سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

زن - شکوفه تقی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : قافیه تنگ آید اینگونه شود --- تَلخَه در شعر گَه گاه پونه شود
و یک توضیح شاید لازم برای جوانتر ها:

**
گر که باشامَه، باشماق آمد پدید
تو بزرگی کن، و گُو که کَس ندید
قافیه تنگ آید، اینگونه شود
تَلخَه در شعر گَه گاه پونه شود
چون که یاغی را ز ترکان داشتیم
صورتک را «یاشماق» پنداشتیم
یاشماق با باشماق همگونه شد
تلخکی آمد به میدان، پونه شد
.......................
تلخ با شیرین چو آید، مرهم است
گفتگو شیرین بُوَد تلخش کم است
....................
۵٣٣۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۲       

    از : کریم یاغی

عنوان : سلام
آقای لیثی.شما لطف دارید.ممنون.
۵٣٣۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۲       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : تاج و باج از خسروان تو می بری --- یاغی آزادگانی و در این بحر سروری
سلام بر "کریم جان یاغی". از آنجایی که ما خود یاغی هستیم، با مردم یاغی در این زمانه ی حضیض نشینان بی غیرت، سر ستیز هیچ نداریم. پس هرچه یاغیان گویند همان است، حتی اگر که گمان است.
به عبارتی دیگر:
«شهریار»* ما که اسب اش چوب بود
یاغی ما را یکی شبدیز شهر آشوب بود
زد به صحرا و به کوه و دشت ها
یاد ها دارند از او گل گشت ها
یاغی از دشت و دمن دارد خبر
از گل و باغ و چمن دارد خبر
سفره را بر صخره ای بگشاده او
با غزالان است او را گفتگو
آبشار است مونس و هم خانه اش
رنگ آزادیست دو تا پیمانه اش
حکمت افسانه ها در جان اوست
قصه های زندگی مهمان اوست
یار او شب های شور انگیز دشت
ماه می گردد برایش همچو تشت
دست در نور اش بشوید چون بهار
یاغی از آزادگان است یادگار
هر کسی در روزگاری یاغی است
چون گلستان و همچو باغی است
باغ جان اش مرغزار و پُر هَزار
یاغی ما را خدایا شاد دار!

..........................
پچ پچی دارم در پایان کار
تو مگو با کَس ولیکن یاد دار:
من ترا گویم که داری باشماق**
خوش بُوَد هم صورتک، هم یاشماق
گر که یاشماق را بر اندازد دمی،
گُرد ما، گُرد آفرید باشد همی!

* ر. ش. به «حیدر بابا»

**
گر که باشامَه، باشماق آمد پدید
تو بزرگی کن، و گُو که کَس ندید
۵٣٣۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۲       

    از : کریم یاغی

عنوان : نظر
آقای لیثی، به نظرم بهتر بود که می نوشتید

زن جامه ی مندرس را که در باد می رقصید........
۵٣۲۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۲       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : طرز نوشتن شعر
من اگر بودم؛ اینگونه می نوشتم:

خدا تنها جامه‌اش را
در چهار رود شیر و شراب و شهد و آب شست*
میان دو درختِ دانش و زندگی،
از بندِ جاودانگی آویخت.
زن جامه را که مندرس در باد می‌رقصید،
با بوسه‌‌هایش وصله زد
با نگاهش درز گرفت
با ستاره پوشاند، و پوشید.

* ویر گول غلط نیست؛ اما در اینجا از حماسه ی لحن می کاهد و بیان را شُل می سازند. در ضمن بین پوشاند و پوشید نباید فاصله ی نقطه، یعنی فاصله ی زیاد باشد. زیرا آن همه عشق مکث پذیر نیست. پس پوشاند و پوشید؛ و تمام.
۵٣۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام. قید: قید کلمه ای است که مفهوم فعل یا صفت یا کلمه ی دیگر را به زمان و مکان یا چگونگی و حالتی مُقَیَّد ...
سازد.

گرامی سپیده ر، آیا اشکالی دارد که مفهوم صفت در متنی، و آن هم در جهان جسور و بی پروای شعر مُقَیَّد گردد!؟ آیا شاعر اجازه و حق ندارد مفهومی را پابند سازد؟

آنچه شما عزیز کرده داید، این است که شعری روان و خوش موسیقی را به نثری بی رمق بدل ساخته اید!

البته من نیز با شکل نوشتن این شعر کمی مشکل دارم.
می توان فراز دوم را به پایین منتقل کرد و آن ویر گول را نیز حذف نمود.
از این نظر نکته گیری شما عزیز بجاست و جای قدر دانی دارد.

پیوسته شاد و بهاری باشید

مُقَیَّد: بند شده، پابند، در قید و بند.
(فرهنگ عمید)
۵٣۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : سپیده ر

عنوان : توجه
زن جامه را، که مندرس،
در باد می‌رقصید،
با احترام خدمت خانم شکوفه تقی خیال میکنم در اثر اشتباه تایپی از " مندرس" که صفت جامه است قید ساخته شده و به همین خاطر ویر گول دوم هم بی معنی شده.
احتمالا صورت درستش اینطور بوده
زن جامه مندرس را که در باد میرقصید را.............
۵٣۱۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست