از : پیمان
عنوان : شرکت فعال ولی گرفتاری انتخاب بین بد و بدتر
جناب غربت زاده،
نمیخواهم تظاهر کنم جواب صد درصد سوالات شما را میدانم ولی سعی میکنم با بازکردن و بسط موضوع به یافتن پاسخ کمک کنم. شما فرق برنامه های بین هاشمی (ه) و اتحاد و باند احمدی نژاد و مشایی (ا−م) را پرسیدید، که من فکر کنم هیچکدام کارنامه ای درخشان از باور آنها به اصل پارلمان و انتخابات باقی نگذاشته اند. از ابتدای انقلاب ۵۷ همواره بزرگترین دردسرها و شورش ها و اعتراضات علیه رژیم در زمان انتخابات ایجاد شده اند. بزرگترین مشکل و دغدغه رژیم جمهوری اسلامی انجام ناگزیر و به ناچار همین انتخابات است که بلای حیات و جانشان شده. در فقه اسلامی جایی برای انتخابات و پارلمان وجود ندارد. درست است که غربیها ۲۵۰۰ سال پیش چه در یونان و چه در رم جمهوری و مجلس و پارلمان داشتند، ولی ایران فقط بعد از مشروطه با این مقوله آشنا شده و هنوز که هنوز است این موضوع مسئله ای با فهم و درک فراگیر و همه گیر و ایران گستر برای همه ارکان، نهادها و لایه های مردم ایران نشده است. هنوز ما در سطح استانها و ولایات پارلمان و انتخابات نداریم. هنوز اسلام تشیع با اصل موضوع پارلمان و انتخابات سازگاری فراگیر و ضروری را پیدا نکرده. هنوز دین نتوانسته در برابر این تحول بزرگ جهانی خودش را باز سازی و باز تعریف کند. علت اصلی خصومت آخوندها و خرافات مذهبی ها با انتخابات و پارلمان از همین موضع و تفکر ارتجاعی دگم سرچشمه میگیرد که بخش اعظمی از مردم بوسیله آن شستشوی مغزی شده اند.
به نظر میاید که فرق اساسی بین "ه" و "ا−م" نگرش آنها به نقش آخوند در مذهب شیعه دوازده امامی است، که "ا−م" با نیابت و واسطه گری آخوند مدعی نایب امام زمان، که مورد ادعای همه آخوندها و رهبر است، مشکل اساسی دارند و این نیابت و ولایت را قبول ندارند، اگر چه در ظاهر نشان نمیدهند.
هردو در کارنامه های خود نقاط تاریک و مبهم زیاد دارند و تاحدی نشان داده اند که ثابت کرده اند، قانون گریز و ضد پارلمان و دستگاه نظام انتخاباتی سالم و مستقل و گسترده هستند. هردو مکار و حیله گر دروغگو هستند، در حالیکه "ا−م" توی روز روشن هم دروغ شاخدار گفته. در جریان انتخابات ۸۸، بسیار بیشتر از "ه" آبروی "ا−م" رفت چون "ا−م" بطرف رهبر رفت و "ه" ترجیح داد کمی به جنبش و مردم نزدیک شود. علت بخشش و فراموشی کارنامه لکه دار "ه" و طرفداری اجماع اصلاح طلبان امروز هم همین موضع نسبتن عاقلانه "ه" در سال ۸۸ است. واضح است که "ا−م" بیشتر بدنبال جمع آوری رای و هویج و ساندیس و پول دادن به مردم فرودست بوده اند تا متکی و باورمند به مبانی مترقی سکولاریزم، دموکراسی و پارلمان و انتخابات و رعایت قوانین عرفی و بین المللی. در روند انتخابات تحمیلی ایران همیشه مردم در منگنه انتخاب نهایی بین بد و بدتر قرار گرفته اند. باید منتظر بود و دید در صورت اخذ صلاحیت و ورود به کارزار رقابت، این دو گزینه چه برنامه هایی را پیشنهاد میکنند و چقدر مردم باور به شرکت در انتخابات و انتظار از این دو کاندیدا دارند و چقدر انجام این برنامه های پیشنهاد شده آنان را میسر و عملی تلقی میکنند تا براساس آن رای بدهند.
۵۴۰۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : در غربت غربت زاده
عنوان : من چند تا سوال دارم
سرکار پنهان
کامنت شما بسیار با ارزش بود. من چند تا سوال دارم. از آنجا که در ایران زندگی نمی کنم، نمی توانم فضای کنونی ایران را درک یا لمس کنم. آنچه شاید بدیهی بنظر برسد این است که مردم ایران آنچنان ذله شده اند، که دیگر حتی صحبت از خواسته های فرهنگی و اقتصادی هم نمی کنند و از جغد جنگ و ادامه تحریم ها به ستوه آمده اند و خواهان رها شد از این مهلکه هستند. و آخوندها هم این مساله را خوب متوجه شده اند.
پس از انتخاب اول احمدی نژاد، معاون وی، مشائی، مصاحبه ای را انجام داده بود که احمدی نژاد بلافاصله از گسترش آن جلوگیری کرد، نه بعلت مخالفت با آن، بلکه از خطر واکنش روحانیت سنتی. و آنها مساله مربوط به حجاب و تفریح و جشن و غیره بود. احمدی نژاد در چند ماه پیش عامدا با یک خانم خبرنگار اسپانیائی مصاحبه ای صورت داد و خبرنگار روسری خود را بکناری زد. احمدی نژاد مدتها پیش خواهان محدود کردن برنامه اتمی بود و حاضر بودکه با آمریکا مذاکره کند. خود مشائی هم اعلام کرده است که ملت ایران و ملت اسرائیل باهم دوست هستند. چیزی که اخیرا رفسنجانی نیز بشکل دیگری آنرا عنوان کرده است.
واقعا تفاوت احمدی نژاد و رفسنجانی در چیست؟ اطلاعاتی را که شما در کامنت خود مطرح کرده اید، نشان می دهد که اتفاقا رفسنجانی برای تثبیت و حفظ حاکمیت روحانیون وارد کارزار شده است. آنچه که بدیهی است این است که احمدی نژاد کاملا برخلاف چنین جریانی است. آیا اقدامات احمدی نژاد در دو دوره ی ریاست جمهوری اش سرشتی دوگانه نداشته است؟ از سوئی تثبیت خود، و از سوی دیگر برآوردن نیازهای خامنه ای، بطوریکه نوعی تعادل (تعادل از دید احمدی نژاد) بین اینها برقرار بوده تا احمدی نژاد بتواند در موقعیت کنونی اش خامنه ای را بطرز جدی به چالش بکشاند؟
برنامه ی واقعی احمدی-مشائی چیست؟ رفسنجانی که خود آشکارا گفته است که برنامه ای ارائه نخواهد داد! با این همه، همانطوریکه شما نیز از نظر من بدرستی گفته اید، برنامه ی رفسنجانی توی هوا هم نیست.
اینها واقعا چه استراتژی ای را دنبال می کنند. امکان ندارد که پیری خامنه ای و پیر بودن اکثریت قریب به اتفاق روحانیت سنتی نقش کم اهمیتی را در اتخاذ استراتژی داشته باشد.
آیا "تحلیل گران" وارد یک مخمسه و دور باطل "تحلیل" و "پیشگوئی" حوادث نشده اند؟ بویژه آنکه بسیاری از "رهبران" و "سیاستمداران" ایرانی که بیشترشان خارجه نشین شده اند، فاقد کمترین "سواد ژورنالیستی" بوده و اکثرشان "پیر" و خسته بوده و عموما تحلیل های رادیوها آشنا را روی کاغذ آورده و در پایان کمی آنرا با شعار های توخالی مزین می کنند.
مگر برنامه ی موسوی، بر فرض که انتخاب می شد، چه بود؟ آیا واقعا کسی ارزیابی روشنی از توازن نیروها و استراتژی آنها در برابر یکدیگر و آینده ای که آنها می خواهند به آن دست یابیند (آینده ای که هیچ ربطی به نیازهای اقشار متوسط به پائین و زنان و جوانان ندارد) دارد؟
با سپاس
۵۴۰۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : پنهان
عنوان : نه دچار هیجان و نه مأیوس و بی تفاوت
به نویسنده محترم و سایر دوستان خوشامدگوی هاشمی
واقعیت این است که سیاست و کارنامه و حرفهای دوپهلوی او حاکی از این حقیقت است که وی تنها برای مردم پا به میدان نمیگذارد. تنها گذاشتن مردم در جنبش سبز مصداق عملی روش هاشمی سیاستمدار است. رفیق نیمه راه همه جناحها.
در خوشبینانه ترین نگاه و نگرش و در غیاب هرگونه تقلب و مهندسی آرا، سناریوی زیر ممکن است درست از آب دراید.
اگر رقیب سرسخت و دردسر ساز ابدی رهبر و بیت او، یعنی مشایی نماینده دولتیها، کاندید نمیشد، او هم بعد از گرفتنن چراغ سبز رهبر، خودرا اینچنین دیروقت کاندید نمیکرد. گویا از بیت به او زنگ میزنند که ای هاشمی چه نشسته ای که رقیبت مشایی دارد ثبت نام میکند.
بی شک، مشایی رای بخش مهمی از زحمتکشان را دارد، حکومت مگر دیوانه باشد که اورا رد صلاحیت کند و برای خود دردسر و احتمال شورش و گرفتاری ابدی بیافریند.
پس شورای نگهبان رهبر در دادن حکم رد صلاحیت به مشایی برکنار شده مشکل و دردسر جدی دارد. نه تنها دیگر بهیچوجه نمیتواند رئیس تشخیص مصلحت نظام و رهبر را رد کند، بلکه برای مقابله با مشایی ای بسا بیشتر محتاج هاشمی هم میشود.
رای های هیچکدام نه قالیباف، و نه جلیلی و نه کل آرای جبهه اصول گرایان و محافظه کاران، قدرت مقابله با آرای مشایی را ندارند.
پس رقیب سرسخت هاشمی مشایی خواهد بود و ماموریت او هم جلوگیری از پیروزی مشایی است. هاشمی درواقع به رهبری قدرت مانور بیشتری بخشیده. دستگاه رهبری برای تقلب و مهندسی آرا در موقعیت بهتری قرار دارد. چون اگر تقلبی هم پیش آید، هاشمی شکایتش را فقط تقدیم خدایش میکند و مانند موسوی برای رهبرش فتنه ساز نمیشود. پس رهبر از این نظر هم از طرف هاشمی کاملن خاطر جمع است.
در مورد مشایی اما اوضاع تقلب کمتر قابل پیش بینی است چون پای احمدی نژاد سمج هم درمیان است و او ثابت کرده که در آبروریزی از هر حربه ای بهره میبرد.
پس دغدغه اصلی رهبر رئیس جمهور شدن مشایی است، چون او تهدید اصلی برای مرجعیت و ولایت او و آخوندهاست و صحبت از دین ایرانی بدون ولایت آخوند میکند. پس میتوان بظاهر نتیجه گرفت که هاشمی برای حفظ نظام و مشایی برای حذف نظام و رهبر میایند.
البته که دیدگاه هاشمی به خاتمی بسیار نزدیکتراست و تحت تأثیر دختر و همسر خانواده خود بسیار لیبرال تر و دموکرات تر از خامنه ای میاندیشد ولی از خط و خطوط و دایره بسته ای که رهبر برایش ترسیم خواهد کرد نمیتواند پافراتر بگذارد.
مسلمن درامور روزمره تغییراتی را سبب خواهد شد.
اگر او فقط یک کار را بتواند نهادینه کند، خدمت بزرگی انجام داده. اگر فقط بتواند روند همه انتخابات را سالم و مستقل و نهادینه کند، بزرگترین خدمت را به مردم کرده است.
به هر حال در این انتخابات تحمیلی و فرمایشی و یا بهتر بگوییم انتصابات، از آمدنش نباید نه بکلی مأیوس شد و نه هیجان زده شد و نه اینکه انتظار معجزه داشت. باید هوشیار باشیم برای بار یازدهم آخوندها کلاه گشاد دیگری سرمان نگذارند! بهرحال بهترین گزینه در میان تمام کاندیداها هم اوست. باید دید چه خواهد گفت و چه برنامه ای دارد و تا چه حد به باورهای خود از مردم و مردم سالاری و همراه مردم بودن پایبند میماند.
۵۴۰٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : بهرام خراسانی
عنوان : یعنی چه؟
من نمی دانم کامنت الف باران چه ربطی به این نوشتار دارد؟
۵۴۰٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : الف باران
عنوان : تقاضا..
از اخبار روز تقاضا میشود ، اگر آدرسسایت "بیانیه ۱۷۵ نفری" را که تقاضای حمله نظامی به ایران کرده بودند،در اختیار دارند ، چاپ نمایند تا اشخاصی همانند گربه حضرت عباس ، همیشه چهار دست و پا فرود آمدن را از یاد نبرده باشند.
۵۴۰۲۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : مهناز
عنوان : چرا طرفداران رفسنجانی (و اصلاح طلبان بطور کلی) به جای سربلندی و افتخار از انتخاب خود مدام سعی در توجیه آن دارند؟
آقای بهرام خراسانی، جنابعالی مثل هر فرد دیگر حق دارید هر کس را که میپسندید به نمایندگی خود برگزینید. به کسی هم بدهکار نیستید که جواب پس بدهید و بخواهید حالیشان کنید که مثلا "من از رفسنجانی خوشم نمیآید ولی این از اون بهتر است، و بالاخره بین بد و بدتر باید بد را انتخاب کرد، و اگر بخاطر منافع خود منافع یک تبهکار تامین شود اشکالی ندارد، و غیره و غیره....." همانطور که جناب راستگو در متنی متین و مستدل بیان کردند ورود آقای رفسنجانی به صحنه انتخابات بر شما و سایر طرفدارانشان مبارک باد. بروید و با افتخار به او رای دهید.
ولی به عنوان یک زن میخواهم به عرضتان برسانم که آن "پیر زن بیسواد" مورد نظر شما که ظاهراً مظهر نا آگاهیست و وسعت دید و قدرت تحلیل سیاسی شما را ندارد، کاملا میداند که سگ زرد برادر شغال نیست و این دو حیوان از دو جنس متفاوتند. ولی آنقدر شعور دارد که بفهمد هیچکدام گربه نیستند، و با گفتن "انشاالله گربه است" هیچ کدامشان تبدیل به گربه نمیشوند. کسی که با چشم باز بدنبال گربه است خودش را گول نمیزند -- نه سگ زرد را میپذیرد نه شغال را.
با احترام
مهناز
۵٣۹۹۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : فرید راستگو
عنوان : آقای خراسانی آخوندها شیطان را درس می دهند شما که جای خود دارد.
به نوبه خود ورود آقای هاشمی رفسنجانی به صحنه انتخابات را به تمامی علاقه مندانش تبریک می گویم. ولی آقای بهرام خراسانی شما می توانید و حق مسلم تان است از آمدن هاشمی رفسنجانی خوشحال باشید همانطوریکه حق مسلم دیگران است که با آمدن هاشمی در صحنه انتخابات مخالف باشند. رشد یک جامعه در جریان آزاد اندیشه ها و آزادی بحث و گفتگو شکل می گیرد.
در مقاله تان ناراحت هستید که چرا برخی به دوست و همفکرتان آقای فانی یزدی سابقاً توده ای توهین می کنند و دیگران را از این کار که بنظر من( فرید راستگو) هم زشت است منع می کنید ولی در عوض در سراسر مقاله خودتان جز تهمت و توهین به دیگران کاری نکرده اید. اگر صدای ما دمکرات های خواهان حاکمیت جمهور مردم و حقوق شهروندان ایرانی بجائی نمی رسد چون جز همین چند سایت وسیله دیگری برای ابراز بیان نداریم و در سانسور مطلق هستیم. حتی رسانه هایی مثل بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا و رادیو فرانسه و.... عمدتاً در خدمت جمهوری اسلامی خو اهان رنگارنگ هستند. این ناپسند و ناحق است به دیگرانی که مثل شما امیدی به رژیم سرتاپا جنایتکار و خائن استبداد دینی ندارند مارک فرقه سیباسی و محفل خانوادگی بزنید. شما آخوندها را نمی شناسید آنها شیطان را هم درس می دهند شما که جای خود دارد.
موفق باشید: راستگو
۵٣۹۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : امیر اطیابی
عنوان : به جای خرده گرفتن به «اپوزیسیون خارج کشوری» به مسبب آن یعنی جنایتکاران حاکم بپردازید
آقای خراسانی تنها خواستم یادآوری کنم که این اپوزیسیون خارج کشوری قبل از همه نتیجه ی عملکرد جنایتکارانه ی حاکمان جمهوری اسلامی در سه دهه ی گذشته اند. طبیعی است که با کشتاری که از آن ها شده، با انواع شکنجه، نابودی خانه وکاشانه، تبعید و دربدری، محرومیت از تحصیل و کار و نقض بدیهی ترین حقوق آن ها به دلیل عقایدشان یا عضویت و هواداری از یک سازمان سیاسی یا مدنی یا غیر دولتی و غیره آن ها نتوانند در داخل کشور سهم مستقیم و موثری بازی کنند. این تعجب آور است که شما به این دلیل که در کشور حضور ندارند به جای جنایتکاران حاکم به آن ها خرده می گیرید. یادآوری می کنم که این اپوزیسیون دیگر اپوزیسیون سنتی دهه ی شصت نیست بلکه بخش بزرگی از فعالین مدنی و اجتماعی و طیفی بزرگ از جنبش اصلاح طلبی و سبز که عمدتا جوانان کشور را نمایندگی میکنند را دربر میگیرد. آن ها در زندان و تبعیدند و محروم از حقوق اجتماعی خویش.
آری مردم در داخل کشور حق دارند که به این یا آن کاندیدای تایید صلاحیت شده ی ولایت مطلقه ی فقیه رای دهند و اپوزیسیون خارج کشور هم نمی توانند به آن ها بگویند یا بر آن ها نفوذ داشته باشند که از آن ها بخواهند چه روشی را برگزینند چون حکومت همه ی امکاناتشان را جنایتکارانه، غارتگرانه و دیکتاتورمابانه گرفته است. اما همین اپوزیسیون یک سئوال مهم را حداقل برای خود در حد همین بیانیه نویسی و مقاله نویسی باید پاسخگو باشند: چرا باید آنکه همه ی حقوقش نقض شده، نه آزادی بیان دارد، نه آزادی تشکل دارد، نه حق فعالیت سیاسی و مدنی و اجتماعی دارد، نه امکان دادخواهی دارد، نه آزادی های فردی دارد و نه بسیاری حقوق دیگر می بایست در این انتخابات که برای تعیین تکلیف اختلافات طبقه ی جنایتکار و غارتگر حاکمه است شرکت کند؟ چرا نباید خشم خود را نسبت به جنایتکاران ابراز کند؟ چرا نباید سابقه تاریخی این حکومت، و ناجیان جنایتکارش را جار بزند؟ حتی اگر تشخیص بدهد که این جنایتکار بهتر از دیگری است و بهتر است که جنایتکاری که می تواند به اوضاع سروسامانی بدهد و تنش های داخلی و خارجی را کم کند و سندیکای جنایتکاران را متحد کند تا حداقل مردم از روزمرگی درآیند و ثباتی بر زندگی شان حاکم شود و در میان جنگ گرگ های داخلی وخارجی همه ی هستی شان به باد نرود.
۵٣۹۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : "حدس " یا "آرزو" ؟
" آمدن او[ هاشمی ]، شاید فراتر از گمان عمومی؛ بتواند به انتقال کمابیش آرام از نظام جمهوری اسلامی به یک نظام دموکراتیک، یاری کند. هیچ دلیلی وجود ندارد که این پنداشت را دست کم بگیریم، همانگونه که نمیتوانیم آن را خیلی پررنگ ببینیم. این یک حدس است".
این معقول ترین مقاله ایست که تا کنون در باره انتخابات دیده ام و اگر من آنرا مینوشتم
" حدس " را به " آرزو " تبدیل میکردم.
۵٣۹۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : الف رستمی
عنوان : برای اینهمه خردورزی توضیحی داده نشده است
اگر این اپوزیسیون اینقدر بی ارج و بهاست و این تارنگاشت اینقدر کم ارزش، وقت خود را برای چه تلف کردید؟
این چه شیوه تحلیل دادن است که اگر شد خوب است، اگر نشد هم خوب است؟! خوب جای رفسنجانی مشایی را بگذارید ... به ساختار نوشته شما هیچ خللی وارد نمی شود. بردارید و ولایتی را بگذارید یا روحانی ... آنقدر این استلال ها سست است که هیچ تغییری در تحلیل وارد نمی کند...
۵٣۹۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۲
|