یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بنی صدر: رفسنجانی موافق اعدام ها بود

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : م م

عنوان : رفسنجانی
با گذشت ۳۳ سال از آن زمان هنوز نتوانستم آن لحظه ای را که رفسنجانی از پشت تریبون داد می زد اگر امروز ۱۰۰۰ ۱۰۰۰ نکشیم فردا باید ۱۰۰۰۰ , ۱۰۰۰۰بکشیم.لطفا هر کی امکانشو داره از آرشیو این فیلم را پیدا کنه و تو یوتوب بذاره.
۵۰۰٣۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۱       

    از : قلاقیران

عنوان : من میگم تو بودی تو بگو من بودم
آقای بنی صدر نویسنده کتابی به اسم بیانیه جمهوری اسلامیه که البته کلمه جمهوری رو فقط روی جلد کتاب نوشته و توی متن همش میگه حکومت اسلامی. یاور جان بهش بگو حنای شما برای این ملت بیرنگه.
۵۰۰٣۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۱       

    از : رضا اسدی

عنوان : عذر بدتر از گناه
اینکه آقای بنی صدر و رفسنجانی پس از سی و چهارسال به فکر متهم نمودن و یا انتقاد از یکدیگر افتاده اند توجیه کننده کوتاهی و بی توجهی هیچکدام از آنها در مقطع انقلاب و جنایت هایی که انجام شده نمی باشند. هردوی آنها در سمت ها و پست های بالای مملکتی بودند و قدرت اعتراض و جلوگیری از انجام آنها را داشتند.
اینها از پیش کسوتان انقلاب بودند که به مانند مهندس بازرگان ، آیت الله منتظری و آیت الله طالقانی توان و آگاهی در درک تندروی ها و جلوگیری از آنها را داشتند منتها فرصت طلب بودند و شهامت این کار را نداشتند.
شخصا در آن زمان در نیروی هوایی بودم و در اصلاح رژیم سلطنتی و در صورت عدم تغیر با جا به جایی آن با یک حکومت دموکراتیک از نوع اروپای غربی نقش داشتم و فعال بودم، اما وقتی دیدم و شنیدم که افسرانی مثل جهانبانی را به جوخه اعدام سپردند مغز سرم سوت کشید.
درست است که رهبری انقلاب به عهده آیت الله خمینی قرار گرفته بود، اما ما شاهد بودیم که اکثریت مردم مسئولیت و انجام پیشبرد انقلاب در جهت تشکیل یک حکومت سکولار و دموکراتیک را از افرادی مثل بازرگان، بنی صدر و امثالهم انتظار داشتند. ملت طالب حکومتی بود که در انتخاباتش تمامی آحاد مردم اعم از چپ، لیبرال و عقیدتی حق رای و نظر داشته باشند. و از نظر اکثریت مردم آیت الله خمینی فقط نقش سمبولیک داشت. ایشان خودش هم گفته بود که به حوزه علمیه قم خواهد رفت و اداره مملکت را به اهل فن که منظور همان بازرگان و امثالهم بودند واگذار خواهد نمود.
بدون شک انقلاب هم به همان منظور صورت گرفته بود. ولی این افراد به جای اینکه برای رساندن انقلاب به اهداف مورد نظر همبستگی داشته باشند، پشت یکدیگر را خالی کردند و دربرابر جناح تمامیت خواه کوتاه آمدند.
چنانچه اینها فرصت طلبی و ملاحظه کاری را کنار میگذاشتند نه تنها آن افراد کشته نمی شدند بلکه صالحینشان در پست های قابل قبول مشغول به خدمت می شدند وبقیه در یک محکمه با صلاحیت محاکمه می گردیدند. در نتیجه نه جنایتی اتفاق می افتاد و نه جنگی بوجود می آمد که حد اقل یک میلیون کشته و معلول برای کشور ما به جا بگذارد.
میشود از آقای رفسنجانی پرسید که مگر اکنون در ایران کم اتفاقاتی نظیر آن چه در زمان انقلاب افتاده می افتد که چشمت را به روی آنها بسته ای و همه چیز را نا دیده می گیری؟ این همه زندانی و شکنجه و اعدام را نمی بینی؟ احتمالا اگر عمرت کفاف بدهد، در مرحله بعدی به یک عذر بدتر از گناه دیگری رو خواهی نمود.
آقای بنی صدر هم که خودش شاهد نتایج انقلاب اسلامی هست هنوز هم گره دمش از آن انقلاب را باز نمیکند و مرادش را در ادامه آن می بیند. به همین دلیل هم همچنان به انتشار روزنامه اش با تیتر انقلاب اسلامی ادامه میدهد و از هدفش دفاع مینماید و خودش را رئیس جمهور همان حکومت میداند که با کودتا برکنار شده است.
شاهد بودم که این آقای بنی صدر علاوه از اینکه اولین رئیس جمهور منتخب مردم بود از چنان حمایتی از پرسنل ارتش برخوردار بود که حتی آیت الله خمینی هم دیگر در آن جایگاه نبود، اما وقتی که ایشان با مشکل مواجه شد بجای اینکه رو به آنها کند تا از حمایت مردمی و پرسنل ارتش برخوردار شود، پشت به آنها نمود و بدون درنگ خودش را در خانه تیمی مجاهدین خلق مخفی کرد و بدون پیش بینی از عواقب آن تحت حمایت مسعود رجوی قرار گرفت.
۵۰۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست