از : انصاری
عنوان : damavand
" ﻫﻤﺪﻟﯽ ﺑﺎ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﺑﻪ
ﻗﺼﺪ ﺁﺷﺘﯽ ﻣﻠﯽ ﻭ ﻧﯿﺰ ﻧﻈﺎﺭﺕ ﺑﺮ ﻓﺮﺍﯾﻨﺪﻫﺎﯼ ﺁﻣﯿﺰﺵ
ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻪ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﺗﺴﻬﯿﻞ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ، ﻧﺒﺎﯾﺪ
ﺩﺳﺖ ﺁﻭﯾﺰ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﺩﺭ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮﻫﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ
ﮐﺸﻤﮑﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﭘﺎﯼ ﺩﻭﻟﺖ ﻭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﻫﺎﯼ
ﺳﮑﻮﻻﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮﻫﺎ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ".
در این گفتار جنابعالی از همدلی سخن بمیان آورده اید و دخول سکولاریسم را در گفتگوهای دینی،نهی نموده اید.
از طرفی در رابطه با خرافه گویی های دینی که در موضوع با شما موافقم،لکن در مصداق ساید نه،تند تاخته اید.جناب دکتر کرمی سوال من اینجاست که اگر سکولاریسم در تشخیص خرافه گویی دینی تشخیص صحیح دارد،پس این رابطه "همدلی"را شما با دین خرافه چگونه توجیه میفرمایید؟در حالیکه از ورود به آن و بحث پیرامون آن پرهیز مینمایید.
۵٨۴۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۲
|
از : حامدی فر
عنوان : باید و نباید کردن از دل سکولاریزم در نمیآید
جناب آقای کرمی
اگر یک سکولار واقعی باشید، نمیتوانید اینقدر باید و نباید کنید و حق تعیین کنید، مراجعه کنید به نوشته اتان و بشمارید که چند بار از واژه باید و حق استفاده کرده اید.
در مطلب اصلی اتان شما بطور کلی نوشته بودید که نباید در کشمکشهای ادیان وارد شد. حال در پاسخ شرط آزادی را به آن اضافه میکنید. واژه کشمکش نیز بسیار ابهام بر انگیز است و از آن میتوان برداشتهای مختلف کرد.
اصل اول سکولاریزم جدایی دین از دولت و اصل دوم آن آزادی مذاهب است و وظیفه دولت سکولار حمایت از آزادی مذاهب میباشد. همچنین، سکولاریزم وارد بحث های محتوایی مذهبی نمیشود بلکه از دخالت مذهب در سیاست جلوگیری میکند و جز حفظ و حمایت از آزادی مذاهب، قانون نمیگذارد که نباید وارد تقابل و کنش و واکنش مذاهب شد. بلکه اتفاقا تا آنجا که آزادی مذاهب حفظ شود از این کنش و واکنشها حمایت میکند.
آن که حتی تا مرحله قانون گذاری برای ممانعت از انجام برخی از وظائف مذهبی میتواند پیش برود لائیتیسه است نه سکولاریزم. یک دولت لائیک الزاما دمکرات نیست اما دولت سکولار حتما دمکرات باید باشد وگر سکولار نیست. به همین خاطر بنظر من شما کارکرد و عواقب این دو واژه را در مطلبتان با هم قاطی کرد ه اید.
۵۰۱۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۱
|
از : اکبر کرمی
عنوان : سکولارها نباید به هیچ بهانه و بهایی در کشمکش های دینی و فرقه ای دخالت داشته باشند.
جناب حامدی فر
با درود و مهر
به باور من، شما تا آن جا که به دینی بودن تان مربوط می شود، آزادید و می توانید مطابق با اعتقادتان رفتار کنید و در گفت و گوهای دینی مشارکت داشته باشید؛ اما اگر سکولار باشید، به حکم سکولار بودن نمی توانید و نباید در کشمکش های دینی به گونه ای دخالت داشته باشید که مخل آزادی عقیده و بیان دیگری باشد. اگر روشن تر بخواهم بگویم، شما به عنوان یک مسلمان سکولار حق ندارید با بهاییان یا مدعیان جدید مهدویت یا هر فرقه و گروهی (اگر به زعم شما گرفتار خرافه است) درگیر شوید و این درگیری را به پهنه ی عمومی بکشید. شما باید از برابری و آزادی او دفاع کنید و او را به رسمیت بشناسید (هرچند با اعتقادات او موافق نباشید).
در نتیجه این که گفته ام «سکولارها نباید به هیچ بهانه و بهایی در کشمکش های دینی و فرقه ای دخالت داشته باشند.» همچنان قابل دفاع است و به هسته ی سخت آمیزش اجتماعی در جوامع جدید اشاره دارد.
این مساله به ویژه در موزاییک رنگ رنگ ایران امروز بسیار اهمیت دارد؛ چه، حاکمیت دینی در عمل بخشی از اجتماع شیعیان (به دیگر عقاید فعلن کاری نداریم) را به دو قطبی دینی/ضددینی تبدیل کرده است. در چنین شرایطی کشاندن کشمکش های دینی به پهنه ی عمومی به معنای معلق کردن امر دمکراسی به حل و فصل این مسایل یعنی تعلیق به محال است.
سکولارها تنها با حفظ این بی طرفی است که می توانند در برساختن حاکمیتی بی طرف در ایران نقش موثر داشته باشند.
۵۰۱۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۱
|
از : حامدی فر
عنوان : این چه منطقی است؟
اشاره من به این بخش از نوشته شما است که بنظر من بسیار بی منطق و نادرست میباشد و باعث میشود اصل پیام شما را به شدت بی ارزش کند. نوشته اید:
"سکولارها هم نباید در کشمکش های دینی دخالت کنند".
تکلیف آنان که به دین معتقدند اما سکولارند چیست؟ ایا آنان نباید خودرا وارد کشمکش دین بکنند؟ این دیگر چه منطقی است. مثل این است که بگوییم انان که مارکسیست نیستند حق انتقاد به این فلسفه را ندارند.
اگر تاریخ خوانده باشید میبینید که به جز بخشی از روحانیت و بخشی از روشنفکران مسلمان که متاثر از شریعتی بودند بقیه در فکر و عمل سکولار بوده اند و حوزه دین و اعتقادات دینی را از حوزه های سیاسی و حکومتی جدا میکرده اند. شما میخواهید این واقعیت را نادیده بگیرید تا به منظور اصلیتان برسید: که هرکه منتقد دین است پس ضد دین میباشد و کافر.
شما به این وسیله میخواهید این واقعیت: انتقاد سازنده از دین را که اتفاقا موثر ترین آنها از جانب مسلمانان سکولار میباشند لاپوشانی کنید و آنها را نادیده بگیرید و به این وسیله نشان دهید که هر که از دین انتقاد میکند ضد دین است. واقعا انصاف نیست.
لطف کنید قبل از ارسال مطلبتان به رسانه ها آنرا یکبار بدقت بخوانید.
۵۰۱٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۱
|
از : شیدا
عنوان : عقده
مطالعه شخصیت افرادی که با دین، دشمنی و عداوتی بیمارگونه داشته اند، نشان داده که آنها عداوت و کینه ای با"پدر" دارند. با فردی که اگر پدر خودشان هم نبوده، عمو، پد ربزرگ، یا فرد مذکری بوده که رل والد را داشته است
این آدمها در جنگ با مذهب، با پدری که سختگیر یا ناخواستنی بوده می جنگند و عقده های آن کودکی را که مورد ضعف قرار گرفته از سوی یک والد سخت گیر، التیم می بخشند. ربطی به دین و سکولاریسم ندارد. عقده انسانهای کوچک شمرده شده است
۵۰۱۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۱
|