از : پنهان
عنوان : شبهه و توهم و سرگردانی برای خاتمی و هاشمی
سه سوال اصلی کل مخالفین اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی این است:
۱. کدامیک، شرکت و یا تحریم انتخابات تحمیلی، بخوان انتصابات، مرا زودتر از شر و مصیبت ولایت آزاد میکند؟
۲. کدامیک، شرکت و یا تحریم انتصابات، به هدف نظام برای مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی ولایی کمک میکند؟
۳. کدامیک، شرکت و یا تحریم انتصابات، در بلند مدت مرا به حکومتی سکولار، دموکراتیک، پایبند به منشور حقوق بشر و احترام به مقام انسانی رهنمون میکند؟
ضمن اینکه هیچ شبهه و توهم و سرگردانی در مورد بقیه کاندیداها وجود ندارد، مگر نه اینکه هم خاتمی و هم هاشمی، هردو بارها و بارها زیر فشار و خواسته های رهبری و نظام به مردم پشت کرده اند و به دنبال رهبر و نظام دویده اند تا از کاروان و کارنوال و شعبده و خیمه شب بازی رژیم به ارث رسیده از معلم و امام راحل و بزرگوارشان عقب نیفتند؟
۵٣۹۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : با مدعی بگویید شاید به هوش آید
طرف خودش را می زند به کوچه علی چپ و کاری اش نمیشه کرد.
حرف هم که بزنی حریفی دیگر از کنجی سر در می آورد و مدعی را به چپ روی متهم می کند.
بعید است که هر دو ندانند که سرهنگ قذافی ظاهرا به توصیه پسرش که تحصیلکرده اروپا بود، در ملأ عام جهانی غسل توبه ریخت.
تواب درجه یک شد.
برنامه تسلیحاتی خود را کنار نهاد.
بهتربن قرادادها را با امپریالیسم بست.
آن اسن که برلسکونی حتی دلش به حالش سوخت و میلیون ها دلار از جیب مافیا پول توجیبی به سرهنگ داد.
حتی به قول مقامات اطلاعاتی امپریالیسم داوطلبانه به جرم های نکرده اعتراف کرد و به خانواده های قربانیان انفجار هواپیما در ده ها سال پیش، میلیون ها دلار غرامت پرداخت.
اسرائیل را نه تنها برسمیت شناخت، بلکه فلسطینی ها را به تشکیل دولت مشترک واحد با اسرائیل دعوت کرد.
من شخصا با گوش خود از زبان خود او و پسر او شنیدم.
و علیرغم اینها همه، آ ن بر سرش آمد که بر سر باخه آمده بود (کلیله دمنه)
فانی یزدی و باقی صدری بهتر است دعا کنند که ایران شان به روز سوریه بیافتد و نه به روز لیبی.
یادشان بهتر است، نرود که امپریالیسم مثل بعضی ها نه خردگرا، بلکه خردستیز است.
یعنی عقل و منطق سرش نمی شود و نمی تواند هم سرش شود.
بحران زده است.
هار است.
برای رهائی از بحران فراگیرش چاره ای جز تخریب و کشتار کور ندارد.
۵٣٨۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : پنهان
عنوان : اگر با اشباح اکراه دارید صحبت کنید، با وجدان خودتان خلوت کنید.
جناب فانی اگر با اشباح اکراه دارید صحبت کنید، حداقل با وجدان خودتان قدری خلوت و راز و نیاز کنید. گاندی، مندلا و مصدق بدینجهت نامشان چون اسطوره جاوید است، چون روی اصول و عقاید و استراتژی درست و عقلانی خود ایستادند. همانطور که محمدعلی جناح با ایده پاکستان از گاندی و هند بزرگ جداشد، شکست جبهه ملی هم وقتی قطعی شد که بازرگان در سال ۴۰ از راه مصدق جدا شد و خودرا به عبای آخوندها و دین چسبانید. حزب توده وقتی خائن خوانده شد که با شوروی همبسته شد و وقتی کاملن شکستش قطعی شد که همچون کاسه ای داغ تر از آش با جمهوری اسلامی بیعت کرد. خاتمی و اصلاح طلبان دینی با شعارهای حفظ نظام و رهبری در همان دور دوم جمهوری خاتمی شکست سیاسی خوردند و از جناح اپوزیسیون رانده شدند، چون دروغ گفتند و نتوانستند مردم را از شر ولایت رها کنند. شما بعنوان روشنفکر چپ بجز مصلحت و پابرجایی رژیم دینی و گفتن تاکتیک های حفاظت سران وابسته به نظام ولایی، هیچ چیز دیگری را موعظه نمیکنید. شما هیچ استراتژی و هدفی از اصول و عقاید گروه و طبقه خودتان که به نفع مردم و بویژه فرودستان و محرومان جامعه ایران از هم پاشیده باشد ابراز نکردید. اگر خاتمی در سال ۷۶ بعنوان سوپاپ نجات رژیم نیامده بود، رژیم اینچنین فرصت بازسازی نمیافت و اینچنین استبداداش را رژیم اینچنین مستحکم نمیکرد. دوران جولان خامنه ای و سپاه و رفسنجانی سالها بود که سپری شده بود و باز اگر سوپاپ خاتمی نبود، اکنون دیگر چیزی از جمهوری اسلامی باقی نمانده بود. باعث شرمندگی است که اپوزیسیون رژیم اینچنین تابع رژیم باشد و در نهایت اینچنین بی تأثیر عمل کند.
دشمن اصلی مردم رهبر است. آنوقت شما میخواهید دو نفر را که تابع محض رهبر، یعنی دوست همان دشمن اصلی مردم، بالا بکشید تا به رهبرکمک کنند تا از این مخمصه مشروعیت نظامش بیرون بیاید. آفرین براین روشنفکر چپ!
۵٣٨۷۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : Bahram -
عنوان : -
گاهی پای زمان چنان به قیر فرو میرود که مرد
اندیشه میکند که شب را گذار نیست
اما به چشمای تو ای چشمه امید، شب پایدار نیست.
با سلام و احترام به آقای فانی یزدی!
انتخاات سال ۸۴ بود. "معین" کاندید اصلاحطلبان رای نیاورد. کار به دور دوم کشید. انتخاب میان احمدی نژاد و هاشمی.برای کسانی که به شرائط مشخص توجه دارند و فیل خیالات خود را فارغ از تناسب قوای واقعی هوا نمیکنند، لحظه بسیار دردناکی بود.بدجوری گیر کرده بودم.انتخاب میان رفستجانی که خود دررسیدن به وضع فلاکتبارامروز و رهبر کردن آقای خامنه ای نقش درجه اول داشت و احمدی نژادی(کاندید ولی فقیه) که همه او را خطری مهمتر از هر چیز دیگر برای مردم ارزیابی میکردند.
انتخابات به دور دوم کشیده شد و یک هفته بیشتر نیز وقت نبود. چگونه باید مانع قدرت گیری این خطر اصلی، احمدی نژاد ، که ولی فقیه از همه کس بخود نزدیکتر میدید، شد؟ باتشویق مردم به رای دادن به هاشمی؟
درچنین احساس درماندگی آدمی دلش میخواهد در این دعوا سهیم نباشد و با دلخوری به گوشه انزوا و باخت خود پناه برده وحتی بخیال خود دامنش را از الودگی پاک نگهدارد.
باری ، ناگهان دیدم که رفقای من پس از بحث و بررسی عزم خود را جزم کرده اند که اعلامیه ای برای حمایت و تشویق مردم به رای دادن به هاشمی صادر کنند. قبول این موضع برای من مگر ممکن بود؟ فورا شروع کردم به نوشتن ای میلی به تمام رفقا وشمردن ده دلیل که آنهارا مهمترین در رد موضع حمایت از هاشمی میدانستم. واقعیت این بود که من بیش از اینکه به تاثیررئیس جمهور شدن احمدی نژاد یا هاشمی در کشورفکر کنم، از نظراحساسی دلم نمیخواست که ما خود را در بدنامی هاشمی شریک کنیم.
یکی ار زفقا با من تماس گرفت. وقت زیادی برای بحث و فاکت آوردن از مارکس ولنین و روزا لوکزامبورگ و...نبود. ضروری هم نبود. شیوه نفکرو سیاست ورزی ما دور از هم نیست. تنها مسئله مهم و اصلی برآورد هر یک از ما از توازن قوا بود.
رفیق مذکور وقتی حرفهای توام با عصبانیت مرا در اعلام حمایت از هاشمی شنید، فقط یک جمله گفت: " انگار تو هنوز در سرمای پر برف یک شب زمستانی مجبور نبوده ای تا بیرون از خانه بسر بری، که ناچار باشی دست شوهر ننه ات را ببوسی که به خانه راهت دهد"
معنای این حرف این بود که برداشت من از توزان قوا و شرائط مشخص درست نیست و فیلم بی موقع یاد هندوستان کرده .
آقای فانی عزیز! سیاست جنگ است. مجبوریم واقع بین باشیم. صحنه را همانطور که هست ببینیم. نیروی خود و دشمن را در هر نقطه درست ارزیابی کنیم. گوچگترین خطایی در ارزیابی توان خود در یک جبهه و حمله بی موقع و بی گدار به آب زدن، میتواند فاجعه ای جدی را رقم زند. شوخی نیست برادر جنگ است.
این تازه حرف من باآدمهای صادق است. وگرنه تعارف که نداریم. شما بهتر از من میدانید که بسیاری از ظاهرا اپوزیسیون، به آنچه بسود مردم است نمیاندیشند و فقط آرزو میکنند که حامد کرزی آینده ایران باشند، ویا به خوشنامی خود بیش از منافع مردم و یک قدم به پیش گذاردن اهمیت میدهند. شما با تیزبینی و صداقتی که من تصور میکنم دارید و داشته اید، بهتر از من میدانید و گفته اید که" اشتباه است که فکر کنیم در جمهوری اسلامی رئیس جمهور شدن این یاآن علی السویه و بی تاثیر در وضع مردم است"شما خوب میدانید کسانی با و جود این که برنده شدن احمدی نژاد را در انتخابات ۸۴ مهمترین خطر ارزیابی میکردند، وقتی کار به دور دوم کشید، "فرصت طلبانه" و یا بخاطر "خوشنامی" یا نرس از"باخت"خودرا کنار کشیده و نخواستند هیج کوششی برای جلوگیری از این خطر بکنند.
باعرض معذرت از طولانی شدن کامنت. ارادت: بهرام. ن
۵٣٨۷٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : علی کبیری
عنوان : آقای فانی از چه میترسد؟
آقای یزدی فانی به صراحت میگوید که از ترس سوریه ای شدن ایران باید به خاتمی پناه بُرد! حال باید آقای یزدی فانی ثابت کند که اگر در این انتخابات به خاتمی پناه نبریم، چگونه ممکنست وضعیت ایران تبدیل به سوریه شود. لابد ایشان گمان میکنند که یک قلدر سرِ کار خواهد آمد و از کُشته ها پُشته خواهد ساخت، غربیها هم به حمایت از مردم وارد صحنه شده و با مسلح کردن آنان، ایران را تبدیل به سوریه خواهند کرد. جلل الخالق! عجب سناریوی تراژیکی! ولی ایشان فراموش کرده اند که آخوند جماعت همچون گربه ی مرتضی علی است. هر طور پَرتش کنی، باز چهار دست و پا به زمین میافتد. اینها آمده اند تا ۱۴۰۰ سال دیگر هم حکمروائی کنند. نگران نباشید، خودشان را به خطر نخواهند انداخت. به ناصحی چون شما هم نیازی ندارند.
این آقای یزدی فانی در تمام تحلیلهای سیاسیش تنها و تنها نگران جنگ و خونریزیست. خب، این صفت بدی هم نیست. ولی این صفت دور از جون آقای فانی نباید به پارانویا تبدیل شده و بقولی "از ترس مرگ دست به خودکشی بزنند." به این نوع دیدِ سیاسی میگویند اُپورتونیسم. مردم در ایران، بعد از آزمودن مهره های رنگ و وارنگ رژیم خون ووحشت، دارند آماده میشوند تا با دستاربندان تسویه حساب کنند، ولی روشنفکر بلند مرتبه ای همچون آقای فانی میخواهد مهره ای را وارد بازی کند تا حرکت رو به تغییر را کند کرده و اوضاع را در جهت طولانی کردن عمر رژیم به تأخیر اندازد. مرا به خیر تو امید نیست، شرمرسان!
۵٣٨۷۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : ارژنگ غربی
عنوان : آقای اصلاحطلب تاریخ مصرفتان به پایان رسیده است.
مملکتی که روشنفکرش آقای فانی و اصلاحطلب ها باشد،سیاستمدار وریاست جمهورش هم رفسنجانی.آقای فانی در کدامین بلائی که در ۳۵ سال گذسته بر این مملکت روا رفته دست رفسنجانی جان شما در ان نبوده است؟احمد نژاد در زمان جمهوری چه کسی ساخته شد؟در زمانی که اصلاحطلبان هاشمی را خار کردند دوستی گفت هاشمی بلائی به سر اصلاحطلبان بیاورد که با چراغ بدنبالش بگردند ،وقتی احمدی نژاد شهردار شد با ان فشاری که وزیر کشور و اطلاٰعات خاتمی اقرار کردند ،ان دوست اگاه گفت بازی شروع شد و وقتی رئیس جمهور شد ان دوست گفت بلا بسر اصلاحطلبان امد منتظر باشیم که هاشمی را در طبق و بروی سر بیاورند و ان روز رسید.انهائی که ادعائی در سیاست ندارند از شما اگاه تر نیستند؟ مردم را بیش از این به ناکجا اباد نبرید.
۵٣٨۶۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : مسعود راد
عنوان : نگران نتیجه انتصابات(!) نباشیم
آقای خاتمی قبلا مشخص کرده که قدمی در جهت خلاف مصالح رژیم اسلامی برنخواهد داشت و این امر را در عمل هم ثابت کرده. او حد اکثر با ولایت خامنه ای مشکل دارد، اما به جدایی دین از حکومت معتقد نیست.
حال این سوال پیش میاید که مخالفین حکومت مافیایی مذهبی که علی القاعده میبایستی از اساس با حکومت دینی مخالف باشند، چرا اصلی ترین اعتقادات خود را زیر پا گذاشته و بجای تبلیغ بدیلهای سکولار، فعالانه اصلاح طلبان حکومت دینی را به حضور در انتخابات (و ادامه حکومت اسلامی) تشویق و ترغیب میکنند؟ این که نقض غرض است!
آیا این دلیل برای کنشگر اجتماعی کافی است که چون جایگزین عرفی مورد اعتمادی را نمی شناسد او هم اسیر بازی انتخاب بین بد و بدتر شود؟ یا وظیفه روشنفکر اینست که فارغ از بازیهای سیاسی رایج حقیقت را ترویج نماید؟
در حالیکه قاچاقچیان و جنایتکاران فطری بر کشور حکومت میکنند و هر روز ادامه حکومت آنها به معنی فقر و فرودستی بیشتر اقشار زحمت کش است، کاندیدا شدن یا نشدن آفای خاتمی برای فعالین جامعه گرا فقط از این جهت میتواند اهمیت داشته باشد که کدامیک پایه های استقرار رژیم را متزلزل تر خواهد کرد. وگرنه این رژیم که اصلاح پذیر نیست.
حکومت اسلامی در پروسه تکاملی جامعه ایرانی در گذر از سنت به مدرنیته به قدرت رسید تا نقش تاریخی خود را بازی کند و با نمایش ناتوانی و فساد بیحد خود نشان دهد که بهروزی از طریق حکومت مذهبی ممکن نیست. الآن هم بعد از این سی و چند سال، پوسیدگی افکار و عقاید ارتجاعی اش نمایان شده و نا همخوانیش با نیازهای اجتماعی روز هویدا شده است. آمدن خاتمی چه چیزی را میخواهد درست کند؟
موضوع اضمحلال حکومت اسلامی به حدی جدی است که نه حضور خاتمی در انتخابات آتی و نه عدم مشارکت او، و اصولا هیچ چسب دیگری نمیتواند اعضا و جوارج حکومت وارفته را به هم بچسباند و به آن حیات دوباره دهد.
موضوع حاد برای کنشگر پیشرو اینست که خلا و نبود بدیل سکولار و دمکرات میتواند فرصت دیگری برای مافیای نظامی امنیتی فراهم کند تا این بار با ظاهر ملی و سکولار کودتا کند و با حذف روحانیت خود را به مردم تحمیل کند و منابع ملی را به تنهایی به یغما ببرد.
البته چون نیروهای نظامی از یکپارچگی معمول برخوردار نیستند احتمال اینکه گروههای مختلف مسلح به جان هم بیفتند و نوعی جنگ داخلی راه بیندازند زیادتر است.
پس به کسانی که به عوامل رژیم و یا به اصلاح طلبان حکومتی وفادار نیستند پیشنهاد میکنم از جریاناتی حمایت کنیم که خواهان ایرانی دمکراتیک، آباد و آزاد هستند و تعهد به حقوق بشر در سرلوحه برنامه هایشان قراردارد.
شورای ملی نهال نوپایی است که به حمایت روشنفکری نیروی چپ مستقل نیاز دارد. منطقی نیست که مردم را از کج روی احتمالی این شورا به دلیل سخنگویی رضا پهلوی بترسانیم و بجای آن نیروهای ارتجاع مذهبی را تشویق کنیم که کج روی شان قطعی است. روشنفکری سیاسی ایران یکبار این اشتباه را در سال ۵۷ کرد. آیا تاریخ از این نظر هم در حال تکرار شدن است؟
۵٣٨۶۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : رضا فانی یزدی
عنوان : با اشباح نمی توان صحبت کرد
با سلام به دوستان
از خسرو صدری تشکر می کنم و امیدوارم که منتقدین نوشته های دیگران به توصیه ایشان توجه کنند . به پیروز هم می گویم که شاید مردی چون صدف از سینه بیرون نیاید ، ولی ما به امید زنده ایم ، به امید روزهای بهتر ، به امید اینکه شاهد آنچه این روزها در همسایگی ما و در این منطقه می گذرد برای سرزمین و مردممان نباشیم و مطمئنم برای جلوگیری از چنین فجایعی مردی چون صدف هم لازم نیست ، هاشمی و خاتمی هم می توانند آن نقش را بازی کنند . من هم مثل بسیاری از شما دچار توهم نسبت به هیچ کدام از این آقایان نیستم ، در زندگی مسیر پر پیچ و خمی را از سر گذرانده ام و دیده ام و شاهد بسیاری از تحولات بوده ام که گاه نتایج آن نه آن بوده است که آغاز کننده آن دنبال کرده است . الان فکر می کنم فروپاشی ناگهانی نظام دینی در ایران ضررش از منفعتش بسیار بیشتر است و هیچ بخشی از جامعه ما آمادگی لازم را برای مواجه با آن ندارد ، آنها هم که به دست غیب از قطر و عربستان و کمی آنطرف تر اسراییل و امریکا چشم دارند هم هواسشان نیست که حتی خود آنها هم توانایی جمع کردن اوزاع را ندارند وقتی در هم بریزد ولی خب خیلی هم اهمیت نمی دهند که چه به روز مردم ما خواهد آمد ، همین اندازه که به مردم در سوریه یا عراق و یا افغانستان اهمیت می دهند فردا به مردم ما هم همین اندازه اهمیت خواهند داد .
اما خیلی ها از همین الان کیسه دوخته اند برای پول هایی که قرار است مثل اشباح در گونی ها و کیف های سامسونیت از قطر و عربستان و کویت و یا از طریق ماموران سازمانها سیا و سفید به آنها برسد . خیلی ها به فکر آنند که کاش می شد جای حامد کرزای را در ایران آینده بگیرند ، این هم یکی از بد بختی های ماست ، که هم حکومتمان دزد و فاسد است و هم بخش قبل توجهی از اپوزیسیونی که احتمال جایگزینی دارد مثل حکومت دزد و فاسد و بی پرنسیب است .
دوست گرامی محمد براتی ، شاید شما درست می گویید ، هاشمی مقتدر تر است ، ولی من نه روش مقتدرانه ایشان را در گذشته پسندیدم و نه طرفدار اقتدار گرایی از آن نوع در آینده هستم . معتقدم خاتمی بهترین فرد است ، هم پاک است ، هم دزد نیست و بهمین دلیل هم لازم نیست به کسی باج بدهد و هم بیشتر از هر کس دیگری اهل مسامحه و اعتدال است که برای کشور ما در دوران گزار لازم است . ولی به نظرم همه ما باید از حق شرکت هاشمی دفاع کنیم ، این همان اشتباهی بود که اصلاح طلبان رادیکال در گذشته کردند و هاشمی را از خود رانده و بازی دمکراتیک را وقتی قدرت پیدا کردند به نفع خودشان بهم زدند و هاشمی را به مجلس راه ندادند و حالا دارند تاوان آن را پس می دهند با هزینه بسیار بیشتر .
با پنهان صحبتی ندارم مگر خودش را آشکار کند ، با اشباح نمی توان صحبت کرد.
۵٣٨۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : احمد
عنوان : تکرار
به حول و قوه الهی حاج آقا خاتمی تشریف می آورند شاید برای حفظ نظام مصلحت این باشد که رفسنجانی بیاید. یک هشت سال دیگه ای هم در بر پاشنه ۲۰ سال قبل بگردد بعد مردم عاصی از فساد خاندان رفسنجانی مجددأ بر گردند بروند به احمدی نژاد رأی دهند و تکرار و تکرار
داستان تکرار سر گیجه آور یک جامعه بی تعادل . ۳۵ سال بعد از اینکه جامعه ؛ سلطنت پهلوی را بالا آورد رفته اند پسرش را سخنگو کرده اند. طرفدار حکومت دائمی موروثی برای خودش ، شعار انتخابات آزاد می دهد ( طوفان خنده ها).
نمی دانم می فهمید داریم دور می زنیم. یاد شتر چرخ آسیاب می افتم. تکرار تکرار
تکرار تکرار
۵٣٨۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : ایکاش ...
ایکاش طرفداران باز سازی سرمایه دارانه در ایران، اینقدر جبون، زبون، ترسو، بی بته و بی لیاقت تشریف نداشتند. ایکاش به اندازه دست راستی ترین بخش سرمایه داری توی اروپا مثلا خانم لوپن رهبر حزب دست راستی فرانسه از یک پرنسیبهایی برخوردار بودند. از صدر مشروطیت تا کنون، آیا بجز جفت کردن نعلین آخوندها و دست در جیب گشاد آنها داشتن، پرنسیب دیگری داشته اند. ایکاش ...
۵٣٨۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۲
|