یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

درحاشیه عزل منصور اسانلو - مجید تمجیدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : منصور حیات غیبی

عنوان : خبر باید بر حسب حقیقت باشد
آیا مدرکی دال بر اینکه منصور حیات غیبی همسر صابق ضیا میباشد وجود دارد؟؟ هنوز حکمی دال بر جدایی آنها وجود ندارد .
با ورود منصور اسانلو کانون خانواده ی حیات غیبی به هم خورد هیچکس آن دو را تایید نمیکند به عنوان مثال اعضای هیئت مدیره یا خود همسر اسانلو . اسانلو برای سرپوش نهادن به اعمال ننگین خود از هر ابزاری استفاده میکند و خود را مظلوم نشان میدهد آینده همه چیز را روشن میکند .
اسانلو در همه جا و در هر شرایطی یک انسان بی هویت و مرده محسوب میشود و باید بداند که مجازات خواهد شد چون بر رفتار و اعمال ما کسی هست که ناظر و تصمیم گیرنده است.
اسانلو چهره ی کریح خود را به همه نشان داد و با دست خود سر نوشت خود را رقم زد . کسی که حرف از دفاع حقوق کارگران را میزد چرا حق همسر خود را که ۳۰ سال با وی شانه به شانه در کنارش بود نادیده گرفت . آیا او میداند که همسرش در حال گذراندن چه شرایط سختی است؟
کسی که نفسش را نتواند کنترل کند چگونه میتواند از دیگران حمایت کند و مدعی حقوق آنان باشد؟
آقای مجید تمجیدی عزیز از ما که گذشت اما از شما در خواست میشود در مورد هر مطلبی که زحمت آن را میکشید بهتر آن است از هر دو طرف ترازو اطلاعات کامل کسب کنید و بعد قضاوت کنید.
حیات غیبی اردیبهشت نود و دو
۵٣٨۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : پویان ارس

عنوان : پایان تاریخ مرتجعین؟
آقای فری
نمیدانم منظورتان از مغلطه چیست؟( شاید بخاطر تا مغز استخوان مرتجع بودن من باشد که منظورتان را درک نمیکنم. در خصوص عدم درکم هم هیچ ادعایی ندارم اگر حکم شما این است که علاوه بر مرتجع بودن درک کافی هم ندارم به دیده منت نظرتان محترم)
من این وسط معترض بودم به اینکه جنابعالی نمیتوانید باورها و موقعیت خود را جهانشمول بدانید و تصوری که شما از اخلاق و دنیا و لذت و مسئولیت و تعهد و انسان دارید را ملاک قضاوت دیگرانی که ناچاز چون شما نیستند بگذارید( برای اینکه مثال مشخصی زده باشم که ملموستر باشد مثلا همه که با همسرشان سی سال زندگی نکرده اند مثل شما که حالا که او را مختار کرده اید هر که را که خواست انتخاب کند! آیا ۲۹ سال پیش هم همین نظر را داشتید؟)
این از قضا نقل قول مکرر رایج این دو سه دهه اخیر بوده که قضاوت نکنید و فرا روایتها را کنار بگذارید و محلی بیندیشید و چه و چه و اینها تعبیر دمکرات بودن شده است.
من سوالم این است چه کسی به شما حق قضاوت در خصوص دیگران را داده؟
زندگی خصوصی من آمیخته با این تصورات و باورها و رفتارها که مثلا در خصوص این داستان این رای را داشته باشم و در خصوص ان موضوع دیگر رای دیگری را شما چه حقی دارید در زندگی خصوصی من که شامل این باورها هم هست دخالت میکنید؟
برای اینکه دیالوگی بهتری حاصل شود بد نیست شما و سایر عزیزان دموکراسی خواه و آزاد منش! مشخصا تعریف خود از حوزه عمومی و خصوصی را ارائه دهید. تا ببینیم راجع به چه چیزی صحبت میکنید. این مغلطه نیست این طرح یک سوال جدی است.
۵۱۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۱       

    از : فری

عنوان : مغلطه آقای ارس
جالبه که خود مطلب من را نگذاشتید ولی اعتراض من را به چاپ نکردن گذاشتید ....
بنده به فال نیک میگیرم که شما مطلب را نگرفتید..

اقای ارس با مغلطه کردن نمیتوانید مسئله را حل کنید .شما میخواهید در خیایان یک طرفه حرکت کنید و کسی پاسخ شما را ندهد ولی نه دوست عزیز خیابان ازادی دوطرفه هست . تا این برخورد عقاید پیش نیاید آزادی را به دست نخواهیم آورد...
۵۱۹۵۶ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۱       

    از : فری

عنوان : اعتراض به اخبار روز
دوستان اخبار روز ایا جوابیه ایی که من به اقای ارس داده بودم توهین آمیز بود که شما نگذاشتید؟
۵۱٨٨۱ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۱       

    از : پویان ارس

عنوان : کشته ما را!
آقا فری
شما خیلی مدرنی، چه خوبم که یاد گرفتید که به زندگی خصوصی افراد دخالت نکنید. و ضمنا ممنون که یادآور شدید تا زمانی که این احکام از طرف ماها!! صادر میشود باید پذیرش احکام ضد بشری رژیم را هم داشته باشیم. چشم سعی میکنیم پذیرشمان را هم بالا ببریم. و دیگر فرمایشات شما در خصوص چند بار به زندگی آمدن و باقی قضایا آموزنده بود هر چند ابدا بدیع نبود.
اما شما با اینهمه فضیلت چرا در زندگی خصوصی افراد دخالت میکنید. اینکه با این مواعظتان عیبمان را به رخ میکشید دخالت در زندگی خصوصی ما نیست؟
لطفا به این سوال من دقت کنید شاید به این نحو با تفکیک فضای عمومی و خصوصی و حق فردی و حق عمومی و حق شخصی و حق دیگران ( مثلا سایر افراد خانواده) باز یاد بدهید که چگونه باشیم و چطور رفتار کنیم و چه حرفی بزنیم بهتر باشد. جور دیگری به عقلم نرسید موضوع را مطرح کنم ببخشید.
۵۱۷٨۵ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۱       

    از : فری

عنوان : هنوز یاد نگرفتیم که به زندگی خصوصی افراد دخالت نکنیم
آقای سیامک ودیگر کامنت گزاران معترض!دوستان تا کی باید زندگی شخصی افراد را با زندگی م بارزاتی آنها دخالت میدهیم ؟تا کی باید کسی که به هر دلیلی نمیخواهد با همسرش زندگی کند و شخص دیگری را دوست دارد باید به دوستان وآشنایان وهمه عالم پاسخگو باشد و اجازه نداشته باشد که در سندیکایی عضو باشد یا زندانی سیاسی باشد
دوستان تا زمانی که این احکام از طرف شماها صادر میشود باید پذیرش احکام ضد بشری رژیم را هم داشته باشید.یاد بگیریم که زندگی خصوصی از زندگی سیاسی و مبارزاتی جدا کنیم.معنای آزادی خیلی وسیع هست .من برای ادمهایی که به خانواده خود متعهد هستند احترام قائلم ولی برای کسی هم که نخواسته به ان زندگی که از آن راضی نبوده
مگر انسانها چند بار به دنیا می آیند که تمام زندگی را برای خوش آمد ما وشما به سر ببرند.حتما میگویید حتما خودش این تیپی بوده ولی نه من از زندگی خوبی با همسرم برخوردا ر هستم ۳۰ سال هست که با همسرم در نهایت صمیمیت زندگی میکنیم ولی انسان آزاده ایی هستم که اگر همین الان همسرم بگوید که نمیخواهد با من زندگی کند وشخص دیگری را انتخاب کرده حق زندگی را به او خواهم داد.....
۵۱۷٨۰ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۱       

    از : داود رفاهی

عنوان : موعظه نکنین
جناب آقای تمجیدی
اولن که حالا تا ۸ مارس خیلی مونده و نیازی به تبلیغات شما برای زنان کشور نیست
دومن. می خواهم بپرسم که شما اگه جای آقای حیات غیبی بود و دوست و همرزم سندیکائی شما از اعتماد شما سو استفاده می کرد و زن شما را بر می داشت و می رفت ترکیه چه واکنشی نشان می دادی؟
شما که این قدر مخالف مردسالاری هستی اگه مانند قیصر چاقوی ضامن دار نمی کشیدی بیرئون دستکم این بود که دست به شکایت می زدی.
سومن شما و همفکرانتان امثال آقای محمود قزوینی که می خواهید از آب گل آلود ماهی بگیرین و به عبارت بهتر آب را می خواهید گل آلود کنید باید بدانید که اعضای هیئت مدیره سندیکای واحد به اندازه شما از حقوق زنان سر در می آورن و وکیل وصی لازم ندارن
شماها بهتره به جای موعظه و نصیحت های اخلاقی دست از سر سندیکا بردارین و یه فکری به حال خودتان کنین
یک عضو سندیکای
۵۱۷۲۵ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۱       

    از : پویان ارس

عنوان : قاضیان بیطرف!
آقای تمجیدی
دیگران را متهم به ایفای " نقش کدخدا و قاضی شرع " کرده اید . اما انچه در این نوشته شما بیش ار همه به چشم میخورد ایفای نقش قاضی است در دادگاهی که متهم اجازه پاسخ ندارد و مستنداتتان هم اصلا تکمیل نیست. اتهاماتی که گویی از پیش هم برایتان ثابت شده مرتکبین به ان مجرمند چون به تعبیر شما ارتجاعی! و ضدزن! هستند.
من نمیتوانم درک کنم چگونه به این سهولت میتوانید دیگران را متهم کنید کانتکست انها را نادیده بگیرید گویی در خلا زندگی میکنند بعد با قوانین بی زمان و بیمکان خودتان که اعتبار و مشروعیتشان را مقدس میپیندارید از آن رو که در سالهای اخیر صرفا تکرار شده اند. ضمنا پیداست اشرافی هم به شواهد ماوقع ندارید . این نوع برخورد از بالا، خودموجه انگار، مدرن نما و غیر تاریخی و غیر واقعی آیا به نظر شما کمکی به حل ماجرا میکند.آیا بجز نمک پاشیدن به زخمها و تعمیق کدورتها حاصلی دارد؟
۵۱۷۱۱ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۱       

    از : داخلی

عنوان : حقیقت ناقص؟
آقای تمجیدی عزیز. نگاه شما به مسئله نگاه درستی است اما از آنجایی که اطلاعات شما پراکنده و برگرفته از آن نکته هایی است که احتمالا در سایتها و بلاگها خوانده اید تصویر دقیقی از همه ماجرا ندارد. این ماجرا ابعادی دارد که مطلقا در قالب دفاع از حقوق زنان و مردسالاری و این قبیل مسایل نمی گنجد. آیا من باب مثال واکنش فردی که دخترش مورد تهدید تجاوز قرار گرفته را باید در قالب مردسالاری تحلیل کرد؟ آیا واکنش خشمگینانه وی واکنشی طبیعی نیست؟ ولو آن که این حرکت مردسالارانه باشد آیا در اعتراض به تکرار تجاوز و تعدی جنسی به افراد مختلف نیز بازهم می توان از انگ مردسالاری برای اعتراض آن که مورد تعدی قرار گرفته به کار برد؟
۵۱۶٣۲ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹۱       

    از : سیامک احمدی

عنوان : چرا اشاره ای به پروین اسانلو نمی کنین!!!!!!!!
آقای تمجیدی
دفاع از اسانلو و خانم ضیا را انجام دادید و همه منتقدین رو زن ستیز و مرد سالار نام نهادید،‌اما چرا اشاره ای به حق خانم اسانلو نکردین!!!!
ایا خانم اسانلو حق نداشت که اطلاع داشته باشه که همسرش او را ترک می کند؟ ایا حق نداره که شوکه باشه؟
این چه ترفندیه که تازگی ها باب شده که مارک زن ستیز و مردسالار زده می شه؟
۵۱۶۲٨ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست