رهایش یا حق تعیین سرنوشت -۱۲
-
منوچهر صالحی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : peerooz
عنوان : نتیجه گیری
جناب شاملی،
اگر اشتباه میکنم لطفا تصحیح فرمائید. درک من از این سلسله مقالات اینست که لنین در باره حق تعیین سرنوشت نظرات بسیار متناقضی داده است که هر کس بفراخور حال خود میتواند از این خرمن خوشه ای بچیند. با نقل قول یک جمله از سلسله مقالاتی که تا کنون به دوازده رسیده نمیتوان نتیجه گیری کرد. امید و تقاضای بنده اینست که جناب صالحی و یا صاحبنظر دیگری در انتهای این مقالات نتیجه گیری خود از اظهارات لنین در این مورد را بیان فرمایند ، انشاالله.
صاحبنظران در مورد این مقالات حاشیه ای ننوشته و ساحل عافیت را بر گزیده اند و این موجب کمال تاسف است. شاید یک دلیل این کوتاهی آنست که ما بجای تشویق کامنت نویسی ، کامنت نویس را " حرفه ای " نامیده ایم. اینهم خود موجب تاسف است. یک بار داستانی در این باره نوشتم که اینها نه خودشان میکنند و نه میگذارند کسی بکند.
۵٣۶۹۱ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : یونس شاملی
عنوان : تک ضربهای غیرصمیمانه نشانه های تاریکی نگاه را برجسته میکند.
آقای صالحی، با تمامی تلاش شما در نوشتن این مجموعه از نظرات در خصوص رهایش یا حق تعیین سرنوشت، اما گاه از لابلای جملاتتان که در خصوص مسئله ایران برون می تراود، حس خصومت زیادی را نسبت به جنبش های ملی متعلق به ملیتهای غیرفارس در ایران از خود بروز میدهید. تک ضربهای فکری شما را در لابلای این نوشته ها به راحتی میتوان خواند. پیش از این نیز در همین سری مقاله ها جنبش های ملی دمکراتیک متعلق به ملیتهای غیرفارس در ایران را بی مهابا و بسیار احساسی و حتی بدون سند دم و دمبالچه قدرتهای جهانی خوانده اید. در این آخرین سری این نوشته (شماره ۱۲) نیز که بیشتر به قصد انعکاس نظرات لنین به تحریر کشیده شده است در جایی با آوردن نام روزا لوکزامبورک و سپس آوردن نقل قول هایی از مارکس و انگلس تعارض خودتان را با تعریف لنینی از "حق تعیین سرنوشت" نشان داده اید. یک جمله زیبا در تحمیل زبان روسی به ملتهای غیرروس از لنین نقل کرده اید: " برخی از کمیساریاهای حزب کمونیست میکوشند در مناطق ملیتهای غیر روس، زبان روسی را با قهر به زبان تدریس در مدارس تبدیل کنند و در این رابطه نوشت «بنا بر نگرش من یک چنین کمونیستی یک شوونیست روس بزرگ است. بسیاری از ما نیز چنین هستیم و باید با آن مبارزه کرد.»"، حادثه ایی که در هشتاد و اندی سال گذشته از سوی دولتهای پادشاهی و اسلامی در ایران علیه ملیتهای غیرفارس اعمال شده و ضمن تحمیل زبان فارسی به آنها، زبانها و فرهنگ آن ملیتها را در معرض نابودی قرار داده اند نیز حکایت این نقل قول است. اما با وجود این واقعیت تلخ باز احساس ضدیت شما با جنبش های ملی دمکراتیک متعلق به ملتهای غیرفارس آرام نگرفته و دوباره در این مقاله نیز که ظاهر نظر لنین را میخواستید منعکس کنید، چیزی صد در صد در ضدیت با نظر لنین را در خصوص ملتهای غیرفارس ایران به نوشته تان اضافه کرده و نوشته اید: " امروز نیز شاهد آنیم که چگونه آمریکا و اسرائیل با دامن زدن به اختلافهای قومی- ملی میکوشند برخی از اقوام و ملیتهای ایران را به ابزار مبارزه خود علیه رژیم جمهوری اسلامی تبدیل کنند."، و با این بیان در کنار شونیست های فارس (به گفته لنین شونیست های روس) قرار گرفته اید. شما انسانی با این قلم، چگونه فرزانگی انسانی را یک آن به کناری نهاده و بی پروا چنین اتهام سنگینی را (آمریکا به اختلافات قومی در ایران دامن میزند) را به جنبش های ملی دمکراتیک خلقهای غیرفارس ایران وارد میکنید؟ جنبش های ملی در ایران، برای نمونه در آذربایجان و کردستان بیش از ۶۰ ساله سابقه دارند. این جنبش ها دولتهای ملی خود را نیز در بین سالها ۱۹۴۶-۱۹۴۵ تشکیل داده اند و سپس از سوی دولت مرکزی (و بقول لنین شونیست) وابسته به امریکا سرکوب شده اند. شما امروز نشسته اید و این جنبش ها را با چنین سابقه تاریخی ساخته و پرداخته آمریکا و اسرائیل معرفی میکنید؟ واقعا نمیخواهم صفت هایی که واقعا حق تان است در برایتان اینجا بنویسم. اما وقتی شما به تدریج با تئورهای خودتان به حامی دولتهای دژخیم پهلوی و جمهوری اسلامی تبدیل میشوید، چه میتوانیم در مورد شما بگوییم؟ عفت قلم و عزت شخصیت خودتان را قربانی احساسهای ناسیونالیستی ملت برتر در ایران نکنید.این تنها حرفی استکه میتوانستم دوستانه به شما بگویم
۵٣۶٨۵ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|