یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انتخابات، تداوم بن بست یا فرصتی تازه؟ - احمد پورمندی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : احمد پورمندی

عنوان : سپاسگزاری
با سلام به دوستان عزیزی که در بحث شرکت دارند، از اینکه گفتگو ها در مدار آموختن از یکدیگر و با احساس مسولیت پیش می رود، بسیار خوشحالم . برداشتم این بود که ارزیابی از تضاد و درگیری های درون حکومت و سمت وسوی تحول اوضاع هم به اندازه بررسی کارنامه موسوی، مورد بحث و گفتگو قرار خواهد گرفت. ظاهرا این طور نشد و بحث روی مورد دوم متمرکز شده که آن را هم می توان ، به عنوان نشانه ای از درک این ضرورت که کاری باید کرد، به فال نیک گرفت.
این بسیار امیدوار کننده است که همه ما با برداشت های متفاوت از " دوران طلایی" و " اجرای بی تنازل"، نقش موسوی، کروبی و رهنورد را ، به عنوان همراهانمان در مبارزه برای آزادی و دموکراسی مثبت ارزیابی می کنیم و تلاش برای آزاد کردنشان را وظیفه خود می دانیم. حق کاملا با آبان عزیز است که باید در عمل پیشقدم شد و کاری کرد و امیدوارم که موفق به این کار بشویم و دلواپسی ایگلدی یمرلی و تردید های اکبر آذر هم برطرف شود.
۵۰۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣۹۱       

    از : ‫البرز

عنوان : به تدریج با آموختن از یکدیگر
‫آبان عزیز، ممنون از توضیحات صمیمانه شما. وقتی با انسانهایی چون شما هم کلام می شوم، وجودم مملو از امید به آینده ای زیبا برای میهنمان می شود.
شاید حق با شما باشد، که «گونه هایی»‫ از ایرانیان بواسطه منافع فردی و تشکیلاتی اشتغال به‫ رسم نقش مار برای هراساندن دیگران داشته باشند.‫ اما باید توجه داشت، کنش این «گونه ها» نباید منجر به توقف اندیشیدن ما شود، چه اگر چنین کنیم، سرانجامی شبیه به سرانجام آن نقاشان مار مورد اشاره شما خواهیم داشت.
‫به گمان من آقای موسوی چیزی را پنهان نکرده، او آشکارا سخن از علایق و معبود سیاسی اجتماعی خود میزند. روی سخن من، با خودم، شما و خیل عظیم جنبش دموکراسی خواه ایرانی است، ما نباید آقای موسوی را آنطوری که دوست داریم تعریف کنیم. آقای موسوی باید آنطوری که هست تعریف شود.
‫اشتباهی که روشنفکران ایرانی در شراکت با آقای خمینی مرتکب شدند، نباید بار دیگر تکرار شود. آقای خمینی حول و حوش قیام، در اوج قیام تبدیل شد، به انسانی فاقد هر گونه خطا و لغزش و به تدریج ایشان در سایه پیروان متعصب خود زد توی دهن تر و خشک، باگناه و بیگناه، و پایه های عدم احترام به حقوق انسانی افراد و جامعه ریخته شد. اگر روشنفکران ایرانی ترس و وحشت از،‫ از هم گسیختگی نیروهای قیام را به کناری گذاشته و از آقای خمینی در حین و فردای قیام‫ سئوال میکردند و پیگیر سئوالات خود میشدند، ما مردم ایران‫ میتوانستیم دموکراسی را با هم تجربه کرده، و به تدریج با آموختن از یکدیگر، در یابیم، حول منافع ملی کشور جای کافی و شایسته برای تک تک ایرانیان‫ و همه گروهها و اقوام ایرانی هست.
‫آبان گرامی، ممکن است، من و شما به این رسیده باشیم که فصل، ‫قرن و عهد قهرمانان سپری شده، ولی فراموش نکنیم بواسطه وجود برخی ویژه گیها در شیوه اعتقادی و مذهبی ما مردم ایران، هنوز هم بسیاری از ما به دنبال قهرمان و حلال مشکلات هستیم. ‫درست به این دلیل به گمان من ضروری است که روشنفکران ایرانی به جای نماد سازی به اشاعه فرهنگ دموکراسی بپردازند.
۵۰۶۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣۹۱       

    از : ایگلدی یمرلی

عنوان : احمد من میترسم دیر شده باشد
فکر احمد درست است ولی من فکر میکنم دیر شده باشد جنبش خارج از کشور از همان روز اول زندانی شدن رهبران جنبش سبز کارزار مبارزه ی سیاسی را برای رهائی آنها شروع میکردند ولی متاً سفانه جنبش خارج از کشور فقط در تئوری وجود دارد ولی در عمل من شخصاً چیزی نمیبینم . مطالعه کنید تاریخ سقوط شوروی روند فروپاشی آن حکومت را که شباهت بس فراوانی با ایران دارد اول گرباچف از صف رهبری صحبت از پیشرفت و حقوق شهروندی در چهارچوب قانون میکند بعد از صف همین رهبری یلتسین قد علم میکند و سرعت سریع تحولات ایده هائی جدیدی در یلتسین و مردم خسته ی شوروی ایجاد میکند و آنها را تا آنجا پیش میبرد که آقا در چهارچوب این حکومت کاری ازدست کسی بر نخواهد آمد و مردم را مجبور میکند حکومت را از هم بپاشند بدون آن که به پی آمد آن فکر کنند. من اینگونه فکر میکنم اگر نیروهای خارج کشور و مردم ایران تمایل به تحولات صلح آمیز دارند باید بدون در نظر گرفتن پی آمدهای آن باید دست در دست رهبران جنبش سبز دهند و از آنها حمایت کنند تا ببینند بعد چه خواهد شد . غیر از این همه ی بحثها و پیش شرطها به یک تومان نمی ارزد.
۵۰۶۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣۹۱       

    از : نامی شاکری

عنوان : "دوران طلایی امام"
آن اصطلاح درفرهنگ "ما " نه معنا دارد و نه فهمیدنی و قابل دفاع است . اما در رابطه با طیف وسیعی از پایینی ها و بالایی های انقلاب و نظام جمهوری اسلامی که مهندس موسوی یکی از آنهاست هم معنا دار است و هم فهمیدنی . اصلا راز محبوبیت و مقبولیت مهندس موسوی در میان"آنها "(که بسیارند) همین است . در آن "دوران" ، پابرهنگان صاحب مملکت شمرده می شدند و در فقر و مصائب انقلاب و جنگ با حاکمان و دولتمردان هم سفره بودند . مهندس موسوی آن اصطلاح را زمانی به کار برد که دست بردن به مال و ناموس مردم توسط انقلابیون مسلمان از قباحت افتاده و مسابقه برای کسب حداکثر منافع از "بیت المال" یک ارزش شمرده می شد . زمانی که دوستان باکری ها و همت هاو زین الدین ها و...هیچ شباهتی به همرزمان سابق شان نداشتند و نام هاشان نه در لیست شهدا و جانبازان و آزادگان وجهادگران و...، که در سیاهه ی مفسدان و غارتگران بیت المال بود ." دوران طلایی امام " در آن فرهنگ ، بطور خلاصه یعنی دورانی که آرمان انقلاب اسلامی به یک " کسب و کار" کثیف تنزل نیافته بود ! مهندس موسوی برای این یادآوری قابل تقدیر و ستایش است نه تقبیح و سرزنش..رویا پردازی نکنید دوستان . نمیدانم در کجای عالم زندگی می کنید و از حال و روز مردم ایران چقدر خبر دارید! تلختان نشود که با این روند ،کم کم باید از دوران طلایی هاشمی رفسنجانی هم حرف زد و یادکرد !
۵۰۶۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣۹۱       

    از : آبان

عنوان : برای البرز عزیز
البرز عزیز!
۱ ـ به هیچ وجه، آن «ناجوانمردانه» در نوشته ی من، متوجه شما یا هر فرد دیگری که بدون سوء نیت، احیاناً به اصطلاح نادرست «دوران طلایی امام» که توسط موسوی به کار رفت، بیش از حد لازم بها می دهد نبود و نیست.
منظور من کسانی بودند و هستند که کوچکترین تردیدی ندارند که موسوی هرگز خواهان برگشت به اختناق و زندان و شکنجه و استبداد نهان شده در پوشش دین نیست، اما از سر دشمنی با جنبش، و به خاطر منافع پست فردی و تشکیلاتی خود، این سخن او را مرتبا تکرار می کنند تا مردم را با کشیدن عکس مار بفریبند.

۲ ـ همین که موسوی، در حالی که از فضای جامعه، و حال و هوای فکری حامیان وسیع خود در میان توده ها، روشنفکران، فعالان سیاسی و مدنی و ... آگاه بود، آن اصطلاح را به کار برد، خود یک دلیل روشن است بر این که او قصد پنهان کردن چیزی را ازمردم نداشت و ندارد.

۳ ـ با توجه به مورد بالا، مقایسه ی سخنان او با سخنان خمینی در فرانسه، نه تنها قیاس مع الفارق، بلکه قیاس مع المتضاد خواهد بود!

۴ ـ موسوی را نه نویسنده ی گرامی این مقاله، نه من، و نه دیگر سیاسیونی که با وجود اختلاف نظر ها از او حمایت می کنند، قهرمان دموکراسی خواهی نمی دانند، بلکه او را یک «همراه» مسیر دموکراسی خواهی می بینند.
اگر منظور از «نماد»، قهرمان باشد، نه موسوی و نه هیچکس دیگر قهرمان نیست. عصر قهرمانی ها و قهرمان سازی ها و قهرمان پنداری ها و قهرمان نگری ها سپری شده است.
اما اگر منظور از «نماد» در این مورد این باشد که موسوی یک شاخص (یعنی یک نماد) «جنبش سبز» است، فکر نمی کنم که کسی در این امر بتواند تردیدی به خود راه دهد.
می ماند این که ما «جنبش سبز» را یک جنبش دموکراسی خواه بدانیم یا نه.
و من البته این جنبش را یک جنبش دموکراسی خواه می دانم.

۵ ـ به نظرمن، عمل بر حرف، و پراتیک بر تئوری، برتری دارد. و از همین روست که به عمل موسوی نگاه می کنم. نه در یک نوفل لوشاتو در فرانسه ۱۳۵۷ و آن فضای پر ابهام و تجربه نشده ی ایام انقلاب. بلکه در یک ایران ۱۳۸۸ تا به امروز، و در یک فضای روشن و آفتابی و بی ابهام، و پالایش یافته در پربار ترین تجربه ها، و سرشار از بیداری و هوشیاری مردم.
موفق باشید و پر توان.
۵۰۶۰۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۱       

    از : ‫البرز

عنوان : راه و رسم
آبان گرامی، قلم شیرین، نکته بین، واقعیتگرا و دلنوازی داری،‫ اما در بند دوم یادداشت،‫ معنای ناجوانمردانه را درست متوجه نشدم، از جایی که تلاش در واقعگرایی دارید، گمان ندارم که مقصود شما این بوده، که هر کسی مخالف نظر شماست، ناجوانمرد هم هست. اصولا استفاده کردن از چنین واژه هایی در‫ یک بحث اساسی، به قول مشهدیها بحث را از ریشه لق میکند.
‫حال سئوال اینجاست، اگر واقعا راه و رسم آقایان موسوی و کروبی از راه و رسم آقای خمینی تفاوت دارد، ‫ایشان چه نیازی‫ به تمجید از عصر آقای خمینی در اوج جنبش سبز دموکراسی خواهی ‫مردم ایران، داشتند.
‫‫اشتباه نکنیم، غرضم همردیف کردن آقایان موسوی و کروبی با حاکمان فعلی نبوده و نیست. ولی به گمان من،‫ تبدیل کردن آنان به نماد دموکراسی خواهی تکرار یک اشتباه تاریخی است. آقای خمینی هنگام اقامت موقت خود ذر نوفل لوشاتو همه اقشار جامعه ایرانی را با سخنانی مهربانانه و نوازشگر‫ نواختند.
‫روشنفکران فراموشکار ایرانی،‫ از بس که‫ کینه شاه شاهان بزرگ ارتشداران خدایگان محمد رضا شاه پهلوی چشمان واقع بینشان را تیره و تار کرده بود، فراموش کردند، که آقای خمینی نویسنده کتاب ولایت فقیه و ..... است، فراموش کردند اظهار نظر ایشان در باره حق رای زنان و .....
‫آبان گرامی، مینویسید«تردیدی نیست که تأکید موسوی، رهنورد و کروبی بر قابل تغییر بودن قانون اساسی، و بر انجام رفراندوم، اصل ولایت فقیه و اختیارات مربوطه را هم در بر می گیرد». حال سئوال اینجاست، وقتی ایشان عصر آقای خمینی یعنی نویسنده کتاب ولایت فقیه را عصر طلایی نامگذاری میکند، چگونه میتواند خواهان حذف این اصل از قانون اساسی باشد.
‫ امیدوارم‫ آقایان موسوی، کروبی ،خانم رهنورد و دیگر زنان و مردان دربند ایرانی‫، بتوانند روزی در آزادی کامل،‫ با سخنانی واضحتر از ریشه های آلام مردم ایران سخن گفته و جنبش دموکراسی خواهی ایرانی را برای رسیدن به یک قانون اساسی مترقی و مردمی یاری رسانند.
۵۰۶۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۱       

    از : آبان

عنوان : مقاله ای مسئولانه
۱ ـ صرفنظر از جزییات، این مقاله در کلیات خود، آگاهانه، مسئولانه، و واقعگرایانه است، و بسیار خوب خواهد بود اگر اقای احمد پورمندی، و دوستانشان در کارزاری که برای رهایی موسوی و رهنورد و کروبی پیشنهاد کرده اند، فعالانه و در عمل، پیشگام شوند.

۲ ـ اصطلاح بد و غیر قابل دفاع «دوران طلایی امام» را باید با عمل موسوی که در تضاد کامل با این اصطلاح قرار داشت و دارد محک زد، و به مغرضان و دشمنان جنبش اجازه نداد که از رودربایستی های ما در پذیرش واقعیت جدایی راه و رسم موسوی از راه ورسم خمینی، سوء استفاده کنند و به بهانه ی این اصطلاح، بر او ناجوانمردانه بتازند.

۳ ـ تردیدی نیست که تأکید موسوی و رهنورد و کروبی بر قابل تغییر بودن قانون اساسی، و بر انجام رفراندم، اصل ولایت فقیه و اختیارات مربوطه را هم در بر می گیرد، و از این رو نمی توان آن ها را خواهان حرکت همیشگی زیر سقف سیاه ولایت فقیه تصور کرد.

در هرحال، این مقاله، مقاله ای است با ارزش، به شرطی که در سطح یک مقاله باقی نماند و نویسنده ی محترم آن که به دلایل مختلف، از جمله کار تشکیلاتی، امکان های مناسبی را در اختیار دارند، دست به کار شوند و منتظر دیگران نمانند.
۵۰۵٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۱       

    از : البرز

عنوان : عشق به ترقی و پیشرفت اجتماعی میهن
‫آقای براتی گرامی، از تمامی کلمات یادداشت کوتاه شما عشق به ترقی و پیشرفت اجتماعی میهن را میشود احساس کرد. ‫به گمان من، محدود کردن دفاع از آزادی، منجر به محدود شدن خود آزادیها میشود، تاریخ دردآلود میهن عزیزمان ایران شاهد این ادعاست. بنابراین دفاع و تلاش برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی صرفنظر از خاستگاه و زاویه دید ایشان، شرط اول آزادیخواهی،‫ شرط اول گسستن از بند استبداد، قیمومیت و ولایت فقیه بوده و میتواند همچنان باشد پس دفاع از آزادی بیان و حق حیات اجتماعی آقایان موسوی و کروبی برای تک تک آزادیخواهان ایرانی یک وظیفه است.
‫‫‫نوشته اید «دوران طلایی امام که از طرف آقای موسوی بیان و توسط مخالفان و حتی بعضی از دوستان ناآگاه علم گردیده چرا نباید یک روش سیاسی برای گریز از فشار پنداشته شود؟»
‫اول از هر چیز، باید بگویم، به گمان من، ‫خطاب«دوستان ناآگاه» به کسانی که در خط فکری شما نیستند‫، حکایت از وجود رگه هایی از اندیشه استبدادی در اندیشه شما ذارد. به گمان من، ‫شما و من حق داریم، ‫دیگری را با زاویه دید خود آشنا کنیم، ‫ولی شایسته نیست،دیگری را که جویا و خواهان پذیرش خط فکری شما و یا من نیست ‫را با واژه هایی چون ناآگاه و .... مورد خطاب قرار دهیم.
‫آقایان موسوی و کروبی در رأس جنبش سبز، که به اعتقاد بسیاری جنبشی است ضد استبدادی، قرار دارند. حال سئوال اینجاست، وقتی اساس جنبش بواسطه اعتراض به استبداد و گریز و خلاصی از فشار در حیات سیاسی اجتماعی ایران، پایه ریزی شده، چه معنا دارد و چه نیازی است به تطهیر سیستم آقای خمینی و نامگذاری عهد ایشان به عنوان عصر طلایی.‫ همه میدانیم که تمامی بی عدالتیهای عصر حاضر جامعه ایرانی ریشه در همان عصر طلایی مورد اشاره آقای موسوی دارد.
‫اگر آن روز در اوج اقتدار جنبش سبز، آقای موسوی تلاش کرد، سخنان خود را مطابق سلیقه گروههای فشار تنظیم کند،‫ چه تضمینی است، که ایشان در فردای قدرت گیری به عوض تکیه به خواست و سلیقه آزادیخواهانه و عدالتجوی توده های میلیونی، بار دیگر اسیر لابی های پر قدرت در حیات سیاسی اجتماعی ایران نشود.
با شما شاید بتوان هم عقیده شد، وقتی که مینویسید،‫ ‫‫‫میشود تصور کرد‫ که یک مهندس هنرمند، ‫به دنبال طراحی ‫وضع بهتری برای ایزان و مردمش است‫،‫ ولی مشکل کار اینجاست که با تصور نمیشود آینده را ساخت.
۵۰۵٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۱       

    از : اکبر آذر

عنوان : واقع بین باشید
آقای پورمند عزیز سلام
خسته نباشید از اینکه تلاش کرده اید با پیگیری رخدادها، نظر و تحلیل خودتان از اوضاع ایران و درگیریهای درون رژیم را توضیح دهید
راهکاری که در آخر توصیه کرده اید تا کوشندگان سیاسی در شهرهای بزرگ دست به اعتصاب غذا زده و... واقعبینانه نیست. خوب است ابتدا شما آن را در همان شهری که شما و سازمانتان نفوذ دارید عملی سازید بعد نسخه را به دیگران توصیه کنید تا ببینیم چه تعداد از سازمان ها و گروهها آمادگی حرکت براساس تحلیل شما را دارند.
حتی اگر یک مورد شما موفق به ترتیب دادن چنین اقدامی شوید (همانجا که بیشترین نفوذ را دارید) آنوقت می شود گفت کمی واقع بینی در توصیه های شما وجود دارد.
در غیر اینصورت توصیه من به شما اینست در آینده بهتراست نظر و تحلیلتان را در مورد وقایع بدهید و کمتر دنبال سازماندهی اقدام باشید
۵۰۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۱       

    از : محمدعلی براتی

عنوان : فرصت سوزی بس است،
ضرورت نجات همراهان جنبش از جمله اولین وظیفه ای است که بصورت انسانی بردوش یکایک ما سنگینی میکند، وبقول نویسنده محترم این مقاله واقع بینانه، سران نظام وبطور اخص سپــاه وبیت رهبری ولو از روی ناچاری اگر تن به چنین کاری دادند،
وظیفه ملی وشرافتی ما است که هجومی بیش ازسال۸۸به صندوق های رای ببریم وبرای نجات همراهان جنبش که روی ما حساب کرده بودند والبته خشونت طرف مقابل وترس ازجان نگذاشت که به وظیفه انسانی خود عمل کنیم، این بار هم نشان دهیم که بسیاربیش ازآنها هستیم، واین عمل مابعضی خفتگان درسپاه ونهادهایی که بایدمردمی باشندونیستند را ازخواب غفلت بیــدارخواهدکرد وازاین طرف بایدباورکنیم که آنکسی که گفت من درمقابل بدتر بدم خود گواه برهوشیاری وسیاست ورزی اش است وبپذیریم چنین کسی ما را خیلی زودتر به مقصدمان که همان آزادی است میرساند،مشروط براینکه بعداز رای دادن به خانه برنگردیم درپی زندگی روزمره تا انتخابات بعدی! همچنین این راه بسیار بهترازآن راهی است که درعراق وافغانستان اتفاق افتاد، دوران طلایی امام که ازطرف آقای موسوی بیان و توسط مخالفان وحتا بعضی از دوستان ناآگاه عـــــلم گردیده چرا نباید یک روش سیاسی برای گریز از فشار پنداشته شود؟ چه کسی باورمیکند کسیکه تا این حد بزرگ شده وخود را برای نجات انقلابی که بهرحال خود را یکی از باغبانان آن میداند پا به میدان میگذارد بدنبال اعمال بد آن باشد، چرا نباید فکر کنیم این شخص که یک مهندس هنرمنداست بدنبال طراحی وضع بهتری برای ایران ومردمش نباشـــد؟!
۵۰۵۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست