از : خوش خیال
عنوان : در جبهه پایداری ...
آنها گفتند : "ما لخت شدن را دوست داریم" و لخت نشدن را نشانه مرتجع بودن میدانیم ، یا لخت شوید یا ما شما را لخت میکنیم ! گفتیم ; لخت شدن ما شما را چه حاصل ، اگر برهنگی خواست شماست ، از آن شما باشد . گفتند ما لخت شده ایم و حالا نوبت شماست. گفتیم نعوذ ان بلالله ، یعنی ، " لخت نمیشویم" ! گفتند شما به بیماری ضد تجدد،خرافه پرستی و فلان فلانومیسم دچار شده اید، چاره درد شما در "دموکراسی طلبی و حقوق بشر خواهی" است. گفتیم حقوق بشر یا "حقوق تشر"، از شما نمیترسیم، دموکراسی شما را هم نمیخواهیم، لخت هم نمیشویم !
عزرائیل را کنار ما نشاندند که ما از او بترسیم و لخت شویم . باز گفتیم همان که گفتیم،نمیترسیم و لخت نمیشویم ! در این گیر و دار چنان شد که چنین نباید میشد! ولی بروی خود نیاوردیم و باز هم گفتیم : "مرغ یک لنگ دارد"، ما لخت نمیشویم ! سر انجام آیینهای بما دادند تا نظری به خود بیفکنیم . به سراپای خود از شمال تا جنوب و از مشرق تا مغرب نظر انداختیم و آنچه یافتیم چیزی جز برهنگی خود
نیافتیم !...
آن فرشتگان حقوق بشری در آنسوی آبها ، لباسهای ما را بر تن کرده بودند و قاه قاه میخندیدند ! پرسیدیم به چه میخندید ؟ گفتند خوشحالیم ، زیرا لباسهای شما بوی "نفت فراوانی" دارد .
۵۰۴۴۰ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۱
|