از : خسرو گ
عنوان : ممنون آقای باران
آقای باران از نقل قول تاریخی به جا در اینجا به شخصه بسیار سپاسگزارم. هر ادم بی غل و غشی در می یابد که این سخنان ملوکانه در مورد استالین و هیتلر صحیح هستند. درود بر شما
۶۲٣۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹٣
|
از : خسرو گ
عنوان : برای آقای مسعود امیرخیلیلی
جناب اقای خلیلی، لینک ارائه شده ی شما را پی گرفتم (لینک را کپی پیست کردم). مطالب پژوهشی مهمی انتشار داده اید که جای تقدیر فراوان داد. اما نوشته ای نیافتم که موضوع برخورد سرمایه داری جهانی علیه استالین را توضیح دهد. ممکن است ادرس را دقیقتر لطف کنید؟ سپاسگزار می شود.
۶۲٣۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹٣
|
از : الف باران
عنوان : برای بورژوازی ضدیت با کمونیسم از کانال ضدیت با استالین میگذرد.
با سپاس از اخبار روز برای درج این مقاله
" از بازی تقدیر با استالین که دشمن هیتلر بود هم ملاقات داشته ام.موقعی که رضا از ایران خارج شده و محمد رضا به سلطنت رسیده بود، درتهران یک کنفرانس سران متفقین برگزارشد و رئیس جمهوری آمریکا،نخست وزیر انگلستان و رهبراتحاد شوروی به تهران آمدند.
هیتلردچار بیماری روانی بوده است.این مرد دیوانه با روشن کردن آتش جنگ جهانی دوم میلیونها انسان را به کام مرگ کشاند و فقط ۲۲ میلیون نفراز مردم روسیه قربانی امیال شیطانی او شدند و جان خود را ازدست دادند.
درآن موقع محمد رضا جوان بود و انگلیسیها و آمریکائیها هم چون ایران را اشغال کرده بودند خود را حاکم ایران میدیدند و حاضرنشدند به دیدن محمدرضا بیایند، بلکه محمدرضا را وادار کردند تا به دیدن رئیس جمهوری آمریکا و نخست وزیرانگلستان برود. اما مرحوم"یوسف استالین" شخصا به کاخ سعد آباد آمد و با شاه جوان ایران و من که مادرش بودم و دختران و سایر فرزندان رضا ملاقات کرد و عصرانه خورد.
خوب. شما میدانید که استالین رهبراتحاد شوروی، یعنی بزرگترین کشور جهان، بود. استالین که درشوروی و درهمه دنیا به او " مرد آهنین" میگفتند نقش اول را در پیروزی متفقین و شکست حکومت آلمان داشت. درحقیقت اگر مدیریت " استالین" نبود جنگ به نفع هیتلر تمام میشد.
استالین و مردم شوروی ازخودگذشتگی فوق العادهای کردند و بیشتر از۲۷ میلیون نفرکشته دادند تا هیتلر را وادار به شکست کردند.
استالین درموقع صرف عصرانه به ما گفت که اسم اصلی او "یوسف یوسف زاده" و ازاهالی گرجستان و اصلا ایرانی است. محمد رضا ازاین حرف استالین به وجد آمد واظهار خوشحالی کرد که استالین اصالتا ایران میباشد.
به نظرمن استالین شبیه کشاورزهای قلچماق و قوی هیکل روستایی بود. به دستهایش نگاه کردم دیدم خیلی قوی و دارای انگشتان زمخت وگوشت آلود است.
مداوم پیپ میکشید و هر دو سه جملهای که میگفت و یا میشنید با صدای بلند میخندید.
درخلال صحبتهایش اصلا اسمی از رضا نیآورد، فقط از محمد رضا پرسید که درکجاها درس خوانده است؟
محمدرضا برایش توضیح داد که درسوئیس بوده است. استالین گفت که در یک مدرسه مذهبی درگرجستان درس خوانده ولی بعدا ازمدرسه مذهبی فرار کرده و تحصیل را هم رها کرده است!
او همچنین به محمد رضا گفت که یک فرزند هم سن و سال او دارد که تحت اسارت آلمانیها است. ما خیلی تعجب کردیم که فرزند استالین کبیر به اسارت درآمده است.
استالین که متوجه تعجب ما شده بود گفت همه فرزندان شوروی به مثابه فرزندان او هستند و یک رهبر نمی تواند وقتی فرزندان دیگرهموطنانش در جنگ کشته میشوند فرزند خود را درجای امن پنهان کند و به جبهه نفرستد.
ما همگی تحت تاثیرشخصیت جالب و استثنائی استالین قرارگرفته بودیم و باید بگویم که من هنوز تحت تاثیرشخصیت آن مرد بزرگ هستم و تا امروز او را فراموش نکرده ام.
البته همین آقای " استالین" که مرد خوبی بود یک کار بدی هم قبلا درمورد ما کرده بود و تیمورتاش را که وزیر دربار شاهنشاهی بود به استخدام سازمان جاسوسی خود درآورد و ما یک وقت متوجه شدیم که خیلی دیر بود!
درحقیقت تیمورتاش ازهمان اوایل ورود به دربار و نزدیک شدن به رضا مامور شوروی بود وریز وقایع دربار و منویات و تصمیات رضا را به شورویها اطلاع میداد.
تیمورتاش دستگیر و زندانی شد، بعد هم او را درزندان راحت کردند، اما چون آدم سفت وسختی بود هرگز به جاسوس بودن خود برای شوروی اعتراف نکرد ومدام پافشاری میکرد که این داستان را انگلیسیها برای او ساخته اند تا او را نابود کنند.
درسالهای بعد که پسرم جانشین پدرش شد و سلاطین زیادی به ایران آمدند اکثرآنها را با بانوان شان ملاقات کردم. ولی هیچکدام آنها را مانند هیتلر و استالین نیافتم.
درمورد استالین این نکته را هم باید بگویم برعکس آنکه ما شنیده بودیم آدم خشن و مستبدی هست، بسیار مهربان و خنده رو و بذله گو بود.
برعکس هیتلرکه مدام پلکهایش را بهم میزد و دور اطاق راه میرفت و روی پاهایش چرخ میزد و حرکات عجیب وغریب میکرد، استالین خیلی راحت و آرام و آسوده بود و یک نوع لبخند شیرین و دلچسب و آرامش بخش در تمام صورتش پهن بود.
این نوع رفتار از رهبر بزرگترین کشورجهان که مردمش درخط اول جبهه جنگ قرار داشتند و از مردی که فرزند ارشدش دراسارت آلمانیها بود بسیار برای ما عجیب به نظرمی رسید.
موقعی که استالین با ما دست داد جملهای به روسی گفت که جزمن دیگران معنای آنرا نفهمیدند.
یک نفردیلماج سفارت روسیه که همراه او بود گفت: " رفیق استالین میگوید زبان فارسی نمی داند آیا دربین شما کسی هست که زبان روسی بداند؟"
من گفتم: " دا"
استالین رو به محمد رضا کرد و جمله دیگری را به زبان آورد.
من معنای آنرا فهمیدم ولی چیزی نگفتم. بهمین خاطردیلماج سفارت روس جمله استالین را ترجمه کرد وگفت: " رفیق استالین میگویند: " حتما شاه جوان ایران زبان انگلیسیها را میداند..."
محمدرضا به علامت تائید سرخود را تکان داد و گفت" بله. انگلیسیها، فرانسه و آلمانی را صحبت میکنم.
استالین خندید و جمله دیگری را به زبان آورد.
دیلماج فورا ترجمه کرد وگفت: " رفیق استالین میگویند: ممکن است شما زبان امپریالیستها را خوب یاد بگیرید اما هرگزنمی توانید ازنقشههای آنها مطلع بشوید!"
استالین دراین ملاقات چند هدیه هم به ما داد. او درست حالت یک پدر( بلکه یک پدربزرگ) مهربان و دوست داشتنی را داشت. استالین چند نصیحت تند و صریح به محمد رضا کرد و به او گفت فئودالیسم یک سیستم قرون وسطائی است و شاه جوان ایران اگرمی خواهد موفق شود باید کشاورزان را ازدست استثمارگران نجات دهد و زمینها را به آنها بدهد.
او همچنین به محمد رضا گفت نباید به حمایت امپریالیستها مطمئن باشد زیرا آنها همانطورکه رضاشاه را ازمملکت بیرون انداختند اگرمنافعشان به خطربیفتد او را هم ازکشوربیرون خواهند انداخت.
استالین با آنکه میدانست ما ناراحت میشویم، اظهارداشت شاه جوان بهتر است دراولین فرصت مناسب حکومت را به مردم واگذارکند و بساط سلطنت را که یک سیستم قرون وسطایی است جمع آوری نماید!
استالین به محمد رضا گفت، بهرحال مردم بساط سلطنت را جمع آوری خواهند کرد واگراو خود دربرچیدن سلطنت پیش قدم شود نام نیکی ازخود درتاریخ به یادگار خواهد گذاشت.
محمدرضا و ما هیچ نمی گفتیم و فقط گوش میکردیم. درپایان محمد رضا به استالین گفت: "من از توجهات شما تشکر میکنم. اما نوع حکومت ایران را مردم ایران انتخاب کرده اند و تا وقتی مردم اینطور بخواهند من مخالفتی با خواسته آنها نخواهم کرد!"
بعد استالین که متوجه برودت مجلس شده بود چند سئوال خانوادگی ازما کرد و وقتی فهمید پدرمن ازمهاجرین قفقازی بوده و زبان روسی میدانسته خیلی اظهارخوشحالی کرد وگفت قفقاز به واسطه کوهستانهای صعب العبورو جغرافیای خشن مهد پرورش مردان سخت کوش است و خیلی ازمردان ناحیه قفقاز درصف مقدم جنگ با آلمانها هستند. درآن موقع قفقاز یک منطقه وسیع درجنوب شوروی به مرکزیت تفلیس بود و جمهوریهای مختلف مثل آذربایجان و ارمنستان وغیره و ذالک وجود نداشت.
وقتی مجلس کمی گرم و دوستانه شد. محمدرضا کمی این پا و آن پا کرد و گفت: " آیا دولت اتحاد شوروی و عالی جناب استالین با سلطنت من مخالف هستند ؟!"
استالین گفت: دولت شوروی به واسطه مسلک خود حامی ملتهای تحت استعمار و سلطه امپریالیستها است و بطورکلی با حکومتهای فردی مخالف است اما درامور داخلی آنها دخالت نمی کند و امیدوار است خود مردم این کشورها حقوق ازدست رفته خود را استیفا نمایند!"
بعد چون متوجه شد که محمدرضا ازاین پاسخ او قانع نشده است گفت: امپریالیستها تا روزی که یک قطره نفت درایران و خاورمیانه موجود است این منطقه را رها نخواهند کرد و اتحاد شوروی قصد ندارد با امپریالیستها وارد جنگ شود. بنابراین با حکومت شاه جوان هم مبارزه نخواهد کرد.
ما معنای این حرف را خوب نفهمیدیم و فکرکردیم که استالین ما را به عدم مداخله شوروی درامور ایران مطمئن کرده است، اما بعدا مرحوم قوام السلطنه به ما گفت استالین خیلی صریح شاه جوان را عامل امپریالیستها معرفی کرده و درواقع به ما صراحتا توهین کرده است. منظور ازا مپریالیستها درسخن استالین آمریکا، انگلیس و کشورهای اروپا بودند.
البته استالین آلمان را هم امپریالیست میدانست ومی گفت این جنگ ( جنگ جهانی دوم) یک جنگ میان امپریالیستها برسرتقسیم غنائم و مناطق نفوذ است که پای اتحاد شوروی را هم ناخواسته به آن کشیده اند.
استالین درموقع ترک کاخ سعد آباد از چند تابلوی نقاشی موجود درکاخ بازدید کرد وب خصوص تابلوهای کمال الملک بسیار مورد توجه اش قرارگرفت و به محمد رضا گفت چه فایده دارد که این آثار با ارزش هنری را دراین کاخ محبوس کرده و مردم کشورت را ازدیدن آنها محروم ساختهای ؟!
ارزش این آثاروقتی است که همه بتوانند آنها را ببینند و لذت ببرند. این خود خواهی شما است که چنین آثاری را برای تزئین کاخ خود قرارداده و حق مردم برای تماشای آنها را پایمال کرده اید. این یک اخلاق منحط امپریالیستی است.
ما از این حرفهای استالین خیلی رنجیده خاطرشدیم.اما درآن وضعیت نمیتوانستیم اعتراض بکنیم.
البته روسای ممالک آمریکا و انگلستان به ملاقات محمدرضا نیامدند وتوهین آنها بزرگتر ازحرفهای سرد استالین بود.
ما خیلی تعجب کردیم که دیلماج سفارت روس، سفی رروسیه درتهران و چند نفری که همراه استالین بودند درحضور او آب میخوردند، راحت میخندیدند و پایشان را روی پایشان میانداختند و یا سیگار میکشیدند.
آنها درخطاب قراردادن استالین هم هیچ عبارت محترمانهای به کارنمی بردند و فقط به او میگفتند: "رفیق استالین! " و این برای ما عجیب بود که روسها اینهمه نسبت به رهبر خودشانبیادب باشند. یک میرزای ادارات ما بیشتر ازاستالین کبکبه و دبدبه داشت."
از کتاب "خاطرات تاج الملوک" مادر شاه و همسر رضا شاه.
۶۲٣٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹٣
|
از : ایکاروس
عنوان : مصداق
"سرمایه داری جهانی در حال تغییر دادن معادلات است و از «استالینیسم» چهره ای کریه تر از فاشیسم ساخته است" مصداق چنین تبلبغاتی را متاسفانه به عینه در کلام آقایان: احمدی، رقابی و امیر خلیلی می بینیم.
آنها مضمون اصلی نوشته را که گرامیداشت این روز تاریخی و یادی از جانباختگان نظامی و نبرد و دلاوری نیروهای مقاومت مردمی است، رها کرده تا با کنار هم گذاشتن فاشیسم و کمونیسم نشان دهند سرمایه داری جهانی تا چه اندازه موفق بوده است.
۶۲٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹٣
|
از : خسرو گ
عنوان : درود اخبار روز
این مقاله ی موجر مثل در نایاب می ارزد. واقعن سپاسگزاریم. درودها بر شما!
۶۲٣۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹٣
|
از : محمد رضا رقابی
عنوان : سگ زرد برادر شغال بود
اجازه میخواهم نظر آقایان محترم: احمدی و امیر خلیلی را با ذکر مثلهای خوب و بسیار بجا در باره هردو رژیم اصلاح کنم و اضافه کنم که در مثل ها هم، همانگونه که مستحضرید، مناقشه نیست و بهمین مناسبت اجازه دهید با ذکر این مثلها که: سگ زرد برادر شغال است و یا: نه قم خوبه نه کاشان لعنت به هر دو تا شان...تعبیر و تفسیر کنم و تا زمانی که بر عکس بقالها که اگر ماستمان ترش بود به ترشیش اقرار نکنیم مطمئن باشید که آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود...چنانکه مرگ و ترور در استپهای سیبری و... دست کمی از آشویتس ها نداشته است. ای لعنت بر قلدری و زور گوئی و عوام فریبی... بهر صورتی که هست... و ای لعنت بر من اگر با حب و بغض هائی، قاصر از ذکر واقعیات باشم و کاشکی خفه شوم تا جانبداری از دژخیمی آنچنانکه رفت: به! هر! صورتی ! که ! هست!
۵٣۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : احمد احمدی
عنوان : دموکراسی، فاشیسم و کمونیسم
" سرمایه داری جهانی در حال تغییر دادن معادلات است و از «استالینیسم» چهره ای کریه تر از فاشیسم ساخته است "!!!
بهتر بود بجای "سرمایه داری جهانی" از دموکراسی نام می بردید! این دموکراتها هستند که امروزه نقش استالینیزم و فاشیسم را بعهده گرفته اند!
کمی شهامت لازم است که در جهت خلاف حرکت آب شنا بتوان کرد. فراموش نکنیم که فاشیسم از دل دموکراسی بیرون آمد.
من مذهبی نیستم، که فکر کنید از موضع مذهب به نقد دموکراسی می پردازم. دموکراسی خود رویه ی دیگر فاشیسم و کمونیسم است و فاشیسم و کمونیسم برادران تنی هستند.
۵٣۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : مسعود امیرخلیلی
عنوان : مدرنیته سوسیالیستی
" سرمایه داری جهانی در حال تغییر دادن معادلات است و از «استالینیسم» چهره ای کریه تر از فاشیسم ساخته است "
این نوشته کوتاه:
http://www.chubin.net/?p=۱۸۴
تا حدی چهره " کریه " و حنایت های استالین را نشان می دهد.
۵٣٨٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۲
|