه نمایش
گذاشت» جناب مترجم لطفا کتاب خاطرات خروچف را هم برای ایشان ضمیمه کنید٬ انجا که خروچف میگوید
«اگر به اعلامیه های ماههای ابتدایی جنگ توجه کنید با وجود اینکه استالین فرمانده کل قوا بود اما امضای
او در زیر اطلاعیه های نظامی نیست چون او خود را باخته بود و حاضر به قبول مسولیت نبود!»
اگر کمکهای نظامی و خواربار اهدایی غرب نبود شوروی هرگز در جنگ پیروز نمیشد.البته دلیل کمکهای
غرب حکایتی دیگر است.فکر میکنم همن قدر کافی باشد و من تقاضا دارم که خوانندگان عزیز چند بار این
مقاله را بخوانند برای درک بهتر اینکه چرا سرنوشت چپ در ایران به اینجا رسیده است.
باز هم لازم میدانم از اردشیر قلندری تشکر کنم زیرا ما را با افکار زوگانف اشناتر کرد.
چند روز پیش هم حزب کمونیست روسیه پشتیبانی خودش را از «بشار اسد» اعلام کرد .
۴۹۵۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست