سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

طلوع اکاذیب تکراری
از افق «مشرق نیوز» و علّت اصلی آن
- حامد صبوری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نوید

عنوان : توضیح
دوست عزیزم، سایت های زیادی است که از بیانات فارسی دیانت بهائی هم در آن هست. از جمله این سایت. مراجعه فرمایید:
http://reference.persian-bahai.org
همچنین همین امروز دیدم پیامی برای بهائیان ایران از مرکز جهانی بهائیان(بیت العدل اعظم) آمده است که دعوت می کنم آن عزیز و سایر دوستان مطالعه فرمایند. در این آدرس ها نیز هست:
http://www.payamha-iran۱۴.info/payam/۲۰۱۳-۰۳-۰۱.html
http://www.noghtenazar۱۴.info/node/۱۰۴۵
http://www.velvelehdarshahr۱۴.info/node/۳۲۵
قربان شما
۵۲۱۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : مرغ های همسایه
" آیا برای ما مرغ همسایه غاز شده است؟ اگر فلان فیلسوف یا عالم اخلاق یا دین به زبان های دیگر دنیا بنویسد ایرادی نمی گیریم و محتوای پیام او را با افتخار و ژست های روشنفکرانه بیان می کنیم ولی با فرزند میهنمان حضرت بهاءالله چنین نمی کنیم. اگر حضرت بهاءالله ادعای دین نکرده بودند آیا باز هم چنین قضاوت می شد؟ ".

جناب نوید،
لطفا یکی از مرغ های همسایه را که ما غاز دیده ایم ذکر بفرمایید که متوجه شویم تا " محتوای پیام او را با افتخار و ژست های روشنفکرانه بیان نکنیم". همانطور که فرمودید ما از آیه های عربی اشباع شده ایم و انتظار داریم که درنقل قول از" فرزند میهنمان " به فارسی توجه بیشتری شود که اقلا بدون واسطه و مترجم و مفسر, آنها را درک کنیم. ضمنا حساب " فیلسوف و عالم اخلاق " از " دین " جداست و نمیتوان آنها را با هم قاطی کرد.
۵۲۱۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۱       

    از : نوید

عنوان : توضیح
ناصرالدین صاحب الزمانی در کتاب «خط سوم» (درباره‍ی شخصیّت، سخنان و اندیشه شمس تبریزی؛ نشر مطبوعاتی عطایی، تهران، خیابان ناصر خسرو، چاپ ۱۳۵۱) که در باره‍ی شمس تبریزی و مولوی است ضمن بحثی در باره‍ی نحوی گری و سوفسطایی گری در عصر شمس و مولوی، فرهنگ صورتگرا و محتواگریز عصر مولوی و عصر قاجار –زمان آشکار شدن دین بهائی- را به باد انتقاد می گیرد و می نویسد بجای آنکه محتوای پیام را بررسی کنند به ظاهر الفاظ پرداخته اند. ایشان همچنین در کتاب «خداوند دو کعبه»، که سرگذشت سوروکین جامعه شناس معروف است، اشاره به عقاید او دارد که می گوید عصر ما اسیر کمیّت گرایی افراطی و ظاهر سازی می باشد و کیفیّت و باطن و معنی را فدای آن کرده است.
از این مقدمه می خواهم نتیجه بگیرم چرا بجای توجه به محتوای پیام حضرت بهاءالله که اساس است، به قالب ارائه‍ی آن که فرع آن است ایراد گرفته می شود؟ همچنین چرا توجه نمی شود که نصف آثار حضرت بهاءالله فارسی است. در همین مقاله هم همانطور که معلوم است هم فارسی هست و هم عربی. چرا -شاید ؟ - به خاطر تنفری که از فضای دینی- سیاسی ایران، و عرب، و اعمال بعضی شیعیان در بسیاری یا بعضی از ایرانیان در چند دهه‍ی اخیر ایجاد شده، باید بدون توجه به تحقیق صحیح، متعصبانه هر چیز را که رنگی از اسلام یا عربی و عرب دارد تخطئه کرد. اینهمه آثار علمی و فلسفی و هنری و ادبیات و نیز آثار دینی به زبان های مختلف نوشته شده و می شود، چطور در بررسی انها ایرادی به قالب زبانی آنها گرفته نمی شود امّا وقتی پای تحقیق در مورد دیانت بهائی می رسد یکی از ایرادات تکراری و بدون تأمل و بدون ملاحظه این است که آیات این دیانت چرا عربی است. از اینجا می توان فهمید که نظر استاد صاحب الزمانی و سوروکین و بسیاری دیگر از فرهیختگان و نویسندگان و فلاسفه و علمای اجتماعی درست است که گفته و نوشته اند دنیای ما دنیایی صورتگرا و محتوا گریز شده است. آیا برای ما مرغ همسایه غاز شده است؟ اگر فلان فیلسوف یا عالم اخلاق یا دین به زبان های دیگر دنیا بنویسد ایرادی نمی گیریم و محتوای پیام او را با افتخار و ژست های روشنفکرانه بیان می کنیم ولی با فرزند میهنمان حضرت بهاءالله چنین نمی کنیم. اگر حضرت بهاءالله ادعای دین نکرده بودند آیا باز هم چنین قضاوت می شد؟ در بیاناتی که از حضرت بهاءالله در مقاله آورده شده نهی و منع صریح کشتار و قتل و ترور مشهود است. چرا به این حقیقت و محتوا توجه نمی شود و بجای آن ایراد می گیریم که چرا عربی گفته! دوستان عزیزم تحقیق در فضای تعصب نتایج مطابق واقع و حقیقت به دست نخواهد داد. همچنین دیانت بهائی مذهب یا فرقه ای از اسلام یا شیعه نیست. اگر محققی در آثار آن تحقیق کند می بیند راست یا غلط دیانت بهائی مدعی دین بودن است. چرا ما عادت نکرده ایم هرچیز را واقعا آنطور که هست بدون حب و بغض ببینیم و تحقیق کنیم. یکی از مشکلاتِ ۳۴ سالِ سیاسیون و مذهبیون صاحب قدرت در ایران عزیزمان و علل شکست ایشان این است که از اوّل بجای آن که هر چیز یا هر کس یا هر گروه یا هر مذهب را چنانکه هست ببیند سعی کردند با تحریف آن، برای فریب افکار عمومی آن را به گونه ای که خودشان می خواستند جلوه دهد. به همین خاطر ارزیابی هایشان از افراد و گرو هها و ... همه اشتباه از آب درامد. راه سعادت ایران این است که این اخلاق القایی را عوض کنیم و هر چیز را همانطور که واقعا هست ببینیم. در این صورت خواهیم دید در دیانت بهائی هم اثار فارسی است و هم عربی. و اگر نمی دانیم چرا به عربی هم آثاری آشکار شده، در همان آثار به دنبال پاسخ بگردیم. در فضای دین گریز کنونی نباید روح و روحیه حقیقت جویی را فدای تعصبات ضد دینی کرد. باید حقیقت را از هر زبان که شنیدیم بپذیریم. حضرت عبدالبهاء جانشین حضرت بهاءالله در این مورد در دعا و مناجاتی چنین آرزو فرموده: «خداوندا عنایتی فرما که تو را بشناسیم و عاشق جمال تو باشیم؛ جویای شمس حقیقت باشیم، از هر افقی طالع شود؛ طالبِ رائحه‍ی طیّبه باشیم از هر گلی انتشار یابد. خداوندا ما را از عالمِ محدود نجات ده و به جهان نا محدود خویش رسان تا در سبیل تو سلوک نمائیم جستجوی تو نمائیم و مشاهده‍ی جمال و کمال تو کنیم» با ستم هایی که در ایران انجام شده به عزیزان حق می دهم که به خاطر عصبانی بودن از بعضی چیزها قضاوتی این چنینی داشته باشند، ولی استدعای خالصانه دارم حقیقت را آنطور که هست جستجو کنیم. برای سعادت ایران و ایرانیان و ایجاد تفاهم و وحدت و پرهیز از تعصبات بیهوده‍ی قومی و نژادی و فرهنگی و زبانی و ملی نیاز داریم که با هم باشیم و حرف هم را با احترام بشنویم و هر حرفی را پسندیدیم از هر که باشد برای سعادت حقیقی ایرانیان و جهانیان به کار بندیم. دوستتان دارم، نوید
۵۲۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : مسخره و توهین
جناب امین،
در این سایت و سایت های دیگر هر هفته صدها مقاله و کامنت منفی من جمله از من درباره اسلام و شیعه نوشته میشود و کسی اعتراضی ندارد.
چطور است که من از جناب نویسنده که سعی دارد با آیه های عربی بهاییت را به ما بفهماند میپرسم مگر این پیامبر ایرانی فارسی هم نگفته است که ایشان مانند ملایان آیه های عربی برخ ما میکشند؟ اگر این مسخره و توهین است بد گویی ها در باره اسلام و شیعه مثلا زنبارگی محمد در ۱۴ قرن پیش در صحرای عربستان - در مقایسه با رسوم امروز - را باید چه بنامیم ؟

اما اینکه مذهب کاری بمن نداشته باشد امروز خاور میانه را جنگ بین ادیان و مذاهب به آتش کشیده است. چطور کاری با من ندارد؟
۵۲۰۷۰ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : روحیه شهید پروری
جناب امین، من مطالعات عمیقی در دین و مذهب ندارم ولی فکر میکنم بیانات شما نزدیک به حقیقت باشد. بسیاری از ما افراد بشر در زندگی به چیزی مافوق بشری احتیاج داریم که به آن بیاویزم و ناملایمات زندگی را قابل تحمل نمائیم.

فرهنگ ما عمدتا بر اساس باور شیعه بنا شده است و بزرگان ما یا مانند بازرگان به شیعه آویختند تا سرشان به سنگ خورد و یا دیگر افراد تحصیل کرده و نخبه ایرانی " ورژن " مدرن بهائیت را برگزیدند که نامی از آنها نمیبرم. اگر گروهی هم به مسیحیت گرویدند چیزی از آنها نمیشنویم.

تعداد بهائیان دنیا را هفت میلیون تخمین زده اند که بسیار پراکنده اند و این ۱۵۰سال پس از ظهور باب و بهاالله است.درشاید نصف این زمان کمونیزم نیم دنیا را فرا گرفت و عقب نشست. شاید ده ها مذهب دیگر در دنیا چندین برابر بهاییت پیرو داشته باشد ولی یک دهم این سر و صدا را نمیشنویم. باید روحیه شهید پروری شیعه در اینها خیلی قوی باشد که خود را بی پروا به کام دشمن بیاندازند تا پیام خداوند را انتشار دهند. دل آدم از ظلمی که بر اینها میرود مانند ظلمی که بر کودکان و نو جوانان جنگ عراق رفت میسوزد ولی سازمان ملل ! متحد و شورای امنیت ! آنقدر کشته دارد که کفن نتواند کرد.

بنا بر آنچه دیده و شنیده ام ظاهرا بهایی ها میتوانند بهایی های ایران را کمک کرده و بعنوان پناهنده و یا مهاجر در سایر نقاط دنیا سکنی دهند ولی این شاید مخالف روحیه شهادت طلبی شیعه باشد و جنگ بین مذاهب برای اثبات حقانیت خدایشان ادامه دارد. جا دارد که هموطنان بهایی ما به فارسی و بدون سعی در تبلیغات مذهبی در این باره توضیح دهند.
۵۲۰۶٨ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۱       

    از : امین

عنوان : بهاییت
آقای پیروز. بر خلاف آیت الله خمینی که به عراق تبعید شد و هرگز به میل خود آنجا نبود, گفتار عربی را هرگز نیاموخت و به شدت سیاسی و ایران گرا بود. بانی مذهب بهایی گرچه ایرانی زاده بود اما بخشی کلان از زندگی خود را در عراق سپری کرد. عربی زبان رسمی اسلام است و بهاییت فرقه ای اسلامی.آقای پیروز, شما که می گویید بر خلاف هیچ مذهبی نیستید اگر به شما کاری نداشته باشد, ممکن است توضیح دهید که بهاییت و این نوشته چه مزاحمتی برای شما ایجاد کرده اند که این جنین مسخره شان می کنید؟ فکر می کنم اگر کمی با خود صادق باشیم, و همهی نظرات گذاشته شده در اخبار روز را مرور کنیم, شاید روشنتر ببینیم چه کسی به کار همگان کار دارد, آن هم اغلب با زبانی سرشار از کنایه و تحقیر, زبانی به شدت تلخ و بی طاقت. بی تردید همه ی ما محق هستیم که نظراتمان را به روشنی در مورد همه چیز بیان کنیم. قصد من از این جسارت اما گلایه از شیوهی برخورد هاست.
۵۲۰۶۷ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : آش نخورده و دهان سوخته
جناب صدرالعلما ممنون از راهنمایی. بنده آدم مذهبی نیستم و با مذهب کسی هم مخالف نیستم اگر راحتم بگذارند.

سوال من این بود که این پیامبر ایرانی که بعد از زردشت و مزدک و مانی ظهور کرده چرا به عربی صحبت میفرمایند؟ اهل اهواز و خوزستان هم که نیستند. و اگر عربی آنقدر برایشان مهم است چرا در عربستان ظهور نکردند که تفرقه اندازی مذهبی را در آنجا راه بیاندازند؟ زبانشان هم که برای اکثریت ایرانیان " زبان مادری " نیست و بدون مترجم و مفسر نمیدانیم چه میفرمایند. کم دین و مذهب و طریق و مسلک و مرام نژاد و ملت و قوم و قبله و زبان داشتیم ؟ جلو دکه ملاها مغازه باز کرده و متاعی میفروشند که بدرد من نمیخورد و در این " جنگ میان موش و گربه " رسوای عالم شده ایم. آش نخورده و دهان سوخته. شانس ما جلوتر از ما میرود.
۵۲۰۶۱ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۱       

    از : امین

عنوان : بهاییت
به سبب آگاهی بسیار اندک نزد عموم, این توهم هست که بهاییت از اسلام جداست. چنین نیست. بهاییت مذهبی منشعب از تشیع است و با انگیزهی به روز کردن این مذهب در سرزمین های شیعه به وجود آمد. بهاییان خود را از هر مسلمانی مسلمان تر می دانند. اخلاق مذهبیی ایشان و نگاهشان به ترکیب دین با سیاست, از اینگونه خصائل اصلاح طلبان حکومتی جدی تر است. ادبیات دینی ایشان سرشار از واژه های عربیست, بر خلاف ادبیات آیت الله خمینی که استاد گفتاری فارسی کهن یا فارسی دری بود. بهاییت با نفوذ آگاهانه در میان تکنوکرات هایی که تنها در پی اخلاق متافیزیکی در این جهان پر ستم به شدت فیزیکی می باشند, با دستگاه های حاکمهی جهان صنعتی غرب و دوستان این دستگاه ها در خاور میانه پیوند های مستحکمی ایجاد کرده است.
۵۲۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۱       

    از : سینا صدرالعلما

عنوان : دین برای تحمیق بشریت و تثبیت قدرت درست شد؟!
جناب پیروز کتابی تفحصی در مورد ایجاد دین بهائی ، که با پانزده سال زحمت و بررسی تمام مدارک و مستندات آن منتشر شده بنام « بهائیان » را مطالعه کردم که خواندنش را توصیه میکنم.
اما این یک حقیقتی لایزال است که هر انسانی بلاشک و کاملاً آزاد است هر دین و مرامی را که دوست دارد به آن معتقد باشد. این یک اصل است! و اما اصل دیگری دقیقاً همپای این اصل وجود دارد و آن بلادرنگ اینست که: باور داشتن به هر دین ومرامی بهیچ عنوان و تحت هیچ شرابطی نباید موجب بروز لطمه و آزار بدیگران بشود.
رعایت این دو اصل بقول آخوندها اوجب واجبات است و مخدوش کردن و عدم رعایت این دواصل فرآورده اش همانیست که در این ۳۴ سال سیاه گذشته در ایران تجربه کرده ایم؟!
۵۲۰۴۹ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : فِی کِتَابِهِ الْعَظیم
نمیدانم که این کامنت منتشر میشود یا نه ولی [قسم به خدا] هنوز به آزادی بیان معتقدم.

"....چند بیان از حضرت بهاءالله..." :
" . نَسأَلُ اللهَ اَن یزَینَهُم بِنورِ عَدلِهِ و یُعَرِّفَهُم ما ینفَعُهُم فی کُلّ الاَحوال.».
«اِیاکُمْ اَنْ تَسْفِکُوْا الدِّمَاءَ وَالَّذِی سَفَکَ اِنَّهُ لَیسَ مِنِّی وَ کَانَ اللّهُ بَرِیئاًمِنْهُ.».
«اِنَّ الَّذِینَ یَسْفِکُوْنَ الدِّمَاءَ وَ یَأکُلُوْنَ اَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ نَحْنُ بُرَآءُ مِنْهُمْ وَنَسْألُ اللّهَ اَنْ لَا یَجْمَعَ بَینَنَا وَ بَینَهُمْ لَا فِی الدُّنْیا وَلَا فِی الْآخِرَهِ.».
«قسم به آفتاب فجر توحید که اگر احبّای الهی کشته شوند نزد این عبد محبوب تر از آنست که به نفسی تعرّض نمایند. بگو ای عباد جمال رحمن لِاَجْلِ [به خاطرِ] اِحیایِ عالَم و اتّحادِ اهل آن ظاهر شده نه از برای تفریق و سَفکِ دِماء.».
«بگو ای دوستان لَعَمْرُاللّه [قسم به خدا] جدال منع شده و نزاع و فساد و سَفکِ دِماء و اَعمالِ خَبیثه، کلّ نهی شده؛ نَهْیاً عَظِیماً فِی کِتَابِهِ الْعَظیم.» [نهیی عظیم است در کتاب عظیم خداوند.].

هیچ آدم منصفی نباید منکر آزادی بیان و مذهب و مرام و مسلک و غیره باشد بشرطی که به حقوق دیگران لطمه ای وارد نکند.
بهایی ها هم مانند سایر مذاهب مشمول این قانون اند. اما برای آدمی ! مثل من که برای درک این فرمایشات - که اول فکر کردم آیه های قرانی ست - به دیلماج و مترجم
و مفسر و آیت الله احتیاج دارد , تفاوتی بین اینها و فرمایشات اسلامی نیست. نمیدانم حضرت بهاءالله با چنین عربی فصیحی چرا در عربستان و یا اقلا در عراق ظهور نفرمودند و " فِی کِتَابِهِ الْعَظیم." را در آنجا منتشر ننمودند. آدم بیاد زیره و کرمان میافتد
و لابد برای آنکه زیره در عراق و عربستان فراوانترست. سه هزار سال صبر کردیم که منجی فارس دیگری پیدا شود ، اینهم عربی از آب در آمد. بخشکی شانس.
۵۱۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست