سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

یادداشت و یادآوری به اقای شریعتمداری - محمد امینی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : محمد رضا رقابی

عنوان : خوش بود گر محک "تجربه" آید بمیان *** تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
آقای امینی عزیز، واقعیت اینکه من با پیشنهاد شما که: بیش از این سخنی نیست، نظر مساعدی ندارم. با تاسف بسیار، یکی از گرفتاریهائی که بجرئت در سطح "ملی" با آن آشکار و نهان مبتلا هستیم اینستکه قلم و بیان خود را در مورد کسانی که دم از سلامت و شرافت و انسان دوستی و میهن پرستی و ...میزنند زمین میگذارند و یا دم فر میبندند و این ضعف و تردید بزرگ باعث میشود عده ای را بخوبی نشناسیم و یا "دیگرانی" نمی شناسندمان و برای همین بقول معروف اگر "دری به تخته ای خورد..." و طرف پستی کلیدی، و یا مقامی را حائز شد ودر آن مقام به خیانت و یا امری غیر ملی اقدام کرد... بگمان بنده در واقع مسئول واقعی کس و یا کسانی هستند که این ضعف و بلیه را در این شخص دیده بودند و بنا به "ملاحظاتی" از طرح آن طفره رفته اند و همچنانکه نمونه آن در تاریخ وطن بسیار بوده و بیش از من بآن آگاهید و این تکرار و تکرار بوده...آقای امینی عزیز نویسنده میهن پرست ِ مورد علاقه من بیائید و این سنگ بنای زشت، عیر انسانی و ضد میهنی را بشکنید و با صراحت و صداقت مطالبی را اگر در مورد دیگران میدانید که برای میهن زشت و غیر قابل قبول است افشا کنید و اجازه دهید همه بدانند و و و احیانن کلاهی باضافه "کلاه های دیگر" بر وطن حادث نگردد که واقعن گناهی بزرگ و بی لطفی نا بخشودنی است با اشراف بر اینکه با این نوع تساهلها چه فجایعی که بر میهن ما و ما ملت حادث شده است...درد بزرگ ما اینست که در همین کشورهای خارج و آزاد...، عده ای از این "مدیا" های آزاد با شرات سوئ استفاده کرده و بسیاری را با دروغ و شرارت بمسائل و مراتبی نسبت میدهند و نه متهم که محکوم میکنند و با منتهای ناجوانمردی او را در مقابل عام از حیثیت و شخصیت عاری میکنند و خود با شخصیتی کاذب و نا شناخته از مردم و مدیاها سوئ استفاده میکنند... جناب امینی عزیز استدعای من از جنابعالی اینست که این مورد را آغازی بر پایان ، تلقی کرده و آنچه را که بقولی نا گقتنی!!؟ است بگوئید و بنویسید که فتح بابی را در این زمینه که بسیار هم حساس و پیچیده است یکبار و برای همیشه از فرهنگ نا نجیبانه عده ای فاسد، ضد انسانیت و اخلاق و ملت ستیز! بزدائید و یا اگر احیانن بیش از انچه مرقوم کرده اید نمیدانید آنرا هم با شجاعت مرقوم کنید و از آقای شریعتمداری "اعاده اتهام " کنید و یک شهامت اخلاقی دیگر را بنمایش بگذارید و اجازه ندهید و ندهیم عده ای نا نحیب و هوچی ِ سیاسی که بلند گو و یا قلمی بر دستان کثیفشان است باعث ترور شخصیت دیگران شوند و با این وسیله و از این قبیل مستقیم و عیر مستقیم در خدمت جمهوری اسلامی باشند و بعمر این فاتلان و جنایتکاران اضافه کنند.
۵۴۷٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣۹۲       

    از : علی اصلی

عنوان : حفظ متانت و آرامش - "خود سانسوری" نیست !
من یکنفر هیچگاه نگفته و نمی گویم که صحبتهای طرفین مطرح نشوند - بلکه بر عکس آنرا معتقدم. اما حرمتها و خرد و دقت و انصاف باید حاکم بر دیالوگها باشند - و ما اینها را از بزرگترها طبیعتا بیشتر هم انتظار داریم. دعوت به متانت و آرامش و دوستی و انصاف در بحث به هیچ روی نمی تواند به معنای طلب خود سانسوری از طرفین تلقی شود .

پیروز جان - "حکومت جهانی" ؟؟!!! آیا هیچ می دانید صحبت چه جهنمی را دارید می کنید ؟! اما هر کس که در چنین رویا و خواسته ای به سر می برد - نباید زیاد نگران باشد - چرا که "اربابان جهانی" در یکقدمی اعلام حکومت جهانی خود هستند - حکومتی که تا حد زیادی ایجاد شده - اما هنوز کاملا رسما اعلام نشده - و ای عجبا از خیل بیشمارانی که از دیدن آنچه در پیش رویشان در حال وقوع است تا حد زیادی عاجزند.

"۱۹۸۴ " اورول و "دنیای شجاع نوین" هاکسلی و.... را باید با دقت خواند و فهمید و در دام مهیبی به نام "نظم نوین جهانی" و "حکومت جهانی" و امثالهم نیفتاد.

ضمنا پیروز جان - راجع به عکس العملهای فوری و بعضا هیستریک شما نسبت به هر مثبت گویی و یا طرفداری از بنی صدر هم در زمانی - اگر - و اگر باز سانسور نشوم - با شما سخن خواهم گفت.

سبز و پیروز باشید.
۵۴۵۵۵ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : " چشمها را باید شست"
گاهی آدم به مقالاتی با دید جدید بر میخورد که در مییابد آنچه را که حس میکرده ولی درک شفافی از آن نداشته و قادر به بیان آن نبوده است را این مقاله بسهولت توضیح داده است. مقاله جناب اوری اونری که در کامنت اول آوردم از این رقم است. ایشان امید و انتظار جهانی را دارند که حد اقل یک دولت منطقه ای - اگر نه جهانی - در خاور میانه بوجود خواهد آمد که از آسیای میانه تا سرحد مراکش را در بر خواهد گرفت و اقوام و ملت ها و کشور های کنونی جزئی از حوزه قلمرو آن خواهند بود.

در کامنت دیگری که در قسمت سیاسی و زیر نوشته " در سوگ مادر معینی " آورده ام خانم Jody Williams برنده جایزه صلح نوبل فعالانه در پی آنست که نام و فرهنگ و تشکیلات " جنگ " را از بین ببرد که از این پس کسی حتی خیال اقدام به آنرا هم نکند و مطمئن است که به این هدف خواهد رسید _ دیر یا زود _.

کاش دوستان نظری به این مقالات بیاندازند و بدانند که ما و بزرگان ما چقدر از مرحله عقبیم که بقول مولانا " این خبر چه دیر به این جا رسید ".
زمانی من از کامنت گذاران فعال مسائل ملی -قومی - ملتی بودم و در این اواخر جز موردی که ببینم کسی قصد آتش افروزی دارد دیگر چیزی نمیگویم. نه تنها چشم ها بلکه مغز ها را هم باید با آب تازه شست.
۵۴۵۵۰ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹۲       

    از : م دنیز

عنوان : نقد مقاله یا مچ گیری؟
این جانب با نظر دوستانیکه اقایان شریتمداری وامینی را دعوت به سکوت میکنند مخالف هستم چون تمامی مواردومشگلات در باب گفتگو راه حل خود را مییابد. با سکوت وپرده پوشی وکتمان تمامی مشگلات لاینحل می ماند.اما تعجب من از شخصی مثل اقای امینی در این است که ایشان با ان سخن وری حاذق شان هنوز فرق نقد یک مقاله را با مچ گیری ندانسته. اقای امینی موضوعی به این مهمی در رابطه با فدرالیسم در ایران را با مچ گیری نمیتوان حل کرد. اقای شریعتمداری نظری به نام فدرالیسم برای حل معضل رسیدن به دموکراسی در ایران داده وشما هم درست یا غلت نظر ایشان را نقد کرده اید. ایشان هم بخاطر دفاع از نظر خود مقالعه شما را نقد کرده واشتباهات شما را توضیح داده.شما هم بجای جواب به مقالعه ایشان مچ گیری میکنید که گویا ایشان در یک جلسه ای که شما را ناراحت میکند شرکت کرده است. البته از فحوای گلام ونوشتاری شما کاملا پیداست که شما با ان تفکر پان ایرانیستی وگاها راسیستی خواهان حل حقوق برابر ومساوی ملیت های غغیر فارس در ایران نیستید این به عینه واشکار در تمامی سخن رانی ها وگفتگوی شما مشخص است.دیگر چرا دم از دموکراسی خواهی وحقوق بشر می زنید. تعجب در این است که قسم حضرت عباس را قبول کنیم یا دم خروس را.
۵۴۵٣٨ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : شکوفایی اندیشه در جامعه
‫من به حسن نیت دوستانی، که یکدیگر‫ را دعوت به سکوت در هنگامه بحث و گفتگو میکنند، شکی ندارم. اما مطلب اینجاست، اگر ما با یکدیگر سخن نگوییم، برای یکدیگر ننویسیم، چگونه خواهیم توانست به ایران آزاد، آباد و دموکراتیک برسیم. مگر نه این است که، ایران آزاد و آباد حاصل تلاش ایرانیان آگاه و هوشمند خواهد بود.
به هنگام گفتگو امکان مجادله ونتیجتا انحراف از بحث وجود دارد. در جوامع دموکرات، مخاطبین بحثها با طرح سئوالاتی متین و زیبا بحث ‫را به مجرای اصلی آن رهنمون، و با ادامه منطقی و متین بحث به شکوفایی اندیشه در جامعه خود یاری میرسانند.
‫من به نوبه خودم سپاسگذار آقایان امینی و شریعتمداری هستم، که پا پیش گذاشته و هر یک از این عزیزان به دلیلی، وقت و نیروی فکری خود را صرف یکی از مسائل حساس میهنی کرده اند.
‫به گمان من، نوشتن و سخن گفتن بیشتر در زمینه ملی کمک بزرگی است، به زدایش پیشداوریها و طرحهایی که هیچ ارتباط بنیادینی با موضوع نداشته اند، و نیتجتاً رسیدن به طرحهایی که میتواند موجبات پیشرفت و رفاه در زندگی مردم ایران، در اقصی نقاط ایران گردد.
۵۴۵۲۱ - تاریخ انتشار : ۵ خرداد ۱٣۹۲       

    از : امیر جهانفر

عنوان : یک درخواست
سلام آقای امینی

من به لحن نوشته قبلی شما انتقاد کردم، ولی براین باورم که از نقد من، حتا اگر آن را نارسا بدانید، نخواهید رنجید.

از این نوشته شما به ویژه بخش پایانی آن شادمان شدم. آنجا که نوشتید: « بگذارید کار به همین جا پایان یابد ». استنباط من اینست که شما ادامه مجادله را مفید نمی دانید. اگر استنباط من درست است، لطفن بر آن باقی بمانید و به باز چاپ آن در گویا نیوز، پاسخ ندهید. چون همانگونه که ذیل مقاله آقای شریعتمداری نوشتم، انتقاد بسیار مفید است، ولی ادامه این مجادله، موجب شادی مخالفان نظراتتان شده، به نفع شما عزیزان نبوده، و برای کشورمان نیز زیانبار است.

ضمنن درخواست مشابهی هم برای آقای شریعتمداری، ارسال کردم.

با احترام: امیر جهانفر
۵۴۵۱۵ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : گلوبالیزاسیون
قصد شرکت در این گفتگو را ندارم و اگر حمل به توهین نشود ظاهرا آدم که مانند خیلی از ما پیرمیشود دوباره کودک میگردد. منظور از این کامنت آنست که توجه علاقه مندان را به مقاله این هفته اوری اونری در باره The Nation-State جلب کنم. اگر مترجم حرفه ای بودم آنرا ترجمه میکردم. این مقاله نسبتا دراز تر از نوشته های دیگر ایشان است.

عصاره این مقاله اینست که جهان از مرحله ملت - ملیت - قوم - کشور گذشته و بدوران گلوبالیزاسیون رسیده است و بعنوان نمونه قاره اروپا بحالت کنفدراسیون در آمده و بالاخره مجبور است که بنوعی فدراسیون نظیر امریکا تبدیل شود.

در آینده نچندان دور ، بعقیده ایشان ، در دنیا یک حکومت فدرال جهانی بوجود خواهد آمد و تنها چیزی که برای ملی گرایان باقی خواهد ماند رتق و فتق امور محلی و پشتیبانی از تیم های ورزشی خواهد بود. بقیه مسائل وظیفه دولت جهانی خواهد بود. کاش
مانند گذشته انسان خیری قسمت اعظم این مقاله را به فارسی ترجمه کند.

http://www.counterpunch.org/۲۰۱۳/۰۵/۲۴/the-state-of-whom/
by URI AVNERY
۵۴۵۰۶ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست