از : افشین کمانگر
عنوان : آقای صالحی تا حالا کجا بودند؟
با سلام به دوستان کارگر و با تشکر از سعید محمدی گرامی
و با تشکر از مدیریت اخبار روز که کامنتهای قبلی را منتشر کردند
جهت اطلاع دوستان کارگر باید بگویم که کل این کامنت ها از مقاله مینا فرخنده گرفته شده است. متاسفانه حاکمیت تفکر استالینی در چپ ایران مقاله خانم فرخنده هم بایکوت شده و هم منتشر نشده است.
از اخبار روز هم جای شگفتی دارد که یک مقاله را که چند روزی است که در سایت آزادی بیان کهنه شده است را منتشر می کند. برخلاف سبک کار خود که مدعی است مقالات دیگر سایت ها را منتشر نمی کند. در هر حال این سوال از آقای محمود صالحی به قوت خود باقیست که در این مدت به عنوان سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی چکاری انجام داده است؟ و حالا که رضا و همسرش خانم ربابه رضایی خودشان سخن می گویند چه نیازی به سخنرانی آقای صالحی؟
حتی تی وی آمریکا هم شب جمعه ویژه نامه رضا شهابی پخش کرد. آقای صالحی شبتان بخیر! دیر تشریف آوردی!
۵۰۵۲۲ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹۱
|
از : سعید محمدی
عنوان : من یک عضو کمیته....هستم(۳)
اما بکاربردن لفظ "کارفرمایان کوچک" از طرف ایشان هنوزروشن کننده هیچ چیز نیست و تنها تاثیری که ما تا کنون از این صحبت ها مشاهده کرده ایم، بوجود آمدن جو مسموم در محیط بحث و فعالیت ها بوده است. او حتی حاضر نیست که به طور مشخص اعلام بکنند که منظورش از "کارفرمایان کوچک" چه کسانی و کدام فعالین کارگری هستند!
در شرایط سخت کنونی طبقه کارگر می تواند تنها با نیروی متشکل خودبه استقامت و پیشروی ادامه بدهد و برای امر رهایی خود تلاش کند. تنها کسی را می توان پیشروی کارگری دانست که در جهت ایجاد اتحاد کارگری برای یک محیط سالم در میان فعالین کارگری و تشکل هایشان در تلاش است.پیشروی کارگریعاری از امیال شخصی به مبارزه میپردازد. پیشروی کارگری کسی است که برای مسائل مشخص پیش روی کارگران، راه حل های عملی مشخصیارائه می دهد. یک پیشروی کارگری توانایی سازماندهی اعتراضات واقعی کارگری که اکنون در سطح جامعه موجود است را دارد. یک رهبر عملی جنبش کارگری نباید جدا از تشکل های کارگری، فردی، یکه تازانه و تفرقه افکنانه عمل بکند.
(۱
http://www.khamahangy.com/index.php?option=com_content&view=article&id=۱۱۷۳:--۴۴----------------------------&catid=۱۰:۱۳۸۹-۱۲-۲۳-۲۳-۵۵-۱۸&Itemid=۲۶
۲
http://www.khamahangy.com/index.php?option=com_content&view=article&id=۱۱۶۹:۱۳۹۱-۰۹-۲۷-۱۵-۳۲-۵۶&catid=۱۴:۱۳۸۹-۱۲-۲۳-۲۳-۵۷-۱۸&Itemid=۲۷
۳
http://www.khamahangy.com/index.php?option=com_content&view=article&id=۱۱۸۷:۱۳۹۱-۱۰-۰۳-۲۲-۱۶-۴۹&catid=۱۴:۱۳۸۹-۱۲-۲۳-۲۳-۵۷-۱۸&Itemid=۲۷
۵۰۵۲۱ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۱
|
از : سعید محمدی
عنوان : من یک عضو کمیته .....هستم(۲)
در آغاز سخنرانی ایشان در مراسم تودیع کارگران خباز می گویند "من عمیقا خوشحال هستم که بعد از مدتی، دوباره خود را در میان دوستان و کارگرانی می بینم که سالها با هم کار کرده ایم" آیا یک مدعی فعال کارگری، که قرار بوده به تشکل یابی کارگری کمک بکنند، تا بحال کجا بوده اند و حالا هم بعد از مدتها و فقط برای ایراد سخنرانی آمده اند؟ ایشان از طرف همه کارگران صحبت می کنند و به مسائل و مشکلات کارگری می پردازند، اما نمی دانم که چه اتفاقی می افتد که ناگهان مسائل و مشکلات کارگری تبدیل به تسویه حساب های شخصی شده و آن جلسه ی تودیع تبدیل به جلسه ایشان می شود.
اومی گوید"هر چند امروز کسانی پیدا شدند و به ما می گویند بی سواد و کارگران نمی توانند کتاب مارکس را مطالعه کنند، بلی این راست است ما نمی توانیم کتاب مارکس را مطالعه کنیم بخاطر اینکه ما آنقدر خسته می شویم که وقتی بعد از ۱۴ ساعت کار طاقت فرسا به خانه بر می گردیم دیگر توان نشستن هم نداریم به جای خوابیدن بی هوش می شویم". با شما شرط می بندم که هیچکدام از حاضرین در آن مراسم، حتی خیلی از خوانندگان آن گزارش نفهمیده اند که منظور از اینصحبت های ایشان درآن سخنرانی چه بوده است. آیا خوانندگان این مطلب می دانند کی به چه کسی گفته است "چرا شما کتاب های مارکس را مطالعه نمی کنید".البته می توان حدس زد،چونکه به من و امثال من گمنام کسی نمی گوید چرا کتاب مارکس نخوانده اید، اما به فعال کارگریی که دائم اطلاعیه پشت اطلاعیه می دهند، برای کارگران زندانی ترکیه، برای کارگران رزمنده اروپا و... به تصمیم فردی خودشان سخنران و نماینده همه کارگران میشوند، گزارش صادر کرده و به کارگران سندیکاهای فرانسه انتقاد می کنند،... به خود ایشانمی توان گفت که چرا کتاب نمی خوانند.
آقای فعال کارگری عزیز!حتماکسی بخاطر ارزشی که برای شما قائل است انتقاد کرده و خواسته است که تاثیر سازنده ای داشته باشد ولی شما به جای برخورد اصولی، حالا هم که برخلاف من و بقیه کارگران شاغل تمام وقتتان آزاد است و می توانید کمی از آن را صرف مطالعه بکنید، ناراحتی خود را از این انتقاد پشت کارگران خبار که روحشان هم از قضیه خبر ندارد،پنهان می کنیدواینجلسه به مکانی برای حل مسائل شخصی شما بدل می شود. درکجای دنیا به یک چنین کاری فعالیت کارگری می گویند!؟
اما از خواندن کتاب های مارکس بگویم، کارگران معدنچی در آلمان که شرایط کاریشان در اواخر قرن ۱۹ بر هیچ کس پوشیده نبوده، در وصیت خود می خواستند که آنها را همراه کتاب مانیفست مارکس در گور بگذرند. آنها مانیفست را که راهنمایشان در مبارزه طبقاتی بود، حتی نمی خواستند بعد از مرگ هم از خود دور بکنند. این از مزیت های جنبش کارگری ما نیست که شما نا آشنا بودن به کتاب مانیفست را جزو محسنات کارگری و کارگر بودن می دانید و به آن افتخار می کنید.
در آخر گزارش این مراسم، سخنان کوتاهی از آقای احمدپور رئیس سندیکا آمده. با وجود اینکه از ایشان تنها جملاتی آمده است،اما روشنی گفتار و هدف مبارزاتی مشخصی که رو به کارگران بیان می کنند: " کارگران؛ چند ماه به پایان سال باقی مانده است و مبارزه جدی برای افزایش دستمزد ها در راه است" و دعوتشان برای امر مشخص مبارزاتی و متانتی که در قبال دیگر همطبقه ای های خود از خود نشان می دهند، بازگو کننده برخورد سازنده و مسئولانه این فعال کارگری می باشد. همچنین با مقایسه صحبت های آقای احمدپور و فعال کارگری عزیزمان می توان تفاوت انگیزه ها را هم دید.
در پیام تسلیتفعال کارگری ما به خانواده های کارگرانی که حین کار در معدن زغال سنگ طبس جان خود را از دست داده اند، شماره تلفن داده و از بازماندگان می خواهند که با ایشان تماس بگیرند تا راهنمای آنها باشند.
چه دارید که به آنها بگویید؟ آیا میخواهید به آنها بگویید که به جای مبارزه متشکل کارگری، باید مثل شما یکه تاز مبارزه طبقاتی باشند یا می خواهید به آنها بگویید "کتاب نخواندن نشانه کارگر بودن است"؟
برای حمایت از کارگران زندانی در ترکیه اطلاعیه داده اید، دستتان درد نکند، اما از کجا مطمئن هستید که این کارگران هم جزو همین "کارفرمایان کوچک" نیستند. بهتر نبود قبل از اعلام حمایت از آنها اول تحقیق می کردید که این کارگران چکاره هستند!
