از : masoud memar
عنوان : تعیین کننده یا اثرگذاری در صحنه سیاسی
این نوشته یک نقد کاملأ روشنفکری و ضروری برای گفتمان و بازنگری است . اما لحاظ این پارامترهای ارزشی در صحنه سیاسی روز مستلزم داشتن پایگاه اجتماعی وسیع و مشخص میباشد که سازمان برنامه اش را با خواست آن پایگاه اجتماعی شفاف سیاستگذاری کند.
در جامعه امروزی ٫ هر سازمان یا تشکلی که فاقد پایگاه اجتماعی قابل لمس باشد ٫ اصولأ فاقد اثر بخشی در نتیجه هر تحولی خواهد بود.
سازمان سیاسی ادعای کسب قدرت سیاسی را دارد ٫ در غیر اینصورت محفل روشنفکری است.
برای اثر گذاری در سیاست روز ٫ باید رابطه ارگانیک با طبقات مورد حمایت سازمان برقرار کرد و بخش قابل توجهی از جنبش را رسمأ نمایندگی کرد و نسبت به وزن اجتماعی خویش با دیگر نیروها هر چند مرتجع سیاستگذاری کرد.
جنبش چپ در ایران بغیر از( مدت زمان کوتاه بی ثبات در بستر انقلاب ) بعد از حذف امثال خلیل ملکی ها توسط (خود جنبش چپ ) ٫ از صحنه سیاسی خارج و صرفأ آرمانی و محفلی فعالیت کرده و تأثیرات مثبت فرهنگی ٫ هنری و اجتماعی داشته و در صحنه سیاسی نقش تعیین کننده نداشته و گاهی بناچار بسود این و آن جریان تأثیر بخشیده ٫ چه چپ رادیکال چه چپ راست .
برای ورود به صحنه سیاسی ابزار لازم را ابتدا باید کسب کرد.
۵٣۱۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۲
|
از : منصور ریاحی
عنوان : نه در دل شور چپ و نه در سر ذوق سوسیالیسم
آقای آزاد ! قبل از درج مقاله شما ، چند سند پیشنهادی سازمان اکثریت برای کنگره ۱۳ را خوانده بودم . همه را نه کم ونه بیش . دربرخی محورهای اسناد چه نظری و یا سیاسی و... ، احکام نظری کلی و برآوردهای سیاسی هم ذهنیگرایانه هستند . از مستندات کافی برای اثبات احتمالی تحلیل ها چیزی نمی یابیم ، زیرا مبانی تمامی آنها خودخواسته هستند . نقشه راه سازمان اکثریت با شعارهایش تطابق ندارد . آتیه سازمان را می توان از مسیر ترسیمی به عدالت اجتماعی و سوسیالیسم آن ندانست که می باید . مسیرهای درهم آشفته چپ دمکرات و چپ لیبرال سیمای سازمان را در اذهان فعالان سیاسی تیره می نماید . در رابطه با انتخابات آزاد علیرغم وجود رویکردهای متفاوت درون سازمانی هنوز درک واحدی ارائه نشده است . عنوان کردن تغییر مسیر حاکمیت جمهوری اسلامی کفایت نمی کند . اینکه آیا منظور از تغییر حاکمیت ، تغییر رفتار رژیم جمهوری اسلامی است ؟ یا یا تغییر رژیم ایران ؛نشانه ای یافت نمی شود . در جای دیگر به قول شما ، سازمان نوک تیز حمله خود را متوجه بلوک قدرت یا هسته مرکزی قدرت ( به ویژه ولی فقیه و نیروهای امنیتی – نظامی ) کرده است . حمله مزبور مماشات – مبارزه ( نوع جدید تاکتیک اتحاد – مبارزه ) را جان خواهد بخشید . مماشات با اصلاح طلبان مانده در قدرت یا رانده از آن علیرغم عدم حمایت کافی مردم به مبارزه و همآوردی با هسته مرکزی قدرت می انجامد . اما سازمان بیشتر در راستای اهداف خودنماینده خواندگان حرکت اعتراضی خارج کشور می باشد . لیک تبعات منفی این تاکتیک بر پرستیژ سازمان و علاقمندان را ارزیابی نکرده است .
فکر نکنم کنگره ۱۳ فراتر از کنگره ۱۲ نرود . نگرانی ما بیهوده می باشد . زیرا کنگره ای متوسط متمایل به ضعیف را به پایان خواهند برد . فرسایش سازمان و ریزش نیروهای آن مدت زیادی است آغاز شده ؛ آن زمان که مقطع پلورالیسم شروع و در تداوم به پذیرش فراکسیون ها در درون سازمان باز میگرددد . سازمان از بابت نگهداشت فراکسیون ها صرفا جوهره پلورالیسم را نمی خواست هدف حفظ مکانیکی عناصر فراکسیون بود . آری پلورالیسم سازمان اکثریت گلاسنوستی شد که باید منتظر پروستریکای آن بود . کنگره ۱۳ نیز در خدمت زایش پروستریکا می باشد .
۵٣۱۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : میان کعبه و میخانه
" آنها بطور برگشت ناپذیری از « چپ» جدا شده اند و روی « راست» سرمایه گذاری کرده اند."
جناب صفا،
در دایره فلسفه سیاسی , " چپ" و " راست " بستگی به آن دارد که کسی در طرف چپ شما باشد و یا در طرف راست شما.
بعنوان نمونه شخصیت معروفی چون نوام چامسکی را در نظر بگیرم که خود را آنارکو سندیکالیست میداند که به همان اندازه به " کمونیسم " نزدیک است که از آن دورست و خود را تنها " چپ " میخواند اما در نظر " راست " ، کمونیست دو آتشه است. ایشان در حقیقت مانند خیل عظیمی ، " آیدیالیست " و یا آرمانگرایند. یعنی تصور میفرمائید چند قرن طول خواهد کشید که آنارکو سندیکالیست ها - بتنهایی - بر کورپوریشن های بین المللی غلبه کرده و به حکومت برسند؟ هیچوقت.
و هنگامی که خوب به این " یست ها " نگاه کنید در دایره ای قرار دارند که سر و ته آن بهم میرسد و هیچ کدام به تنهائی به قول خمینی " هیچ غلطی " نمیتوانند بکنند ، همانطور که تا کنون به طرز موثری نکرده اند. میان کعبه و میخانه احتمالا راهیست که
باید آنرا پیدا کرد. این مهمترین مساله ایست که با آن روبروئیم.
۵٣۱٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱٣۹۲
|
از : عیسی صفا
عنوان : اکثریت
رفیق آزاد یک نکته مورد اشاره شما در مقاله درست است که متاسفانه باز نشده است و آنهم رابطه نظریات سیاسی کنونی فداییان اکثریت و ادعای سوسیالیستی آنهااست .آنها در « تحول» نظام هیچ جا به وجه واقعی این تحول اشاره نکرده اند. تحول در ایران بدون بر چیدن نظام ولایت فقیه که برخلاف نظر شما « جزیی» از نظام نیست ، بلکه ستون فقرات جمهوری اسلامی است ، بدون منحل کردن سپاه پاسداران ، بدون برچیدن مجمع تشخیص مصلحت نظام ، شورای نگهبان ، وزارت اطلاعات و... غیر ممکن است. بدون مجلس موسسان و قانون اساسی جدید « تحول خواهی» بی معناست. اما شما باید سوال عمیق تری از خود کنید که چر آنها و از جمله آقای محمد اعظمی این همه به « تکرار» شعار انتخابات آزاد بی موقع و بدون زمینه های آن چسبیده اند؟ فکر نمی کنید آنها بر اساس یک سری محاسبات سیاسی برای جلوگیری از انقلاب این شعار را مطرح می کنند؟ و یا با حساب روی « فشار خارجی»؟ سند اکثریت را در مورد جهانی شدن سرمایه داری بررسی کنید ، آنگاه خواهید دید که آنها می خواهند در کنار سرمایه داری جهانی و در دورن آن قرار گیرند و نه دربرابر آن.فکر می کنید شرکت بخشی از رهبران اکثریت در روند آلترناتیو سازی بر فراز سر مبارزات مردم اتفاقی است؟ نه ! آب توبه ریختن روی طرفداران رنگارنگ سرمایه داری چه در درون حکومت و چه بیرون از آن ، فعالیت دایمی سازمان اکثریت است. آنها بطور برگشت ناپذیری از « چپ» جدا شده اند و روی « راست» سرمایه گذاری کرده اند.
۵٣۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱٣۹۲
|
از : آرش ادیبان
عنوان : چرا ؟
با سلام
وتشکر از مقاله خوب شما، برای فهمیدن ودرک بهتر مقاله شما بهتر است علت این نوع مواضع رهبریت را که سابقه طولانی دارد منظور (قطب نمای سازمان بیشتر بطرف حاکمیت متمایل است ) هم توضیح دهید.
چرا باید زمانی بخاطر مبارزه ضد امپریالیستی آزادی ودمکراسی راقربانی کرد و زمانی دیگر بخاطر لولوی جنگ دوباره آزادی و دمکراسی را بی خیال شد.
۵٣۱۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱٣۹۲
|