از : amjad karimi
عنوان : این شعر چقدر با حال و روز من آمیخته است .
لرزه بر اندامِ شب افتاد ،و قلبِ شب طپید
بُغضِ مَردی وا شد و اشکی به رخساری دوید
ای نگاهت ،ترجمانِ عصمتِ پروانه ها
وی حضورت، خوشتر از باغِ گُلِ سرخ و سفید
بی تو حالِ زندگی کردن، برای من نماند
تنگنا شد سایه ی بید و مَی و گفت و شنید ...گاهی شعری مطلبی و نوشته ایی تمام زندگی انسان را توصیف می کند وچه زیبا بود این شعر دلنشبن .دست آقای سهرابی درد نکند .
۵۴۵۶۰ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۲
|