سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

هگلیست چپ انقلابی - ن. نوری زاده

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : اردوان م

عنوان : اثبات برادری
جناب نوری زاده
شما اول برادری خود را ثابت بفرمایید بعدا دکتر عبادیان را متهم به فرصت طلبی کنید. ایشان که عمری را در فعالیت سیاسی گذرانده بودند از کجا به شما که ناگهان پیدایتان شده و اعلامیه پخش کرده اید و بعدا به اعتبار(بهانه؟) احضار به اوین سراغ اساتید رفته اید باید اعتماد میکردند. کار فرهنگی خود مبارزه ای بزرگ است که ایشان به خوبی تا آخر عمر ادامه داده اند. شما که فرصت طلب نبودید چه کردید؟
۵٣۲۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۲       

    از : سعید ح.

عنوان : پولمیک ارزان
آقای نوری زاده، نخست یک تذکر کوتاه: رساله‍ی "اختلاف بین فلسفه طبیعت دموکریتی و اپیکوری"، رساله‍ی دکترای مارکس است، نه رساله‍ی زنده یاد عبادیان. شاید منظور شما این باشد که عبادیان رساله‍ی دکترای خود را درباره رساله‍ی دکترای مارکس نوشته است که البته این ممکن است. اما درباره نوشته‍ی شما: نوشته‍ی شما، نوشته ای است پولمیکی و کمی درهم و برهم. پولمیک هیچ اشکالی ندارد و می نوان از آن یاد گرفت، بشرط آنکه سطحی و ارزان نباشد. متاسفانه پولمیکی شما بسیار ارزان و سطحی است، آنجائیکه می نویسید: "او که دریافته بود رژیم کودتا به جای قدردانی از حزب توده بویژه از سازمان افسری آن، ناسپاسی کرده است و روزگار را بر آنها تنگ ..."، یا "... به همین سبب بعید بنظر میرسید که او به آسانی خود را در دام احزاب چپ که بعضا مانند قارچ از زمین حاصلخیز انقلاب می روئیدند، بیفکند." یا "... تا جائیکه او توانست نه تنها از پاکسازی های سبک چینی "انقلاب فرهنگی"، ..." یا بالاخره آنجائیکه شما می نویسید: "اما بسیاری بودند راه سومی را طی کردند و آن نظاره، سکوت و فرصت طلبی بود." و زنده یاد عبادیان را جزو این دسته قرار می دهید. اگر ما این سه گفته شما را در کنار هم قرار دهیم ، آنگاه علت پولمیک ارزان و نوشته‍ی درهم و برهم شما آشکار می شود. علت آن، به باور من، نگاه ضد چپی است که سرمنزل ایدئولوژیکی آن نهضت آزادی و جریانات اصلاح طلب حکومتی و نیمه حکومتی است. از نظر این حضرات، پدیده چپ و چپ ها، جزو پدیده ها و عناصر غیر بومی، غیر ملی، خارجی، غیر اصیل، بی وطن به حساب می آیند که به مانند "قارچ" در "ایران اسلامی" می رویند، عاملان مستقیم تمامی بدبختیها و مصیبت های دیروزی و امروزی ایران هستند، به مانند کودتای سی و دو و "انقلاب فرهنگی" و .... و علاوه بر همه‍ی اینها، چپ ها ذاتاً عناصری بی جرعت، بی پرنسیب و فرصت طلب هستند. جناب آقای نوری زاده ، اینکه جریانات چپ اشتباه کرده اند و بعضی از اشتباه هات آنها بسیار بزرگ و متاسفانه تاریخی است، از جمله عملکرد حزب توده در مقطع کودتا، فکر می کنم جای هیچ بحث و توجیهی نیست، اما شما بهتر است فراموش نفرماید که چپ نسبت به اعضا و هواداران اش بیشترین زحمت را در عرصه‍ی فرهنگی و سیاسی و نو آوری آن کشیده و بیشترین قربانیان را داده است، چه در دروان ستم شاهی و چه در رژیم اسلامی. زندان های دهه‍ی شصت بیشتر از زندانیان چپ و مجاهدین پر بود، و بسیار، بسیار کمتر از مدافعین "نهضت ملی و بعضا نهضت آزادی" . برای نوشتن یک پولمیک خوب، مطالعه و نگاه نقادانه بسیار ضروری و مفید است.
موفق باشید
۵٣۲۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣۹۲       

    از : پویا ت

عنوان : تمجید از استاد با چاشنی لعن و نفرین به گروه های سیاسی
اقای نوری زاده
به عقیده من، در تجلیل از ایشان اگر به خدمات و دانش استاد بسنده کرده بودید بهتر ادای مطلب می نمودید. اینکه در میان تعریف و تمجید دست نوازشی بر سر همه گروه های سیاسی چپ کشیده اید به نظر جایی در این مقاله نداشت.
۵٣۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣۹۲       

    از : پویان ارس

عنوان : گره گشایی!!!
نمیدانم منظور آقای نویسنده محترم از نوشتن این متن در هم که تصورات و خیالات و استنباطهای شخصی خودشان را مبنای قضاوتهایی از پیش معلوم کرده اند چه بوده؟
قبلا هم متنی از ایشان در همین اخبار روز منتشر شده بود که به همین سبک قضاوتهایی در خصوص سازمان مجاهدین خلق انجام داده بودند.
این حق هر کسی است که از دیگران دلزده باشد و متنهایی برای ارضای دل خویش و گشودن گره های درونی اش بنویسد. اما دنیای واقعی بسیار بزرگتر از ان است که گشوده شدن این گره های شخصی تغییر عمده ای در حرکتهایش ایجاد کند.
آقای نویسنده محترم امیدوارم کمی با نوشتن این نوشته ها حالتان بهتر شده باشد.
۵٣۲۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣۹۲       

    از : کیوان ش

عنوان : تکرار سنت مبهم سخن گفتن
اینگونه که به نظر میرسد مبهم گویی و به در گفتن تا دیوار بشنود باضافه فرهنگ محافظه کارانه و دو پهلو سخن گفتن اسلامی بد جوری در اندیشه و رفتار و کردار اکثریت ایرانیان نشسته و جا افتاده و نمیتوان یک مطلب گرچه پر محتوی نوشت ولی نظر رو راست و مستقیم خود را بیان کنیم. این مطلب جالب و آموزنده را دو بار خواندم ولی آخر سر نفهمیدم که نظر نویسنده چیست و در چه جهتی است؟ این امر بخصوص در آنجا اوج میگیرد که شعری در انتها میاورد که بگوید که نه این راه درست هست و نه آن راه و خوانده را بدنبال نخود سیاه روانه میکند که خوب اگر این خیل "بیخبران" خوانده مقاله ایشان میخواهند یک آگاهی ای از خواندن مطلب ایشان دریافت کند، میباید به کدام راه نظر کرده و آن را مورد بررسی قرار دهند تا درستی یا نا درستی آن راه برایشان مشخص شود. آخر هر دو راه به خطاست (فلسفه پوچی) و راه سومی هم در کار نیست. شاید هم آقای عبادی بنا به نوشته اقای نوری زاده به همین نظر هم این غلط هست و هم آن رسیده بود که دوران طولانی را باز بنا بگفته نویسنده به پا در هوایی گذارنده بود. منفعل منفعل
ایکاش میتوانستیم این فکر محافظه کارانه مذهبی را از خود تا نهایت دور کنیم تا یک جامعه سالم و پویا بنا نهیم و از یکدیگر بیاموزیم. به امید آن روز، گر چه من و من نوعی در آن زمان نباشیم تا مشاهده کنیم
۵٣۲۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست