از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : زیر نویس ۱ - داستان آی دزد آی دزد قدیم؛ که در ادبیات جدید بهش می گویند، فرار به جلو
میر غلام محمد غبار عدالتخواه و تاریخ نویس بزرگ افغانستان، در جلد دوم «افغانستان در مسیر تاریخ» از جمله چنین می نویسد: نقل به مضمون است -
آگاهان اندیشمند می دانستند که نادر خان - پدر ظاهر شاه مشهور - را کاری به منافع کشور و مردم افغانستان نیست. پس برای کنار زدن اش سازماندهی می کردند؛ و سخت از او ناراضی بودند. و از آن جمله غلام نبی خان چرخی، آزاده مرد بزرگ افغانستان بود. خبر به نادر خان رسید که او از جمله ی ناراضیان فعال است.
پس وزیر دربار خود را فرستاد که قصد گردش در اطراف کابل را داریم، اگر میل دارید به ما بپیوندید؛ وگرنه که هیچ.
پس غلام نبی خان چرخی با برادر خود و عده ای از بزرگان قوم خود با وزیر دربار به کاخ شاهی رفتند.
چون رسیدند اوضاع را چون همیشه ندیدند. نگهبانان گفتند: منتظر بمانید که شاه همینک خود فرود آید. دقایقی بعد، شاه از پلکان فرود آمد. همین هنگام ماشین او را آوردند و بین مهمانان و او قرار دادند.
پس او آنسوی ماشین سنگر گرفت و گفت: غلام نبی خان! افغانستان به شما چه بدی کرده که خیانت می کنید؟
علام نبی خان جواب داد: افغانستان می داند که خائن کیست.
و شاه گفت: بزنید اش. پس سربازان با پاشنه ی تفنگ به جان مرد افتادند. برای اینکه دشمن صدای ناله ی او را نشنود، فقط فرصت کرد دستمال از جیب بیرون آورده به دهان بچپانَد. بخشی از سر باز ها با تفنگ آماده جلوی مهمانان ایستاده بودند. و باقی مرد را می کوبیدند. وزیر به جلو آمد و گفت: با سر نیزه ی تفنگ ها بزنید. یکی فریاد کرد که: می میرد.
شاه که می لرزید، گفت: بزنید تا بمیرد!
هفده دقیقه آن قصابی طول کشید تا مرد به یک جوال گوشتی بدل شد غرق در خون.
به قول طنز پرداز نکته دان و شاعر فقید کشورمان زنده یاد عمران صلاحی، «حالا حکایت ماست.»
که بسیار آسان انساندوستی، صلح طلبی و ایراندوستی خیانت جلوه داده می شود؛ ولی همراهی با جنگ طلبی و چهل تکه خواهی کشور برائت از خیانت.
احزاب و گروه هایی که امروز پشت دیوار سکوت مخفی شده اند، به خیال اینکه کسی آنها را نمی بیند؛ شاید هنوز نمی دانند که تاریخ مشت زرنگتر از آنها را باز نموده.
جوی مسموم؛ تهوع آور و مصنوعی چنان ایجاد شده که نام تمامیت ارضی کشور را بردن جرم بزرگی به حساب می آید. و عامل اصلی گسترش این بیداد نظری، گروه های سیاسی هستند. ولی وقتی این بیداد نظری به بیداد عملی بدل گشت؛ و خشک و تر با هم سوخت؛ و نصیب آنها نزدیکانشان نیز شد؛ آنگاه تازه در می یابند که نمی توان هم ایرانی بود و هم ضد ایرانی. نمی توان یه کمی ایرانی بود. و آن روز دیگر خیلی دیر است. آن روز امیدوارم که پیش نیاید. ولی اگر آمد، مسئول اصلی آن گروه ها و احزاب و شخصیت های سیاسی و فرهنگی هستند؛ نه اندکی افراد ضد ایرانی هیاهو راه انداز.
در ضمن از آنجایی که این افراد، و احزاب کژ کننده ی مسیر مبارزه هستند در این پیچ لغزنده و پر خطر تاریخ؛ در واقع متحد اصلی غارتگران و دزدان داخلی نیز می باشند. صف دادخواهان ایران زمین را به هر دلیلی تضعیف کردن، همراهی با دزدان و غارتگران و رانت چی های بیداد گر و بی رحم می باشد.
گر نیک بگشایی این سخن، در دفتری نگنجد. پس به همین اندک بسنده می کنم. با این امید که که خواننده خود نقب به اعماق زند. از خرده شاخک ها گذشته، نگاهی عمیق به ریشه ی باغ زند.
هنوز گویا بسیاری نمی دانند که ملتی نمی تواند در ملت دیگری قرار داشته باشد. بعضی ها بی توجه به امکانات به دست آمده، در بعضی سر زمین های اطراف ایران، خود را در داخل ملت ایران، ملت می دانند! یعنی هنوز این ساده را در نیافته اند که خلق و یا خلق های هر کشوری، ملت آن کشور را تشکیل می دهد. یعنی مثلن خلق ترکمن در کشور ترکمنستان می تواند ملت باشد، و در داخل ایران یکی از خلق های ملت ایران.
البته بخش بزرگی در این میان به دام افتادگانند، یعنی نادانسته به خود بار می کنند؛ وقتی کور کورانه تکرار می کنند. اما بخشی، بخش بسیار اندکی می دانند برای چه این حرف ها زده می شود. وای به حال قربانیان و مسمومین این حادثه ی دلخراش و سمی تاریخی!
همین.
و بدرود.
۵۲۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : عزیزان نظر دهنده بیایید کمی بیشتر از این ها دقیق و هم محتاط باشیم. یعنی از جرأت بکاهیم و بر فاکت بیفزاییم.
«شاید گفتنش کمی دشوار باشد ولی تلویزیون رها را سازمان سیا تاسیس کرده است .»
دوستی که با نام مستعار «سلام» کامنت نوشته اید و جملات بالا را در آن آورده اید؛ من نیز با خط مشی آنها موافق نیستم. خیلی های دیگر هم هستند که من با آنها موافق نیستم. ولی دلیل بر این نیست که آنها مزدور بیگانه اند. شاید هم باشند. ولی برای بیان و اثبات آن دشوار باید کوه کند تا رسید.
اگر ما به همین راحتی حکم صادر کنیم؛ دو فردای دیگر که خواستیم موضوعی بسیار حیاتی را به گوش مردم رنجدیده ی ایران برسانیم؛ خواهند گفت: این ایرانیان حرف بی دلیل زیاد می زنند؛ این نیز از آن حرف هاست. پس می بینید که حکم های آنطوری صادر کردن در نهایت به ضرر ماست و نه به سود ما و مردم ایران.
نوشته اید: «شاید گفتن اش کمی دشوار باش ...»
نه، دوست گرامی! نباید کمی دشوار باشد. اینگونه سخن گفتن برای ما باید بسیار دشوار باشد.
شما می توانید اَعمال و گفتار آنها را تحلیل کنید و با فاکت های کافی به اثبات برسانید که آن جریان ضد جنبش سبز مردم ایران است. اگر دلایل کافی در دست دارید، این کار لازم است. واجب است. بگذار مردم ما حقایق تلخ برون مرز های میهن را دقیق و با فاکت بدانند. ولی شما عزیز وقتی می آیید حکم نهایی و قطعی را آنگونه و بی آوردن حتی یک دلیل صادر می کنید؛ نظر من این است که این حکم در نهایت به ضرر ما و میهن ماست.
حرف زدن و انشا نویسی آسان است. باید ببینی پشت سر نظرت چه چیزی در عمل می تواند پیش بیاید. در همین سایت اخبار روز، اگر به مقالات آقایون مدعی دقت کنید؛ اغلب با تصمیمی که از قبل گرفته اند، قلم را در خدمت آن قرار داده اند. یعنی وجدان بشری و هم منطق و فاکت در آن نوشته ها جای اصلی را ندارد. چیز هایی مُد شده، و عده ای بی آنکه بدانند به سوی چه دره ای با سرعت می روند؛ هی گاز می دهد و با بلند گوی سمپاش خود فریاد می کنند و به ما نیز می گویند: اگر همراه نشدی برای خود زنی و خود کشی، بدان که خائنی۱. و بعضی حرف ها را کور کورانه تکرار می کنند تا بگویند حق با قبیله ی من است. حتی بی آنکه بدانند که چه فاجعه ای در پی اجرای نظرشان است؛ بند کرده اند که ایران، چهل تکه اش زیباست! و بعد اردویی پیاده نظام و کور اندیشه را به راه انداخته اند که آن نظرات ضد بشری را به اجرا در آورند.
اینها هنوز نمی دانند چه آشی را دارند برای خود، عزیزان خود و ما می پزند. بیایید کمی دقیق تر و منصف تر و ژرف نگرتر باشیم. بیایید راحت هر حرفی که بر دهان آمد را بیان نکنیم مگر با دلایل کافی.
سعدی خردمند و بزرگ بیهوده نبود که سد ها سال پیش گفت: دو چیز طَیرَه ی عقل است ...
شاد باشید و نوروزتان پیروز باد!
زیر نویس شماره ی ۱ را دیر تر می نویسم.
۵۲۷۴۴ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۲
|
از : سلام
عنوان : سی . آی . ای
شاید گفتنش کمی دشوار باشد ولی تلویزیون رها را سازمان سیا تاسیس کرده است . واقعا از این که آقای اسانلو خود را از گرداب اینان بیرون کشید خوشحالم . شبکه ی مذکور نام جنبش سبز بر خود دارد ولی تیشه به ریشه ی اپوزیسیون سبز زده است . بنده به عنوان یک علاقه مند ، فقط و فقط سایت کلمه را سخنگوی آقای میرحسین موسوی می دانم و لا غیر .
۵۲۷٣۲ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : ناله ی عاشقان خوش است، بنال(حافظ شیراز). منصور اسانلوی عزیز، سلام و عیدت مبارک
امیدوارم چون همیشه مایه ی امید گردی؛ و خدمتگزار کارگران و زحمتکشان و همه ی آزادگانِ عدالتخواه ایران زمین باشی.
روزگاری گل سر سبد مبارزه در راه حق و عدالت و آزادی بودی. و اگر خود خواه و باند باز نباشیم، یعنی انصاف داشته باشیم؛ باید اعتراف کنیم که: تو کاری کردی چنان، که از دست هر کس بر نیاید. آرزویم این است که که همچنان باشی. یعنی آینده ات نیز چون گذشته ات پر از افتخار باشد و مایه ی فخر مردم حق طلب، ستم دیده و غارت شده ی ایران زخمی و خون آلود.
به امید روز های بهتر برای مردم ما
با احترام و ادب ویژه
لیثی حبیبی - م. تلنگر
۵۲۷۰۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣۹۱
|