سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بازیهای کودکانه دیکتاتور بزرگ - حمید آقایی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : جمشید برومند

عنوان : برای "البرز " که از انحصار طلبی گله مند ست.
بیائید با هم دوباره نتیجه گیری شما را بخوانیم:
"حاکمیت کنونی ایران به علت انحصارطلبی مانع از شرکت افکار متفاوت از افکار خودش در اداره جامعه میشود. نیروهای موسوم به اپوزیسیون این حاکمیت، کمتر از خود این حاکمیت در این زمینه مشکل ندارند،..."

آری درست است که نیروهای مخالف جمهوری اسلامی که خواهان استقرار حکومت قانون و منشور حقوق بشر می باشند نباید انحصار طلب باشند.اگر منظور شما این نیروها می باشد. دست شما را می فشارم.

ولی نمی دانم چرا این موضوع را در دایره ء محدود انحصار طلبی و امروز ایران به بحث کشیدید ؟
دیکتاتوری و بربریت ریشه در تاریخ ایران دارد کافیست که ادبیات و متن تاریخی مراجعه کرد.
۱.انحصار طلبی و خود کامگی در ایران تازگی ندارد سابقه ای بس طولانی وخونبار دارد. نباید ماهیت دژخیمانه ء حکومت ها ی سفاک و انحصار طلب را با نیروهای مخالف را یکی دانست. بخصوص ایران امروز !
۲. در ۲۵ سال حکومت کودتائی محمد رضا پهلوی نیز، بصورت متمرکز تر از حکومت امروز تا آخر وجود داشت. چه جانهای پاکی علیه خودکامگی از بین نرفت.
۳. هر فکری که به حکومت شاه اعتراض میکرد بعنوان مخالف سیستم شناخته میشد
۴. مخالفین جمع اضداد بودند ولی به خاطر اینکه جامعه ء بسته مردم نمی دانستند اهداف مخالفین یا بقول شما اپوزیسون چه بود؟
۵.وقتی کشوربه بحران ۵۵/۵۶ میرسد و راس قدرت یعنی شاه هم بیمار میشود.صاحبان قدرت تا آمدند جانشینی پیدا کنند.با میلیونها توده های ایرانی و حاشیه نشینان روبروشدند که به مسجد ها روی آوردند که صدای تک و توکی نخبه و دلسوز در آن اعتراض به دیکتاتور حاکم تاثیر چندانی نداشت و تمام گروههای مخالف هم در از رفتن دیکتاتور راضی بودند. رهبر اعتراضات مردم خمینی هم از پاریس با پیام های فریب دهنده از آزادی واستقلال دم میزد و وعده و وعید میداد و اشاره به دیکیاتوری نعلین آخوندها نیز جدی گرفته نشد.
۶. آری رژیم دیکتاتوری شاه سقوط کرد و دیکتاتوری مذهبی پا گرفت و با ابعادی وسیعتر زندگی مردم را به تباهی کشید.
۷.مخالفین خمینی و حکومت مذهبی قربانبان اصلی این رژیم مافیائی شده اند.

با تمام درد ناکی شکست و ناکامی مردم دیگر کسی حاضر نیست اشتباهات گذشته را تکرا ر کند:

اول . مخالفین حکومت مذهبی عبارتند؛ عمدتا جوانان و زنان که پیگیرتر از تمام نیروها در صحنه ء مبارزات ایران حضور دارند. هیج نحله ء فکری علنا امکان ابراز وجود ندایند.
تا گشایش فضای سیاسی معلوم نیست که مردم چگونه عمل خواهند کرد ولی دیگر مانند ۵۷ کسی مثل خمینی و روحانیون نمیتوانند سر مردم کلاه بگذارند.

دوم .باید تلاش کرد که شرائط در ایران توسط آدمخواران پادگانی ـ اطلاعاتی از امروزسیاهتر نشود.

سوم . اختلاف دررون صف های مخالفین خارج از کشور هم جدی می باشد ولی تعیین کنند نمی باشد بر خلاف نظر شما فقط انحصار طلبی نیست.

۴. چه دلیلی دارد که نیروهای تمامیت خواه مخالف جمهوری اسلامی درخارج از کشور که خواهان بازگشت پادشاهی هستند با نیروهای خواهان حکومت عدل علی مجاهدین متحد شوند؟ فقط به این نیرو ها خلاصه نمیشود؛ نیروهای دیگری هستند که از حکومت کارگری کمتر را قبول ندارند، اقای بنی صدر هنوز پرچم "انقلاب اسلامی "را در دست دارد. بخشی از حکومتیتان بعنوان "اصلاح طلب" در خارج از کشور خواهان تغییراتی در حاکمیت مطلقه ولایت فقیه دارند.ایران بعضی در فکر چلبی سازی و لیبیائی کردن ایران هستند وعده ای در حال آلترناتیوسازی هستند.

۵. آری درست است که نیروهای خواهان استقرار حکومت قانون و منشور حقوق بشر نباید انحصار طلب باشند.اگر منظور شما این نیروها می باشد. دست شما را می فشارم.

باید تلاش کرد که با تعریف دقیق از نیروهای طرفدار مردم سالاری اجازه نداد تا نیروها فقط به صرف مخالفت با حکومت اسلامی مانند خمینی سوار بر امواج نارضایتی ها گردند.
۵۱۲۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۱       

    از : ‫البرز

عنوان : منشوری مشترک برای ایران امروز و فردا
‫‫‫آقای آقایی، ‫‫شما به زیبایی مینویسید، ‫«...مادامی که حضور مردم در سیاست دائمی و نهادینه نشده باشد، نمایندگان و رهبران برگزیده آنان نیز سیاست را بازیچه امیال و آرزوهای خود خواهند کرد....»
‫به گمان من، مردم، یعنی من و شما، نفر پهلو دستی من و شما، همشهریها و هموطنانمان و ما‫ دائما و تواما در سیاست حضور داریم، علیرغم آنکه بسیاری از ما در خفا یا آشکار می گوییم، «سیاست، از آن از ما بهتران است»‌ یا «سیاست پدر و مادر ندارد».
‫وقتی من و شما، نفر پهلو دستی من و شما، همشهریها و هموطنانمان، شغلی انتخاب میکنند یا مجبور به انتخاب میشوند، تشکیل خانواده میدهند یا مجبور به تشکیل میشوند، به تعلیم و تربیت کودکان خود می پردازند و یا مجبور به این کار میشوند. و خیلی اعمال دیگر روزمره انجام میدهند، بطور مستقیم در سیاست دخالت داشته و پیرو آن سیاستی که در وجودشان نهادینه شده کارها و امورات زندگی خود را رتق و فق میکنند
‫‫آقای آقایی، ‫‫شما به زیبایی مینویسید، ‫‫«... که دموکراسی، اگر نخواهیم ‫آن را اخلاقی کنیم‫، چیزی جز یک تعادل اجتماعی نسبی مابین بخشهای مختلف اجتماعی برای ایجاد یک محیط آرام برای حل تضادها، بدون استفاده از ابزار خشونت و جنگ است».
‫چگونه میتوان به این « تعادل اجتماعی نسبی مابین بخشهای مختلف اجتماعی » رسید. وقتی به کشورهای دموکراتیک در سطح جهان بصورت عام و به کشورهای دموکراتیک اسکاندیناوی بصورت خاص نظر افکنیم، خواهیم دید، منافع ملی کشور در نزد نخبگان و الیت این جوامع در اکثر مواقع پر اهمیتتر از منافع شخصی و گروهی است. چنین دیدی نسبت به اجتماع، منبع عظیم تعادل و ادامه بی وقفه تعادل و دموکراسی‫ در این کشورهاست. حاکمیت کنونی ایران به علت انحصارطلبی مانع از شرکت افکار متفاوت از افکار خودش در اداره جامعه میشود. نیروهای موسوم به اپوزیسیون این حاکمیت، کمتر از خود این حاکمیت در این زمینه مشکل ندارند، به بیان دیگر وجود و تسلط افکار انحصارطلبانه در نزد غالب نیروهای موسوم به اپوزیسیون ج.ا.ا مانع اصلی پیشرفت در بوجود آمدن اتحاد عمل در بین آنها برای نوشتن منشوری مشترک برای ایران امروز و فرداست. اگر درد غالب این نیروها، درد جامعه ایرانی بود و نه به عظمت رساندن گروه، سازمان، حزب و عقیده خود، سالها پیش از این برای شکوفایی میهن به توافق و سازش با یکدیگر رسیده بودند
۵۱۲۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست