عنوان : خوش خرامان رفتی ای ...
سهیل خان نگران نباش ما هنوز با تقبل هزینه های امنیتی احتمالی به مزار شاملو و دیگر شعرا وازجمله پوینده و مختاری می رویم . عادت کرده ایم پلیس سیاسی گرچه عین فرانکفورت نیست ولی تا حدودی تغییر رفتار داده اند .لباس شخصی ها هم کا خودشان را می کنند نه مث گذشته یک بار سین و جین چنانت کرد که دور همه رفقای دانشجویت خط کشیدی . تو رفتی و ما ماندیم . هرکدام به راه خود می رویم . شما همان آرزوی دمکراسی خواهی طبقه متوسط را پیگیر باش . ما نیز در نشست های موسمی دکتر ... بحث هایمان را ادامه می دهیم . اما سراب دمکراسی سرمایه داری فریبت ندهد و اگر آمدی ایران تآن را بلیغ نکن که ما نیلوفر پیچیده بر تنه درخت چپ نیستیم می خاهیم از پاجوش درخت باشیم و در اینجا دمکراسی را برپاکنیم . سعی کن طولانی ننویس . کوتاه بنویسی بهتر است البته نظر دو نفر را بخوان و د خودت نگاه کن . خداحافظ
۵۴۷۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣۹۲       

عنوان : دموکراسی چیست؟
دقیقا!
و سوال هم همین جاست که پس دموکراسی چیست؟
اینکه کسی امروز بیاید و بگوید (پس از حدود ۳۰۰ سال که از عمر "دموکراسی می گذرد) نه، دموکراسی چیز دیگریست، مساله ای است دیگر!
دموکراسی همین است و ایرانیانی که حجره خود را پاره می کنند و برای دموکراسی گریه و زاری می کنند و انگار که وارد کهکشان یو-اف-گ شده اند و برای اولین بار قله ی یک چاه فضائی را فتح کرده اند و گوئی "شخصیت" گمشده شان را تازه پیدا کرده اند، برای همین، برای سرکوب عده ی دیگری دارند عزاداری می کنند. جمهوری اسلامی ایران نیز دموکراتیک است. دموکراسی همین است، خانمها و آقایان!
در ضمن، اینهائی هم که در فرانکفورت تظاهرات کردند، فقط در برابر "غولهای مالی" تظاهرات کرده اند و ابدا مخالف سرمایه داری نیستند و در پایان ویدئوی خود هم نوشته اند که باید دموکراسی حراست گردد.
هر کسی "آرزوئی و توهمی" دارد و نام آنرا "دموکرسی" گذاشته است.
چه خوب گفت یکی از دوستان من که "قرن پیشین، قرن محاکمه ی فاشیسم و کمونیسم بود، قرن کنونی قرن محاکمه ی دموکراسی است"!

چنین باد!
۵۴۷٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣۹۲       

عنوان : ممنون از گزارش خوب شما. مطبوعاتِ آلمان گزارش چندانی ندادند.
این آقایان و خانم ها (پلیس) ماهانه بین ۴ تا ۵ هزار یورو میگیرند و هیچگونه پولِ بیمه درمانی و بیمه بیکاری و و بیمه بازنشستگی نمی دهند و از بهترین امکانات و مزایای شغلی (وامِ خانه، وامِ ماشین) در آلمان بهرمند هستند تا با شما و دیگر تظاهر کنندگان رفتاری بهتر از این نداشته باشند. وظیفه نانوشته پلیس در غرب، حفظ و حمایتِ سیستمِ سیاسی و ثروتمندان است. در وهله دوم، اگر وقتی بود، با خلافکاران و متجاوزان هم گاه گاهی برخوردی می شود تا «بیکار نمانند».
شما به پلیس خبر بدهید که همسایه دارد همسایه را خفه می کند (تجربه شخصی). اگر هم فرد را بازداشت کنند، فردا صبح آزاد است. اما زنگ بزنید و بگوئید «فکر کنم یک تروریست آمده توی زیرزمین قایم شده». ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد.
۵۴۶۹۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۲