این فعال کارگری عزیز همانطور که با سرمایه داری در این زمان آشنایی دارند، حتما می دانند که در این دوره سرمایه داری برای سود هر چه بیشتر و کمتر کردن هزینه تولید، دست به صدور سرمایه زده است، یعنی اکثر کارخانجات تولیدی و سرمایه از کشورهای صنعتی و پیشرفته به کشورهای دیگر صادر شده و از نیروی کارگران در آن مناطق استفاده می شود. دیگر اینکه سرمایه داری برای اینکه از شر دردسر کارگران شرکت های بزرگ و یا بیکاران خلاص شود، امکاناتی در اختیار همان کارگران و زحمتکشان می گذارد که بتوانند خود با ایجاد کارگاههای کوچک، خود را استثمار بکنند. از طرف دیگر از طریق کنترل بازار، سیستم مالیاتی و بانکی بخش زیادی از سود تولید شده در این کارگاههای کوچک دوباره به جیب خود سرمایه داری سرازیر می شود. در ضمن شیوه دخالت سرمایه داران در این سیستم "دستان پنهان" است. این کارگران را که مالک کارگاههای کوچک هستند را در اصطلاح آلمانی "کارگران خود استثمار کن" می نامند.
۵۰۵۲۰ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۱
|
از : سعید محمدی
عنوان : من یک عضو کمیته هماهنگی هستم و میخواهم از آقای صالحی بپرسم.....(یک)
رفیق فواد تابان
با سلام
من یک عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری هستم. یک فعال کارگری ساده. شما یک مطلب از آقای صالحی را که چند روز پیش در سایت ها آمده چاپ کرده اید. دست تان درد نکند اما خوب است و شرط دموکراسی هم این است که نظرات ما را نیز به عنوان کامنت منتشر کنید. شاید کسی از دوستان آقای صالحی زحمت جواب به خود بدهد. من این کامنت را در سه بخش می گزارم و انشالله شما آن را منتشر کنید.
با تشکر
سعید محمدی
۲۰۱۲/۱۲/۲۸
از زمانی که یکی از فعالین کارگری شمشیر را از رو بستند و بر علیه بخشی از فعالین کارگری و تشکل هایشان اعلام جنگ کردند، تقریبا دو ماهی می گذرد. در این مدت ایشان تلویحا مورد حمایت افراد و جریانهایی قرار گرفته اند. البته اغلب حمایت ها غیر مستقیم و با بیان اینکه "ما نمی خواهیم جانبدار باشیم" بوده است. از آن جمله بوده اند "بخاطر جنبش کارگری هم که شده نمی بایست به این فعال کارگری انتقادی علنی کرد" ، " موضوعاتی هستند که بین دو طرف دعوا وجود دارد و ما بهتر است که هیچ دخالتی در این دعوا ها نداشته باشیم. " این اظهار نظرها که اکثرا آگاهانه و برای جانب داری از یک طرف است،از بیان اشکالات سرباز زده و نتیجه ای جز سرپوش گذاشتن بر انحرافات و مشکلات ندارد.
قبل از پرداختن به اصل مطلب می بایست چند نکته را در رابطه با خودم روشن بکنم تا هیچ شبه ای در این میان وجود نداشته باشد. من همانطور که معرف حضور بعضی از شما هستم، در وهله اول یک زن کارگر هستم. از اینکه مجبور بوده ام به تنهایی با صاحبکارهایم دست و پنجه نرم کرده و از حق خودم دفاع بکنم، خسته شده ام. از اینکه به تنهایی سر حقوق همطبقه ای هایم در محیط کار با هر کس و ناکسی درگیر شده ام، زله هستم. از اینکه هم طبقه ای هایم از زور ناچاری گاها نتوانسته اند از من و از خودشان دفاع بکنند خون دل می خورم. چقدر بخاطر یک لقمه نان زیر بار دروغ و زور برویم؟ می دانم هر جا تشکلی هست، هر جا یک عده امثال خودم برای دفاع فردی و جمعی همطبقه ای هایم چاره جویی می کنند باید مثل تخم چشمها نگهدار و مراقب آن تشکل بود تا رنگ فردگرایی، خودمحوری و کینه توزی نگیرد و به توطئه آلوده نشود. با این سن و سال از بس به تنهایی بخاطر نان جنگیده ام، دیگر سر این چیزها کلاه سرم نمیرودو می دانم چاره ام و منافعم در وجود تشکلهای کارگریست، از "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری" گرفته تا "سندیکای شرکت واحد" و... همه وهمه روی تخم چشمان من کارگر جا دارند. دخالتم هم تنها از این زاویه است. من نمی توانم بی تفاوت از کنار مسائلی که در جنبش کارگری وجود دارد بگذرم و بگویم همه اینها به من مربوط نیست. یا که اشکالات را بقولی زیر فرش جارو زده و از دیده ها پنهان بکنم ورویشان را سرپوش بگذارم. اما گفتن آشکارحقایق و انحرافات از طرف من به معنی پنهان کردن و سرپوش گذاشتن حقایق گذشته نیست، دقیقا بخاطر نقش تعیین کننده این فعال کارگریبوده است که امروز من و امثال من می بایست با احترام به جنبش کارگری و خدمات گذشته ایشان به این جنبش با متانت و دقت کارگری مسائل را بازگو کنیم و در برطرف کردن موانعی که اکنون پیش روی جنبش کارگری است کوشا باشیم.
حالامی پردازم به موضوع: این فعال کارگری در طی دو ماه گذشته دو اطلاعیهنوشته اند؛ یکی اطلاعیه "در دفاع اززندانیان اعتصاب کننده در زندانهای ترکیه"و دیگری اطلاعیه"در ستایش از رزمندگی کارگران اروپا در روز ۱۴ نوامبر"؛و اخیرا همبعد از مدتها غیبت ناگهان بیاد آقای رضا شهابی افتاده و در آغاز اطلاعیه شماره ۴۴بطور فردی واز طرف شخص خودشان به مردم و کارگران فراخوان میدهند، اما در آخر اطلاعیهفراخوان شخص ایشان بدل می شود به فراخوان کمیته دفاع از آقای رضا شهابی:" کمیته دفاع از رضا شهابی از کارگران و تشکل های کارگری می خواهد که به هر شکل ممکن صدای اعتراض شان را نسبت به شرایط رضا شهابی و دیگر کارگران در بند اعلام کنند"۱. یعنی فراخوانشخصی ایشان مساوی است با فراخوان تمام کمیته رضا شهابی و این شبهه بوجود می اید که تمام کار و زحماتی که این کمیته می کشد تنها از وجود متعالی ایشان است. نمی دانم که آیا این شیوه نوشتن فراخوان عمدی بوده است یا اینکه" نه عمدی وبلکه سهوی و ناشی از عدم دقت کافی ارسال کننده بوده است".
درسایت "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" برای انتشار نامه های رضا شهابی، اول نامه سر گشاده ایشان را منتشرکرده اند و بعد در ادامه اش دو نامه از خود رضا شهابی۲، انگار که آدم زنده که خودش دارد حرف می زند وکیل و وصی می خواهد.نامه رضا شهابی به اندازه کافی گویای خواست و نظرات خودش هست. استفاده از نام یک کارگر مبارز زندانیبرای تبلیغ و مطرح کردن یک نفردیگرآیا کار درستی است؟ سوال این است که این کارها برای چیست؟
کمیته دفاع از محمود صالحی با داشتن دویست وشصت نفر توانسته بود زندان و دادگستری را سر آنان خراب کند، چرا کمیته رضا شهابی با وجود حمایت هفصدوپنجاهامضاکننده نتوانسته استکارعملیبرایایشانانجامدهد. آیامیتوانباصدوراطلاعیهکاریپیشبرد؟چراشماازهمانکسانیکهدر کمیته دفاع از محمود صالحی نقشاساسیداشتندکمکنمیگیریدوباآنانمشورتنمیکنید،چرا با آنها که برای شما تجمع می کردند،حالاتسویهحسابشخصیمیکنید؟
در گزارشی که در سایت "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" از مراسم تودیع یکی از کارگران شهر سقز آمده است از ایشان سخنرانی مفصلی درج شده است. این گزارش در آغاز به امضاء هیئت مدیره انجمن صنفی کارگران خباز در سایت آمده بود که بعد از تکذیبیه هیئت مدیره این انجمن، ناگهان این امضا بدون هیچ توضیحی از پای گزارش مربوطه محو شد. تنها بعد از پخش تکذیبیه توسط سایت های دیگر و بعد از چند روز، تکذیبیه همراه با توضیحیکوتاه " اشتباها امضاء هیئت مدیره در زیر گزارش آورده شده که نه عمدی وبلکه سهوی و ناشی از عدم دقت کافی ارسال کننده بوده است" در خود سایت "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" درج می شود.۳ سوال این است که آیا با این برخوردها اعتماد به این سایت خدشه دار نمی شود؟
در آغاز
۵۰۵۱۹ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۱
|