کارگران! کمیته های اعتصاب و اعتراض تشکیل دهید
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : نیروی انقلابی واقعی باید در هر حالی، تکرار می کنم: در هر حالی، خود را در گیر مشکلات کارگران، زحمتکشان و کل ملت مظلوم و غارت شده بسازد.
این اطلاعیه ی فداییان خلق - اکثریت - زنده و امیدوار کننده به نظر می آید. البته باید دید گام های بعدی چگونه برداشته خواهد شد.
آیا اصلن برداشته خواهد شد؟
در ضمن بعضی از قوانینی که به احتمال تغییر آنها اعتراض شده، عملن سال هاست که تغییر یافته اند. حالا فقط می خواهند روی کاغذ هم تغییر اش بدهند. به عنوان مثال بسیار سال است که با ده ها هزار کارگر در محیط های کار، هر سال قرار داد جدید بسته می شود. یعنی کارگری که فرض کن بیست سال سابقه دارد، همیشه حد اکثر سابقه اش یک سال است.
یعنی "قانونی" را به سود کارفرما حکم فرقا کرده اند که در زمان برده داری نیز چنین نبوده است!
چگونه؟
به این صورت که آن زمان برده دار میزان سال های خدمت برده ی خود ر ا وارونه جلوه نمی داد. یعنی بیان می کرد که فلان برده مثلن بیست سال است که در خدمت من است. یعنی به انسان و انسانیت گرچه خیانت می شد و برده داری حاکم بود، ولی به زمان خیانت نمی شد. حالا در کشور ما سرمایه دار هم به انسان و انسانیت و هم به زمان خیانت می کند. در نتیجه ده ها هزار کارگر در میهن ما حد اکثر یک سال سابقه ی کار دارند! که در آغاز سال بعد، بعد از نوشتن قرار داد جدید، آن یک سال نیز از بین می رود و سابقه صفر می گردد. و این بیداد، این بمباران ناحق بر حق، این تلخ، این باور نکردنی، متأسفانه حقیقت دارد.
شکاف وحشتناک طبقاتی ایجاد شده در این سی و اندی سال در کشور را هم باید بر آن افزود.
وقتی از کارگر می پرسی چه بر شما می رود که این قانون بدتر از زمان برده داری را سرمایه دار به شما تحمیل می کند؟! چرا اعتراض نمی کنید؟!
می گویند: ما اعتراض می کنیم؛ ولی کارفرما در جواب ما می گوید: خیلی ها هستند که آرزوی این را دارند که در جای شما باشند، ولی بیکارند. و چه بسی حاضرند کمتر از شما مزد بگیرند. پس اگر خیلی ناراحت هستید، می توانید بروید. آزادید.
آزادی!
باری، برداشت از مفهوم یک واژه ای می تواند عمیقن گوناگون باشد.
راستی چرا چنین است!؟
برای اینکه هر کسی برداشت طبقاتی خود را از آن دارد.
کارگر آزادی را برای ایجاد سندیکا و شورا و اتحادیه می خواهد. او می خواهد آزاد باشد تا کمی زندگی فلاکتبار خود را بهبود بخشد.
برداشت کارفرما از آزادی اما این است: توی کارگر آزادی بین قانون بدتر از زمان برده داری و بیکاری یکی را انتخاب کنی. من این لطف را به تو می کنم تا در شیره کش خانه ی من قطره قطره داوطلبانه جان بسپاری. و تو آزادی که بپذیری و یا رد نمایی و با دستان تهی هر روز بعد از خوابیدن کودکان خود به خانه بروی و مویه های زن درمانده ی خود را بشنوی.
او نیک می داند که کارگر وجدان بزرگ زمانه ی خود است. او می داند کارگری که همه ی عمر رستمی می کند، اما توان دیدن کودکان چشم انتظار خود را ندارد. دل شیر می خواهد به آن چشم های پرسشگر نگاه کردن.
و کارفرما این را خوب می داند. و می داند که او بناچار می مانَد.
گریه امانم نمی دهد
این "زندگی" جز غصه نانم نمی دهد!
باید رود رود خون گریست۱.
اگر براستی مردمی و انقلابی هستید، نه در شعار، بلکه در عمل باید پیوسته و ناگسسته در کنارشان زیست.
زیرا بسیاری از شمایان نام خود و حتی گاه نان خود را از آنان دارید.
پس حق است، گر به زحمتکشان گفته شود:
ای مردمان بی غش
دل بیکران ز آتش
پرسید ز حزب داران
چونید در این کشاکش؟
زیر نویس ۱ - یک روز، در آن روز های شوم، در حالی که های های می گریستم؛ برای مادر سهراب این از دل بر آمده را نوشتم. بچه ها لطف کردند و بردند بر مزارش خواندند این خون گریه ی مرا:
رنج تو و دل من
دل من
از رنج تو
پاره پاره
می شود
صورتم را می شورم
دلم را جمع می کنم
پاره پاره
دوباره
می شود!
۵۰٣۴۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۱
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|