سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

با واژه "مهبل" آشنا شویم - سهیلا وحدتی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : کلمات
من فکر میکنم که علی رغم دست اندازها ، این گفتگوی مفیدی بود که به همه فرصت داد تا باور های خود را بیان نمایند . کلمات برای بیان منظور و تبادل افکار خلق میشوند و معنی آنها باید شفاف و دقیق باشد .

مهبل کلمه دقیقی ست که سالها در کتب نوشته شده و روزانه در بیمارستان ها و مطب ها و کلینیک ها مصرف دارد . و گرنه چگونه طبیب به بیمار و یا پرستار و یا همکاران خود بگوید که اون جای بیمار مثلا عفونت دارد . مصرف کلمه واژن هم ناشی از فرنگی مآبی ماست که بجای ممنون و متشکر ، مرسی فرانسه میگوئیم که در انگلیسی چیزی به مفهوم رحم کن و یا پناه بر خدا معنی میدهد.

آنها هم که مصرف کلمات " زشت " را ترجیح میدهند مانند لختی ها و یا نودیست ها در جامعه جای خود دارند . تنها جای تاسف اینست که این گفتگو در باره حقوق بشر زندانیانی صورت گرفت که به احتمال زیاد روحشان از این کلمات " زشت " متنفر است و "هم قبیله " من در این باره سنگ تمام گذاشت.

راجع به لغت نامه آکسفورد اگر در نسخه آمریکایی آن در اینترنت دنبال کلمات بگردید کلمه کانت وجود ندارد .
۴۹۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۱       

    از : حمیدی

عنوان : توضیح
اول عرض کنم بنده حزب اللهی نیستم و اصل مقصود کامنت آقای ایرج شکری را مناسب می دانم. پس از ان باید عرض کنم در دیکشنری قدیمی آکسفورد بنده واژه کانت آورده شده و جلوی آن علامت تابو گذاشته شده. چاپ های جدید آن را ندیده ام که واژه را دارد یا حذف کرده. به هر حال اگر حذف نکرده همان وجود علامت تابو جای تأمل دارد؛ و اگر حذف کرده نیز باز جای تأمل دارد. امّا اینکه بگوییم: «برای این که زن بودن را بدون شرم بپذیریم، خود را باید همانطور که هست با همه اندام هایی که داریم، از جمله اندام جنسی مان، بپذیریم...از این رو نظر من این است که این وظیفه همه ماست، تک تک زن و مرد، که با فرهنگ تحقیر زن مبارزه کنیم. هیچ زنی نباید از داشتن کس خود شرمنده باشد و باید بتواند بدون شرم و هراس از آن نام ببرد» کمکی به مقام و حقوق زنان نمی کند. این جمله را عینا در مورد مردان هم با در نظر گرفتن آلت تناسلی مردان می شود تکرار کرد ولی در این صورت هم کمکی به مقام و حقوق مردان نمی کند. البته در جوّ مردسالار معمولا آقایان اشکالی نمی بینند که به آلت خود بنازند ولی خانم ها طبیعتاً چنین نبوده اند. اما سوال این است آیا واقعا سمبل شخصیت انسانی زن و مرد به کار بردن واژه های آلات تناسلی ایشان است؟ حقوق زنان در طول تاریخ پایمال شده. اما دستیابی به حقوق ایشان از این طریق نیست. اولا از دید بنده آنچه در زن و مرد مشترک است مهم است و آن انسان بودن هر دوی ایشان است. این اصل و نقطه و محور مقام هر دوی ایشان است. جسم هر دو هم بسیار مهم است، اما نسبت به عقل و عواطف و روح انسانی و اخلاق ایشان ثانوی است. جسم تا آنجا مهم است که در خدمت مقام انسانیت زن و مرد است. به این ترتیب است-یعنی با حفظ مقام انسانی زن و مرد- که شوون جسمانی این دو و از جمله آمیزش جنسی ایشان با هم محترم و انسانی می شود. و الا این امور جسمانی چیزی نیست جز همان اموری که انسان با حیوان در آن شریک است. همه‍ی امور و شوون زن و مرد وقتی محترم و مقدس می شود که آن اصل انسانیت در هر دو غالب باشد. در چنین وضعی دیگر حتی نگاه جنسیتی از بین می رود. از قضا گاهی آنها که در دفاع از حقوق زنان می کوشند با تعصب بر این دید به مقام زنان لطمه می زنند و در واقع غیر مستقیم دارند می گویند نگاه ها باید جنسیتی باشد! از نظر بنده زن و مرد هر دو انسان اند و افتخار به زنی و مردی نیست بلکه به انسان بودن است. اگر تجاوزی به حقوق زنان شده راه جبرانش تشدید نگاه جنسیتی نیست بلکه راه آن این است که همه قبول کنیم بر زنان ظلم کردیم چون ایشان را از زاویه‍ی انسانی ندیدیم بلکه گمان باطل کردیم که زن صرفا برای ارضای شهوات مرد است. حال آنکه زن انسان استو بسیار مقدس. همانطور که مردان فرهیخته ای که به زنان به دید انسانی می نگرند مقدس اند. راه اعاده‍ی حقوق زنان این است که زنان چنان در فرهنگ و علم و تعلیم و تربیت سرآمد شوند که همه مردان بدانند ناقص عقل نیستند و این نگرش چیزی جز توهم و گمان باطل نبوده. چون زنان از تحصیلات محروم بودند و چون جسم مردان قوی تر از زنان بود در جوامع مردسالار این شبهات پیش امد که زن ضعیف و ثانوی است. شرممان باد ما مردان اگر دیگر چنین بیاندیشیم. بنده به عنوان یک مرد زنان را بدون آنکه نگاه جنسیتی داشته باشم انسانی مقدس می بینم. زن و مرد هر دو مقدس اند اگر انسان باشند. اگر چنین نباشند چه زن چه مرد فرق نمی کند، محروم از اصل و حقیقت مقدسشان هستند. باید بر زندانیان زن اوین درود فرستاد که واژه های مناسب به کار بردند. حقیقتا چرا واژه های دیگر بکار نبردند. می دانیم که در زندان ها چنین تفتیش هایی در مورد مردان هم صورت می گیرد. آیا این هم در مورد مردان زشت نیست؟ آیا این هم در مورد مردان آزار جنسی نیست؟ می بینیم که اینجا موضوع زن و مردی نیست بلکه به هر حال بی احترامی است نسبت به هر دو. باری بحث در این زمینه ها پایانی ندارد ولی بنده فکر می کنم باید در این موارد با اعتدال فکر و اعتدال شخصیت انسانی مشورت و بحث کرد تا نتایج مناسب و شایسته‍ی مقام انسانی زن و مرد هر دو باشد. نگاه جنسی به زن چه در دفاع از حقوق ایشان و چه در تحقیر ایشان هر دو اشتباه است. زن و مرد به انسانیتشان اهمیت دارند. زن و مردیشان اهمیت به اندازه‍ی آن ندارد. زنی و مردی در تکمیل یکدیگر هر یک با کارکرد خاص خود، فقط برای این مقصود است که انسان بوجود آید چه زن و چه مرد. زنان و مردانی را که فرهیخته اند و به انسانیت خود ناظرند می ستایم......
۴۹۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۱       

    از : پروین کرد

عنوان : وقتیکه حقوق بشر باواژه آغاز میشود /واژهء (حقوق بشر)هم به سکس شو از نوع علمی اش مبدل میگردد!
اگر قرار باشد از حقوق زندانی جماعت و نه فقط از نوع ((ُسیاسی))ا ش که تن وروانشان مورد آزار وتحقیرو جنسی واقع شده دفاع کرد/کافسیت برسم رایج مدافعین حقوق بشر در سراسر جهان از واژه های آزار و تحقیر و تجاوز جنسی حرف زد ومنتظر بود آیا درین لات بازار جهانی بآن وقعی واقعآ انسانی نهاده میشود یانه؟ دربرابر چشمانمان اگرباندازهء کافی (باز) باشد که نیست. دیده ایم و میبینیم که با مستمسک دفاع از حقوق بشر/ توحش آخوندی دینی بایران تحمیل وبه مرور به کل منطقه با وبای عربی سرازیر شد . درآنزمان ارگر یادمان باشد خمینی با همهء بلاهت اش بد چیزی نخورد که گفت حقوق بشر کدامه / سازامان ملل کیه ..اینها همش امریکاست ! و واقعآ اگر اهالی حیطهء حقوق بشر کارشان درحد جا انداختن کلمات عوامانه که دراکثر فرهنگها تابو و بدور ازمحاورات روزمرهء انسانهاست افول /کند آنوقت است که جناب ربوبی تک تک ادمهای هرکوی وبرزن را اندام شناس / روانکاو و پزشک درانواع تخصص ها ی مربوطه فرض خواهند فرمود . اما جناب ربوبی باید بدانند که حتئ پزشکی(ژینکولوگ ) که از نزدیک آلت و دستگاه تناسلی زن را لمس میکند هرگز و هرگز نه درایران و نه در کشورهای غربی آن کلمهء تابو را بکار نمیبرد ! چرا که آن کلمهء تابو گذشته از بسیار شخصی بودنش رنگ و بوی هم همآغوشی عاشقانه / هم سکسی / وهم فحشهای رکیک و هم جوکهای پای بساطی و وصف العیش نصف العیشی آقایان چه علمی کاران پزشکی و چه غیر /وهم جوکهای مهمانیهای عصرونهء (آش رشته بازار) زنانه از عالم تا امی را میدهد ! پس بهتر نیست درین بیشرم بازار جهانی که انسان زن فقط وفقط با (ک س ) وانسان مرد با ثروت و( ک ی ر ) اش معنی میشود : این آخرین قطره ازشرم و شرمینه و شرمگاه انسان را به بهانهء (((دفاع))) ازحقوق بشر / بیش ازین ((و ر لا))# نکنیم و برسر بازار به بلاش نگذاریم ؟وسط دو ران هر شخص مربوط خودش است . علیرغم آزادی در حد بی بندو باری جنسی درغرب کلمات تابو درمحاورهء معمولی بین آدمها اصلآ بکار برده نمیشود مگر در زمان دعوا و عصبانیت و فحش /آنهم نزد جوانان مست آخر شب یا غیر ونه آدمهای معمولی ونه اهالی ( علم )و (حقوق بشر )! اما نه تنها درفرهنگهای ایرانی درتوضیح آلت جنسی انسان درکل و آلت جنسی زن مخصوصآ بعنوان جنس ماده که مورد رابطهء جنسی و (تمتع) قرار میگیرد توضیحات فراوان داده شده / که شعرا و سخن سرایان هم پر پیمان از ازین روابط زورکی یا دلخواه زیاد گفته و سروده اند /اما نه آن تابوشکسته و نه زنگوله ای بگردن گربه و گمال #آویزان خواهدشد ! و نه باد غیرت درخشندگی هنر وزیبائی گلشیفته فراهانی را خواهد برد! برای نمایش و اول هیکل شدن راههای دیگری هم هست / پهباد جهان حقوق بشر سازان بی خرج و سرمایه گذاری نظامی بطور متوسط در روز دسته هائی از (حشرات مضره) را در مناطق همجوارمان امشی میکند ! شاید واقعآ حشره باشند کی میداند ؟ ا صلآ کی به کیه !#۱ خودرا درمعرض و اختیار همگان قرار دادن #۲ سگهای گنده و بی خاصیت
۴۹۵۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : همه کارم آراسته س - کارده کلم بی دسته س
بقول هم ولایتی ها همه کارم آراسته س - کارده کلم بی دسته س

هرکسی در اظهار عقیده خود آزاد است ، همچنان که در پوشیدن و یا نپوشیدن لباس. بهمین جهت در مکان های محدودی لختی ها روش زندگی خود را دارند و کسی مزاحم آنها نیست . ولی آنها اندام بی لباس خود را با چادر نمیپوشانند که مجبور شوی با فروکشیدن چادر بفهمی که آنها لختی اند .

سرکار خانم وحدتی در نوشته خود میخواهند مردم را با واژه " مهبل " آشنا کنند ولی پس از کلنجار معلوم میشود که در حقیقت منظور ایشان کلمه رایجی ست که در انگلیسی به آن " کانت " میگویند و خانم احتمالا فمینیستی معتقد است که باید جای کلمات دیگر را بگیرد .

بنده در اولین کامنتم پیشنهاد کردم اگر منظور کلمه رایج است چرا ایشان از گفتن آن خود داری میفرمایند ؟

انصافا در این وضعییت کنونی و گرفتاری شیرزنان مدافع حقوق بشر آیا کار واجبتری نداریم که فرصت را برای اینگونه مطالب غنیمت شمریم؟ و چرا از همان ابتدا بی پرده مطلب را ادا نمی نمائیم؟

و اما راجع به " فرهنگ سخن، تالیف دکتر حسن انوری" که
ـ کس ٬kos بخش خارجی عضو تناسلی جنس ماده
و او واژه کس کردن را هم توضیح داده : انجام دادن عملی جنسی با زن. "

درک ایشان غلط است . معمولا مردم با بخش خارجی عضو تناسلی زن , عمل را انجام نمیدهند و این دال بر آنست که این کلمه در فرهنگ عامه بمعنی هردو کلمه فرج و مهبل است.
۴۹۵۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۱       

    از : محمد ربوبی

عنوان : آخرین توضیح
خانم وحدتی، درود بر شما . جون نوشته شما باب گفتگو و نیز نوشتن در مورد واژه ای شد که به ناروا ـ حتی برای روشنفکران ما ـ « تابو » شده .
در فرهنگ سخن، تالیف دکتر حسن انوری که اخیرا منتشر شده چنین می خوانیم :
ـ کس ٬kos بخش خارجی عضو تناسلی جنس ماده
و او واژه کس کردن را هم توضیح داده : انجام دادن عملی جنسی با زن.
واژه های کیر و کون نیز در همان فرهنگ توضیح داده شده .
مگر فرهنگ را برای فارسی زبان ها ننوشته اند. چرا باید به واژه های عجیب و غریب عربی و انگلیسی و فرانسوی و ... متوسل شد .
در حاشیه گفته شود که لابد موی سر زن هم شده بخشی از « آلات و ابزار جنسی «! که نشان دادن آن به « نا محرم » بی عفتی زن است: هم و غم این منادیان اخلاق که ورد زبانشان حجاب و عفاف است و با چماق آن را به زنان و دختران تحمبل می کنند شرم آور است.
حدود صد سال پیش در اروپا، مارکی دوساد آثاری منتشر کرد که ابتدا در فرانسه ممنوع شد ـ حتی خواندن آن ها در برخی کتابخانه ها ، از جمله در کتابخانه سلطنتی هلند ! . اما مدتی است که ممنوعیت آن ها برطرف شده . من مقاله ای که نویسنده و منتقد هلندی در باره او و آثارش نوشته ترجمه کرده ام. بجاست که کامنت نویسان آنرا بخوانند و در یابند که شرم و حیای گفتن و نوشتن فارسی این واژه ها بی مورد است. این مقاله در سایت نوشتار با عنوان « دنیای سادیستی » درج شده است .
www.neveshtar.net
۴۹۵۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۱       

    از : ایرج شکری

عنوان : ضرورت ظرافت بیکان در ارتباط جمعی
بحث به نظرم من متاسفانه به انحراف کشیده شد. بحث این بود که بازرسی بدنی به دلیل اجتناب آزردیدگان از به کاربردن واژه یی که دقیقا مشخص کند آن بازرسی ها چگونه بوده مبهم مانده است. واژه یا کلمات ظرفهایی هستند که در زبانهای مختلف آفریده شده و می شوند تا مفهومی را در این ظرفها بشود انتقال داد. در ارتباطات گوناگون جوامع از جمله ارتباط از طریق جنگ و تحث سلطه قرار گرفتن ملتی و قومی توسط قوم دیگر واژه ها از فرهنگی به فرهنگ دیگری راه می یابند اما ممکن است کاربرد مفهوم واژه های «مهاجر» در سرزمینی که به آن وارد شده عین همانی نباشد که در سرزمین اصلی بود. با این مقدمه بر می گردم به مساله انحراف بحث، مساله این بود که محکومان مورد آزار قرار گرفته واژه های دقیق برای مورد بازرسی بدنی را بکار نبرده اند. بسیار خوب اگر مساله اصلی این است، باید دید واژه هایی که برای بیان این منظور و انتقال مفهوم از طریق وسائل ارتباط جمعی در زبان ما وجود دارد یا ن؟ در این مورد خانم وحدتی واژه مهبل را که عربی است و واژه واژن را که فرنگی (فرانسه) مورد توجه قرار داده اند که به نظر من نمونه های مناسب و درستی برای رساند منظور است به غیر از این می شود مثلا «اندام جنسی»، یا «آلت تناسلی» را هم به کار برد. توجه داشته باشیم که در بحث بازرسی بدنی زندانیان، قرار نیست ما بحث آناتومی و فیزلوژی راه بندازیم. ما می خواهیم دامنه تعرض زندانبانان را به نحور روشنی به مردم برسانیم. حال چه اصراری است که مابیاییم تلاش کنیم که به جای بکار بردن آنجه موجود دم دست است و کاملا رساننده مفهم است، برویم تلاش بکنیم که واژه هایی که در طول قرنها کاربردی خاص در گستره یی به وسعت یک داشته اند رفع «رکیک» بودن بکنیم؟ این واقعا به بیراه رفتن است. مثلا گفتن این که «زندانبان با بیشرمی داخل اندام جنسی زنان را هم با انگشت خود بازرسی کردند» رساننده دقیق و روشن برای منظور نیست؟ دیگر این که واژه هایی که از زبان دیگر به ویژه عربی وارد زبان فارسی شده اند گاه ممکن است در زبان ما کاربردی متفاوت با منطقه پیدایش واژه داشته باشند. مثلا کلمه مقعد که ترجمه فارسی آن نشیمن یا نشیمنگاه است، در فارسی مثل خود کلمه نشیمنگاه برای «مخرج» یا انتهای روی بزرگ مدفوع از آنجا خارج می شود گفته می شود حال آن که در عربی به مفهوم قسمتی که تن انسان روی آن قرار می گیرد(موقع نشستن) بکار گرفته می شود مثل در داخل هواپیماها در راهنمای مورد اضطرای نوشته شده است که جلیقه نجات در زیر صندلی قرار دارد و این زیر صندلی، در زبان عربی «تحت مقعد» ترجمه شده است. دیگر این که خانم وحدتی در مورد کاربرد کلمه شرمگاه، آن را مختص عضو جنسی زنان دانسته در حالی که این واژه به قسمتی از بدن، (چه زن چه مرد) که اندام جنسی قرار دارد گفته می شود. باید ظرافت زبان و گفتار در دامنه ای که مورد کاربرد قرار می گیرد هم توجه داشت، نمی شود هر واژه یی در هرجا بکار برد. چطور می شود ادعا کرد که نه خیر همه چیز را باید «صاف و پوست کنده» گفت. واِژه های هماغوشی، همبستری، رابطه زناشویی، رابطه جنسی همه رساننده برقرای رابطه خاص جسمی و فییزیکی بین دو انسان و به طور معمول از دوجنس است در اما بستگی به زمینه بحثی که انجام می شود ممکن است از این یا آن استفاده شود. خلاصه کنم ظرافت بیان الزما سبب پوشیده ماندن حقیقت یا نارسایی نیست، ظرافت بیان به ویژه وقتی مطلبی از طریق رسانه هایی بادامنه فراگیر مثل رادیو تلویزون صورت می گیرد و هدف آگاهی رسانی و تاثیر گذاری به گسترده ترین صورت در جمعیت و مردم است، امری غیر قابل صرفنظر کردن است. پوشیده نگه داشتن و پوشاند و در دید همگان قرار ندادن اندام جنسی هم ویژگی انسانی است به دلیل این که برقرای رابطه جنسی مبنی بر تمایل و رضایت در بعد انسانی آن با پیچیدگی بسیار همراه است که انبوه و شعر و ترانه عاشقانه در فرهنگهای مختلف ملل که چیزی جز انعکاس تلطیف شده و انسانی خواست غریزی و شورجنسی نیست خود گواه این است اندام جنسی زن و مرد را نمی شود در همه جا و در هر موردی با همان واژگانی معرفی کرد که فحشها و جوکها بکار می رود.
۴۹۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : Betty Dodson
ممنون که سرکار خانم وحدتی به سخن آمده و منظور اصلی خود را بیان فرمودند و
خوشحالم که ما کودکان بالاخره بار را بمقصد رسانده و "واعظ " را مجبور کردیم که زنگوله را بگردن گربه بیاندازند . بنابراین بفتوای Betty Dodson تیتر مقاله در حقیقت بایدچیز دیگری میبود. اما از نظر مفهوم مقاله ، منظور از " آزار جنسی " جستجوی مهبل بود

بار دیگر تکرار میکنم که از نظر آناتومی ترجمه Vulva "فرج" بر وزن درج و یا خرج و مرج و آن عبارت از قسمت خارجی دستگاه تناسلی زن است. مهبل و رحم و لوله ها و تخمدان ها قسمت داخلی دستگاه تناسلی زن را تشکیل میدهند
۴۹۵۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۱       

    از : سهیلا وحدتی

عنوان : پاسخ به نظرات دوستان
با سپاس از همه دوستان که در این بحث شرکت کردند.

از صبور عزیز بویژه تشکر می کنم که بخشی از فرهنگ نه چندان دور زنان ما را در اینجا بیان کرد. و از محمد ربوبی گرامی سپاسگزارم که با تخصص حرفه ای و تجربه غنی خود این مساله ی دشوار و پیچیده ی زنگوله به گردن گربه انداختن را برای همه ما اینقدر ساده و بدیهی کرد.

پیروز عزیز، تا حدودی حق با شماست. اما حالا که مساله باز شده و دوستان پرسش هایی را مطرح کرده اند، سعی می کنم به آنها پاسخ داده و نظر خودم را نیز بیان می کنم.

در زبان فارسی، واژه "کس" – تا جایی که من اطلاع دارم - هم به قسمت بیرونی و هم به همه اندام تناسلی زن اطلاق می شود ولی فکر نمی کنم در هیچ کتاب آناتومی پزشکی این واژه بکار گرفته شود. متاسفانه این واژه در فرهنگ ما در جای مناسب خود قرار نگرفته، یعنی افراد در کودکی این واژه را به عنوان نامی برای یکی از اعضای بدن نمی آموزند، بلکه به جای آن از واژه ها و عبارت های اشارتی مثل "اونجا" یا "تن و بدن" یا "عیبی" یا "نازناز" یا "پسته" استفاده می شود. واژه "کس" در سن بالاتر و در قالب صحبت های جنسی، جوک های رکیک و یا فحش های زننده است که رد و بدل و آموخته می شود. از این رو، واژه "کس" نه برای نامیدن عضوی از بدن زن، بلکه فقط در ضمن صحبت های خصوصی درباره عمل آمیزش جنسی استفاده می شود، آن هم در چارچوب بی حرمتی و بی بندوباری یا بی وقاری جنسی. مثلا وقتی که از تجاوز صحبت می شود و یا فحش های رکیک داده می شود، براحتی از "کس" نام برده می شود.

فرهنگ دهخدا را ببینید:

کس . [ ک ُ ] (اِ) شرمگاه زن . موضع جماع زنان که عربان فرج خوانند. (برهان ). شرم زن . (منتهی الارب ). فرج زن . (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ). موضع جماع در زنان . چوز. نس .

فرهنگ ما زن را چنان بار می آورد که همیشه از عضو جنسی خودش شرمسار باشد و آن را "شرمگاه" می نامد.

در زبان انگلیسی، به بخش بیرونی اندام زن vulva گفته می شود، و مهبل را vagina یا واژن می گویند. که البته vagina گاه به جای "کس" هم بکار گرفته می شود. اما واره اصلی برابر با کس در زبان انگلیسی cunt است که همان معنای کس را دارد، و با توجه به گفته ی نویسنده کتاب
Cunt: A Declaration of Independence
احتمالا واژه ای هم ریشه است. جالب اینکه واژه cunt در زبان انگلیسی هم دقیقا همان مفهوم و بار منفی "کس" در زبان فارسی را دارد. اگر این واژه را در فرهنگ نامه Merriam Webster جستجو کنید می بینید که نوشته:
۱
usually obscene : the female genital organs; also : sexual intercourse with a woman
۲
usually disparaging & obscene : WOMAN

در همین فرهنگ نامه که ویژه یادگیری زبان انگلیسی است، مفهوم ساده به زبان بالا چنین آمده است:

[count] offensive + obscene ۱ : a woman"s sexual organs
۲ a US — used as an offensive way to refer to a woman
b Brit — used as an offensive way to refer to a stupid or annoying person ◊Cunt is an extremely offensive word in all of its uses and should be avoided.

و همانطور که برخی دوستان دیگر اشاره کردند، در فرهنگ نامه Oxford Advanced Learner’s Dictionary of Current English یا Oxford Advanced American Dictionary که فرهنگ نامه های ویژه یادگیری زبان انگلیسی است و واژه های محدودی را در بر می گیرد، این واژه اصلا نیامده (شاید برای اینکه کسی که تازه دارد زبان انگلیسی را یاد می گیرد، به اشتباه آن را بکار نبرد و ناخواسته به کسی فحش دهد.)

اما نویسنده این کتاب که دربالا به آن اشاره شد، یعنی Betty Dodson زنان را تشویق می کند که اعتبار اولیه نام اصلی عضو جنسی شان را به آن برگردانده و بار منفی را از آن بزدایند، بویژه از آن رو که واژه vagina در اصل به معنای غلاف شمشیر است، یعنی عضو جنسی زن در رابطه با عضو جنسی مرد نامگذاری شده!
شرمی که نامیدن عضو جنسی زن را در بر می گیرد، طبیعی است که شرم زن بودن را هم به همراه دارد. برای این که زن بودن را بدون شرم بپذیریم، خود را باید همانطور که هست با همه اندام هایی که داریم، از جمله اندام جنسی مان، بپذیریم. این نویسنده می گوید که زنان باید که نام اصلی و مستقل آن یعنی cunt را به عضو جنسی شان بازگردانند و بار شرم را از زنانگی شان بزدایند و خود را انسانی مستقل و توانمند بیابند. عنوان کتاب در این زمینه به اندازه کافی گویاست.

حالا ما در زبان فارسی واژه های معادل vulva هم نداریم، یا مهبل را با اینکه معادل مفهوم دقیق واژن یا vagina است، اما آنطور که واژن در اصطلاح روزمره معنای اندام جنسی زن را می دهد، بکار نمی بریم. از این رو چاره ای نداریم جز اینکه از واژه "کس" اعاده حیثیت کنیم و معنا و اعتبار اصلی اش را بدان بازگردانیم، یعنی دقیقا همان کاری را باید انجام دهیم که نویسنده این کتاب درباره واژه cunt به انگلیسی زبان ها پیشنهاد می کند.

شاید برای این انگیسی زبانها این یک گام دیگر در راستای تلاش های فمینیستی باشد، اما برای ما فارسی زبان ها یک گام فرهنگی اساسی بشمار می رود! چرا که واژه دیگری نداریم که جایگزین "کس" شود. "عضو جنسی زن" یا "آلت جنسی زن" توضیح است، اما نام نیست. نام این آلت جنسی "کس" است. باید این واژه را به عنوان یک نام برای بخشی از بدن زن به کودکان آموزش دهیم تا مجبور نشوند در چارچوب فحش و جوک رکیک با آن آشنا شوند. با آموزش صحیح، بار منفی از آن زدوده می شود و این واژه به فرهنگ واژه های ما افزوده می شود. یعنی همه اعضای بدن زن را بتوان بدون شرم و هراس نام برد.

این نیاز جامعه برای آموزش بهداشت جسمانی و روانی است. همچنین برای آموزش حقوق جنسی ضروری است. چگونه می توان به دختربچه ای یاد داد که کسی حق ندارد به کس او دست بزند، بدون اینکه واژه کس را به او یاد بدهیم؟ بگذریم که برای گفتمان های دیگر در زمینه رابطه جنسی هم ضروری است.

از این رو نظر من این است که این وظیفه همه ماست، تک تک زن و مرد، که با فرهنگ تحقیر زن مبارزه کنیم. هیچ زنی نباید از داشتن کس خود شرمنده باشد و باید بتواند بدون شرم و هراس از آن نام ببرد، و هیچ مردی نیز نباید از اینکه از کس یک زن بیرون آمده شرمند باشد. طبعیت زایش زیباست، و برماست که زیبایی طبیعی واژه ها را بدانها بازگردانیم، بویژه که پای حقوق بهداشتی، جنسی، و شهروندی نیمی از مردم ما در میان است.
۴۹۵۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : ساز صبا بناله شبی گفت شهریار - این کار توست , من همه جور تو میکشم
داستانی ست که آموزگاری طبق رسوم , از یک یک دانش آموزان پرسید که روزقبل چه کار خیری انجام داده اند ؟ همگی گفتند کمک کرده اند که پیر زنی را به آن طرف خیابان ببرند .
آموزگار به این کار نیک مرحبا گفت و پرسید که چرا اینهمه کمک لازم بود ؟ کودکان گفتند برای اینکه او نمیخواست برود ، او را بزور بردیم .

اکنون قضییه ما و سرکار خانم وحدتی ست که شاید میخواهند گفتگو را بر مساله متمرکز کنند و ما کودکان!! گفتگو را به انحراف کشانده ایم. بهر حال بنده با نیابت نداشته , در وسع خود سعی میکنم به کامنت جناب؟ حمیدی پاسخ گویم .

Oxford Advanced Learners Dictionary of Current Englishl کلمات واژن و پنیس را که در نوشته ها و محاوره بهمین صورت بکار میروند توضیح میدهد ولی در مورد Cunt آنرا کلمه ای تابو یعنی منع و نهی شده میداند .

ویکیپدیا Taboo را چنین توضیح میدهد " تابو یا پَرهیزه آن دسته از رفتارها، گفتارها یا امور اجتماعی است که بر طبق رسم و آیین یا مذهب، ممنوع و نکوهش‌پذیر است. برای نمونه نام بردن از اندام تناسلی در محافل رسمی در بسیاری از اقوام جهان یک تابو است".

Oxford Advanced American Dictionary کلمه Cunt را بکلی حذف کرده است و بگمان من علت آن مذهبی بودن بخش بسیار بزرگی از آمریکایی هاست . امید که این توضیح بدرک علت بکار بردن مهبل بجای کلمات دیگر در ایران کمک کند .
۴۹۵٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۱       

    از : karzan karzan

عنوان : واژه مهبل
با سلام خدمت خانم سهیلا وحدتی. در مورد واژه مهبل :

واژه ""مهبل"" عربی است نه فارسی. آن واژه در ادبیات فارسی کاربردی ندارد. نویسنده شوخ‌طبع کتاب مشهور رستم التواریخ (رستم الحکما )کلمات دیگری بجای مهبل به‌کار برده است.
۴۹۵۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست